responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2244

موضوع بحث: گناه شناسی، تخلف از پیامبر و امام، رمضان 62

تاريخ پخش: 15/4/62

بسم الله الرحمن الرحيم

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

1- تخلف از امر پيامبر و امام گناه است

بحث ما در اين ماه رمضان درباره گناه شناسي بود. بحثهاي زيادي با هم را داشتيم در اين جلسه هم يكي دو تا تذكر مي‌خواهم بدهم و هم درباره اينكه همينطور كه ما در مقابل فرمان خدا اگر نافرماني كنيم گناه كرده‌ايم يعني معصيت فرمان خدا گناه است. معصيت فرمان رسول هم گناه است. معصيت فرمان امام هم گناه است. معصيت فرمان ولايت فقيه هم گناه است. خلاصه گناه فقط تخلف از فرمان خدا نيست. اگر يك روز امام فرمود راهپيمايي كنيد. كسي نكرد، گناه كرده مثل اينكه نماز صبح بايد بخواند نخوانده يعني معصيت عموميت دارد. معصيت خدا، معصيت فرمان رسول، معصيت فرمان امام، معصيت فرمان ولايت فقيه.
بحث امروز ما اين است و چون روز. روز كسي است كه بيننده‌ها روز بيست و يكم اين بحث را گوش مي‌دهند. اميرالمؤمنين در طول تاريخ تنها امامي بود كه از همه امامها و رهبرها بيشتر معصيتش شد. در طول تاريخ هيچكس به اندازه اميرالمؤمنين از سخنانش نافرماني نشد. امام مظلوم بود.
خدا صاحب الغدير را رحمت كند. مي‌رفت در حرم اميرالمؤمنين مي‌گفت السلام عليك يا مظلوم، مظلوم تاريخ است. چون مظلوم تاريخ است ما امروز بحثمان بحث گناه و معصيت است و پخشش هم روز بيست ويكم ماه رمضان است پس بياييم بحث را يك جوري بكنيم كه هم بحث گناه باشد و هم بحث گناه امام يعني گناه فرمان امام و اين بحث گناه فرمان امام در روزي پخش بشود كه شهادت امامي است كه از همه امامها بيشتر با او مخالفت شد. وهركس مي‌خواهد ببيند اميرالمؤمنين چقدر نافرماني فرمانش را كردند چقدر دستوراتش را زمين زدند بايد به نهج البلاغه مراجعه كند كه مي‌گويد تيغ در چشمم كرديد شما.
من امامي بودم كه در ميان شما 25 سال حالتي داشتم مثل اينكه تيغ در چشمم است، استخوان در گلويم است. نه مي‌توانم اشك بريزم نه مي‌توانم داد بزنم. چون آدمي كه استخوان در گلويش است. نمي تواند داد بزند. آدمي كه تيغ در چشمش است نمي‌تواند گريه كند. نه مي‌توانم گريه كنم نه مي‌توانم جيغ بكشم و شما دل من را خون كرديد، صلي اله عليك يا اباالحسن، السلام عليك يا اميرالمؤمنين السلام عليك و رحمة الله و بركاته.
پس بحث امروز ما ادامه بحث گناه شناسي خواهد بود. بحث از مباحث خدا شناسي موضوع امروز، تخلف از فرمان رسول و امام و فقيه از گناهان است. گناه فقط آن نيست كه در قرآن آمده كسي اگر سنت رسول خدا را هم زير پا بگذارد گناه است (النِّكَاحُ سُنَّتِي فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي) (جامع‌‌الأخبار، ص‌101) مثلا خيلي دستورات است كه خود پيغمبر فرموده سنت من است «فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي» اگر كسي گوش به حرفت ندهد. . . حالا يك وقتي يك چيزي را آدم مي‌گويد مردم مي‌گويند كجاي قرآن نوشته؟ جواب لازم نيست هر چيزي ما مي‌گوييم در قرآن نوشته باشد نماز صبح كجاي قرآن نوشته دو ركعت است اما دو ركعت بودنش را پيغمبر فرموده. كجاي اين قرآن نوشته طواف دور خانه خدا هفت بار است. فرمود: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً» (آل عمران /97) يعني هركس مستطيع است برود مكه اما هفت بار، هفت بارش ديگر درقرآن نيست. لازم نيست همه چيز در قرآن نوشته باشد. يك دليل ما قرآن است. يك دليل ما هم رسول است. اگرچيزي در قرآن نيست اما در كلام رسول هست بايد انجام بدهيم يك دليل ما عقل است. كجاي قرآن نوشته هروئين حرام است. پس يكي از دليل‌ها عقل است يكي قرآن است، يكي حديث است و ديگري اجماع است.
اجماع چيست؟ اجماع اين است كه گيريم در قرآن آيه نيست گيريم در حديث حديثي نيست. گيريم عقل ماهم چيزي نمي‌فهمد اما اگر ديديم يك چيزي را هزار و چهار صد سال همه علما رويش توافق دارند ما انجام مي‌دهيم بخاطر اينكه مي‌گوييم لابد يك دليلي داشته، ولي دليلش دست ما نيست. چون نمي‌شود هزار و چهارصد سال در همه اعصارها و نسلها همه اسلام شناسان همه از دم اشتباه كنند. اينطور عقل ما قبول نمي‌كند كه هزار و چهار صد سال ده ها هزار اسلام شناس از دم اشتباه كنند. اين محال است. علاوه بر اينكه ما سندهايي داريم كه وقتي همه علما خطا بروند امام زمان(ع) مچشان را مي‌گيرد پس اگر همه علماء يك راهي رفتند و فرياد خلاف زده نشد معلوم مي‌شود راه، راه درستي است پس قرآن، حديث سنت رسول خدا (ص) و روايات اهل بيت و عقل و اجماع اينها دلايل ماست. حالا، من چند تا آيه مي‌نويسم اگر كسي گفت كجاي قرآن نوشته، برايش بخوانم. گاهي اوقات مي‌گويند آقا كجاي قرآن نوشته؟ هيچي در قرآن نيست اما ما بايد فرمان رسول را اطاعت كنيم.

2- اطاعت از خدا و رسول

حالا فعلاً فرمان رسول را مي‌خواهيم بحث كنيم. بعد فرمان امام و بعد فرمان ولايت فقيه قرآن مي‌فرمايد (وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا) (حشر /7) «اتيكم» يعني آورده براي شما «وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ» هر چيزي رسول برايتان آورده «فَخُذُوهُ» بگيريد اين آيه دليل بر اين است كه ما مجبوريم به سنت عمل كنيم. «وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ» «وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» ترجمه‌اش اين است «ما» يعني آنچه پيامبر آورده. «كم» يعني براي شما «وَ ما آتاكُمُ» يعني هرچه رسول براي شما آورده. هرچه كه پيغمبر مي‌گويد: بگيريد، انجام بدهيد «و ما» و آنچه نهي مي‌كند مي‌گويد انجام ندهيد «فَانْتَهُوا» شما انجام ندهيد. هرچه مي‌گويد شما انجام بدهيد انجام بدهيد. هرچه مي‌گويد انجام ندهيد انجام ندهيد، پس گيرم درقرآن نيست اما چون رسول فرموده بايد ما انجام بدهيم. قرآن مي‌فرمايد (مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ) (نساء /80) يعني كسي كه اطاعت كند از رسول به تحقيق از خدا اطاعت كرده اين هم آيه خوبي است يعني آيه خوبي است كه همه آيه‌ها خوب است آيه دلالت بر اين كار مي‌كند. «من» يعني كسي كه «يطع» يعني كسي كه از رسول اطاعت كند. به تحقيق از خدا اطاعت كرده، هركس اطاعت رسول كند، هركس گوش به حرف رسول بدهد گويا گوش به حرف خداداده (إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني) (آل عمران /31) «إِنْ» يعني اگر«كُنْتُمْ» يعني هستيد «تُحِبُّونَ اللَّهَ» يعني محبت داريد به خدا «فَاتَّبِعُوني» تبعيت كنيد از من يعني گوش به حرف من بدهيد. «إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ» اگر محبت به خدا داريد. اگر خدا را دوست داريد «فَاتَّبِعُوني» يعني پيروي كنيد، هركس خدا را دوست دارد اطاعت از من بكند اين هم آيه قرآن است سوره آل عمران آيه هركس خدا را دوست دارد بايد سنت رسول هم دوست داشته باشد.
روز شهادت اميرالمؤمنين است اين جمله را بگويم هركس ولايت علي را دارد بايد راه علي را برود نمي‌شود گفت ولايت علي به معناي دوستي علي، ولايت، دوستي تنهانمي شود كه بشه به بچه‌ات بگودوستت دارم مي‌گويد بابا برايم بيسكوئيت بخر. مي روي بيرون و برمي‌گردي مي‌گويد بيسكوئيت كو؟ مي‌گويي نخريدم. مي‌گويد بابا بد است. بابا بد است مي‌گويي نه دوستت دارم. مي‌گويد نه تو اگر دوستم داري بيسكوئيت كو؟ يعني دوستي بدون بيسكوئيت را بچه سه ساله قبول نمي‌كند. چطور يك دوستي بدون بيسكوئيت را كه يك بچه سه ساله قبول نمي‌كند. ولايت بدون عمل را مي‌خواهي اميرالمؤمنين قبول كند؟ دروغ است.
شعري است منسوب به امام صادق(ع): «تَعْصِي الْإِلَهَ وَ أَنْتَ تُظْهِرُ حُبَّهُ هَذَا مُحَالٌ فِي الْفِعَالِ بَدِيعُ»(أمالى صدوق، ص‌489) گناه مي‌كني بعد هم مي‌گويي من خدا را دوست دارم؟
به شتر گفتند كجا بودي؟ گفت حمام بودم گفتند اگر حمام بودي پس چرا اينقدر پهن به پاهايت است و به دمت چسبيده؟ آخر كسي كه حمام است بايد يك اثري از حمام بر او باشد. شيعه علي روز شهادت مولاي توست مولاي تو وقتي شهيد شد فقرا فهميدند چه ضربه‌اي ديدند، من و شما وقتي بميريم آيا كسي مي‌فهمند؟ مولاي ما نعره مي‌كشيد وقتي آيات جهنم را مي‌خواند. الآن چندين روز از ماه رمضان رفته ماه رمضان ماه قرآن است ماه قرآن آيه‌اي را خواندي كه گريه كني؟ و اميرالمؤمنين آياتي كه مي‌خواند گريه مي‌كرد. شيعه علي بايد نشانه‌اي از اميرالمؤمنين داشته باشد. آيه من زياد نوشتم اما مي‌ترسم طول بكشد بنويسيم. همينطور مي‌خوانم ترجمه مي‌كنم. (يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذينَ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَ لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَديثاً) (نساء /42) روز قيامت كساني كه عصو، «عَصَوُا الرَّسُولَ» يعني درباره رسول «عَصَوُا» معصيت كردند، روز قيامت كساني كه فرمان رسول را گوش ندادند كساني كه گوش به حرف پيغمبرندادند روز قيامت «لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ» مي‌گويد‌ اي كاش ما با خاك يكي مي‌شديم.
(وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى‌ وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبيلِ الْمُؤْمِنينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصيراً) (نساء /115) بعد از آنكه دلايل برايش آورديم كه اين راه راه درستي است اما باز اگر كسي «يُشاقِقِ الرَّسُولَ» لجبازي كند با پيغمبر «نُصْلِهِ جَهَنَّمَ» در جهنمش مي‌اندازيم. حالا يك حديث برايتان بخوانم اين حديث يكمقداري حديث داغي است. بيننده‌ها ببينيد چه حديث داغي است. قال ابوعبدالله(ع) امام صادق فرمود: (لَوْ أَنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَ آتَوُا الزَّكَاةَ وَ حَجُّوا الْبَيْتَ وَ صَامُوا شَهْرَ رَمَضَانَ ثُمَّ قَالُوا لِشَيْ‌ءٍ صَنَعَهُ اللَّهُ أَوْ صَنَعَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص أَلَّا صَنَعَ خِلَافَ الَّذِي صَنَعَ أَوْ وَجَدُوا ذَلِكَ فِي قُلُوبِهِمْ لَكَانُوا بِذَلِكَ مُشْرِكِينَ) (كافى، ج‌1، ص‌390) اگر مردم عبادت خدا را بكنند «وَ أَقَامُوا الصَّلَاةَ» نماز بخوانند «وَ آتَوُا الزَّكَاةَ» زكات بدهند «وَ حَجُّوا الْبَيْتَ» مكه بروند «وَ صَامُوا شَهْرَ رَمَضَانَ» ماه رمضان روزه بگيرند همه كارها را بكنند اما «ثُمَّ قَالُوا لِشَيْ‌ءٍ صَنَعَهُ اللَّهُ أَوْ صَنَعَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص»اما در مقابل يك دستوري كه خدا وپيغمبر داده بگويند «أَلَّا صَنَعَ خِلَافَ الَّذِي صَنَعَ» ديگر چرا خدا همچنين گفت؟ ديگر چرا پيغمبر اينچنين گفت؟ اگر نق بزنيد «أَوْ وَجَدُوا ذَلِكَ فِي قُلُوبِهِمْ» يا به زبان نياورند اما در دلشان اين باشد كه چرا خدا اينچنين كرد چرا پيغمبر اينچنين كرد؟ «لَكَانُوا بِذَلِكَ مُشْرِكِينَ» بخاطر همين جرقه‌‌اي كه در ذهنشان آمده مشرك هستند. تكرار كنم؟ اگر كسي ايمان بياورد اگر كسي نماز بخواند اگر كسي روزه بگيرد اگر كسي زكات بدهد اگر كسي مكه برود اما در مقابل فرمان خدا و رسول نق بزند يا در دلش نق داشته باشد «لَكَانُوا بِذَلِكَ مُشْرِكِينَ» خداوند بخاطر اين نق آن‌ها را در مدار مشركين قرار مي‌دهد يعني انسان بايد تسليم خدا و رسول باشد. اگر يك گلي دادند به شما اين گل حديث و پيغمبر به ما گفت اينطرف گل را بو كني حلال است اينطرفش را بوكني حرام اين ديگر چرا؟ هيچي نگو، هيچي، وقتي فهميدي كه دكتر است ديگر اگرگفت روز اول اين قرص را صبح بخور، قبل از ناشتايي روز دوم بعد از ناشتايي بخور، بگو قرص يكي، مرض هم يكي، مريض هم يكي. چطور يكروز مي‌گويي پيش از. . . اگر دكتر است ديگر حرف نزن ديگر بله انسان اول هرچه مي‌خواهد دقت كند، وقت كند كه واقعا دكتر است يا نه؟ يعني در پيغمبرشناسي هرچه مي‌خواهي دقت كن، در خداشناسي هرچه مي‌خواهي دقت كن، اما بعد از آنكه ثابت شد برايت خدا وپيغمبر ديگر در اطاعت. . . نماز صبح را بلند بخوان نماز ظهر را يواش بخوان. ا، ا، ندارد. اصلاً يك آيه داريم در قرآن كه می گويد گاهي يك چيزي مي‌گوييم تا ببينيم چه كسي مي‌گويد اه، «عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ» (مدثر /30) نمي‌دانم كدام سوره است. «عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ» قرآن مي‌گويد جهنم نوزده تا مامور دارد بعد مي‌گويد (وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ) (مدثر /31) مخصوصا گفتيم نوزده تا ببينيم فضول كيست؟ اصلاً نوزده تا، يكبارگي يكي ديگر مي‌گذاشت رويش مي‌شد بيست تا، مي‌گويد «عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ»، جهنم نوزده تا مامور دارد. بعد مي‌فرمايد «وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ» الا اينكه ببينيم فضول كيست. مي‌خواهيم امتحانتان كنيم. اين يك وسيله آزمايش است. اصلاً خدا گاهي وقتها مي‌گويد اين سمتش را بو كن، اين سمتش را بو نكن، ما بگوييم چرا؟ ا ندارد. در مقابل خدا. . البته نمي‌خواهم بگويم تحقيق نكن‌ها، تحقيق مي‌كنيم بايد هم تحقيق كنيم. خدا عقل را به ما داده تا از آن استفاده كنيم. اما اگر يكجايي نفهميديم نبايد بگوييم دنيا بايد برود درسر من تو بايد تسليم حق بشوي. عقلت را هم بكار بينداز هرجايي هم فهميدي، فهميدي، هر جايي را هم نفهميدي هيچي… من احتمال مي‌دهم اين را يكجايي گفته باشم. اصلاً خود عبادت فلسفه است. لازم نيست كه آدم فلسفه‌اش را بفهمد. ببين آقا جون گاهي آدم راه كه مي‌رود مي‌خواهد برسد به يك جايي گاهي راه كه مي‌رود به جايي نمي‌خواهد برسد خود راه رفتن ارزش دارد گرچه هيچ هدفي ندارد گاهي كه آدم مي‌پرد در استخر مي‌خواهد يك حلقه انگشتر را بياورد بيرون گاهي كه مي‌رود زير آب نمي‌خواهد چيزي بياورد بيرون اصلاًخود زير آب رفتن ارزش است. گاهي آدم راه مي‌رود و مي‌خواهد يكجايي برسد اما آقاياني كه راهپيمايي مي‌روند كجا مي‌خواهند برسند؟ هيچ جا اينها كه در راهپيمايي هستند. دو ميليون آدم را مي‌رود كجا مي‌رود؟ جايي نمي‌خواهند بروند. فقط خود راه رفتن ارزش دارد.
گاهي خود عبادت ارزش دارد گرچه هيچ جايي نمي‌خواهد برود آقا فلسفه نماز چيست؟ هيچي فلسفه نماز اين است كه تو بنده خدا باشي و خود بندگي خدا كيف دارد. خود شيرجه كيف دارد گرچه حلقه‌اي در حوض نباشد. شيرجه ارزش دارد. آقا بشمار چند ثانيه زير آبم يا الله يك دو، سه من مي‌روم زير آب آقا چكار داري زير آب اصلاً خود زير آب ماندن ارزش دارد.
بنابراين ما هميشه در عبادتها نبايد يك دليل اقتصادي و سياسي داشته باشيم كه خود عبوديت، آدم بنده خدا باشد خود بنده خدا بودن بزرگترين ارزشهاست. (إِلَهِي كَفَى بِي عِزّاً أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْداً) (كنزالفوائد، ج‌1، ص‌386) همينكه من بنده تو هستم كيف من است. بعضي‌ها هستند مي‌گويند ما در كاخ رياست جمهوري هستيم، آنجا عدس پاك كند كيف مي‌كند. كه در جوار رئيس جمهور است. حالا آدم در جوار قرب خدا ارزش دارد. گرچه آنجا هيچ كاري آدم نكند. بودن با كسي. من اين را باز مثل مي‌زنم. يك پيرمرد گاهي مي‌آيد پيش يك شخصيت. مي‌گويد آقا اجازه بده من پهلوي شما باشم. مي‌گويي مي‌خواهي درس بخواني؟ مي‌گويد آقا ديگر از من گذشته حال درس خواندن ندارم. مي‌گويم حقوق مي‌خواهي؟ مي‌گويد نه آقا من دكان و خانه هم دارم حقوق هم نمي‌خواهم. مي‌گويم جوان كه نيستي كار كني. مي‌گويد حال كار هم ندارم. مي‌گويم پس آمدي چه كني؟ اصلاً تو كه آمدي پيش يك آيت الله هی مي‌گويي من مي‌خواهم خدمت شما باشم ساواكي هستي؟ نه واله به حضرت عباس برويد تحقيق كنيد. عامل نفوذي هستي؟ نه اين پيرمرد مي‌گويد من مي‌خواهم پهلوي آيت الله باشم. نه عامل نفوذي است نه ريشه اقتصادي دارد كه پول خواسته باشد. نه حال دارد كه بخواهد كار بكند چون پير است كار از او نمي‌آيد. نه بنيه علمي دارد كه بخواهد خدمت آيت الله درس بخواند. مي‌گويي آخر براي چي مي‌گويد من اصلاً مي‌خواهم دركنار تو باشم بودن من پهلوي تو كيف دارد. و لذا روايت داريم گاهي آدم در مسجد هست ولو نماز نمي‌خواند ولي حضور در مسجد قبل از نماز ارزش دارد. خود حضور ارزش دارد بودن ارزش دارد. اصلاً زير آب ارزش دارد. گرچه حلقه نباشد. بنابراين وقتي دستوري به ما رسيد. فرماني از پيغمبر صادر شد اطاعت از رسول كيف دارد. منتها ممكن بعضي اين كيف را هنوز لمس نكردند. ما اگر كيفش را نمي‌فهميم، مي‌گوييم چه كيفي؟ اين مثل اين مي‌ماند كه بچه من گاهي وقتها در تلويزيون مي‌گويم شهوت بچه‌ها مي‌گويند آقا جون شهوت چي چي است! بچه مثلاً شش ساله نشسته به باباش مي‌گويد شهوت چيست! به من هم گفتند، گفتند آقاي قرائتي گاهي مثلاً تو اسم شهوت را مي‌بري، گاهي مثلاً اسم لواط مي‌بري بچه مي‌گويد شهوت چيست؟ لواط چيست؟ من چه خاكي به سرم كنم؟ گفتم من چه خاكي به سرم كنم؟ آخر اين در قرآن است. من كه نمي‌توانم مثلا وقتي مي‌گويد «وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى» (اسراء /32) بگويم لاتقربوا. . . بايد بخوانم آيه را. بالاخره من چه خاكي به سرم كنم؟ به هر حال ما نمي‌توانيم قرآن را نخوانيم براي اينكه مي‌بينيم يك بچه بلوغ ندارد. ونمي‌فهمد يعني چه؟ ما بايد بدانيم اجمالا نماز شب كيف دارد. من و تو شايد هنوز كيفش را نفهميديم. بودن با خدا، عبوديت كيف دارد. تسليم فرمان خدا كيف دارد. اگر اين كيف را نمي‌فهمي بزن تو سر خودت و من. اين كمبود از من است كمبود از آنها نيست. مثل آدمي كه شام ندارد مي‌گويد چرا مردم دماغشان را مي‌گيرند. اگر كسي شام ندارد مي‌گويد چنان است؟ تو شام نداري.

3- تخلف از فرمان امام معصوم هم معصيت است

بياييم سراغ اطاعت از امام. فرمان امام. تخلف از فرمان رسول معصيت است. تخلف از فرمان امام هم معصيت است. قرآن دستور داده (أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ) (نساء /59) من تقاضا مي‌كنم از برادران سني يك دقيقه به متن قرآن توجه كنيد. چون كتابي كه بين فرقه‌هاي مسلمانان يك كلمه اختلافات نيست قرآن است گرچه سعودي يك قرآني چاپ كرده. پر از غلط و در سعودي پخش كرده و گفته قرآن ايراني‌ها اين است اما بگويند، خداوند از ما دفاع مي‌كنند.
يك وقتي بعد از شايعه سازي‌ها روشن خواهد شد كه قرآن، با قرآن سعودي با قرآن باقي مسلمانان حتي يك نقطه فرقي ندارد ممكن است قرآن غلطي را چاپ كنند. و بعد براي اينكه بگويند قرآن جمهوري اسلامي غير از ماست چند نفر عوام را گول بزند اما گول زدنها هيچ وقت ثابت نمي‌ماند. مگر نگفتند علي نماز نمي‌خواند، همين اميرالمؤمنين وقتي خبرش در شام رسيد كه شهيد شده در مسجد گفتند مگر علي در مسجد چه مي‌كرده؟ مگر علي نماز مي‌خواند؟ تهمت‌ها دير يا زود مي‌آيد. (وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ) (بقره /72) قرآن مي‌گويد هر منافقي آنچه در دل دارد دير يازود پيدا مي‌شود و هركس هرچه دارد رو مي‌شود چيزي مخفي در اين عالم نمي‌ماند

4- اولوالامر كيست؟

حالا، قرآن يك آيه دارد. شيعه و سني گوش بدهيد در اين آيه، متن قرآن است، يك كلمه حديث نمي‌خواهم بخوانم فقط از خود قرآن ببينيد چه استفاده مي‌كنم. قرآن مي‌فرمايد «أَطيعُوا اللَّهَ» مطيع الله باشيد «وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ» مطيع الرسول هم باشيد «وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» مطيع اولي الامر هم باشيد، اولي الامر كيست؟ ما نمي‌خواهيم بگوييم حديث داريم كه اولي الامر امام معصوم است. اصلاً كاري به حديث نداريم. از خود قرآن ببينيم چه استفاده‌اي مي‌شود اولوا يعني صاحبان امر يعني فرمان. پس الله معني‌اش معلوم است مطيع خدا، رسول هم معنيش معلوم است، الله و رسول را مي‌شناسيم اولي الامر يعني صاحب فرمان صاحبان فرمان چه كساني هستند؟ اين صاحبان فرمان نمي‌دانيم چه كسي هستند الان امام جمعه‌هاي درباري در كشورهاي اردن مصر و اين طور جاها وقتي سخنراني مي‌كنند مي‌گويند اولي الامر رئيس جمهور مصر است، اولي الامر صدام حسين است، اولي الامر شاه حسن است، حسين اردني است. چون صاحبان فرمان اولي الامر اولوا يعني صاحب امر. يعني مطيع خدا، مطيع الرسول، مطيع شاه حسين اين مسخره نيست؟ كه شاه حسين بيايد در كنار خدا و رسول. مطيع خدا و رسول باش، مطيع شاه حسين باش. خدا و رسول، شاه حسين خط آمريكايي‌ است خدا و رسول هم در قرآن گفته (فَاسْتَوى‌ عَلى‌ سُوقِه) (فتح /29) آيه قرآن است يعني مسلمانان استوي يعني بايستند علي سوق يعني روي پاي خودش يعني خود كفا، خود كفا باشيد در خط آمريكا باشيد تناقض است اگر اولي الامر را از اين رئيس جمهوري‌هاي اين كشورها بگيريم اصولاً اگر اولي الامر معصوم نباشد تضاد است. مثل اينكه بگويند هيچ وقت گناه نكنند مطيع خدا و رسول باش. گاهي هم گناه بكنيد يعني مطيع شاه حسين باش. آخر مطيع شاه حسين باش يعني تو هم گاهي جنايت كن. حتي همانهايي هم كه خيال مي‌كنيم خوب است. همين ياسرعرفات در اين غير متعهد‌ها وقتي از هواپيما پياده شد، دختران لخت دسته گل دادند و اين هم دختران لخت را بغل گرفت و همه را بوسيد. مگر ما مي‌توانيم اينها را اولي الامر بگوييم بگوييم مطيع خدا باش نگاه به نامحرم نكن. مطيع ياسر عرفات باش. گاهي دختران نامحرم را ببوس چي چي شد اين؟ مسخره مي‌شود قرآن اصلاً قرآن ما مسخره مي‌شود. اگر اولي الامر جز امام معصوم باشد توهين به قرآن است. و جنايت به قرآن است. و جنايت مي‌كند به قرآن اگر كسي اولي الامر را غير از معصوم بگيرد. تضاد است مطيع خدا يعني گناه نه. مطيع ديگران يعني آنها گناه مي‌كنند تو هم مطيعشان باشي يعني گناه آري، گناه نه گناه آري خوب تضاد است.
آدم بگويد بنده هيچوقت چاي نمي‌خورم. صبح دو تا چاي خوردم. مي‌گويند ديوانه است. اگر مي‌گويي هيچوقت چاي نمي‌خورم پس چطور مي‌گويي صبح دو تا چاي خوردم؟ مطيع الله يعنی هيچوقت چاي نمي‌خورم، صبح دو تا چاي خوردم. مي‌گويند ديوانه است. اگر مي‌گويي هيچوقت چاي نمي‌خورم پس چطور مي‌گويي صبح دو تا چاي خوردم؟ مطيع الله يعني هيچوقت گناه نه بعد مي‌گويد مطيع شاه حسين يعنی گاهي گناه بكن.
دوم اينكه من يك طرحي روي اين زمينه داشتم سالهاي قبل آخر اين ماه رمضان پنجم است ما صبحت مي‌كنيم. اولين ماه رمضان من اين طرح را گفتم در تلويزيون يعني چهار سال از آن گذشته يك طرحي بود اين طرح را من الان برايتان مي‌گويم. گفتم اگر يك ماشيني را فرض كنيم اين ماشين اگر اين ماشين دارد مي‌رود وزارت راه هم تابلو زد و گفت برو راننده گازش مي‌دهد، مي رود، مي‌رود، مي‌رود، مي‌افتد در چاله. وقتي افتاد در چاله يك سوال مي‌كنم جواب بدهيد منهاي اينكه شيعه هستيد يا منهاي اينكه سني هستيد هركس مي‌خواهيد باشيد. بعنوان يك انسان وقتي ماشين دارد مي‌رود. وزارت راه گفته برو، مي‌رود و مي‌افتد سوال آيا وزارت را مكه در اينچنين جاده‌اي تابلوي بروزد آيا وزارت راه مقصر هست يا نيست؟ هست، يا بايد اين را نزند كه راننده يك مقدار با احتياط برود يا يك تابلوي ايست بزند. يانگو كه اختيار دست خودم باشد يا اگر اينجا هولم مي‌دهي دادن ندادن جنايت است. قبول است؟ حالا خداوند فرض مي‌كنيم در اين ماشين بشر است، خدا به كاروان بشر گفته برو عقب كي؟ عقب رسول. در خدا و رسول بحث نداريم در اولي الامر بحث داريم. برو، عقب كي؟ عقب اولي الامر، برو عقب اولي الامر خدا به بشر گفته برو عقب اولي الامر يك سوال مي‌كنم اولي الامرهايي كه آقايان مي‌گويند گناه مي‌كنند يا گناه نمی‌كنند؟ آنوقت خدا گفته برو عقب اولي الامر گناهكار. آخر جاده دره دار غلط است بگويند برو غلط است قرآن به ما بگويد برو.
يا بايد قرآن به ما نگويد برو دنبال اولي الامر گنهكار يا اگر مي‌گويد دنبال گنهكار برو اينجا يك تابلوي ايست بزند. يك مثل بزنم كه چطور خدا تابلوي ايست زد؟ در يك آيه خدا گفته برو هم تابلوي برو زده هم تابلوي ايست. مثلا اين را يك ماشين فرض كنيد خدا به ماشين فرزندان گفته برو (وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً) (بقره /83) برو عقب پدر و مادر اماپدر و مادر گناه مي‌كند چون پدر و مادر گناه مي‌كند زود تابلو زده گفته ايست (وَ إِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بي‌ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما) (عنكبوت /8) فرزند برو عقب پدر و مادرت گوش بده به حرف پدر و مادرت اما چون پدر و مادر گاهي كج مي‌روند گفته ايست در جاده بابا و ننه تابلوي ايست هست. يعني بابا و ننه گناه مي‌كنند در پيروي در اولي الامر تابلوي ايست نيست. پيداست اولي الامر گناه نمي‌كنند. و اولي الامري كه گناه نمي‌كنند همان امامان معصوم خودمان هستند چون آنها رهبرانشان از دم تا دم نقطه ضعف دارند منتها مي‌گويند خدا مي‌بخشد‌شان بهشتي هستند. خيلي خوب خدا ببخشدشان، رئيسشان را هم ببرد، ما مانع لطف خدا نيستيم. هركس را خدا از او راضي شده ما هم راضي هستيم رضي الله عنه خيلي خوب هركس را خدا راضي است من هم از او راضيم هركس را هم خدا راضي نيست ما هم از او راضي نيستيم ما تسليم اين هستيم كه خدا چه كسي را دوست دارد و چه كسي را دوست ندارد كاري نداريم يك سوال مي‌كنيم دو تا جاده هست جاده رهبري، جاده والدين خدا به جاده والدين به فرزندان گفته برويد عقب بابا و ننه. به بشر هم گفته عقب اولي الامر، يك برويد در مسائل خانوادگي است يك برويد در مسائل سياسي. اطاعت از رهبري مسئله سياسي است اطاعت از والدين مسئله خانوادگي پس دو تا جاده داريم، جاده سياست، جاده خانواده، در جاده خانواده گفته برو ايست اما در جاده سياست كه مهمتر از خانواده است گفته برو ديگر ايست نداده پس معلوم مي‌شود جاده سياست نياز به ايست ندارد يعني اولي الامر معصوم است و هيچوقت گناه نمي‌كند وجاده‌اش دره ندارد. اگر جاده‌اش دره داشت مثل اين اولي الامرهايي كه آقايان مي‌گويند همانطور كه خدا در والدين يك جاكه مي‌گويد «وَ إِنْ جاهَداكَ» اگر پدر و مادر به راهی رفتند كه از خط توحيد كجت كنند اگر پدر و مادر چپه شدند، ايست. اما اينجا نمي‌گويد اگر اولي الامر چپه شد ايست، پيداست اولي الامر قرآن نياز به چپه شدن ندارد و بايد معصوم باشد. امروز روز شهادت امام معصوم است. رئيس اولي الامرها، اولي الامري كه مظلوم تاريخ بود و به قول رهبر انقلاب سر باز گمنام.

5- اطاعت از ولي فقيه هم لازم است

اولي الامر فقط بايد معصوم باشد. خوب حالا يك سوال ما اين مراجع تقليد را گوش به حرفشان بدهيم يا نه؟ ولايت فقيه را بايد گوش بدهيم. اينها اولي الامرند؟ اينها نماينده اولي الامرند. نماينده اولي الامر هم بايد گوش بدهيم. البته وقتي اولي الامر را بايد گوش بدهيم نماينده‌اش را هم گوش مي‌دهيم و اينها نمايند ه اولي الامر هستند. خلفاء آنهاهستند. حالا يك حديث هم براي خلفاء برايتان بنويسم برايتان بگويم. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): (اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِي قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاؤُكَ قَالَ الَّذِينَ يَأْتُونَ مِنْ بَعْدِي يَرْوُونَ حَدِيثِي وَ سُنَّتِي) (من‌‌لايحضره ‌الفقيه، ج‌4، ص‌420) خدايا رحمت را بر خلفاي من نازل كن «قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاؤُكَ» خلفاي تو چه كساني هستند؟ فرمود «الَّذِينَ يَأْتُونَ مِنْ بَعْدِي يَرْوُونَ حَدِيثِي وَ سُنَّتِي» خلفاي من كساني هستند كه سنت مرا زنده مي‌كند. نماز جمعه را امام و رهبر انقلاب زنده كرد. امام و رهبر انقلاب خليفه رسول خدا هستند. خليفه حضرت مهدي است. نايب اوست. «يَرْوُونَ حَدِيثِي وَ سُنَّتِي» فقيه هر فقيهي نيست. پيغمبر فرمود آن كسي كه سنت مرا زنده كند بگو نه آقا سعودي هم نماز جمعه مي‌خواند. نماز جمعه سعودي را يك مگس از آن نمي‌ترسد ولي نماز جمعه تهران را آمريكا رويش حساب مي‌كند. قرآن مي‌فرمايد امت مسلمان نشانه‌اش اين است «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُم» (انفال /60) يعني مسلمانان شما بايد «تُرْهِبُونَ» يعني بترسانيد، بترسانيد دشمن خدا را، شما بايد دشمن خدا را بترسانيد ما نماز جمعه‌مان دشمن خدا را مي‌ترساند. توده‌اي مي‌ترسد از نماز جمعه ما. سازمان مجاهدين مي‌ترسند، آمريكا مي‌ترسد، اما سعودي عوض اينكه «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُم» يخافون من عدو الله فرق است كسي خوف داشته باشد از دشمن خدا كسي از دشمن خدا بترسد يا كسي دشمن خدا را بترساند آن نمازي كه «يَرْوُونَ حَدِيثِي وَ سُنَّتِي» آن سنتي كه زنده مي‌شود، سنتي است كه دشمن خدا از آن بترسد نه كه ما ازدشمن خدا بترسيم. يخافون من عدوالله هستند نه «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ» معصيت امام قال اميرالمؤمنين(ع) روز شهادت اميرالمؤمنين حديث بخوانيم از اميرالمؤمنين(ع): «من ركب غير سفينتنا غرق»(غررالحكم، ص‌116)
يك لطيفه مي‌خواهم بگويم خيلي ظريف است. اگر زيادي گوش بدهيد مي‌فهميد. يعني بايد همه وجودتان گوش باشد. اگر باقالي قاچ مي‌كنيد. چاي درست مي‌كنيد، سبزي پاك مي‌كنيد براي افطار هر كاري داريد زمين بگذاريد. لطيفه يك دقيقه‌اي پيغمبر ما اين حديث را همه مسلمانها قبول دارند از آن چيزهايي است كه از دم تا دم همه قبول دارند. همه مسلمانها قبول دارند كه پيغمبر ما فرموده كه مسلمانها رسول خدا فرموده بعد از من مسلمانها 73 فرقه مي‌شوند 72 فرقه‌شان كج هستند يك فرقه‌شان سالم و فرقه ناجيه يك فرقه اهل نجاتند. حالا هر يكي از اين فرقه مي‌گويد و فرقة ناجيه من هستم. ما يك حديثي پيدا كرديم كه خود حديث مي‌گويد فرقة ناجيه چيست، حديث اين است كه مي‌گوید اين حديث را هم همه قبول دارند پيغمبر فرمود: «مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا هَلَكَ»(كنزالفوائد، ج‌2، ص‌67) مثل كشتي حضرت نوح است «مَنْ رَكِبَهَا نَجَا» «نجي» و «ناجي» را كنار هم بگذار ببين چه مي‌شود. مثل اهل بيت من مثل كشتي نوح است هركس سوار كشتي نوح بشود (نجا) يعني هركس در خط اهل بيت باشد نجا فرقه‌ي ناجيه نجي ناجيه و نجي از يك ريشه است. پس يكجا پيغمبر فرموديك فرقة ناجي است جايي ديگر پيغمبر فرمود كسي كه در خط اهل بيت است نجي و اين منافات ندارد كه اختلاف نظر هم آدم داشته باشد. در مقابل دشمن مشترك يكي مي‌شويم اما حرف قرآن و حديثمان را رها نمي‌كنيم يكوقت مثل زدم گفتم اين انگشتها چند تاست؟ پنج تا هر يكي از اينها يك امتيازي دارد اين مي‌گويد زنده باد من مي‌گوييم تو كيستي مي‌گويد اگر من نباشم انگشت نگاريت در هيچ اداره‌اي قبول نمي‌شود. اين مي‌گويد زنده باد من مي‌گوييم تو كيستي مي‌گويد همه زور و قدرت و قدم بيشتر است. اين مي‌گويد زنده باد من ميگويم تو كيستي مي‌گويد انگشتر فقط به من زيباست شما اگر انگشترت را به اين كني يا به اين كني قشنگ نيست هر انگشتي ممكن است يك امتيازي داشته باشد اما دشمن كه آمد اين زنده بادها را كنار مي‌گذارد. جمع مي‌شوند مي‌خورند در سينه دشمن يعني مانعي ندارد كه انسان اختلاف داشته باشد اختلاف نظر محفوظ اما درعين حال در بحثهاي علمي ما بايد سند خودمان را يادمان نرود. يادمان نرود كه رسول الله ومن ركبها نجي ناجيه رسول خدا را كنار نجاي رسول خدا بگذاريم مي‌فهميم كه رسول خدا كدام خط را تعقيب مي‌كند. يادمان نرود كه قرآن فرمود اولي الامر يادمان نرود كه خدا در جاده بابا و ننه ايست داده يادمان نرود كه خدا در جاده اطاعت از اولي الامر ايست نداده پس پيداست جاده اولي الامر چاله چوله ندارد و نياز به ايست ندارد. برويد پيدا كنيد اولي الامر‌ي كه چاله نداشته باشد واولي الامري كه چاله نداشته باشد درتاريخ كيست؟ هركس بود ما هم مخلص او هستيم. «وَ مَنْ عَصَاكُمْ فَقَدْ عَصَى اللَّه»(من‌‌لايحضره‌‌الفقيه، ج‌2، ص‌615) انشاءالله زيارت جامعه را يادتان نرود زيارت جامعه خيلي خوب است. امام شناسي اگر يكوقت كسي كلاس ايدئولوژي بگذارد و درباره امام شناسي خواست بحث كند بايد زيارت جامعه را شرح كند. رهبر انقلاب چهارده سال نجف بود هر سالي هم روز چهارده ضربدرچهارده كنيم ببينيم چند روز مي‌شود. تقريباً5110 روز هرشب حرم اميرالمؤمنين مي‌رفت و هر شب زيارت جامعه را اينطور كه نقل شده مي‌خواند. يعني امام پنج هزار بار اين زيارت را حداقل در نجف خوانده و كسي كه اين رقم تحت باران ولايت باشد، خيس مي‌خورد. پخته مي‌شود آنوقت حرفهايش بمب مي‌شود اگر تو پخته شد حرفها اثر مي‌كند. در زيارت جامعه مي‌خوانيم «وَ مَنْ عَصَاكُمْ فَقَدْ عَصَى اللَّه» هركس فرمان اولي الامر معصوم را خلاف كرد معصيت دين كرده قال امير المومنين(ع): «من اطاع امامه فقد اطاع ربه» (غررالحكم،ص116) هركس اطاعت از امام بكند اطاعت از خدا كرده «من تخلف عنا محق» (غررالحكم،ص116) هركس از خط ما برود بيرون تدريجا آب مي‌شود.
«لَا رَأْيَ لِمَنْ لَا يُطَاعُ»(نهج‌‌البلاغه، خطبه 27) گاهي اميرالمؤمنين ناله مي‌كرد مي‌فرمود «لَا رَأْيَ لِمَنْ لَا يُطَاعُ» كسي كه گوش به حرفش نمي‌دهيد امامي كه در خانه نشسته ديگر رأيي ندارد چون كسي نيست كه گوش به حرفش بدهد.
بمناسبت فرمان امام دو تا سه تا آيه و حديث نوشتم و يك جمله هم بمناسبت فرمان فقيه بگويم. امام صادق فرمود. «انْظُرُوا إِلَى مَنْ كَانَ مِنْكُمْ قَدْ رَوَى حَدِيثَنَا وَ نَظَرَ فِي حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا فَارْضَوْا بِهِ حَكَماً فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً فَإِذَا حَكَمَ بِحُكْمِنَا فَلَمْ يَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا بِحُكْمِ اللَّهِ قَدِ اسْتَخَفَّ وَ عَلَيْنَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَيْنَا الرَّادُّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرْكِ بِاللَّهِ»(كافى، ج‌7، ص‌412) هركس كه فقيه بود «قَدْ رَوَى حَدِيثَنَا» حديث ما را نقل كرد «وَ نَظَرَ فِي حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا» صاحب نظر بود در حلال و حرام يعني توضيح المسائل خالي نبود ضبط صوت هم نبود خودش. . . ممكن بنده توضيح المسائل را حفظ كنم گفتند بعضي از اين توده‌اي‌ها توضيح المسائل را از حفظ مي‌خوانند و در نمره ايدئولوژي هم قبول مي‌شوند «وَ نَظَرَ فِي حَلَالِنَا» كسي كه صاحب نظر است اسلام شناس واقعي عرف احكامنا هركس كه فقيه شد «فَارْضَوْا بِهِ حَكَماً» بايد مردم راضي باشند كه حكم و داور او باشد امام صادق فرمود بدرستي كه من كه امام صادق هستم «فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً» من او را حاكم شما كردم «فَإِذَا حَكَمَ بِحُكْمِنَا فَلَمْ يَقْبَلْهُ مِنْهُ» اگر ولايت فقيه از حسينه جماران دستوري صادر كرد و لم يقبل منه دستورش را گوش ندهند «فَإِنَّمَا بِحُكْمِ اللَّهِ قَدِ اسْتَخَفَّ» و اگر ولايت فقيه دستوري صادر كرد و مردم گوش ندادند «فَإِنَّمَا بِحُكْمِ اللَّهِ قَدِ اسْتَخَفَّ» حكم خدا راسبك شمردند «عَلَيْنَا رَدَّ» و رد بر ما امام صادق كردند «وَ الرَّادُّ عَلَيْنَا الرَّادُّ عَلَى اللَّهِ» و كسي كه امام صادق را رد كند گويا خدا را رد كرده و كسي كه خدا را رد كند «وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرْكِ بِاللَّهِ» شرك است. همانطور كه فرمان خدا واجب است فرمان رسول واجب فرمان رهبر معصوم واجب فرمان ولايت فقيه واجب، و ولايت فقيه نماينده رهبر معصوم است. پس نگويند آخوندها كجا بودند كه آمدند حاكم شدند حكومت را دست گرفتند آخوندها را دستور اين بوده منتها اين دستور عمل نشده. حالا دارد عمل مي‌شود حاكم عليكم يعني برشما حاكم عليكم يعني حاكم بر شما كيست؟ فقيهي است كه «نَظَرَ فِي حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا» آن است كه حق حكومت دارد. ديگر نگوييد كه آقا شما جزو كدام دار و دسته و حزب و سازمان هستيد؟ هيچي ما جزو سازمان هستيم كه امام صادقش فرموده بايد حاكم بر شما فقيه باشد. و ما چرا چانه بزنيم درباره ولايت فقيه اصلاً چانه نمي‌زنيم. آقايان ما قرنها و سالها ولايت غير فقيه را پذيرفتيم ديديم. دو سه سال هم هست ولايت فقيه را پذيرفتيم. ديديم ولايت غير فقيه جوانهاي ما را عياش كرد ولايت فقيه جوانهاي ما را هدفدار كرد ولايت غير فقيه زنهاي ما را بي بند و بار كرد ولايت فقيه زنان ما را با عفت كرد. ولايت فقيه ما را به خود كفايي نزديك كرد ولايت فقيه وحدتي بوجود آمده ولايت فقيه محبت بوجود آورد خدا مي‌داند اگر فرمانده سپاه و ارتش مي‌آمدند در تلويزيون تقاضا مي‌كردند در اين ميليون جمعيت ايران شايد 50 نفرگوش نمي‌دادند الان اگر فرمانده سپاه و ارتش بيايد بگويد ما خون مي‌خواهيم همه مسجدها همين امشب كه شب بيست و دوم ماه رمضان است كه گوش مي‌دهيد در همين مسجدها مي‌گويند آقا خون مي‌بيني همه مردم كه مي‌آيند صف بكشند براي الله اكبر صف مي‌كشند كه خون بدهند ولايت فقيه بود كه امت خونش را در رگ ارتش و سپاه مي‌كند. ما قرنها ولايت غير فقيه را ديديم چشيديم و دنيا از ولايت فقيه مي‌ترسد و براي همين جهت سعي دارند اينهايي كه فقيه هستند لت و پار كنند. مطهري‌ها و بهشتي‌ها را ترور كنند. در عراق ديد كه اگر محمد باقرصدر زنده بماند رهبرانقلاب دوم است.
بايد اينها باشند و تمام توطئه‌ها و سمپاشي‌ها و نيش‌ها و تهمت‌ها براي اين است، والا يك حرفهايي مسخره‌اي مي‌زنند و خدا را شكر مي‌كنيم امام سجاد جمله‌اي ياد داده (الحمدلله الذي جعل اعدائنا من الحمقاء) خدا را شكر كه دشمنان ما احمقند يعني وقتي هم چيزي مي‌خواهند عليه كسي بنويسند بلد نيستند چي بنويسند كه بگيرد لااقل دروغ بي شاخ بگويند و اميدوارم هرچه مي‌گويند دروغ شاخدار بگويند نه واقعاً خوب است. روزنامه‌اي عرض كنم كه در خارج منتشر شده، البته روزنامه كه خيلي منتشر مي‌شود هر هفته‌اي يك چيزي مي‌نويسد.
خوب يك چيزهائي مي‌گويند كه اصلش به ذهن هيچكس نمي‌آيد مثلاً نوشته بود آقاي امامي كاشاني فرزند سيد ابوالقاسم كاشاني. اصلاً نمی‌فهمد كه آقاي امامي كاشاني شيخ است، سيد ابوالقاسم كاشاني سيد است. شيخ پسر سيد نمي‌تواند باشد. خدا را شكر مي‌كنيم و همينطور حالا من نمونه گفتم يك چيزهايي مي‌گويند كه من حالا تصميم گرفتم بريده‌هاي اينها را جمع كنم و هر وقت خسته شديد، جكهاي آنها را بگويم رفع خستگي مي‌شود. خدا را شكر متفكرين سياستمدار كه دشمن ما هستند همه‌شان خر هستند. حرفهايي كه مي‌زنند چرت و پرت مي‌گويند و تا اينطور باشد ما بايد دست از ولايت فقيه خودمان بر نداريم كه دشمن ما دارد همه جايش مي‌سوزد.
خدايا به اميرالمؤمنين قسمت مي‌دهيم قلب امام زمان را از ما خشنود، ظهورش را تعجيل و ما را از بهترين يارانش مقرر و نايبش رهبر انقلاب را در پناهش حفظ بفرما.
خدايا از خيرات و بركاتي كه در ماه رمضان به بندگان خوبت مي‌كني نصيب ما هم بفرما.
خدايا تو را به حقيقت محمد و آل محمد همينطور كه ما را نجات دادي از شر شاه و ابرقدرتها همه مستضعفين را از شرابرقدرتها نجات و دنيا را آماده حكومت حضرت مهدي بگردان.

«والسلام عليكم و رحمة الله و برکاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2244
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست