responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2148
بسم الله الرحّمن الرّحیم
الحمدلله رب العالمین اللهم صل علی محمد و آل محمد.
 الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی.

 بحث ما در این ایام دوست داریم كه راجع به شناخت بیشتری راجع به اهل بیت داشته باشیم. بحمدالله كتابهای زیادی نوشته شده است كه توی یكی از نوشته‌ها دیروز من دیدم ششصد تا كتاب شماره بندی شده است حالا من هم چندتایی از آنها را دارم توانسته‌ام كه مطالعه كنم دیدم ماشاءالله بحث زیاد است آشنایی با امیرالمومنین و اهل بیت(علیهم السلام) حالا بدون مقدمه وارد شویم.
عرض كنم كه. . . پس، موضوع بحث را بنویسم: شناخت اهل بیت از قرآن، حالا مقداری هم از روایات و اینها می‌گوئیم.

1- حضرت عـلی(ع)، امیر مؤمنان است

 پیغمبر اسلام فرمود كه(ما انزل الله آیـ? فیها یا ایها الذین آمنوا الاّ و علی رأسها امیرها) هر چه(یا ایها الذین آمنوا) توی قرآن هست رهبرش و در رأس آن حضرت امیر است پس هر كجا كه از مومنین تجلیل شده است فرد اول آن حضرت علی است. دیگر حالا چقدر(یا ایها الذین آمنوا) توی قرآن است این را می‌شود شماره كرد هم از كامپیوتر و هم از معجم.
مواردی هست كه از حضرت امیر صحنه پیش آمده برای آن صحنه آیه نازل شده است كه این صحنه‌ها را می‌گویند‌شان نزول، ‌شان نزول یعنی یك حادثه‌ای رخ می‌دهد مثلا یك جایی زلزله می‌شود بعد مجلس تصویب می‌كند كه وزارت مسكن باید جلوی خانه‌های ضد زلزله را بگیرد و هر خانه‌ای را كه خواستند بسازند باید مهندسین آن فكر زمین لرزه را هم بكنند، یعنی یك زلزله باعث می‌شود كه عرض كنم به حضور جنابعالی. . . . مثلا زلزلـﺔ بم پیش می‌آید بعد مسئولین می‌نشینند می‌گویند مدیریت بحران، مدیریت بحران یعنی اگر تهران زلزله شد چه باید كرد؟ بعد می‌گویند هر استانی بیاید یك گوشـه تهران را حمایت كند. جنگ پیش می‌آید بمباران می‌شود مسئله سنگر سازی پیش می‌آید اینرا می‌گویند‌شان نزول، یعنی حادثه‌ای رخ می‌دهد ظرفی پیدا می‌شود كه توی آن ظرف قانون می‌ریزند.

2- صبر در آزمایش‌های الهی

حضرت علی چند تا برادر داشت یكی از برادرهایش جعفر طیار بود. در جنگ موته دو تا دستش قطع شد خبر شهادت را به امیرالمومنین دادند حضرت فرمود (;إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ) (البقرة/156) آنوقت در مقابل این، آیه نازل شد (;وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْءٍ مِنْ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنْ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرْ الصَّابِرِینَ) (البقرة/155) قطعاً همـﺔ شما را امتحان می‌كنیم، ما بشر را امتحان می‌كنیم گاهی از طریق ترس امتحان می‌كنیم گاهی از طریق گرسنگی و قحطی او را امتحان می‌كنیم، گاهی از طریق اینكه اموالش ناقص می‌شود ورشكستگی امتحانش می‌كنیم، گاهی با مرگ و میر بستگان آزمایشش می‌كنیم «وَالثَّمَرَاتِ» این می‌شود اولاد باشد و هم می‌شود ثمرات مادی باشد، خلاصه ما بشر را با تلخی‌های مختلف امتحان می‌كنیم، بعد می‌گوید بشارت بده به آنهایی كه توی جبهه مقاومت می‌كنند، دین فروشی نمی‌كنند، هویت و شخصیت خودشان را از دست نمی‌دهند، بعد می‌گوید صابرین كسانی هستند كه (;الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ) (البقرة/156) صابر كسی است كه وقتی به سختی رسید بگوید خیلی خوب حالا خدا داده و خدا می‌گیرد. وقتی آدم دید كه مال خودش است داده و گرفته دیگر سخت نیست شما وقتی می‌روی از بانك پول بگیری آن كسی كه پول می‌دهد دیگر زجر نمی‌كشد چون می‌گوید خودت داده‌ای و خودت می‌گیری، این غیر از این است كه من پول شما را از جیبت بیرون بكشم اگر بخواهم پول شما را از جیبت بیرون بكشم مقاومت می‌كنی كتك كاری می‌كنی، درگیر می‌شویم، می‌گویی مال من است، چرا می‌خواهی آن را بگیری؟ اگر گفتم مال تو است بده، نمی‌دهی، اما اگر گفتم مالم را بده خوب این را می‌دهی مال خودش است.
انسان اگر بخواهد كمالات را پیدا كند باید عقاید داشته باشد. نمی‌شود ما بگوئیم انسان باید مهذب و شریف و متدین و مكارم اخلاق و محاسن اخلاق، انسان باید انسان خوبی باشد ولی عقاید او پوك باشد، چون ریشـﺔ اخلاق عقیده است من اگر گفتم (;إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا) (یونس/65) اگر عقیده‌ام این بود كه تمام عزت‌ها مال خداست دیگر هر ساعتی مثل لنگ دور پای كسی تاب نمی‌خورم، این لنگ حمام كه قدیم بود هر ساعتی دور پای كسی بود آدمی كه عزت را از خدا بداند آدم متملق نیست تملق نمی‌كند كه اینرا بزرگ كند كه بگوید خوب این بزرگ باشد من هم در سایـﺔ او به یك نانی برسم. (;أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا) (البقرة/165) قدرت از خداست، دیگر نمی‌خواهد به آمریكا و شوروی وابسته بشوی، دیدید كه صدام قدرتش را از آمریكا و شوروی گرفت به چه روزی نشست؟ شاه را دیدید كه قدرتش را از ابرقدرتها گرفت به چه روزگاری نشست؟ دیدید كه امام حسین(علیه السلام) هیچی نداشت لباس نداشت، خیمه‌اش را آتش زدند، به او آب هم ندادند، یعنی نه خوراك داشت آب، نه لباس داشت جبه، و نه مسكن داشت خیمه، خوراك، پوشاك, مسكن, هیچكدام از اینها را امام حسین(علیه السلام) نداشت اما عزیز بود، عزت به داشتن نیست. اگر ما معتقد به این دو تا آیه بشویم دیگر طوری نیست.
یك دعا بكنم: خدایا به آبروی كسانی كه مؤمن واقعی بودند، به ما ایمانی بده كه عزت و قدرت و همه چیز را از تو بدانیم و اگر از تو بدانیم اینقدر متملق و خودباختگی و دلهره هایمان به خاطر آن رقم ایمان برطرف بفرما(الهی آمین).

3- صلوات و درود خداوند بر صابران

وقتی خبر شهادت را به امیرالمؤمنین دادند گفت (;إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ) (البقرة/156) بعد می‌فرماید (;أُوْلَئِكَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ) (البقرة/157) آخر آیه می‌گوید بشارت بده به افرادی كه صبر می‌كنند این صابرین از طرف رب. . . یعنی خدا بر اینها صلوات می‌فرستد خداوند به امیرالمومنین صلوات می‌فرستد چرا؟ برای اینكه صبر كرد. خدا می‌گوید كسانی كه این رقمی در مقابل حوادث خودشان را نگه می‌دارند بر اینها باد صلوات از طرف خودش. حالا اینجا من می‌خواهم لطیفه بگویم شما زیادی گوش بدهید لطیف است، دو تا صلوات توی قرآن داریم یكی می‌گوید(من ربهم) صلوات از طرف خداست، یكجا می‌گوید پیغمبر(صلِّ علیهم) به مردم صلوات بفرست، صلوات از طرف پیغمبر است، سوال: چه كسانی را خدا به آنها صلوات می‌فرستد و چه كسانی را پیغمبر به آنها صلوات می‌فرستد؟ آخر یك نفر را رئیس جمهور به استقبالش می‌رود توی فرودگاه، یك نفر در آن حد نیست كه رئیس جمهور برود معاون اول می‌رود یك نفر را معاون اول نمی‌رود یك وزیر می‌رود، استاندار می‌رود یك نفر را نه، معاونش می‌رود. یعنی هر چه طرف مهم‌تر باشد آن كسی كه استقبال می‌كند مهم‌تر است. یك پدر و پسر وارد خانـﺔ امام علی(علیه السلام) شدند مهمانی، آقا دست پدر را خودش شست بعد ظرف را داد به امام حسن(علیه السلام) گفت تو هم دست پسر را بشور، یعنی وقتی پدر و پسر با هم نشستند آدم باید احترام پدر را. . . بعد حضرت فرمود اگر پسر تنها خودش مهمان من بود خودم دست پسر را می‌شستم اما چون پدر و پسر با هم آمدند اگر من دست هر دو را بشورم احترام اینها از بین می‌رود پدر دست پدر را بشورد پسر دست پسر را بشورد، این درجه هایش مهم است.
آنهایی كه خوف و جوع و توی سختی‌ها خوب هستند، چون قبل از(بشر الصابرین) گفت كه خدا امتحان می‌كند به خوف و جوع در دعای ماه رمضان می‌خوانیم كه(اللهم اشبع كل جائع) جائع، یعنی گرسنه، (و نقص من الاموال) یعنی اموالشان ناقص شد مالشان كم شد(والانفس) جانشان كم شد(و الثمرات) همه‌اش تلخی است،

4- صلوات و درود پیامبر بر اهل زكات

 اگر توی تلخی‌ها صبر كنی صلوات از خود خداست، اما اینكه می‌گوید(صل علیهم) به پولدارهایی می‌گوید كه وضع مالی‌شان خوب شده است می‌آیند به پیغمبر زكات بدهند خدا می‌گوید «خُذْ» می‌توانید خودتان معنا كنید؟ یعنی بگیر «مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً» زكات مردم را بگیر، (;وَصَلِّ عَلَیْهِمْ) (التوبة/103) تو به آنها صلوات بفرست، یعنی آنكه توی رفاه خوب است پیغمبر به او صلوات می‌فرستد، آنكه توی تلخی‌ها خوب است خدا به آنها صلوات می‌فرستد، این خیلی فرق می‌كند. اگر یك كسی با نداشتن كامپیوتر، با نداشتن استاد قوی، با داشتن پدر و مادر بی سواد، اگر توی روستایی كه برق نیست و پدر و مادرش هم مثلا سوادی ندارند اگر این شاگرد اول شد این فرق می‌كند با شاگرد اول كسی كه پدرش پولدار است، دانشمند است، مادرش كمكش می‌كند، كامپیوتر دارد، آزمایشگاه دارد، او اگر خوب شد مهم نیست. تند رفتن توی سرازیری ارزش ندارد تند رفتن توی سرابالایی مهم است.
مشابه این را توی آیـﺔ قرآن داریم مثلا یك جای قرآن می‌فرماید (;سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ) (الإنسان/21) یعنی خدا اینها را آب می‌دهد، یك آیـﺔ دیگر می‌گوید (;یُسْقَوْنَ فِیهَا كَأْسًا) (الإنسان/17) یعنی به اینها آب داده می‌شود، یعنی خدا به اینها آب نمی‌دهد، یك گروهی دیگر به اینها آب می‌دهد، گاهی سقا خود خداست، اینها خیلی فرق می‌كند.

5- بشارت خداوند و بشارت پیامبر

 افرادی كه وقتی حق را شنیدند، مثل خیلی از بسیجی‌های شماها حق را كه شنیدند دل را به دریا می‌زدند. می‌فرماید (;لَهُمْ الْبُشْرَى) (یونس/64) كسانی كه دل را به دریا می‌زنند خود خدا به اینها بشارت می‌دهد. اما كسانی كه جگر ندارند دل به دریا بزنند. مثلا مثل حسین فهمیده را می‌گوید خدا به او بشارت می‌دهد برای حسین فهمیده‌ها بشارت از طرف خداست، اما اینهایی كه نه، وقتی یك كاری می‌گویی فكر می‌كند حالا من بررسی كنم، جمع بندی كنم، ارزیابی كنم، به كمیتـﺔ تحقیق بدهم، كار پژوهشی روی آن انجام بشود، هی سبك و سنگین می‌كند، یك مرده را هم كه به او می‌دهی می‌گویی بشور سبك و سنگین می‌كند كه اگر چاق است كیلویی بشورد، اگر بلند است متری بشورد، اگر كوچولو است عددی بشورد، آنهایی كه خیلی محاسبه می‌كنند روی كارشان می‌گوید (;الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ) (الزمر/18) همـﺔ حرفها را گوش می‌دهند تا ببینند كدام بهتر است كه قبول كنند آنها هم آدمهای خوبی هستند اما اینقدر نه كه خدا (;فَبَشِّرْ عِبَادِی) (الزمر/17) پیغمبر تو به آنها بشارت بده، تو بشارت بده به این بندگان من كه «الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» گاهی وقتها می‌گویی بیا برویم جبهه، می‌گوید خوب اگر برویم جبهه، با هواپیما است یا با ماشین؟ غرب است یا جنوب؟ هوا گرم است یا سرد؟ اضافه كار نمی‌دهند یا می‌دهند؟ حق مأموریت می‌دهند یا نه؟ جزو سربازی ما حساب می‌شود یا نه؟ سهمیـﺔ كنكور می‌دهند یا نه؟ برویم شهید بشویم خانواده شهدا حقوق دارند یا نه؟ بالاخره اگر یك انگشت‌مان پرید سی درصد است یا چهل درصد؟ سرگرد هستیم یا سرهنگ؟ این كتاب را ضمن خدمت بخوانیم به ما گواهینامه می‌دهند یا نه همینطور الكی بخوانیم؟ آنهایی كه وقتی می‌خواهی یك كاری بكنی خیلی مته روی خشخاش می‌گذارند و مواظب خودشان هستند. . . حتی به یك بچه گفتند قرآن حفظ كن رفت سوره الرّحمن را حفظ كرد گفت برای اینكه سوره الرّحمن سی و دو بار «فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ»، دو صفحه‌اش را همینطور حفظ هستیم دیگر نیاز به حفظ جدی ندارد، تكراری است. اگر كسانی خیلی برانداز كردند، عقل‌شان را جلو كشیدند، خیلی به محاسبات علمی دقیق و عقلی جلو رفتند، می‌گوید اینها آدمهای خوبی هستند اما در حدی نیستند كه خدا به آنها بشارت بدهد تو به آنها بشارت بده، اما آنهایی كه وقتی فهمیدند حق است با دل و جگر رفتند جلو كار نداشتند حقوقش چقدر است، كم می‌شود زیاد می‌شود، اصلاً دل به دریا می‌زدند، كسانی كه حق را فهمیدند دل به دریا زدند، خدا به آنها بشارت می‌دهد. كسانی كه خیلی سنجیده حركت كردند پیغمبر به آنها بشارت می‌دهد. گاهی می‌گویند(قد قامت الصلواه) طرف می‌دود اگر طرف دوید. . . حالا فرش نیست اشكال ندارد، حالا روی موكت، روی مقوا، روی نایلون، روی خاك، الله اكبر، دیگر منتظر نمی‌ماند كه. . . گاهی وقتها كه می‌گوئیم اذان بده می‌گوید یك آمپلی فایر بده، می‌گوئیم آقا مطالعه كن می‌گوید كامپوتر بده، می‌گوئیم درس بخوان می‌گوید یك اتاق خصوصی بده یك میز و صندلی هم برایم بخر.

 6- رعایت سلسله مراتب در برخوردها

به جگر دارها خدا بشارت می‌دهد محاسبه گران را پیغمبر، این پیداست كه سلسله مراتب حفظ می‌شود. گاهی وقتها خداوند اسم افراد را پهلوی هم نمی‌برد مثلا ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام) پدر و پسر بودند دو تایی بنایی می‌كردند خانـﺔ خدا را می‌ساختند اما خدا نمی‌گوید كه ابراهیم و اسماعیل خانه می‌سازند می‌گوید ابراهیم خانه می‌سازد بعد می‌گوید و اسماعیل، بین ابراهیم و اسماعیل فاصله می‌اندازد می‌گوید «وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنْ الْبَیْتِ» بعد می‌گوید (;وَإِسْمَاعِیلُ) (البقرة/127) وگرنه می‌گفت(یرفعهما) هر دو با هم می‌سازند. یكوقت می‌گویم از جمع واردین تشكر می‌كنم یكوقت می‌گویم فلانی و هیئت همراه، وقتی می‌گویند هیئت همراه، یعنی حساب فلانی را با هیئت همراه جدا می‌كند. اینها معلوم می‌شود كه باید سلسله مراتب باید حفظ بشود. حالا اینجا یك چیزی بگویم، احترام به برادر بزرگ و خواهر بزرگ مثل احترام به پدر و مادر می‌ماند، یك حدیث بخوانم احترام خاله مثل احترام به مادر می‌ماند، یك حدیث بخوانم هر كسی از انسانها سه تا پدر دارد: پدر خودش پدرش است، پدر زنش هم پدرش است، معلمش هم پدرش است، (ولدك) آن كسی كه باعث تولد تو شد، (زوجك) آن كسی كه دخترش را به تو داد، (علمك) آن كسی كه به تو تعلیم داد. حساب افراد را باید بكنیم آقا چه فرقی می‌كند تو یكی من هم یكی، پیغمبر یك استثناهایی داشت اما یك تكلیف‌های خاصی هم داشت، مثلا نماز شب بر مردم مستحب است اما نماز شب بر پیغمبر واجب بود در مقابل پیغمبر امتیازاتی هم داشت.
خوب چی دارم می‌گویم؟ درجات خلوص با هم فرق می‌كند. در جامعه باید آداب و سلسله مراتب حقیقی، نه سلسله مراتب الكی، امتیازات ما باید امتیازات اكتسابی باشد وگرنه بیایند بگویند آقا هر كس خوشگل است به او پول بدهید خوب این خوشگل مادر زادی است ما چه خاكی به سرمان كنیم؟ آقا هر كه صوتش خوب است جایزه‌اش بدهید، من نمی‌دانم. . . بعضی جاها می‌گویند چون صوتش خوب است جایزه بدهید، بابا حالا خدا به این داده به آن نداده این كه این كار را نكرده، بگوئیم آقا كسانی كه روز سه شنبه متولد شده‌اند جایزه بگیرند اِه! حالا این مادرش چهارشنبه زائیده اینكه كاری از خودش نكرده، (فلذا فرق ما و مسیحی‌ها این است كه تاریخ ما هجری است، هجری كاری است كه مسلمانها كرده‌اند، تاریخ مسیحی‌ها میلادی است، میلاد وقتی بوده كه حضرت مریم زائیده می‌تواند امروز بزاد می‌تواند فردا بزاد میلاد ارزش نیست، اما هجرت ارزش است تاریخ هجری مهم‌تر از تاریخ میلادی است. چون هجرت یك كاری است كه انتخاب است) فقر هم همینطور است فقر انتخابی ارزش است فقر تحمیلی ذلت است اگر داریم كه من افتخار می‌كنم كه فقیر هستم یعنی می‌توانم پول پیدا كنم افتخار می‌كنم كه دنبال پول نرفتم تا به كمال دیگری برسم وقتم را كه می‌خواستم صرف پول كنم صرف چیز دیگری كردم فقر تحمیلی نرفته چیزی یاد بگیرد یك آدم بی تخصص و بی خاصیتی است كه هیچ هنری ندارد.
 به خانمی گفتند چه هنری داری؟ گفت تخم مرغ درست می‌كنم گفت پس من هم چای دم می‌كنم! خانم من نبود آنها با هم صحبت می‌كردند! گفت آقا شغل تو چیه؟ گفت من پیش نماز هستم، گفت پس من هم پس نماز هستم، پیش نمازی و پس نمازی یك متر آنطرفتر و یك متر اینطرفتر نه، اینكه می‌گویند پیش نماز چون درس خوانده است، چون درس می‌دهد، چون مطالعه می‌كند، وگرنه صرف اینكه یك متر جلو و گرنه من هم یك متر عقب اگر یك متر جلو شغل است پس یك متر عقب هم شغل است.
(ما كمالات عیسی را قبول داریم منتهی كمالات عیسی(علیه السلام) كه بخاطر زحمت هایش به دست آورده، جوایزی كه می‌دهند بر اساس اینكه فلانی صوتش خوب است جایزه می‌گیرد، كسانی كه همچین روزی متولد شده‌اند بیایند جایزه بگیرند، كسانی كه اسمشان این است بیایند جایزه بگیرند، خوب حالا من اسمم این نیست وقتی توی قنداق بودم بابا و ننه‌ام اسمم را نگذاشتند چرا به من جایزه نمی‌دهید؟ خوب این جوایز معلوم است كه یك مقدار پول توی دستشان باد كرده می‌خواهند خرج كنند نمی‌دانند چه كنند ما باید جوایز را براساس هنر بدهیم خودش چه كرده؟ فلذا كسی كه قدش بلند است، هر كس خشگل است، هر كس خوش صدا است، هر كه اسمش چیه؟ این جوایز مبنا ندارد باید ببینیم خود شما چه كرده‌اید؟)

7- تفاوت گناهان در آثار دنیوی و كیفر اخروی

هر گناهی یك جوری است مثلا گناه لواط قرآن می‌گوید بقدری خطرناك است كه «جعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا»هود/82 شهر لوط زیر و رو شد بخاطر گناه لواط. گناه غیبت تمام گناهان را از بین می‌برد، آقا من این همه عبادت كردم بخاطر یك غیبت پوچ؟ باسمه تعالی بله، چرا؟ چون آن آقایی هم كه غیبت كرده بود سی سال زحمت كشیده بود تا آبرو درست كرده بود تو با یك كلمه سی سال آبرو را هوا كردی خدا هم سی سال عبادت تو را بگوئید. . . هوا می‌كند. یك خورده جلسه نشاط ندارد همینطوری نصفش را من می‌گویم نصفش را شما بگوئید كسی كه چهل سال آبروی كسی را هوا می‌كند خدا هم با همین غیبت عبادت چهل ساله‌اش را هوا می‌كند خلاص. آقا یك سوزن بزنیم توی توپ بازی لغو شد؟ بله، یك سوزن به یك گوشه؟ بله، یك سوزن به یك گوشه زدی اما كل فوتبال. . . گاهی انسان یك كلمه می‌گوید اما همین یك كلمه. . . گناه ربا زنای با مادر است، با كمال متاسف خیلی راحت می‌پرسند چند سودش است؟ ربا با كمال تأسف حرمتش در بعضی جاها برداشته شده می‌گوید آقا اینقدر دادم سودش چقدر است؟ مضاربه درست است به بانكها كه پول می‌دهید باید به رئیس بانك بگوئید چقدر به شما می‌دهم كه با آن تجارت كنید این پنج میلیون را می‌گذارم شما با آن تجارت كن هر چه گیرت آمد یك خورده‌اش را تو بردار یك خورده‌اش را من حالا علی الحساب یك چیزی هم بده می‌شود كه قانونی درست كرد كه. . . بانكها این كار را می‌كنند اما صاف بگوئید پول می‌دهم اینقدر می‌گیرم تو می‌خواهی برو بگذار توی خانه می‌خواهی تجارت كن، من كاری ندارم من پول می‌دهم اینقدر می‌گیرم خوب این رباست.
اما گناه كتمان، گناهی است كه كسانی كه حق را بفهمند و كتمان كنند از همـﺔ گناهان بدتر است تنها گناهی است كه توی قرآن اینطور گفته «یَلْعَنُهُمْ اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمْ اللَّاعِنُونَ البقرة/159 یعنی خدا فرشته‌ها جن و انس و ملك، همه‌شان در طول تاریخ لعنت می‌كنند به كسی كه حق را می‌فهمد و نمی‌گوید گناه كتمان.
امام صادق(علیه السلام) فرمود مصداق بارز آن كسانی هستند كه علی را شناختند اما حقایق و فضائل علی را كتمان كردند. گناه كتمان بدترین و خطرناك ترین گناه است در هیچ گناهی خدا نگفته كه خدا و تمام جن و انس و فرشته در طول تاریخ لعنت می‌كنند فقط به یك گناه لعنت می‌كنند به كسی كه حق را می‌فهمد كتمان می‌كند. كتمان نكنید، مرض را كه تشخیص نمی‌دهید راحت بگو كه مریض عزیز بلد نیستم، استاد سر كلاس بگوید راستش را بخواهید بلد نیستم، طلبه توی مسجد بگوید راستش را بخواهید بلد نیستم، جهل‌مان را كتمان نكنیم بگوئیم كه بلد نیستم اگر هم بلد هستید باید اعلام كنید كه آقا اینجا ظلم می‌شود، نگو به ما چه حرف بزنیم روزی‌مان را قطع می‌كنند ما بگوئیم اینجا اسراف شد اینجا ولخرجی شد از كارخانه و اداره بیرونمان می‌كنند. گناه كتمان گناه خطرناكی است و بالاترین كتمان، كتمان فضائل اهل بیت و در رأس آن امیرالمومنین بود. تا اینجا این جلسه بس است.
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد روز به روز ایمان و معرفت ما را نسبت به خودت پیغمبر و اولیاء، بیشتر بفرما(الهی آمین)
 والسلام علیكم و رحمة اللَّه و بركاته
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2148
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست