responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2214

موضوع بحث: كتمان

تاريخ پخش: 16/07/66

بسم الله الرحمن الرحيم

بحثمان بحث كتمان است. كتمان يك بلايي است كه خيلي‌ها به آن گرفتار هستند. زن و مرد به آن گرفتار هستند. متخصص و بي سواد به آن گرفتار هستند. گاهي يك چيزي را مي‌دانند، نمي‌گويند. علماء به آن گرفتار بودند. افراد عادي به آن گرفتار هستند و بشر هم خيلي در اين زمينه زيان داده است.

1- شدت برخورد قرآن با كتمان كنندگان

گاهي يك سري چيزها را بايد گفت و يك سري چيزها را نبايد گفت. يك جايي بايد كتمان كرد ولي يك جايي كتمان حرام است و مي‌خواهم امروز مواردش را مطرح كنم.
قرآن مي‌فرمايد: «يَعْرِفُونَهُ» يعني به پيامبر اسلام معرفت داشتند، پيامبر را مي‌شناختند. (يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ) (بقره /146). «ابن» به معناي پسر است. نسبت به پيغمبر معرفت داشتند همان گونه كه نسبت به بچه‌هايشان معرفت داشتند. يعني دانشمندان يهود و مسيحيت وقتي پيغمبر آمد، خوب فهميدند اين همان کسي است كه در تورات و انجيل وعده داده شده بود. حضرت عيسي و موسي گفته بودند: شخصي مي‌آيد و نشانه¬هايش اين است. نشانه هايش را يافتند و فهميدند اين خودش است. اما كتمان كردند. وقتي از علماي يهود و مسيحيت پرسيدند که آيا اين همان شخص است؟ به جاي اينكه بگويند: بله! گفتند: نه! يك نه گفتند، ميلياردها يهودي و مسيحي در طول اين قرن بر يهوديت و مسيحيت به خاطر اين يك كلمه باقي ماندند. اين خطر كتمان است. يك جا آدم بي‌خود مي‌گويد: نه. يك جا بيخود مي‌گويد: بله. اين‌ها همه آثار دارد. آنوقت قرآن در مقابل كتمان يك جمله عجيبي دارد که مي‌گويد: (أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ) (بقره /159) از نظر ادبيات عرب فعل مضارع دليل بر استمرار است. يعني دائماً خدا بر اينها لعنت مي‌كند. «وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ». تمام افرادي كه مي‌توانند نفرين كنند از انسان و فرشتگان و جن و هر ذي شعوري كه مي‌تواند لعنت كند، بر اينها لعنت مي‌كند. لعنت مي‌كند خداوند بر آن كسي كه آنجايي که بايد بگويد: بله! مي‌گويد: نه! و آنجايي كه بايد بگويد: نه! مي‌گويد: بله!
در مسائل علمي و تخصصي كتمان هست. ما الان سالهاست، دانشجو به خارج مي‌فرستيم. هواپيماهاي ساخته را به قيمت بالا به ما مي‌فروشند، اما براي ما هواپيماساز تربيت نمي‌كنند. يعني چيزهايي كه بلد هستند، به دانشجوهاي ما ياد نمي‌دهند. وگرنه ايراني ذهنش اينطور نيست كه از ديگران كمتر بفهمد. ما ذهنمان خوب مي‌فهمد. ما 10 قرن پيش، دانشمندان درجه يكي داشتيم، تمدن مهمي داشتيم. زماني كه مسلمانان مخترع ساعت داشتند، فرانسه در توحش زندگي مي‌كرد. يك ساعتي را براي سلطان فرانسه فرستادند. ديد عقربه هايش مي‌چرخند. گفت: اين جن است كه دارد آنها را مي‌چرخاند، چكش آوردند که آن را خرد کنند. يعني ما مخترع ساعت داشتيم ولي آنها وحشي بودند. مغز ايراني مي‌فهمد. ما همشهري بوعلي سينا هستيم. مرحوم مطهري از ما هست. در اين خدمات متقابل ايران و اسلام اسم تمام دانشمندان و نوابغ را مي‌برد كه نشانگر هوش بالاي ايراني است. چرا نيم قرن است دانشجويان ما در خارج هستند، اما هواپيما ساز تحويل نمي‌دهند؟ چرا هواپيماي ساخته شده براي ما مي‌فرستند؟ يك مثلي است كه بسيار مثل خوبي است. مي‌گويند: هركس را دوست نداري ماهي به او بده. مي‌خورد و مي‌خوابد. اما هركس را دوست داري، تور به او بده که خودش برود و ماهي بگيرد. هركس را خيلي دوست داري به او تور بافي ياد بده. و اينها ماهي به ما ميدهند، يعني هواپيماي ساخته شده به ما مي‌دهند. اما تور نمي‌دهند كه ما خودمان ماهي بگيريم يا به ما تور بافي ياد نمي‌دهند.
كتمان يك بلائي است كه در دانشگاه هم هست. در مكانيك‌ها و نجارها هم هست. در عالم آخوندي هم هست. من از يك عالم بزرگواري يك دفترچه گرفتم تا گفتم: چيزهاي خوبي دارد، گفت: راضي نيستم از رويش بنويسي! 10سال پهلوي من بود هرچه التماس كردم، گفت: راضي نيستم. دفترچه را به او دادم. البته خوب شد كه به او دادم، چون بنده خدا به سرنوشت بدي مبتلا شد. الآن خودش و همه يادداشتهايش زمين گير است. آدم در يك چيز حقي دارد و بايد براي ديگران بگويد و اگر يكجايي هم بايد كتمان كند، كتمان كند.
گناه تمام مسيحيت و تمام يهوديت گردن يك نه است. كه يك كارشناس گفت: نه. لعنت خدا و لعنت هر ذي شعوري و با شعوري بر كسي كه حق را كتمان كند.

2- انواع كتمان و حكم آن

قرآن مي‌فرمايد: (إِنَّ الَّذينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتابِ وَ يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَليلاً أُولئِكَ ما يَأْكُلُونَ في‌ بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ) (بقره /174) گاهي يك چيزي را مي‌بينيد، مثلاً رشوه مي‌دهد و توطئه مي‌سازد، اگر به او بگويم نانش آجر مي‌شود. اگر به او بگويم ممكن است اخراجش كنند. زن مي‌بيند شوهرش دارد با آدمهايي رفت و آمد مي‌كند كه براي نظام خطرناك است يا انسان مي‌بيند كه اين دختر يا پسر با كساني رفت وآمد دارند كه فاسد است. مي‌گويد: حالا اگر به پدرش بگويم، پدرش او را مي‌زند. يك خرده حساب‌ها را مي‌كند و نانش قطع مي‌شود. پدرش دعوايش مي‌كند. خانمش قهر مي‌كند و ممكن است طلاق داده بشود.
البته گاهي مسائل فردي است بايد كتمان كرد. من يك گناه دارم حتماً شما نبايد به كسي بگويي، اگر كسي گناهي را ديد رفت گفت، آن كسي كه گفته است گناهش مثل همان كسي است كه گناه را انجام داده است. بنابراين گناهان شخصي قطعاً بايد كتمان شود، انسان خودش هم حق ندارد گناه خودش را بگويد. افراد نبايد براي هم از گناه خود بگويند. اين گناه فردي است.
اما يك چيزي كه مربوط به علم است، اگر نگويي به دنياي علم و نسل ضرر خورده است، به نظام ضرر خورده است. بنابراين در آن مصلحت است، آنرا بايد گفت. قرآن مي‌فرمايد: كساني كه براي خاطر دو فلز پول نمي‌گويند: «أُولئِكَ ما يَأْكُلُونَ في‌ بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ» آنچه مي‌خورند گويا آتشي مي‌خورند، اين تعبير فقط در مورد كسي است كه مال يتيم مي‌خورد، درباره كسي هم كه مال يتيم مي‌خورد مي‌گويد: آتش مي‌خورد. كلمه آتش مي‌خورد دو جا است. يكي آنجا كه به خاطر نه و آره گفتن انسان نان مي‌خورد، يكي آنجا كه مال بچه يتيم را مي‌خورد. «وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ» خدا به اينها نظر مرحمت نمي‌كند و «وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ». خدا عذاب دردناكي را نصيب اين‌ها مي‌كند كه حق كتمان مي‌كنند. بعد مي‌گويد: (أُولئِكَ الَّذينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى‌ وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ) (بقره /175) اينها بدبختي را با هدايت خريدند. «وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ». عذاب را با مغفرت جابجا كردند. هدايت را با گمراهي جابجا كردند. بعد مي‌گويد: «فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ» چقدر اينها تاب جهنم دارند؟ چه جرأتي دارند كه اينطور كتمان مي‌كنند؟ حاضرند به قهر خدا دچار شوند. اين مقدار درباره خطركتمان بود.

3- موارد كتمان

سراغ موارد كتمان مي‌آييم. موارد كتمان چهار مورد است كه من خدمت شما عرض مي‌كنم. حالا گاهي كتمان، كتمان حق است. گاهي كتمان، كتمان شهادت است. گاهي كتمان فضائل است. گاهي كتمان مطالب علمي است.
گاهي انسان حق را كتمان مي‌كند، مثل آمدن پيغمبر. قرآن مي‌گويد: خوب مي‌دانستند که پيامبر همان کسي است که در تورات و انجيل آمده است، ولي نگفتند كه او را شناختند. مي‌پرسند: آقا چه كسي را رئيس اين مؤسسه كنيم؟ مثلاً آدم مي‌داند فلان رئيس معيوب است، اما كتمان مي‌كند. يا فلان رئيس لياقت دارد، لياقتش را كتمان مي‌كند. اين راننده مست است كتمان مي‌كند. بلد نيست، كتمان مي‌كند. خلاصه براي كتمان حق موارد زياد است.
اما درباره‌ي كتمان فضائل بگويم كه موارد مختلفي دارد، يا مثلاً فرض كنيد كه ما نگاه مي‌كنيم كه محمد حسين هيكل يك كتابي به نام حيات محمد نوشته است. در چاپ اول اين كتاب درباره علي بن ابيطالب جمله‌اي گفته شده است، در چاپ دوم همين جمله را حذف كرده است، در يك چاپ مي‌نويسند و در يك چاپ حذف مي‌كنند. اين يك مورد كتمان است. يا مثلاً رواياتي را جعل مي‌كنند. در فضيلت شخصي يك حديثي داريم، مي‌آيند در مقابل او رقيب تراشي مي‌كنند. حديث‌هاي دروغ هم كه بافتند، به خاطر اين است كه در مقابل حديث حق سدي درست کنند، پس اين كتمان است. گاهي وقتها كتمان اينگونه است كه در چاپ اول مي‌نويسند و در چاپ دوم بر مي‌دارند. گاهي جمله را برمي دارند و. . . گاهي يك چيز دروغي مخلوط با آن مي‌كنند كه با راستها قاطي شود و مردم گيج شوند. اين انواع كتمانها بود.
گاهي كتمان فضائل است. آدم گاهي مي‌داند كه فلاني فلان فضيلت را كتمان مي‌كند. در بنگاه‌هاي معاملاتي اين چيزها هست مثلاً مي‌داند اين خانه به خيابان مي‌خورد. در ازدواج مثلاً مي‌داند اين دختر يا پسر يك چنين عيبي دارد، و نمي‌گويد. ازدواج مي‌كنند، بعد معلوم مي‌شود كه هروئيني است، ترياكي است و. . .
مسئله كتمان خيلي مسئله عجيبي است. در ازدواج، در دفاتر، در بنگاههاي معاملاتي، در دانشگاهها، علماء، مكانيك‌ها، يك چيز عجيب غريبي است. آدم باور نمي‌كرد كه اينقدر كتمان ريشه داشته باشد.
گاهي كتمان شهادت است. مي‌گويند: آقا تو كه ديدي بيا بگو! مي‌گويد: حالش نيست. الغدير 11 جلد است، در جلد اول مرحوم علامه اميني از علماي اهل سنت تكه‌هايي را نقل مي‌كند كه مي‌گويد: علي بن ابيطالب افرادي را خواست، و گفت: تو در غدير خم بودي که پيغمبر فرمود. . . يا نه؟ گفت: والله من چيزي يادم نمي‌آيد، آن روز بود اما اين شهادت خودش را كتمان كرد. آنوقت اميرالمؤمنين گفت: خدايا اين كه بوده و اين طور نمي‌گويد، به فلان مرض مبتلايش كن و همه آن كساني كه از مهره‌هاي حساس بودند و علي بن ابيطالب نفرينشان كرد، به همان بلا دچار شدند. اين را اهل سنت بسيار زياد نقل كرده است. كساني كه به نفرين علي بن ابيطالب گرفتار شدند، به خاطر اين بود كه كتمان كردند. كتمان شهادت كرد.

4- كتمان شهادت در آيات و روايات

درباره كتمان شهادت يكي دو آيه و حديث بخوانم. قرآن مي‌فرمايد: (وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُه‌) (بقره /283) اگر خبري را داري و مي‌داني حق كسي از بين مي‌رود، ديدي كه به فلاني وام داده شد، ديدي كه فلاني اين را عاريه گرفت، ديدي كه اين را قرض گرفت، ديدي ولي چيزي نمي‌گويي. قرآن مي‌گويد: كساني كه كتمان مي‌كنند و حق مظلوم از بين مي‌رود و اين شاهد بوده است ولي چيزي را نمي‌گويد (فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ) (بقره /283). اين از نظر روحي كافر است. در تفسير اين طور معنا شده است. (وَ أَقيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ) (طلاق /2) قرآن مي‌گويد: اگر توخبري داري برو بگو، نگذار با سكوت تو حقي از بين برود. (إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‌ أَهْلِها) (نساء /58). امام رضا در ذيل آيه مربوط به اداء شهادت مي‌فرمايد: امانت را به اهلش بده، يعني اگر فهميدي حق با كيست، برو و بگو. مسئله لباس و صنف و نان آجرشدن مطرح نيست. در احقاق حق، حق را بگير.
در مورد شهادت باطل، پيغمبر فرمود: «مَنْ كَتَمَ شَهَادَةً أَوْ شَهِدَ بِهَا لِيُهْدِرَ لَهَا بِهَا دَمَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَوْ لِيَزْوِيَ مَالَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَتَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لِوَجْهِهِ ظُلْمَةٌ مَدَّ الْبَصَرِ وَ فِي وَجْهِهِ كُدُوحٌ تَعْرِفُهُ الْخَلَائِقُ بِاسْمِهِ وَ نَسَبِهِ»(كافى، ج‌7، ص‌380) اگر كسي شهادتي را قورت بدهد. يا شهادت بدهد براي اينكه خون يا مال يا آبروي كسي از بين برود، روز قيامت وارد مي‌شود، در حالي كه صورتش سياه و خراش خورده است و همه مردم او را تحقير مي‌كنند. يعني روز قيامت رسوا مبعوث مي‌شود.
(وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهادَةً) (بقره /140). قرآن مي‌فرمايد: ظالم ترين افراد كسي است كه حق را مي‌داند، اما روبروي دو چشمانش مي‌بيند كه دارد حق كسي از بين مي‌رود و اين را خبر دارد و مي‌گويد: به ما چه؟ آقا دنبال زندگي‌ات برو. حالا هر سال مي‌گفتند: سيب زميني كيلويي چند است؟ امسال الحمدلله با اين نرخ گذاري دولت خيلي به نفع مستضعفين شد. خدا پدرشان را بيامرزد، گرچه يك عده از كشاورزان ناراحتند اما بالاخره هميشه براي اداره كردن مملكت يك عده ناراحت مي‌شوند و يك عده خوشحال مي‌شوند. اميرالمؤمنين(ع) در نهج البلاغه مي‌فرمايد: سيستم حكومتداري اين است كه هميشه بايد عوام و عموم را راضي كنيم، گرچه خواص بيشتر است. حالا گاهي وقتها ممكن است به كشاورزان بربخورد، گاهي وقتها ممكن است به پزشكان بر بخورد، ويزيت پايين بيايد، ممكن است مثلاً 2000 پزشك بگويند: چرا ما اين همه زحمت كشيديم؟ ممكن است پزشك ناراحت بشود، اما در عوض همه بندگان خدا كه بيمارند خوشحال مي‌شوند. الان هم باغداران ناراحت شدند، ولي خوب يك كاري است كه به نفع عموم است و آنها بايد خوشحال باشند، به خاطر اينكه مهم نيست، حالا قالي من موكت شود، اما 5000 نفر شاد شدند. نخ و پشم مهم نيست. زير كفش نخ و پشم باشد مهم نيست اما 10000 نفر راضي باشند يا ناراضي اين ارزش دارد.
«وَ مَنْ رَجَعَ عَنْ شَهَادَةٍ أَوْ كَتَمَهَا أَطْعَمَهُ اللَّهُ لَحْمَهُ عَلَى رُءُوسِ الْخَلَائِقِ وَ يَدْخُلُ النَّارَ وَ هُوَ يَلُوكُ لِسَانَهُ»(وسائل‌ الشيعة، ج‌27، ص‌320). باز حديثي داريم پيغمبر فرمود: اگر حق را شنيدي بيا بگو، اگر باطل را خبر داري بيا بگو، حق و باطل را كتمان نكنيد. اگر خبري داريد كه يك حقي را از بين بردند و تو ساكت باشي شما هم مسئوليد. اين هم مسئله‌اي ديگري است. حالا گاهي هم كتمانها، كتمان‌هاي مفيدي هستند.

5- انگيزه‌هاي كتمان

اما انگيزه‌هاي كتمان چيست؟ درباره انگيزه كتمان مطالب علمي هم جملاتي را عرض كردم. بزرگترين كتمان كننده آمريكا و اروپاست، چون چند سال است از ما دانشجو گرفت و تعليم بسياري از مطالب را بر بچه‌هاي ما كتمان كرد. اين كتمان علمي است. ما كسي را در كاشان داشتيم، يك كسي بود نقاش را به خانه‌اش مي‌برد، نقاش هم ترياك مي‌كشيد. صاحب خانه منقل ترياك برايش درست مي‌كرد، كباب برگ برايش درست مي‌كرد. مي‌گفت: مي‌خواهم يك نقشه‌اي بكشي كه ديگر كپي نداشته باشد، آن قالي كه من در كاشان توليد مي‌كنم منحصر به فرد باشد. يك نقشه‌اش روي كره زمين بيشتر نباشد. مثلا اين به خاطر بالا بردن خودش است. كتمان مطالب علمي، كتمان شهادت. خبر دارد ولي نمي‌گويد. كتمان فضائل، محمد حسين هيكل در حيات محمد در چاپ اول مي‌گويد چاپ دوم قورتش مي‌دهد. كتمان مي‌كند حالا چرا كتمان مي‌كنند؟ درباره‌ي انگيزه‌هاي كتمان خودتان هم يك خرده فكر كنيد، مثلاً حالا من اينجا نوشتم ولي چرا از فكر شما استفاده نمي‌كنم؟ انگيزه كتمان چيست؟ چرا يك چيزي را مي‌دانند ولي نمي‌گويند؟
گاهي ممكن است انگيزه كتمان ترس باشد، مي‌گويد: مي‌ترسم راستش را بگويم پدرم را در آورند. به درد سرم بياندازند. بروم ثواب كنم و كباب بشوم، گاهي مي‌ترسند.
گاهي انگيزه كتمان حسد است. مي‌دانم فلاني از من بهتر است ولي نمي‌گويم. مي‌گويم: اگر بگويم ايشان از من بهتر است، فوري من را بر مي‌دارند و او را جاي من مي‌گذارند و من نمي‌توانم تحمل كنم كه او رئيس باشد. مي‌دانم كه او يك كمالي دارد اما از روي حسادت نمي‌گويم.
گاهي انگيزه كتمان خجالت است. مي‌گوييم: آقا تو كه خبر داري برو بگو مي‌گويد: خجالت مي‌كشم.
گاهي انگيزه كتمان طمع است، يك پولي به او مي‌دهند حق السكوت مي‌گيرد، مي‌گويند: اين را بگو و. . . مثل كيسه‌هاي پولي كه براي ابوذر فرستادند. كيسه‌هاي پولي پهلوي ابوذر فرستادند، گفتند: آقا اين را نگو گفت: چرا نگويم؟ حق السكوت پول بگير و هيچي نگو و اين حق السكوت شامل راننده‌ها هم مي‌شود. راننده‌ها در جاده‌ها يك جايي كه مي‌ايستند، مي‌دانند غذايش آشغال است ولي چون چلوكبابي سبيل راننده را چرب مي‌كند و غذاي خوبي به آقاي راننده مي‌دهد، آقاي راننده هم حاضرند مسافرها مسموم بشوند. به درك من كه وضعم خوب است. بهترين غذا را به ما مي‌دهد تا يك قضيه را كتمان كند، كه اين غذا آشغال است. به خاطر يك طمع كتمان مي‌كند. يك سيخ كباب راننده را مي‌خواباند. اين نامردي‌هايي است كه در زندگي وجود دارد. اصلاً همينطور راه مي‌روي و مي‌بيني آثار كتمان هست.
در كارهاي سياسي، اجتماعي، از قهوه خانه قنبر گرفته تا رئيس جمهور آمريكا، همه‌ي اين‌ها شاخه‌هاي كتمان هست. براي چه راستش را نمي‌گويد؟ براي اينكه يك قاليچه به من داد، يك سيخ كباب به من داد، يك كف زد، ناراحت شد، خجالت مي‌كشم. آنوقت ما به نسل بشر ظلم مي‌كنيم. حديث داريم اگر پسري مشروبات الكلي مي‌خورد، دختر به او ندهيد و تو كه خبر داشتي داماد اهل مشروبات است، ساكت شدي و اين ازدواج صورت گرفت آدمي كه مشروب خور است، روي نسل اثر مي‌گذارد. تو به نسلي ظلم كردي. ولي خب حالا مي‌گويد: براي اينكه به هم نخورد اين قضيه را كتمان مي‌كند. به همين خاطر گفتند در مشورت غيبت حلال است، در حالي كه غيبت حرام است. اما اگر كسي سؤال كرد ايشان چگونه است؟ در مقام مشورت غيبت حلال مي‌شود. كتمان نبايد كرد.
پس انگيزه‌هاي كتمان: مي‌ترسم بگويم؟ از چه مي‌ترسي؟ خدا شهيد رجائي را رحمت كند. وقتي رفته بود سازمان ملل سخنراني كند، مثل جناب آقاي خامنه‌اي كه يك همچنين سخنراني عالي كرد، آقاي رجائي هم براي يك سخنراني رفته بود، از او سؤال كردند كه آقا نترسيدي كه آمريكا تو را گروگان بگيرد؟ گفت: ما 50 سال است كه گروگان آمريكاييم. از وقتي پهلوي روي كار آمد، ايران درگرو آمريكاست. حالا 51 سال بشود، بالاتر از سياهي كه رنگي نيست. البته يك پيرمردي مي‌گفت: بالاتر از سياهي رنگي است، چون ريش‌هاي من سفيد شده است.
گاهي حسود است. نمي‌تواند بگويد، مي‌گويد: اگر بگويم فلاني بهتر از من است او را جاي من مي‌گذارند. گاهي حسادت است و گاهي خجالت است، ولي ما بازاري‌هايي داريم كه وقتي از او جنس مي‌پرسيم؟ مي‌گويد: مي‌خواهي راستش را بگويم؟ اين جنس متوسط است، از اين جنس بهترفلان مغازه دارد. سلام و صلوات خدا بر آن مغازه دار كه مي‌گويد: از اين بهتر در مغازه‌ي فلاني است. گاهي يك آدمهايي پيدا مي‌شوند كه حق مي‌گويند. من وضع يک تاجر را مي‌گويم، هنوز زنده است. پير مردي است، كاسبي هست كه خيلي پولدار نيست در بازار هم محترم است از نظر عنوان مي‌گفت: من به شاگردم گفتم اگر يك مشتري از من پرسيد خودت اين را چند خريدي و من دروغ گفتم و خريد واقعي را كتمان كردم و نگفتم تو بايد روبروي مشتري آب دهانت را در صورت من بياندازي و اگر نياندازي تو را بيرون خواهم كرد و اگر اينطور كه گفتم عمل كردي مقداري از سود غير از حقت به تو خواهم داد. يك همچنين آدمهايي هم پيدا مي‌شوند كه خيلي مواظبند كه واقعاً چيزي را كتمان نكنند. گاهي مي‌گويند: دروغ نگوييم نمي‌شود. خيلي‌ها هستند در عمرشان دروغ نگفتند، زندگيشان هم اداره شد. ترس، حسادت، طمع، خجالت، اينها انگيزه‌هاي كتمان است.

6- كتمان بجا و مفيد

اما اينها كه تا حالا گفتيم كتمانهاي مضر بود. اما يك سري از كتمانها هم مفيد است. درباره كتمانهاي مفيد هم يك چيزي بگوييم. بعضي چيزها را بايد آدم كتمان كند و كتمانش هم خوب است.
حالا يك خرده هم راجع به شغل شما صحبت كنيم. پزشك كتمان مي‌كند يا نه؟ در پزشك هم هست، همانطور كه در عالم هم هست، در روحاني هم هست، در همه هست. پزشك چگونه مريض را معاينه مي‌كند؟
اگر نمي‌فهمد كه علت چيست اينجا بايد سه كار انجام دهد: 1- بايد روشن بگويد: برادر من مسئله شما را نفهميدم. با كمال صداقت راستش را بگوييد. بگويد: آقا من اين را بلد نيستم،
2- بعد آدرس بدهد بگويد: آقا فلان پزشك در فلان جا در اين رشته تخصصش از من بيشتر است. هم صداقت و هم صراحت داشته باشد.
3- يك مردانگي هم بكند و پول ويزيت را پس بدهد. بگويد: آقا اين صد تومانت را هم بگير، چون من مرض شما را تشخيص ندادم. اگر پزشكانمان اينطور باشند، آن‌وقت مي‌توانيم به دنيا اعلام كنيم كه ما پزشك كم داريم، اما آنها كه داريم يك همچنين خصلت‌هايي دارند. ممكن است تعدادشان كم باشد، اما از نظر رشد انساني خيلي بالا هستند.
بعضي از پزشکان مي‌گويند: حالا برو و سه روز ديگر برگرد، ببينم زنده‌اي يا مرده؟ هم با جان مردم و هم با پول مردم بازي مي‌كنند، تا ببيند چه مي‌شود. كتمان در همه اقشار هست.
كتمانهايي كه كتمان مفيد است:
1- کتمان گناه: عرض كردم هر كه گناه شخصي دارد، نبايد بگويد، هركسي يك زماني يك دسته گلي آبداده است و يك كاري كرده است، گفتن ندارد. به نزديكترين افراد هم نبايد گفت. گناه شخصي خود و ديگران را نگو. افشاگري براي كسي است كه مي‌خواهد يك مسئوليت اجتماعي را بگيرد، اگر كسي خواست يك مسئوليت اجتماعي بگيرد، اينجا بايد گفت: آقا به ايشان پست ندهيد، ايشان در فلان جايي چنين خطايي داشته است. اما اگر كسي تنهايي مست است و دارد مي‌رود، چه كارش داري؟ به توچه كه مست است؟ اما يك وقت مي‌خواهد پشت قطار يا ماشين بنشيند، اگر خواست يك كار اجتماعي بكند، مسئله را بايد گفت. گناه فردي خود و ديگران را بازگو نكنيد و اصولاً تجسس هم نبايد بكنيم. كه نگاه كنيم و ببينيم كه اين چه مي‌كند؟ يك كسي دارد با كسي حرف مي‌زند، در ماشين بايستيم از آنطرف ببينيم كه بالاخره چه شد؟ به توچه كه چه شد؟
2- كتمان حوائج مردم: اين خيلي سفارش شده است كه اگر مردم مشكلاتي دارند، مشكلات مردم را به كسي نگوييد. بنده خدا دلم برايش مي‌سوزد، چند تا دختر دارد. هيچ كدام جهيزيه ندارند، دلم برايش مي‌سوزد. چند تا پسردارد، هيچ كدام كار ندارند، حوائج و مشكلات مردم را نگوييد. و لذا قرآن فرموده نجوي گناه است. مگر اينكه نجوي داشته باشد كه به كسي كمك بكند. دو نفر مي‌خواهند نجوي كنند كه مي‌خواهيم درد فلاني را دوا كنيم. در اينجا سفارش شده است كه مشكلات مردم را حتماً كتمان كنيد، اينها همه روايت دارد.
3- کتمان مصيبت: مصيبت را بايد كتمان كرد. هركسي مشكلاتي دارد. روايات ما به ما مي‌گويد اگر مشكلي برايتان پيش آمده مشكلات خود را كتمان كنيد و به كسي نگوييد.
4- کتمان درآمد: درآمدتان را كتمان كنيد، به كسي نگوييد. امام از كسي پرسيد وضعت چطور است؟ فرمود: من دو شتر و دو غلام دارم. فرمود: چرا مي‌گويي؟ من پرسيدم ببينم مي‌گويي يا نمي‌گويي؟ به كسي نگو كه من چه دارم. لازم نيست كسي از سرمايه تو با خبر باشد كه تو چه داري و چه نداري؟ قرآن تعريف مي‌كند از افرادي كه درآمد ندارند ولي فقر خود را كتمان مي‌كنند. (يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ) (بقره /273). يعني به قول ما ايراني‌ها صورت خود را با سيلي سرخ نگه ميدارند و نمي‌گذارد مردم بفهمند که او چه دارد و چه ندارد. آقا اين زنها كه پهلوي هم مي‌نشينند هرچه دارند مي‌گويند. ديشب آمدم اين بچه حالش بهم خورد بلند شدم و تا صبح خوابم نبرد. آمديم در صف ايستاديم و با مشكل گوشت گرفتيم، گوشت را گربه برد. در قابلمه گذاشتيم، قابلمه سوخت. همه زندگيش را مي‌گويد. اول كه آدم مي‌ببيند او را به عنوان يك خانم محترم مي‌بيند، بعد چنان خودش را پايين مي‌آورد و کوچک مي‌کند، که اگر در اول برخورد فکر مي‌کرديم که خانم محترم و باشخصيتي است در آخر، ديدمان نسبت به او تغيير مي‌کند. مشكلاتتان را نگوييد. هر كسي مشكلات دارد منتها ما مشكلات خودمان را وقتي مي‌گوييم كه يكوقت يك كسي دردي را دوا مي‌كند، آدم آن مشكل را مي‌گويد. آدم واقعاً در مملكت يك مشكلي را مي‌بيند و براي نخست وزير، رئيس جمهور مجلس، به دو سه نفر، مي‌گويد که مؤثر باشد.
به ما گفته‌اند: كتمان گناهانتان را نگوييد. گناهان مردم مشكلات و فقر مردم را نگوييد. تلخي‌ها كه برايتان پيش مي‌آيد، نگوييد. درآمدتان را به كسي نگوييد، اينها همه‌اش سفارش شده است. شخصي خدمت اميرالمومنين آمد تا حضرت ديد اين نياز دارد، چراغ را خاموش كرد، بعد حضرت امير فرمود: مي‌خواهم وقتي كمكت مي‌كنم، پيشانيت عرق نكند. حضرت امير كه صورتش را مي‌پوشاند و در خانه فقرا مي‌رفت، به خاطر اين بود كه شكم آنها سير شود، آنها هم ايشان را نشناسند كه بله قربان گو تربيت نشوند، و تنها شكمشان سير شود. «السَّخَاءُ مَا كَانَ ابْتِدَاءً فَأَمَّا مَا كَانَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَحَيَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ»(نهج‌البلاغه، حكمت 53). اگر به كسي همان اول كار پول كمك كردي اين سخاوت است، اما اگر گفت: يكي چيزي بده دادي، اين پول آبرويش است. چون نيم كيلو آبرو ريخته است. اگر گفت: بده و داديد سخاوت نداريد. هر كه مي‌خواهد ببيند سخي كيست، ببيند نگفته چه كسي كمك مي‌كند. اما بعد از آن كه سفره دلش را پهن كرد و يك سري مشكلات را گفت: دلت حال به حال شد و سوخت كمكش كردي، آن ديگر ارزش ندارد.

7- براي رضاي خدا خمس بدهيد

يكي از علماء كه خدا رحمتش كند، فتواي عجيبي داشت. فتوايش اين بود كه اگر يك سيدي را ديدي دلت سوخت و به او خمس دادي قبول نيست، چون دلت سوخته و براي مرحم دلت دادي و براي رضاي خدا ندادي. خمس آن است كه آدم براي رضاي خدا بدهد، اما اگر كسي دلش حال به حال شد، کمک مي‌کند. آدم بهائي هم باشد، وقتي دلش سوخت يك كمكي مي‌كند، آنوقتهايي كه آدم عواطفش داغ شود و كمكي مي‌كند، براي اين است كه دنده عواطف مي‌خارد. آن فايده ندارد. آدم بايد براي خدا اقدام كند.
گاهي مي‌آيند، مي‌گويند: فلاني هزار تومان داد. فلاني هزار تومان داد. همچنين هزار تومان هزار تومان مي‌كنند كه بنده خداي كارمند كه حقوقش، 4 تومان است، رويش نمي‌شود 5 تومان بدهد، چون از بس هزار تومان، هزار تومان، روي سر اين مي‌گذارد، اين مجبور است حتي اگر ندارد، 3 تومان بدهد. پول گرفتن بايد اصول داشته باشد. اگر ما كم داشته باشيم، انتخاب كنيم ارزش است. در همين نهضت سوادآموزي خيلي‌ها به ماپيشنهاد مي‌كنند تا حالا از هر صاحب نظري نظريه خواستيم، چه در داخل ايران چه در خارج گفتند: آقا اجباري‌اش كنيد. اجباري كنيد كه اگر كسي سواد نداشته باشد، آبش را قطع مي‌كنند، برقش را قطع مي‌كنند، كوپنش را كم و زياد مي‌كنند، پروانه ساختمان به او نمي‌دهند، معافي سربازي به او نمي‌دهند، يك كمي جاهايي كه بي‌سواد هستند را در فشار قرار دهيد، ولي نه امام راضي است، نه مجلس، نه شوراي نگهبان، به خاطر اينكه اگر مردم آزادانه سر كلاس بيايند، مهم است. الآن اول مهر است اسم نويسي مي‌كنند، خوب دختر مدرسه اي‌ها، پسر مدرسه اي‌ها، به مادرشان بگويند: برو اسم من را بنويس. مديران مدارس پدر مادرهاي بي سواد را دعوت كنند. پيام امام را بخوانند، اسم نويسي كنند. اگر ما صد هزار كلاس آزاد داشته باشيم بهتر از اين است كه دويست هزار كلاس با اجبار داشته باشيم. اين خيلي خوب است براي همه برنامه‌هاي تلويزيون ما هزاران نامه آمده كه آقاي قرائتي برنامه تلويزيونيت را بعد از اخبار بگذار، چون ما تا در خانه مي‌آييم برنامه‌ات تمام شده است. من مي‌گويم ممكن است قبل از اخبار پنج ميليون پاي تلويزيون باشند، اما 5 ميليون گوش مي‌دهند. بعد از اخبار ممكن است 7 ميليون بيننده داشته باشد، ولي 7 ميليون شام مي‌خورند. و 7 ميليون آدمي كه سه دانگش گوش به تلويزيون باشد يا 5 ميليون آدمي كه شش دانگش به تلويزيون باشد، آن 5 ميليون از آن 7 ميليون بهتر است. چون كسي كه شام مي‌خورد، چيزي گوش نمي‌دهد و اين فايده‌اي ندارد. من وقتي چيزي مي‌خورم، فكر غذا خوردن هستم. يكوقت آدم حرف مي‌زند و غذا داغ است و هواسش به يک چنين چيزهايي است. بعد مي‌بيند قرائتي چه مي‌گويد: بالاخره سخنراني ما هم داغ است و سخنراني خراب مي‌شود، بگذار ما از 2 ميليون بيننده صرف نظر كنيم، اما آن چند ميليوني كه هستند راحت گوش بدهند. گناه كردي نگو، سراغ داري نگو. حديث بخوانم هر كس عيبي را از كسي سراغ دارد و اين را گفت: نمي‌ميرد مگر اينكه خودش به همان بلا مبتلا مي‌شود.

8- اسرار را كتمان كنيد

كتمان اسرار: نوافلت را نگو. كارهاي مستحبي را نگو. البته بعضي جاها كه آدم متهم است نبايد كتمان كند. به يك كسي مي‌گويند: ايشان خمس نمي‌دهد. اگر گفتند: ايشان خمس نمي‌دهد، آدم بايد ورقه را نشان دهد كه اين رسيد است که من خمس مي‌دهم. اگر متهم شدي به اينكه نماز نمي‌خواني، برو و در نماز خانه نماز بخوان. انسان زماني که متهم شد، بايد اظهار كند. اما اگر متهم نمي‌شوي، حديث داريم که كارهاي مستحبي را کتمان کن. حتي آدم اگر روزه مستحب گرفته است، اگر به آدم چيزي تعارف مي‌كنند، مي‌گويند، كتمان كن و نگو من روزه‌ام. بردار بخور و خدا ثواب مستحبي به تو مي‌دهد. اينقدر اسلام به مسئله كتمان عنايت دارد. سرّت را به كس ديگر نگو. حديث داريم امام صادق فرمود: سر مثل خون است، خون خودت را در رگ مردم جريان مده.
پس يك سري جاها بايد كتمان كرد. يك سري جاها نبايد كتمان كرد. من چون در اين برنامه ماه محرم و صفر است، حرفهايم را جمع كنم و 1 دقيقه آخرهم درباره آل سعود يك حرفي بزنم.
بحث ما چه بود؟ بحث امروز ما اين بود كه درباره‌ي كتمان گفتيم. گفتيم: كتمان چند گونه است. اول گناهان كتمان را گفتيم و گفتيم كسي كه حقي را نگويد و اينکه تمام مسيحي‌ها و يهوديان موجود به خاطر كتمان است، يعني علماء‌شان مي‌دانستند که اين محمد(ص) همان شخصي است كه با نام و نشان در تورات و انجيل هست و پيغمبر را مثل بچه هايشان مي‌شناختند همانطور كه پدر بچه‌اش را مي‌شناسد، اما كتمان كردند. ميلياردها يهودي و مسيحي به خاطر كتمان باقي ماندند. اين يك گناه كتمان بود.
دوم گفتيم: درباره كتمان تعبيري است كه قرآن مي‌گويد: (فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ) (بقره /175) چقدر اينها صبر دارند که در جهنم بسوزند؟ (أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ) (بقره /159). خدا و هر باشعوري در طول تاريخ به اينها لعنت مي‌كند، اين خطر كتمان بود.
بعد موارد كتمان را گفتيم. گاهي حق را كتمان مي‌كند. گاهي فضيلت شخصي را كتمان مي‌كند. گاهي شهادت را كتمان مي‌كند. مي‌گويند: بيا شهادت بده، بيا گواهي كن. مي‌گويد: من حالش را ندارم. (وَ لا يَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا) (بقره /282) قرآن مي‌گويد: اگر تو خبر داري و گفتند: بيا امضاء كن، نگو حالش را ندارم، بايد بروي شهادت دهي و احقاق حق كني. اميرالمومنين فرمود: حكومت كره زمين نزد من هيچ ارزشي ندارد جزء اينكه بتوانم حقي را زنده كنم. اگر بروي گواهي بدهي، از مظلوم حمايت مي‌شود. گاهي به خاطر اينكه حالش را ندارم كتمان مي‌كند. كتمان شهادت مي‌كند. كتمان فضائل مي‌كند.
علامه اميني در جلد اول الغدير آورده که علي به برخي گفت: آقاجان در غدير خم تو بودي، پيغمبر درباره من چه گفت؟ مي‌گفت: والله ما نفهميديم. گفت: خدايا اگراين مي‌داند و كتمان مي‌كند به فلان مرض مبتلايش كن و مبتلا هم شد. دلائل کتمان را گفتيم. انگيزه‌هاي کتمان اين بود که يا مي‌ترسد بگويد، مثلاً مي‌گويد: اگر بگويم مرا مي‌زند، با من قهر مي‌كند. يا از روي حسادت مي‌گويد: اگر بگويم فلاني بهتر است، آنرا سر كار مي‌گذارند و من را بر مي‌دارند. يا از سر خجالت است. رويش نمي‌شود حق را بگويد، مي‌گويد: خجالت مي‌كشم. يا حق السكوت است و به او پول مي‌دهند و مي‌گويند: نگو. اينها انگيزه‌هاي كتمان است.

9- كتمان بعضي جاها لازم است

يك جاهايي هم كتمان خوب است. گناه شخصي خود و ديگران و حوائج مردم را به كسي نگو. مصيبت داريد، مرض داريد، نگوييد و بعد گفتيم: پزشك اگر خواسته باشد كتمان را حساب كند، اين است كه وقتي مرض را تشخيص نمي‌دهد، صاف بگويد نمي‌دانم و كتمان نكند، بگويد: فلاني هست كه از من در اين رشته تخصصش بيشتر است. راننده در بيابان هم همين گرفتاري را دارد، عالم هم همين گرفتاري را دارد، كتمان گناه عجيب است و درباره يك سري چيزهايي كه شخصي است بايد كتمان كنيم. درباره مسائل عمومي نبايد كتمان كنيم و اما حرفم كه تمام شد يكي دو جمله هم درباره آل سعود بگويم. روضه آخر ما در اين بحثها، روضه آل سعود باشد.
آل سعود چند كار كرد:
1- خيبر جنگي بوده كه در صدر اسلام اتفاق افتاد و يهودي‌ها از مسلمانان شكست خوردند. مسير خبير در راه مكه و مدينه بود، آل سعود جاده را عوض كرد تا مردم نيايند و شكست يهود را نبينند. مسير مكه و مدينه را از طريقي برد كه از جاده قبلي نباشد، ما حدود 20 سال پيش در جاده‌ي قبلي رفتيم. از كنار خيبر رفتيم و آن قلعه خيبر را ديديم، قدرت اسلام و ذلت يهود پهلويمان مجسم مي‌شد. آل سعود براي حمايت از يهود مسير را طوري عوض كرد كه اين قلعه خيبر از مسير حذف شود. در مدينه سه حزب شركت كردند كه بريزند و مسلمانان را قلع و قمع كنند و كودتا كنند: 1- بت پرستان 2- يهوديان 3- منافقين.
سه حزب بودند. حزب بت پرست، حزب منافق و حزب يهود. و لذا به آن مي‌گويند: جنگ احزاب. پيغمبر براي اينكه سه حزب جمع شدند، دور مدينه خندق كند و لذا دو اسم دارد. هم مي‌گويند: جنگ خندق، چون مسلمانان خندق كندند و هم مي‌گويند: جنگ احزاب، چون سه حزب شريك شدند. آن وقت اين خندق را آل سعود پر كرد كه باز در جنگ خندق چون مسلمانان پيروز شدند، خبري از آن جنگ نباشد. خندق را پر كرد و مسير قلعه خيبر را عوض كرد. و خلاصه وهابيها به ما مشرك مي‌گويند. چرا مشرك مي‌گويند؟ ما به غير از والله به كسي ديگر هم قسم مي‌خوريم، اما آنها مي‌گويند: به هرچه غير الله قسم بخوري مشرك هستيد. مثلاً مي‌گوييد: به امام حسين، به علي، به ابوالفضل، مي‌گويند: مشرك هستيد. فقط بگوييد: والله. غير از الله قسم به هركه بخوري مشركيد و ما ديروز فهميديم كه خود خدا هم مشرك است. چون خدا به غير خودش قسم خورده است. در قرآن مي‌گويد: (وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمينِ) (تين /3) يعني به مكه قسم. و خدا به مكه قسم خورده است. به عقيده وهابيها يكي از مشركين خودخداست. ديروز فهميديم به نظر آل سعود حضرت ابراهيم هم گناه كبيره كرده است. چون آل سعود مي‌گويد: كسي كه برائت از كفار بجويد، اين مرتكب گناه شده است، پس حضرت ابراهيم كه در قرآن مي‌گويد: (إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ) (ممتحنه /4). ابراهيم در مقابل كفر فرمود: من از تو بري هستم، پس ابراهيم هم به نظر آل سعود گناه كبيره كرده است. آل سعود خيبر را عوض كرد تا ذلت يهود فراموش شود. خندق را پر كرد تا عزت اسلام فراموش شود. آل سعود قسم غير الله را مشرك مي‌داند و يكي از مشركين خود خداست. برائت را جرم مي‌داند و يكي از مجرمين ابراهيم است. و به خاطر زمزم، زمزمه‌ها دارد و ناله‌ها دارد و مقام ابراهيم كه در مسجد الحرام است، بد است.
خدايا تو را به حق محمد و آل محمد، تمام كساني كه در طول تاريخ حق را كتمان كردند، لياقتها را هم كتمان كردند، به خاطر سكوت بي لياقتها در كار آمدند و لايق‌ها خانه نشين شدند. خدايا تمام كساني كه در طول تاريخ كتمان كردند بر عذابشان بيفزا. خدايا الان كه در سايه خون شهدا جمهوري اسلامي به دست ما رسيده است، به ما توفيق بده كه به خاطر دو روز زندگي حقايق را كتمان نكنيم. به ما توفيق بده كه چنان باشيم كه آن جاهايي كه بايد مشكلات خودمان را، مشكلات مردم را، لغزشهاي خودمان را كتمان كنيم. آبروي مردم را آنجا كه بايد كتمان كنيم به ما توفيق كتمان مرحمت بفرما. آل سعودي كه به عزت يهود كمك كرد، مسير خندق را عوض كرد ولي چون خودش در برابرآمريكا خفه شده بود ما را هم با گاز خفه كن، خفه كرد. خدايا اين آل سعود را كه در مقابل آمريكا خفه است و فريادگران را هم با گازخفه كن خفه كرد، او را هم خودت خفه كن. به رزمندگان ما پيروزي عطا كن. رهبر عزيز ما را به سلامت بدار. جانبازان ومريضان را شفا مرحمت بفرما. اموات ما را مغفرت نصيب بفرما.
اول مهر است هر چه مي‌توانيد به آموزش پرورش برسيد. اول مهر است نهضت سواد آموزي دارد اسم نويسي مي‌كند در اين سر شماري اخير فهميديم، چهارده ميليون و نيم كشور اسلام بي سواد دارد. جمهوري اسلامي كشوري است كه اولين آيه‌اي كه نازل شد (اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذي خَلَقَ) (علق /1) بود كشوري كه اولين آيه اش«اقْرَأْ» بود، يعني بخوان چهارده ميليون و نيم بي سواد دارد و الان نهضت سواد آموزي دارد در دفاتر اسم نويسي مي‌كند، اگر اين خواهران ما بلند مي‌شوند مي‌روند در خانه‌ها را مي‌زنند، شما كمك كن مردها در خانه كمك زنها كنند. خانمهايشان، خودشان، دختر، پسرهاي دبيرستاني، راهنمايي كمك كنند كه انشاءالله از اين چهارده ميليون سالي يك ميليون كم شود، حتماً نهضت را حمايت كنيد. فرمان امام است. زشت است كه به ما بگويند: كوبا و اسرائيل بي سواد ندارد، كشور رسول خدا 14 ميليون و نيم بي سواد دارد. حالا كه او تفنگ دست مي‌گيرد و جبهه مي‌رود تو هم قلم دست بگير، حالا كه او به جبهه مي‌رود تو هم سر كلاس برو. روحانيون تكيه‌ها، مساجد، باسوادها، آموزش پرورش همه حمايت كنند. خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2214
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست