نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1940
1- تساوي دختر و پسر در فرهنگ اسلامي 2- حجاب، نشانه ارزش و جايگاه زن 3- دقت در مصرف آب 4- آب، مايه رحمت يا قهر الهي 5- برخورد متفاوت خداوند با خلافكاران 6- جايگاه آب در فرهنگ اسلامي 7- خطر اسراف در مصرف آب
موضوع: صرفهجويي در مصرف آب
تاريخ پخش: 28/01/93
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
در خدمت خواهران و دختران عزيز هستيم، مسألهي زن و دختر، اسلام و قرآن خيلي روي آن تكيه كرده است. مثلاً در كمالات چند جاي قرآن ميفرمايد: (مِنْ ذكرٍ أوْ أُنْثى) (آلعمران/195) آخر سورهي آل عمران ميفرمايد: (إِنّ في خلْقِ السّماواتِ و الْأرْضِ و اخْتِلافِ اللّيْلِ و النّهارِ لآياتٍ لِأُولِي الْألْبابِ)(آلعمران/190) در آفرينش زمين و آسمان نشانههايي براي اولوالالباب است. اولوالالباب كساني هستند كه اينگونه هستند و اينگونه هستند. صفاتشان را ميگويد. بعد خداوند ميگويد: اين اولوالالبابي كه اينگونه هستند، (مِنْ ذكرٍ أوْ أُنْثى) هستند. يعني زن و مرد در تمام كمالات دوش به دوش هم هستند. اين يك آيه است.
در سورهي احزاب ميگويد: (إِنّ الْمُسْلِمين و الْمُسْلِماتِ و الْمُؤْمِنين و الْمُؤْمِناتِ)، (و الصّائِمين و الصّائِماتِ)، (و الذّاكِرين اللّه كثيراً و الذّاكِراتِ)(احزاب/35) همينطور ميگويد، بعد در آخر ميگويد: خداوند براي هردوي آنها مزد يكسان قرار داده است. طبق قرآن، نه مرد سالاري در اسلام است، نه زن سالاري. حق سالاري است، هركس حق ميگويد. يكجا زن حق ميگويد و يكجا مرد حق ميگويد.
1- تساوي دختر و پسر در فرهنگ اسلامي
تفكر جاهلي است كه كسي پسر را از دختر بهتر بداند. بت پرستها ميگفتند: پسرها براي ما است و دخترها براي خداست. قرآن ميگويد: (أ لكُمُ الذّكرُ و لهُ الْأُنْثى) (نجم/21) چه تصميم احمقانهاي است؟ مگر دختر و پسر فرق ميكند؟ روايت داريم امام زينالعابدين بچهدار كه مي شد، نميپرسيد: دختر است يا پسر؟ ميفرمود: فرقي نميكند. بعضي جاها دختر ارزش بيشتري دارد. مثلاً گفتند: دخترها از نه سالگي با خدا رابطه برقرار كنند. اين اجازه ميخواهد. اگر ما در سالن بستني آورديم، گفتيم: اول به دخترها بدهيد، اين احترام است. چه كسي ميخواهد صحبت كند؟ اول دخترها با خدا حرف بزنند. اين مهم است.
گاهي وقتها شايد جبران شود. چطور؟ دخترها از 12 سالگي تا 52 سالگي، چهل سال يك مشكلي دارند، يك چهارم ماه نميتوانند نماز بخوانند. چهل سال يك چهارم نميتوانند نماز بخوانند. يك چهارم چهل سال، ده سال ميشود. در اين چهل سال، ده سال از نماز محروم هستند. اسلام ميگويد: دختر خانم ده سال محروم هستي، شش سال زودتر شروع كن. پسرها 15 سالگي شروع ميكنند، شما از نه سالگي شروع كن. كاري به ايران ندارم، اما در دنيا عمر زن چهار سال بيشتر از مردها است. تلفات مرد بيشتر است. تصادفات، راننده، خلبان، هواپيما، آدم قبرستان كه ميرود، زنها سر قبر شوهرها نشستند. اين پيداست شوهرانشان مردند. مثلاً صد تا زن بيوه پيدا ميشود، ولي مرد بيوه شايد پنج تا پيدا شود. حالا جايي هم ممكن است زن زودتر از دنيا برود. اما ميانگين عمر زن چهار سال از مرد بيشتر است. چهار سال عمرت بيشتر است، شش سال هم زودتر شروع كن، ده سال ميشود.
مثلاً ميگويند: سي تومان كه داريد، بيست تومان به پسرها بدهيد. به دخترها ده تومان بدهيد. ميگوييم: چرا اينجا نصف كرده است؟ ميگوييم: دختر خانم! گرچه تو ده تومان داري، ولي ده تومانت را اينجا پسانداز كن، هيچ خرجي نداري. تو برو با اين پسر ازدواج كن. بيست توماني كه پسر دارد، خانه، ماشين، تلفن، هرچه هست وارد زندگي هردو ميشود. دختر خانم تو ده تومان از اين بيست تومان را بالا ميكشي، ده تومان هم مخفيانه داري. درست است به دختر ده تومان ميدهند، اما هيچ خرجي روي دوش دختر نيست.
يا مثلاً ميگويند: چرا اگر كسي مردي را بكشد، صد تا شتر بدهد؟ اگر كسي زني را بكشد، 50 شتر بدهد؟ خوب ممكن است دختر بگويد: مگر خون مرد رنگينتر است؟ ميگويم: به نفع دخترها است. چرا؟ چون اگر كسي مرا بكشد، پول صد تا شتر در كيف حاج خانم ميريزد. اما اگر كسي زن مرا بكشد، يك كيسهي من پر از پول ميشود. اين به نفع شماست. چون كشتن مرد ضرر اقتصادياش بيش از كشتن زن است و لذا قاتل بايد پول بيشتري بدهد. پس آنجايي هم كه ميگويند: چنين و چنان است، اين به نفع است.
يا مسألهي حجاب، يك صلوات بفرستيد. (صلوات حضار)
2- حجاب، نشانه ارزش و جايگاه زن
اسلام ميگويد: دختر خانم شما وجود با ارزشي هستي. چون وجود با ارزشي هستي، كسي حق ندارد از شما لذت ببرد مگر اينكه تمام زندگي شما را تأمين كند. اگر خانه، تلفن، خوراك، پوشاك، مسكن، لباس، اگر همهي زندگي شما را تأمين كرد، حق دارد به شما نگاه كند، وگرنه نگذار شما را ببينند. آن دختري كه خودش را باز ميكند و به پسرها نشان ميدهد، يعني چه؟ يعني مفت بياييد مرا ببينيد. حراج است! دخترهاي بدحجاب خودشان را حراج ميكنند. توجه ندارند. اسلام گفته تو ارزش هستي، خودت را حراج نكن. سيب زميني نيستي كه خودت را كنار خيابان ول ميكني. طلا هستي. بايد در قاب باشي. اسلام گفته: چون ارزش داري، نگذار هركسي مثل حلواي نذري هر طرف خيابان از تو استفاده كند. هركسي مي خواهد از تو كام بگيرد، بايد تمام زندگي تو را تأمين كند، اگر خرج تو را داد، نگاه كند، خرج نداد، نگاه نكند. اين ارزش است يا ضد ارزش؟ حجاب ارزش است.
ماشيني كه قيمتي است، رويش را پارچه ميكشند. اگر پارچه روي چيزي كشيدند، يعني قيمتي است. مردم به همه افرادي كه پول ميدهند، همينطور ميدهند. مثلاً ميرود پرتقال بخرد پول ميدهد. لبنيات، پارچه، هرچه ميخواهد بخرد، پول ميدهد. اما اگر خواستند به يك عالم پول بدهند، در پاكت ميگذارند ميدهند. چرا؟ اين توهين است يا ارزش؟ اين ارزش است. افرادي كه به ما پول ميدهند، در پاكت ميگذارند، چرا؟ براي اينكه ميخواهند بگويند: تو سبزي فروش نيستي. تو معلم هستي. معلم كرامت دارد، چون كرامت دارد پولش را در پاكت ميگذاريم و به او ميدهيم. اينها مسألهاي است كه ارزش است.
حجاب براي خانم ارزش است. اگر جوان نميتواند در خيابان هر دختري را ميبيند، نگاه كند، ممنوع است، به فكر ميافتد كه ازدواج كند. اما اگر ديد نه! همه چيز هست، ميگويد: براي چه ازدواج كنم؟ اين در خيابان پر است. اگر دختر خودش را رها كند، سن ازدواج عقب ميافتد.
قرآن وقتي ميخواهد در مورد اولاد صحبت كند، اول ميگويد: به هركس ميخواهيم دختر ميدهيم، بعد ميگويد: به هركس بخواهيم پسر ميدهيم. اسم دختر را زودتر برده است. (يهبُ لِمنْ يشاءُ إِناثاً)(شوري/49) به هركسي بخواهيم دختر ميدهيم. بعد ميگويد: (و يهبُ لِمنْ يشاءُ الذُّكُور) به هركس بخواهيم پسر ميدهيم.
ما به عنوان مسؤول نماز از بچهها پرسيديم نماز را كجا ياد گرفتيد؟ خانه، مدرسه، مسجد؟ اكثر بچهها گفتند: نماز را در خانه ياد گرفتيم. گفتيم: در خانه از مادر ياد گرفتيد يا از پدر؟ اكثراً گفتند: از مادر ياد گرفتيم.
چه كمالي است كه زن محروم است؟ زن ميتواند مخاطب خدا باشد. (و أوْحيْنا إِلى أُمِّ مُوسى)(قصص/7)، (و أوْحيْنا) وحي كرديم، (إِلى أُمِّ مُوسى) به مادر موسي وحي كرديم. مادر موسي پيغمبر نبود. اما زن ميتواند به جايي برسد كه به او الهام شود. زن ميتواند به جايي برسد كه ملائكه با اوحرف بزنند. (إِذْ قالتِ الْملائِكةُ يا مرْيم) (آلعمران/45) اين مقام زن در اين جلسه به مناسبت اينكه در آستانهي تولد حضرت زهرا(س) هستيم و همچنين تولد بنيانگذار جمهوري اسلامي، اين چند دقيقه كافي است.
صلواتي بفرستيد، موضوع بحث را عوض كنيم. (صلوات حضار)
3- دقت در مصرف آب
نامهاي دست من رسيد از جناب وزير كه سفارش كرده بود، ما راجع به آب صحبت كنيم، چون هوا كه گرم مي شود، مصرف آب زياد ميشود، كمبود آب مطرح است. من تمام چند هزار سخنرانيام در يك سيدي است. به معلمين ديني، مربيان و طلبهها سفارش ميكنم. اين سي دي قفل هم ندارد. تمام عمر من در اين سيدي است. به سيدي مراجعه كردم كه راجع به آب چه گفتهام. راجع به آب خيلي حرف داريم. يك مقداري را براي شما بگويم و راجع به صرفهجويي صحبت كنم.
آب مبارك است. (ماءً مُباركا) (ق/9) آب مايه بركت است. (ماءً طهُوراً) (فرقان/48) آب پاك كننده است. (لِيُطهِّركُم)(انفال/11) شما را با آب تطهير كرديم. آب هم وسيلهي رحمت است، هم وسيلهي غضب است. آنجا كه وسيلهي قهر است، فرعون را در آب غرق كرده است. آنجا كه وسيلهي قهر است، كساني كه به نوح ايمان نياوردند، غرق كرديم. (بِماءٍ مُنْهمِرٍ)(قمر/11) آب پي در پي! آب لطف خداست. (ماءً غدقاً)(جن/16) ميگويد: اگر اييمان داشته باشيد، تقوا داشته باشيد، يك روايت داريم اگر مردم زكات ندهند، باران كم ميشود. اگر مسؤولين مملكتي دروغ بگويند، باران كم ميشود. يك چيزي ميگويند، دروغ ميگويند.
4- آب، مايه رحمت يا قهر الهي
من اين را قبلاً گفتم، ولي همهي مردم هميشه پاي تلويزيون نيستند. يكوقتي يكي از مسؤولين آدم بدي نبود، ولي يك مقدار ميخواست اداي روشنفكرها را دربياورد، در يكي از استانها رفته بود، يك زماني هم وزير بود. الآن ديگر نيست. گفته بود: اين قرائتي شيخ خوبي است ولي عوام است. در تلويزيون ميگويد: اگر زكات ندهيد، باران نميآيد. اين حرف عوامي است. كانادا اصلاً زكات نميدهند، نماز هم نميخوانند، اسلام هم قبول ندارند، ولي صبح تا شب باران ميآيد. جواب اين را چه بايد داد؟ خوب گوش كنيد، يكوقت ميبينيد يك آدمي كه مسؤول مملكتي است، چطور دو شاخه تلفن را در برق ميزند و دو شاخه برق را به تلفن ميزند. هركسي هرچه هم درس خوانده است، بايد كنار يك اسلامشناس باشد. مسائل اسلامي را از كارشناس بپرسيد. از مراجع ما ياد بگيريد، مراجع ما هركدام مريض ميشوند، نزد دكتر ميروند. نمي گويد: من مرجع نود ساله هستم. اگر مرجع 120 ساله هم هستي، در پزشكي به پزشك مراجعه مي كني. خود مراجع تقليد ما، تقليد ميكنند. يعني در امور طبي از حرف دكتر اطاعت ميكنند. تقليد به معناي پيروي است.
من قبلاً هم اين مثل را زدهام. منتهي حالا در دههي چهارم هستيم. حرفها را بايد تكرار كرد. يك تاكسي كه در خيابان خلافي را ميبيند و بوق ميزند، نبايد بگويد: من ديروز بوق زدم. خوب بوق ديروز براي خلاف ديروز بود، اين هم كه خلاف ميكند، برايش يك چراغ بزن. يا مثلاً مقام معظم رهبري ميآيد در حسينيه به مردم چنين ميكند، نبايد بگويي: من ديروز هم چنين كردم. ديروز براي مردم تبريز بود. اينها يزدي هستند. يعني وقتي مخاطب عوض شد، آدم بايد حرفش را هم تكرار كند.
مثل را گوش بدهيد براي خودتان خوب است، در آينده هم مادر شديد براي بچهتان بگوييد. ممكن است بچه بگويد: شما كه ميگوييد: آدم گناه كند رزقش كم ميشود، چرا فلان گناهكار هي گناه ميكند و رزقش هم كم نميشود؟ اين يك سؤال اعتقادي است. جوابش را من در يك مثال گفتم. شما چاي كه ميخوري. اگر عطسه كني. استكان تكان ميخورد، يك قطره از اين چاي به عينك شما ميچكد. يك قطره هم به لباست ميچكد، يك مقداري هم به فرش ميريزد. سه قطره چكيد به عينك، به لباس، به فرش! شما چه ميكنيد؟ اگر به عينك چكيد، فوري پاك ميكني. اگر به لباس چكيد، نميشود لباس را فوري پاك كرد. ميگويي: برويم خانه با ماشين بشوييم. اگر به قالي چكيد، ميگويي: قالي را نميشود كاري كرد. ميگذاريم شب عيد اين قالي را حسابي ميشوييم. سه قطره سه جا چكيد و سه كار كرديد.
5- برخورد متفاوت خداوند با خلافكاران
خدا هم همين را ميگويد. ميگويد: اگر مؤمن خلاف كند، فوري حال او را ميگيرم. تو امسال زكات ندادي، محصولات تو كم شد. قرآن ميگويد: پارسال به تو داديم، به فقرا ندادي، امسال باغ تو را خشك كرديم. در سورهي فجر ميگويد: بعضيها ميگويند: (ربِّي أكْرمنِ)(فجر/15) خدا امسال به ما داده است. (ربِّي أهاننِ) (فجر/16) امسال به ما نداده است. قرآن ميگويد: (كلا بل لّا تُكْرِمُون الْيتِيم)(فجر/17) پارسال به يتيمها ندادي، امسال باغ تو خشك شد. «و لا تحضُّون على طعامِ الْمِسْكِينِ» (فجر/18) به مسكين هم ندادي. (و تأْكُلُون الترُّاث أكْلًا لّمًّا) (فجر/19) ارث را خوردي، بدون اينكه بداني صاحبي كه از دنيا رفته، خمس بدهكار نيست، نماز بدهكار نيست. روزه بدهكار نيست. اصلاً به بدهكاري كار نداشتي، گفتي: مرده است، ارثش براي من است. گير در خود تو است. چرا ميگويي: «ربِّي أكْرمنِ» خدا امسال به ما داده است. «ربِّي أهاننِ» خدا امسال به ما نداده است. چرا گردن خدا مياندازي؟
درس نخواندي، رفوزه شدي؟ نرده روي حوض نگذاشتي، بچهات در حوض افتاد. مراعات بهداشت را نكردي، مريض شدي. سيگار كشيدي، بيمار شدي. چرا گناه خودت را تقصير ديگران مياندازي؟ در انتخاب داماد، هي گفتي: پسر خوشگل است، پسر ماشين دارد. پسر سرشناس است. مدرك پسر اين است. اصلاً كاري نداشت كه اين پسر لقمهي حلال خورده است، يا حرام؟ در چه خانوادهاي تربيت شده است؟ نماز ميخواند يا نمي خواند؟ كيلويي در پارك مريد او شده است. اگر كسي در پارك و سينما عروس و داماد را انتخاب كند بدون اينكه بداند خانوادهاش چه كسي است، بعد هم تند از هم جدا ميشوند. يك كيلو يك كيلو ميخرند، يك تن يك تن طلاق ميدهند. اگر به عينك چكيد، فوري پاك ميكني. خدا مي گويد: آدمهايي كه مثل عينك بلور هستند، چون عينك بلور است، زود پاك ميكني. لباس به آن شفافي نيست، ميگويي: باشد بعد. قالي را اصلاً كار نداري، شب عيد با شيلنگ و دسته بيل ميشويي. سه آيه در قرآن داريم. ميگويد: اگر خوب ها زكات ندهند، نماز نخوانند، يا دختر و پسر مسلمان خلاف كنند، فوري حالشان را ميگيريم. چون اين مسلمان است. عمامهي من اگر يك لك سياه داشته باشد، فوري مي شويم. چون در عمامهي سفيد نبايد لك سياه باشد. اما اگر پارچه سياه بود، كار نداريم، پارچه سياه است. قرآن ميگويد: (و ما أصابكُمْ مِنْ مُصيبةٍ فبِما كسبتْ أيْديكُمْ)(شوري/30) خيلي از كلمات قرآن را ميفهميد. (و ما أصابكُمْ) آنچه به شما رسيد، «مِنْ مُصيبةٍ» هر مصيبت و تلخي به شما رسيد، (فبِما كسبتْ أيْديكُمْ) بخاطر كاري است كه كرديد. اين براي خوبها!
اما كانادا چه مي شود؟ قرآن ميگويد: فعلاً با كانادا كار نداريم. (و جعلْنا لِمهْلِكِهِمْ موْعِداً) (كهف/59) براي هلاكتشان وعده ميگذاريم، بگذار جاويد شاه بگويند، شاه جنايت ميكرد، باز هم مردم جاويد شاه گفتند. سال 57 مرگ بر شاه هم ميگويند. يعني فعلاً پارچه را كار نداريم. بعد در خانه با مشت يا ماشين لباسشويي به حسابش ميرسيم. اما قالي، بعضيها را اصلاً در دنيا كار نداريم. اصلاً عراق يك مرگ بر صدام نگفت. يعني صدام جنايتكاري بود كه تا آخر عمرش هيچكس مرگ بر صدام نگفت. ولي بالاخره قرآن ميگويد: صدام مثل قالي است. براي قيامت ميگذاريم. (إِنّما نُمْلي لهُمْ لِيزْدادُوا) (آلعمران/178) بعضي خلافكارها را كار نداريم و براي قيامت گذاشتيم. پس ببينيد عينك فوري، لباس بعداً و قالي آخر سال است. مؤمن اگر خلاف كند، فوري حال او را ميگيريم. فاسق و فاجر اگر خلاف كنند براي زمان خاصي ميگذاريم. فاجر، فاجر، اصلاً در دنيا كار نداريم، براي آخر سال ميگذاريم. منتهي هرچه آخر برود، سختتر ميشود. فوري نرم است، مثل دستمال كاغذي و عينك است. خانه كه رفت، از نرمي بيرون ميآيد، مشت و مال ميشود. قالي كه شد دسته بيل ميشود.
سؤال: شما ميگوييد: قرآن گفته خلاف كنيد، چوب ميخوريد، پس چرا بعضيها خلافشان از ما بيشتر است، چوب نميخورند؟ جواب: خداوند سه رقم عذاب دارد. مؤمنين را فوري عذاب ميكند. فاسقين را مهلت ميدهد، فاسق، فاسقين را براي آخرت ميگذارد.
6- جايگاه آب در فرهنگ اسلامي
قرآن راجع به آب ميگويد كه وسيلهي زيبايي است. (اهْتزّتْ و ربت) (حج/5) آب وسيلهي خداشناسي است. شما تا به حال با آب حرف زدهايد! جناب آب! چطور شد تو پيدا شدي؟ اگر آب درياها بخار نميشد، اگر بخارها بالا نميرفت، چه؟ چه كسي اين نظام را اين رقمي قرار داده است؟ كه خورشيد بتابد و بخار شود و اين بخارها ابر شود. ابرها متراكم شود. بادها، ابرها را جابجا كنند، فشرده شود، جاذبهي زمين اين آب را پايين بكشد، در زمين حفظ شود، بعداً استخراج شود، تصفيه شود، من بخورم. اگر آب تلخ بود، چه ميكرديم؟ شما دو، سه دقيقه چشمانت را ببند. اگر نابينا بودي، چه ميكردي؟ اگر نميشنيدم چه ميكردم؟ اگر زني زاييد، اما بچه نميمكيد، فوت ميكرد، چه ميكرديد؟ اگر پدر و مادر ما را دوست نميداشتند، چه ميكرديد؟ از روز اول ميگويد: جايگاه تو را جايگاه خوبي قرار دادم. (في قرارٍ مكينٍ) (مؤمنون/13) آن زماني هم كه نطفه و تك سلول بودي، (في قرارٍ مكينٍ ) يعني مسكن تو جاي خوبي بود. سه تاريكي درون هم است. (في ظُلُماتٍ ثلاث) (زمر/6) يعني سه تاريكي است كه هر يك در درون تاريكي ديگري است. تاريكي گوشت و پوست و رحم. (في قرارٍ مكينٍ)، (في ظُلُماتٍ ثلاث)، (خلْقاً مِنْ بعْدِ خلْق)(زمر/6) ما يك خرده فكر كنيم.
اين آب وسيلهي خداشناسي است. اگر بخواهيم اين درخت وسيلهي خداشناسي است.اگر نخواهيم اين رنگ سفيد كجا بود؟ خاك سفيد نيست. اين رنگ سبز كجا بود؟ خاك كه سبز نيست. چطور اين برگ سبز شد؟ سبزي از كجا آمد؟ اصلاً اين گاو علف سبز ميخورد. چطور شير سفيد ميدهد؟ آنوقت شما در خدا شك داري؟ ما مرديم چطور ما را از زمين بيرون ميكشد؟ همان خدايي كه شير سفيد را از شكم گاو بيرون ميكشد، من و شما را هم بعد از مرگ هركجا باشيم، بيرون ميكشد. بعضي از پارچههاي ما نفتي است. انسان توانست از دل نفت نخ بيرون بكشد. چطور انسان از نفت نخ بيرون مي كشد، آنوقت خدا نميتواند ما را بيرون بكشد؟
انسان از آب است. (خلق مِن الْماءِ بشر)(فرقان/54) همه جنبندهها از ماء است. (كُلّ دابّةٍ مِنْ ماء) (نور/45) قبل از آسمان و زمين آب بوده است. (و كان عرْشُهُ على الْماء)(هود/7)
7- خطر اسراف در مصرف آب
اما اسراف در آب، ما عقل و وجدان و دين داشته باشيم، نبايد اينقدر آب مصرف كنيم. با كمال تأسف جمهوري اسلامي خيلي اسراف ميكند. خواهرها و برادرها! مشكلات ما براي خودمان است. يك كلمه بگويم و شما را راحت كنم. 75 ميليون آدم داريم. اگر ميانگين هر سال يك جفت جوراب مصرف كنيم، 75 ميليون جوراب مصرف ميكنيم. اگر جوراب ما داخلي باشد، كارگرها بيكار نميشوند. شما جوراب خارجي پا ميكني، جوان ايراني بيكار است. اگر چاي ايراني بخوريم، شمال ما چايكاران متضرر نميشوند. 99 درصد از مشكلات ما به خاطر خودمان است. من ميخواهم لباسم خارجي باشد! كفشم خارجي باشد! كاغذم خارجي باشد! براي ديگران ايجاد اشتغال ميكنيم، جوانهاي خودمان بيكار هستند. بعد ميگويد: حاج آقا! دعا كن جوانهاي ما مشكل كارشان حل شود. خوب بيكار بودنشان به خاطر ايرانيها است. چه اشكال دارد مصرف ايراني باشد؟ حالا يك خرده طعمش فرق ميكند. البته ايرانيها هم بايد طوري درست كنند كه رقابت كنند. بعضي جاها هم كه وارد رقابت شدند، برنده شدند. اينطور هم نيست كه هرچه خارجي است، خوب است. هرچه داخلي است، خوب نيست. ما در خيلي چيزها پيشرفت كرديم. بياييم در مصرف آب اسراف نكنيم. اين حديث است كه ميخوانم. هركس با يك چارك آب بيشتر وضو گرفت، اسراف كرده است. هركس بيش از سه كيلو آب در غسلش بريزد، معلوم ميشود اسراف است. اسراف گناه كبيره است. حتي پولش هم به دولت بدهي، بگويي: من آب ميريزم، پولش را ميدهم. ولي باز هم گناه تو سر جايش است. چون اين مصرف شما جاي ديگر كم آبي ميشود.
ما بعضي از علما را داشتهايم كه وقتي وضو ميگرفتند، آب را در كتري ميكردند و در باغچه وضو ميگرفتند. ميگفت: هم من وضو ميگيرم، هم اين بوته سير ميشود. با يك سطل آب ميشود ماشين را شست. خانه را جارو كنيد، چرا با آب جارو ميكنيد. وضو ميگيري، شير را باز كن تا مشتت پر شد، شير را ببند. زير دوش رفته دستش را صابون ميزند، آب هم ميآيد. شير را ببند، صابون بزن، بعد شير را باز كن. از اين طرف آب روي كمرش ميريزد، از آن طرف هم دستش را صابون ميزند. خوب گناه كبيره انجام ميدهيم. نخواسته باشيد ما گناه كبيره انجام دهيم، به يك مناطقي آب نرسد، در يك مناطقي بيآبي شود، چه خبر است، ما دنبال هوس هستيم.
در كاغذ اسراف ميكنيم. اميرالمؤمنين فرمود: نوك قلمتان را تيز كنيد. چه ساختمانهايي ميسازيم؟ حتي يك باني پيدا شد، كه ستاد اقامه نماز را بسازد. گفت: من اين را مجاني براي شما ميسازم. من خدمت مقام معظم رهبري رفتم و گفتم: ساختمان نماز براي 80 سال پيش است. شما اجازه بدهيد كه يك باني پيدا شده، بسازيم. فرمود: ساختمان شما چطور است؟ گفتم: مثل خانهي خود شماست. چون خانهي مقام معظم رهبري هم براي هشتاد سال پيش است. گفت: ما اينجا زندگي ميكنيم طوري است كه حالا ميخواهي خراب كني و بسازي؟ خيلي در قلم و كاغذ اسراف ميكنيم. بعضي از كشورهايي كه به ما كاغذ ميفروشند، كتاب آموزش و پرورش را نه بار ميخوانند. امسال ميخوانند و سال ديگر دست به دست به افراد ديگر ميدهند. ما كه كاغذ ميخريم سر سال كتابمان را پاره ميكنيم. در همه چيز اسراف ميكنيم، خيلي اسراف ميكنيم. گاز، آب، برق، زمين، زمان! خيلي اسراف ميكنيم. يكي از چيزهايي كه اسراف ميشود عمر ما است. عمرمان را آتش ميزنيم. وقتمان را صرف يك علومي ميكنيم كه هيچ فايدهاي ندارد. اسراف گناه كبيره است. در مصرف آب صرفهجويي كنيم. تولد حضرت زهرا را تبريك ميگويم.
خدايا هرچه اسراف كردهايم، ما را ببخش و از اين به بعد به ما توفيق بده هيچيك از نعمتهاي تو را هدر ندهيم. آنچه هم كه تا به حال هدر داديم، عمرمان، فكرمان،…
الكي حرف ميزند. گفتند: پدر شما چطور مرد؟ گفت: تب كرد، لرز كرد، از دنيا رفت و خدا رحمتش كند. حالا يك كسي هم ميخواهد بگويد: دندانم درد ميكرد، چهل دقيقه راجع به اين دندان حرف ميزند. يك خرده كوتاه كنيم. اينقدر كتابها طولاني و پژوهشهاي بيخاصيت، كتابهاي بيخاصيت و اطلاعات بيخاصيت داريم. ميشود راحت زندگي كرد. ميشود ازدواج را آسان كرد. ميشود زندگي آرام و خوبي كرد. قرآن يك آيه دارد به اين آيه عمل كنيم. (بعْضُكُمْ مِنْ بعْض) (آلعمران/195) يعني من از تو هستم و تو هم از من هستي. اين آيهي قرآن يادمان بماند. من كه آب ميريزم، يك منطقه آب ندارد. من كه جوراب و لباس خارجي ميخرم يعني يك جوان در ايران بيكار ميشود. ما اگر معتقد باشيم من از او هستم و او هم از من است. ما از همديگر هستيم، بني آدم اعضاي يكديگرند، اين شعري را كه سعدي از اين آيه گرفته است، ارزش بدانيم. همينطور استخوانهاي كلهپاچه را در جوي آب ميريزد. خوب راه بسته ميشود، خيابان كثيف ميشود. آب پنير را پاي درخت ميريزيم. خوب آب شور است، درخت خشك ميشود. همه با هم بد عمل ميكنيم. (بعْضُكُمْ مِنْ بعْض) اين از من يادگاري باشد.
«والسلام عليكم و رحمة الله و برمكاته»
«سؤالات مسابقه»
1- آيه 35 سوره احزاب به چه امري اشاره دارد؟
1) تساوي زن و مرد در كسب كمالات
2) تساوي زن و مرد در كسب و كار
3) تساوي زن و مرد در امور حقوقي
2- در قرآن، كدام زن مورد خطاب خدا و فرشته قرار گرفته است؟
1) مادر حضرت موسي
2) مادر حضرت عيسي
3) هردو مورد
3- قرآن، عامل از دست دادن نعمتها را چه ميداند؟
1) بياعتنايي به يتيمان
2) رسيدگي نكردن به محرومان
3) هر دو مورد
4- آيه 30 سوره شوري، به كدام عامل مصيبتها اشاره ميكند؟
1) آزمايش الهي
2) كارهاي خود انسان
3) ظلم ديگران
5- در فرهنگ اسلامي، اسراف چه حكمي دارد؟
1) امر مكروه و ناپسند
2) گناه صغيره
3) گناه كبيره
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1940