responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2517


1- رعایت حق الناس در انجام حق الله
2- رزق الهی، از غیر محاسبات بشری
3- قهر الهی، از غیر محاسبات بشری
4- رزق الهی، متناسب با رفتار بشر
5- بهره‌گیری از قرآن در مشکلات زندگی
6- برکات الهی، در گرو تقوای الهی
7- انواع قهر الهی در دنیا

موضوع: نقش تقوا در زندگی
تاريخ پخش: 26/02/98

بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمین، بعدد ما احاط به علمه
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

چند جلسه‌ای در مورد تقوا صحبت کردیم. گفتیم: تقوا یعنی خودت را حفظ کن. آیاتش را خواندیم به این آیه رسیدیم. «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» قاری: «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» (طلاق/2و3) هرکس تقوا داشته باشد چند چیز به او می‌دهیم. یعنی به گناه رسید خودش را… این نگاه حرام است چشمش را پایین انداخت. این کلمه حرام است، نگفت. این درآمد حرام است، دنبالش نرفت. اگر چنین کردی، از بن بست شما را نجات می‌دهم. یعنی هیچوقت گیر نمی‌کنید. «يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» مخرج محل خروج، یعنی نمی‌گذارم شما گیر کنید. نمونه‌اش را نگاه کنید، در مورد امام. از تقوای امام بگویم تا بگویم کجا تقوا نشان می‌دهد، کجا خدا ایشان را نجات می‌دهد.

1- رعایت حق الناس در انجام حق الله

امام جمعه یزد می‌گفت: امام آمد نماز بخواند، در یک سالنی پشت سالن نگاه کرد، کفش زیاد است. نگاه به کفش‌ها کرد گفت: بگویید فرادی بخوانند. جماعت نمی‌خواهد. گفتیم: چرا؟ گفت: چقدر کفش است، من خواسته باشم در سالن بیایم باید پایم را روی کفش مردم بگذارم. پایم را روی کفش مردم نمی‌گذارم. بگویید: فرادی بخوانند. گفتیم: اول که با پا گذاشتن روی کفش از بین نمی‌رود، خود صاحب کفش راضی است و مردم منتظر شما هستند. از همه گذشته من کفش‌ها را کنار می‌زنم، بفرمایید، بفرمایید، من کفش‌ها را کنار می‌زنم. گفت: کنار هم بکنی لنگه کفش‌ها قاطی می‌شود وقتی برگردند باید دنبال لنگه کفش بگردند. عمر مردم تلف می‌شود. این تقواست. تصرف در مال مردم نکند ولو مردمی که مرید و عاشقش هستند، برای جماعتش آمدند.
روزهای آخر انقلاب بود، زمان بختیار بود. دستور حکومت نظامی دادند، اینجا امام چه کند؟ چون حکومت نظامی وقتی شد، هرکس در خیابان بیاید، خونش دست خودش است. یکوقت ممکن است هزارها آدم را به رگبار ببندند. چون اینها در خیابان آمدند. ما اعلام کردیم حکومت نظامی است، چرا شما آمدید؟ به امام گفتند، امام فرمود: در خیابان بریزید. آقا از دم می‌کشند. حتی نقل شد که آیت الله طالقانی خبر داد که معنای حکومت نظامی کشتن از دم است، فرمود: در خیابان بریزید. یک جاهایی تقوا، یک جاهایی از بن بست بیرون می‌‌آیی. یک کسی یک خواب می‌بیند خوابش را به شما می‌گوید و شما از همان خواب، یک پرنده می‌آید، آن پرنده آدم را از بن بست نجات می‌دهد. یک بچه حرفی می‌زند، آدم الهام می‌گیرد. داری می‌روی نگاهت به یک کلمه می‌خورد آرامش پیدا می‌کنی.
در ماشین نشسته بودم بغل دستم کسی بود، با هیجان با او حرف می‌زدم. چرا چنین شد؟ نباید چنین می‌شد. خیلی حرص می‌خوردم چرا چنین شد. دیدم یک اتوبوس گاز داد از کنار ماشین ما جلو رفت. دیدم پشت اتوبوس نوشته بود: شد شد، نشد نشد. یک مرتبه آرام شدم و گفتم: خوب راست می‌گوید. یک پیام، یک پرنده، یک بچه، یک خواب، یک الهام، کسی اگر تقوا داشته باشد در بن بست نمی‌ماند.

2- رزق الهی، از غیر محاسبات بشری

«وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» از راهی که حساب نمی‌کرد خدا رزقش می‌دهد. می‌خواست از درآمد حرام، خانه‌اش را عوض کند، ماشینش را عوض کند، می‌خواست دنبال درآمد حرامی بود برای رضای خدا ترک کرد. خدا نسلش را از نوابغ قرار می‌دهد. می‌گوید: این عوض آن. تو می‌خواستی از راه دو دو تا چهار تا، از راه محاسبات می‌خواستی به پول برسی، من دو تا بچه تیزهوش به تو دادم. این حادثه در همین مشهد از بستگان خود ما، از طبقه چهارم یک بچه کوچک افتاد و سرش به سنگ خورد و هیچ طوری نشد. چهار طبقه، همه ماندند. این «وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» است. اگر لقمه حرام دیدی و در رفتی خدا یک جایی دستت را می‌گیرد یا به خودت می‌دهد یا به نسلت می‌دهد، یا بلا از جانت دور می‌کند. به ذهنت القاء می‌شود. «و أوحی الی أمّ…» قاری: (وَ أَوْحَيْنا إِلى‌ أُمِّ مُوسى‌ أَنْ أَرْضِعِيهِ) (قصص /7) حاج آقا: [أوحی است یا أوحینا؟] أوحینا… خیلی خوب… اگر خدا قول داده است، خدا که قول می‌دهد… «وَ مَنْ أَصْدَقُ‌ مِنَ‌ اللَّهِ‌» قاری: (وَ مَنْ أَصْدَقُ‌ مِنَ‌ اللَّهِ‌ حَدِيثاً) (نساء /87) [اصدق من الله قیلا هم داریم؟] قاری: (وَ مَنْ أَصْدَقُ‌ مِنَ‌ اللَّهِ‌ قِيلًا) (نساء /122) یعنی اگر خدا قول داد به قولش وفا می‌کند. خدا قول داده اگر شما به گناه رسیدی و خودت را نگه داشتی از راه بی گمان خدا به تو می‌دهد. بچه از چهار طبقه می‌افتد و هیچ طوری نمی‌شود. گاهی هم از یک وجبی می‌افتد و پایش می‌شکند. پیغمبر فرمود: ««انى لأعلم آية» من یک آیه‌ای بلد هستم که اگر مردم به آن آیه عمل کنند، «لو اخذ بها الناس لكفتهم» کفایت می‌کند.
وقتی این آیه نازل شد که هرکس تقوا داشته باشد، خداوند رزقش را از راهی که گمان نمی‌کرد می‌رساند، یک عده دست از کار کشیدند. گفتند: خیلی خوب، ما می‌رویم در خانه می‌نشینیم تقوا داشته باشیم. پیغمبر اینها را احضار کرد و فرمود: این چه غلطی است؟ گفتند: شما مگر نمی‌گویی هرکس تقوا داشته باشد خدا رزقش را می‌رساند؟ ما از خانه بیرون نمی‌رویم و مشغول ورد و ذکر و نماز می‌شویم، رزق می‌‌آید. فرمود: دعای آدم بیکار مستجاب نمی‌شود. دنبال کار بروید.

3- قهر الهی، از غیر محاسبات بشری

«مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» در قرآن دو تا است. هم می‌گوید: گاهی از راهی که گمان نمی‌کنی وضعت را خوب می‌کنم. گاهی هم می‌گوید: از راهی که پیش بینی نمی‌کردی، حال تو را می‌گیرم. «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» آیه دیگر داریم «فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ‌ يَحْتَسِبُوا» قاری: (فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ‌ يَحْتَسِبُوا) (حشر /2) مثل جاسوس‌های آمریکا، جاسوس‌های آمریکا در لانه جاسوسی فکر نمی‌کردند. سفارتخانه ملک آن کشور است. سفارت آمریکا یعنی ملک آمریکا، می‌گفتند: ما در اینجا هرچه جاسوسی کنیم، کسی حریف ما نمی‌شود. چون قانون بین المللی که سفارتخانه در امان هستند. یک مرتبه دانشجوهای مسلمان پیرو خط امام از سر دیوار ریختند و همه را گرفتند. «فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ‌ يَحْتَسِبُوا» یعنی همینطور که بی حساب، شیرینی می‌فرستد، بی حساب هم سیلی می‌زند. از چیزی که باورت نمی‌آمد، از همان راهی که احتمال نمی‌دادی، سیلی می‌خوری. به یک کسی اطمینان می‌کنی بعد می‌بینی ای بابا، به اینکه اطمینان کردیم دزد درآمد. ما باور نمی‌کردیم. سوار ماشینی می‌شوی که راننده‌اش پایه یک دارد. بعد می‌بینیم همه‌اش تصادف کرد. فکر می‌کردیم خانه فلانی می‌رویم غذاهای خوبی خواهیم خورد، عجب، حالا که رفتیم می‌بینیم نه، غذاهایش از خانه‌های ساده هم ساده‌تر است. پیش‌بینی می‌کردیم. «مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ»
یک کسی به من نصیحت می‌کرد و می‌گفت: آقای قرائتی تو در کلاس‌هایت آیه و حدیث زیاد می‌خوانی. این کار را نکن. گفتم: چرا؟ گفت: یک آیه را بخوان و توضیح بده. اینکه تند تند در یک جلسه، بیست تا سی تا، چهل تا و کمتر و بیشتر آیه و حدیث می‌خوانی، این کم می‌آوری. شما بیش از یک سال نمی‌توانی در تلویزیون باشی. گفتیم: وقتی تمام شد می‌گوییم: آقایان، باسمه تعالی تمام شد. دیگر حالا… من که اینجا نشستم ضامن عمر اینها هستم. من حالا هرچه بلد هستم می‌گویم. فقط اینقدر توضیح می‌دهم که مردم بفهمند، دیگر شرح نمی‌دهم. گفتند: کم می‌آوری و به لطف خدا الآن چهل سال است کم نیاوردیم و صبح نگاه به قرآن می‌کنیم یک چیزی می‌فهمیم، عصر یک چیزی دیگر می‌فهمیم. عین این ساختمان، این ساختمان را مهندس اینطور ساخت و بغلش زمین بدهند طور دیگر می‌سازد. برج این ساختمان را امروز اینطور ساخت و برج شانزدهم را وقتی می‌دهی طور دیگری می‌سازد ولو آجر و سیمانش یکی است. ولی خدا می‌رساند و یک چیزهایی به ذهن آدم الهام می‌کند. هم مهری داریم که بدون حساب خدا به ما می‌دهد، الحمدلله همین قاری عزیزمان مهندس چه هست و فوق لیسانس چه هست، خدا بچه به ایشان داده سه قلو پسر. ممکن است آدم میلیاردها خرج کند و بیست کشور هم برود و زمین و آسمان هم می‌دوزد، هیچی. خدا خواسته باشد بدهد، یکی از رفیق‌های دیگر هست که خدا چند روز پیش چهار قلو به او داده است. رزق دست خداست و عزت دست خداست.
در دعای شعبانیه، یک جمله‌اش این است. «الهی بیدک لا بید غیرک زیادتی و نقصی» به من نصیحت می‌کردند چون من از 45 سال پیش پای تخته سیاه رفتم. بچه‌ها را جمع کردم، بچه‌های بین سیزده تا بیست ساله، کلاس داشتم. به من گفتند: آقای قرائتی با این وضعی که پیش گرفتی گرسنگی خواهی خورد. گفتم: چرا؟ گفت: برو مسجدی که تاجرها باشند و حاجی‌ها باشند و هیأتی‌ها باشند. پاکت پولی، پلویی، این بچه‌ها چیزی ندارند به شما بدهند. گفتم: ما پزشک اطفال نداریم؟ گفت: چرا. گفتم: من هم آخوند اطفال می‌شوم. گفت: علی ای حال داری آینده‌ات را آتش می‌زنی. همه آنهایی هم که غصه می‌خوردند، وضع مالی من از همه آنها بهتر است. همه گرسنگی می‌خورند. اینطور نیست که ما فکر می‌کنیم خدا انشاءالله یک پسر بده. ا کجا پسر بهتر است یا دختر؟ اگر وارد… یکوقتی یک کسی از کاشان به تهران رفته بود و کارش خوب شده بود. به مرحوم پدرم گفتم: فلانی از کاشان به تهران رفت و تاجر شد. گفت: آقا جان تهران آدم را تاجر نمی‌کند. ایشان کاشان ورشکست شد و آبرویش رفت و در اتوبوس نشست و فرار کرد و تهران آمد. از کاشان تا تهران در ماشین گریه می‌کرد، آن گریه‌هایی که در راه تهران کرد در هر راهی می‌کرد وضعش خوب می‌شد. آن گریه‌ها این را نجات داد. و گرنه خیلی‌ها تهران رفتند و سالها هم تهران ماندند، گرسنه بودند و گرسنه‌تر شدند. تهران وضع را خوب نمی‌کند.
آدم‌هایی هستند بچه دار نمی‌شوند، یا بچه کج و کور حرف می‌زند. یک نفر می‌گفت: بچه من نابغه است. گفتند: چه کرده است؟ گفت: بیست سال دارد تازه به پدرش می‌گوید: مامان. اگر شما خدا را ببینید، دیشب گفتم. کدخدا را ببین ده را بچاپ. خدا را ببین دل را بچاپ. از خدا بخواهیم. خوب…

4- رزق الهی، متناسب با رفتار بشر

اینکه می‌گویند: «مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» امام صادق فرمود: در دنیا است و فکر نکنید قیامت است. اگر تقوا داشته باشید در قیامت بهشتت می‌دهم، سر جایش. امام صادق فرمود: نخیر اگر تقوا داشته باشید، در همین دنیا. بگذارید مثل ملموس بزنم. آقا یک بازاری تقوا دارد، می‌گوید: جنس خوب به مردم می‌دهم، با سود مناسب. با اخلاق خوب، بخاطر اینکه جنسش خوب است و سودش مناسب بود مشتری‌اش زیاد می‌شد. آقا حتی حلیم اگر می‌فروشد صف می‌کشند. بستنی صف می‌کشند، برای اینکه جنس خوب دادند و نرخش هم مناسب است، یکی دیگر پرتقال پوسیده‌ها را زیر می‌کند پرتقال خوب‌ها را رو، پرتقالش را هم به دبی صادر می‌کند. آنجا از قایق و کشتی پرتقال‌ها را بیرون می‌آورند و می‌بینند رویش پرتقال خوب است و زیرش پرتقال بد، می‌گویند: آقا دیگر با این معامله نکنید. با این شرکتی که این پرتقال را فرستاد دیگر معامله نکنید. او رفت دزدی کند برای همیشه، معامله قطع شد. آن هم جنس خوب داد براساس تقوا و انصاف مشتری‌اش زیاد شد. طبیعی است.
از من سؤال می‌کنی اگر بگویم بلد نیستم، می‌گویی: ای خدا پدرت را بیامرزد. خدا مادرت را بیامرزد. اما اگر بلد نبودم، هی سمبل کردم و هی پیچاندم، پیچاندم. سری تکان می‌دهی و می‌گویی: شیخ بلد نبود اما از بس متکبر بود حاضر نشد بگوید: بلد نیستم. هی ما را پیچاند و فکر کرد ما نمی‌فهمیم. مردم می‌فهمند.
امام صادق فرمود: اینکه می‌گویند اگر تقوا داشته باشی زندگی‌ات خوب می‌شود برای قیامت نیست، برای دنیاست. در مدیریت بحران دو چیز آدم را نجات می‌دهد، یکی تقوا و یکی قرآن. اما تقوا «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» قاری: «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» می‌گوید: تقوا داشته باشی از بن بست بیرونت می‌آورم.

5- بهره‌گیری از قرآن در مشکلات زندگی

یکی هم قرآن. حدیث داریم «اذا التبست‌ عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم بالقرآن» هروقت گیج شدید و نمی‌دانستید چه کنید، بروید از قرآن نسخه بگیرید. در فرودگاه بودم، جوانی آمد گفت: من یک پدر و مادر دارم ولی به گردن من حق ندارند. گفتم: می‌شود پدر و مادر حق نداشته باشد. گفت: بله پدر و مادر من به گردن من حق ندارند. گفتم: چطور؟ گفت: من در شکم مادرم بودم، بین بابا و ننه دعوا شده و اینها از هم جدا شدند. مادرم که مرا زاییده، داده به کسی دیگر رفته و شوهر کرده است. پدر من هم مادرم را طلاق داده و رفته یک زن دیگر گرفته است. لذا مادر من نه مرا شیر داد، نه لباس‌هایم را شست و نه چیزی یادم داد، نه مراقبت و نظارتی و هیچ حقی بر گردن من ندارند. داشتم فکر می‌کردم حالا اگر یک پدر و مادر اینطور بودند، این «و بالوالدین احسانا» را چه کنیم؟ به گردن اینها حق دارند یا نه؟ دیدم قرآن می‌گوید: «حَمَلَتْهُ‌ أُمُّهُ» قاری: (حَمَلَتْهُ‌ أُمُّهُ وَهْناً عَلى‌ وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فِي عامَيْنِ) (لقمان /14) می‌گوید: مادرت حملت کرد. یک نفر ساک شما را بگیرد از این طرف خیابان به آن طرف خیابان ببرد، می‌گویید: متشکرم. قربان دست شما! ممنونم، چاکرم، شاکرم، یک کیف را دو دقیقه گرفته از این طرف خیابان به آن طرف خیابان تحویل داده است، مادر شما نه ماه سر دل کشید. حق به گردنت ندارد؟ بله اگر شیر می‌داد حقش بیشتر بود. لباست را می‌شست، آموزش می‌داد، نظارت کرد، حفاظت کرد، ولی اگر هیچ کاری هم نکرده به قول شما، همین که تو را سر دل کشیده حق دارد. خیلی وقت‌ها، آقا یک تبلیغاتی کردند در مورد تنظیم خانواده و کنترل نسل، اولاد کمتر و زندگی بهتر، از بزرگان ما تا متوسطین ما تا کوچکترها، تبلیغات راه انداختند و چند جلسه هم نزد من آمدند بعضی از اساتید دانشگاه و دانشجوها، که آقای قرائتی شما هم بگو، در تلویزیون مردم بچه‌دار نشوند. دو تا بچه بس است. کنترل نسل و تنظیم خانواده. من دیدم قرآن یک آیه روشنی دارد و می‌گوید: یادتان نرود، «إِذْ كُنْتُمْ قَلِيلًا فَكَثَّرَكُمْ‌» قاری: (إِذْ كُنْتُمْ قَلِيلًا فَكَثَّرَكُمْ‌) (اعراف /86) یادتان نرود آمار شما کم بود، آمار شما را بالا بردم. یعنی آمار زیاد افتخار است. خدا منت می‌گذارد. از طرفی هم آمار کم ناله دارد. یک دعا داریم آه می‌کشد از چه؟ از «فقد نبینا» می‌گوید: پیغمبر ما از دنیا رفت. «و غیبة ولینا» امام زمان هم که غایب است. «و کثرة عدونا» دشمن هم زیاد است. «و قلة عددنا» عدد ما کم است. یعنی عدد کم ناله دارد و عدد زیاد افتخار دارد. می‌گوید: یادتان نرود عدد شما کم بود، آمار را بالا بردیم. گفتیم: این آیه قرآن است. با این چه کنیم؟ هروقت به بن بست رسیدید، یا با تقوا راه را باز کنید و یا از طریق قرآن راه را باز کنید.
همیشه رزق زیاد وابسته به کار زیاد نیست. خیلی‌ها خیلی می‌دوند ولی به جایی نمی‌رسند. رزق زیاد به کار نیست. خیلی‌ها کارشان کم است و رزقشان زیاد است. افرادی هستند از صبح تا شب می‌دوند و رزقشان هم کم است. مثل مگس یادتان نرود. هیچ حیوانی به اندازه مگس برای پروازش اینقدر نمی‌خواند. مگس دائم می‌خواند. شب ندارد، روز ندارد، تابستان و زمستان ندارد، روی تلخی می‌نشیند. روی شیرینی می‌نشیند. روی نجاست می‌نشیند. همه جا می‌نشیند و همیشه هم وز وز می‌کند. چقدر شکم دارد این مگس؟ آنوقت همین مگس کنار طاق، تار عنکبوتی که هیچی نمی‌گوید، آن یک مرتبه مگس را جذب می‌کند و می‌خورد. یعنی این با همه سر و صدایش خوراک عنکبوتی می‌شود که سر و صدایی ندارد. برای خودتان هم پیش آمده است. یک مرتبه الهامی به شما شده است. یکی از علما بود در مکه، در بعثه‌ی آیت الله العظمی فاضل لنکرانی بود و پاسخ به سؤالات حاجی‌ها می‌داد. از علمای برجسته بود. می‌گفت: من هرشب اینجا می‌خوابیدم. دیشب رفتم بخوابم، گفتم: تو نذر کردی اینجا بخوابی؟ بلکه این لوستر افتاد و در صورتت خورد، یکبار هم جای دیگر بخواب. می‌گفت: به سرم افتاد بلند شدم، تشکم را کنار کشیدم. تا رفتم روی تشک لوستر پایین افتاد. من نگاه به لوستر کردم. این نوک لوستر ده کیلو آهن بود. در کله رستم می‌خورد، پودر شده بود. این معنای این است که دم بزنگاه، یک چیزی فوتبالیست‌ها می‌گویند، دقیقه نود! دقیقه نود خدا می‌گوید: طریقی… تلنگر می‌دهد و شما را بیدار می‌کند.
بچه شما در شب گریه می‌کند. مامان آب می‌خواهم، بابا آب می‌خواهم. بلند می‌شوی آب می‌دهی می‌بینی نصف شب است، قرآن هم گفته علامت مؤمن این است که شب‌ها استغفار کند. من که حال نماز شب ندارم. همینطور می‌گویم: «استغفرالله ربی و اتوب الیه» خدایا مرا بیامرز. یک خدا بیامرز بگو و برو بخواب. همین بچه و تشنگی او رزق نماز شب شما را نگه ندارد، رزق استغفار به شما می‌دهد. یعنی شما را بیدار می‌کند و آب به او می‌دهی، یک عذرخواهی هم از خدا می‌کنی و می‌خوابی. اینها رزق است دیگر. یک کسی راهنمایی می‌کند، راهنمایی رزق است. گاهی آدم نمی‌داند چه کند. یک کسی می‌آید و می‌گوید: آقا این کار را بکن حل می‌شود. یک راهنمایی می‌کنی. شده گاهی وقت‌ها من ماندم چه کنم؟ راننده و پاسدارم را در ماشین گفته: حاج آقا فکر می‌کنم این کار خوبی است. گفتم: اصلاً به ذهن من نیامد.
قرآن هم می‌گوید: «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» هم می‌گوید: «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ» قاری: «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» توکل بر خدا. جوان گفت: آقای قرائتی من دنبال یک دختری می‌گردم صد در صد خوب باشد، سراغ داری؟ گفتم: فقط شرطش این است که خدا را از خدایی بیاندازیم. چون اگر دختر صد در صد خوب است یعنی خدا هیچ کاره است. معنای توکل این است که من تحقیق کردم اما باطنش را نمی‌دانم، ممکن است دو سال دیگر بد شود. صد در صد مثل این، دو دو تا چهار تا، این صد در صد است. یعنی خدا باشد دو دو تا چهار تا، خدا نباشد دو دو تا چهار تا. صد در صد یعنی خدا را حذف کن. اصلاً اگر همه چیز برای ما روشن روشن روشن باشد، پس توکل معنا ندارد. توکل یعنی درست است من تحقیق کردم و بررسی کردم، اما باز هم… ممکن است یک محاسباتی باشد که در حساب ما نباشد. ما دیگر اینجا را نخوانده بودیم. ما یک محاسباتی می‌کنیم. اگر این کار را کنی چنین و چنان می‌شود. اما می‌بینی نه یک چیزهایی هم از حساب ما در رفت.
دنبال دکتر بهشتی می گفت: در زمین دنبال فرشته نگردید. حدیث داریم اگر خواسته باشی دوستی بگیری که هیچ عیبی نداشته باشد، بی دوست می‌مانی. اگر دنبال دوستی هستی که هیچ عیبی ندارد بی دوست می‌مانی. دوستی که هیچ عیبی نداشته باشد… نمی‌شود. هرکس یک نقطه قوتی، قله‌ای دارد، دره‌ای دارد. یک کسی یک چیز دیگر دارد، یک کسی یک چیز دیگر دارد. تقوا برای زندگی امروز است و توکل برای زندگی فردا. این هم یک نکته است. چون می‌گوید: «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ» بعد می‌گوید: «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ» تقوا تو را نجات می‌دهد و توکل هم تو را نجات می‌دهد. منتهی تقوا امروز شما را نجات می‌دهد و در همین دنیا گره کارت را باز می‌کند، توکل گره کار آخرت شما را باز می‌کند. یک صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
تمام افراد طرح‌هایشان شکست می‌خورد. حکومت‌ها طرح‌هایشان شکست می‌خورد. حتی آمریکا، آمریکا خیلی برای ما تا به حالل طراحی کرده است همه شکست خورده است. عرض کردم یک شب از طریق منافقین خواست جمهوری اسلامی را بشکند، نشد. از طریق طالبان نشد، از طریق جنگ هشت ساله صدام نشد. از طریق داعش نشد، دائماً آمریکا شکست خورده است. چرا؟ برای اینکه خدا می‌گوید: تو اگر تقوا داشته باشی، «إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ» قاری: «إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ» یعنی خدا در طرح‌هایش شکست نمی‌خورد. هرکس هر سیاستمداری در طرحش ممکن است شکست بخورد. خدا نه پشیمان می‌شود و نه در طرحش شکست می‌خورد.

6- برکات الهی، در گرو تقوای الهی

آیه دیگر در مورد تقوا، «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‌ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ» قاری: (وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‌ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ) (اعراف /96) قرآن می‌فرماید: اگر شما اهل ایمان و تقوا باشید، برکات آسمان نازل می‌شود. بسیاری از سیلی‌هایی که می‌خوریم بخاطر بی‌تقوایی است. دعای کمیل را ببینید. «اللهم اغفرلی الذنوب التی تنزل النقم» یکسری گناه‌ها بدبختی می‌آورد. «تقطع الرجاء» نا امیدی می‌آورد. «تحبس الدعاء» جلوی دعا را می‌گیرد و دعا مستجاب نمی‌شود. «تغیر النعم» نعمت‌ها را واژگون می‌کند. از گناه‌ها غافل نشویم. هر گناهی یک اثری دارد. در روایت داریم اگر فلان گناه زیاد شود مردم چنین می‌شوند و اگر فلان گناه زیاد شود مردم چنین می‌شوند. باران می‌آید به جای اینکه خوش آبی شود، امروز رئیس آب نزد من آمده بود که آقا ما یک سوم آب امسال تابستان داریم. نگران هستم جیره بندی شود و به بدبختی بیافتیم. در رودخانه‌های ما یک سوم آب است. دو سوم، شصت درصد امسال آب کم است. بعد نگاه می‌کنی تلویزیون می‌گوید: کجا سیل آمده و کجا… آب می‌آید ولی برای تخریب، نه برای… این سیلی‌هایی است که گاهی خدا می‌زند. آب می‌آید ولی تخریب می‌کند.
چهل گوسفند یکی زکات است. خدا چهل گوسفند به شما داده یکی را برای زکات بده فقرا گرسنه هستند، افطاری آبگوشت ندارند. اسلام می‌گوید: یک عید گوشت مردم را تأمین کنید. عید قربان، یک عید هم نان مردم را تأمین کنید. سه کیلو گندم، یعنی عید شما تخمه کدو شکستن و ماتیک و دید و بوس نیست. روز عید یک عید به فکر نان مردم باشید، یک عید به فکر گوشت مردم باشید. چهل گوسفند دادند، یک گوسفند را زکات ندادی. اگر گوسفندها مریض شدند، نمی‌خواهی به خودت نگاه کنی؟ آقای قرائتی حالا من زکات ندادم، گوسفندم را باید سیل ببرد؟ گندم ندادم باید ملخ گندم‌های مرا بخورد؟ کانادا و آمریکا چطور؟ خیلی از کشورهای کافر اصلاً نه نماز می‌خوانند، «فَلا صَدَّقَ‌ وَ لا صَلَّى‌» قاری: (فَلا صَدَّقَ‌ وَ لا صَلَّى‌) (قیامت /31) نه دین دارند و نه نماز دارند، خیلی از ما بهتر هستند. آنها را چه می‌کنید؟ گاهی بچه می‌پرسد: آقاجان تو که می‌گویی گناه بکنیم بلا می‌آید، پس چرا آمریکا بلا نمی‌آید؟ چرا کشورهای کافر خوش هستند؟ جوابش چیست؟ من جواب این را مکرر گفتم، منتهی خوب آدم‌ها عوض می‌شوند. مثال را می‌گویم احتمال دارد یک عده شنیده باشند، دو بار بشنوند.
مثالی که می‌زنم این است، می‌گویم: شما چای می‌خوری و وسط چای خوردن عطسه می‌کنی. تا عطسه می‌کنی استکان تکان می‌خورد، یک قطره چای به عینکت می‌چکد. یک قطره می‌چکد به لباست و یک قطره به فرش می‌چکد. عینک، لباس، فرش، سه قطره به سه جا چکید. شما سه برخورد می‌کنی. اگر به عینک شما چکید، سریعاً دستمال کاغذی درمی‌آوری و پاک می‌کنی. اگر به لباس چکید می‌گویی: می‌رویم خانه می‌شوییم. اگر به قالی چکید می‌گویی: کاری نداریم، باشد تا شب عید. شب عید که قالی‌ها را می‌شوییم، می‌شوییم. پس دستمال کاغذی برای عینک، مشت و مال و ماشین لباسشویی برای خانه، قالی برای آخر سال. سه قطره چای سه جا می‌چکد و خود شما… در قرآن سه آیه داریم. می‌گوید: بعضی‌ها که خلاف کردند، فوری حالشان را می‌گیریم. «وَ ما أَصابَكُمْ‌ مِنْ مُصِيبَةٍ» قاری: (وَ ما أَصابَكُمْ‌ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ) (شوری /30) سیلی که خوردی برای این است که زکات ندادی. دروغ گفتی و خیانت کردی. آدم‌های مؤمن که خلاف کنند خدا در همین دنیا فوری حالشان را می‌گیرد.

7- انواع قهر الهی در دنیا

جوانی می‌رفت نگاهش به خانمی خورد، علاقه‌مند شد، رفت ببیند این خانم، دختر خانه‌اش کجاست. کیه؟ همانطور که دلش با دختر بود به دیوار خورد و یک کلوخی افتاد و صورتش خونی شد. گفت: ما شانش نداریم و برگشت. امام دید و گفت: چرا صورتت خونی است؟ رویش نشد بگوید چیه. گفت: راستش را بخواهی این است. امام فرمود: خدا تو را دوست داشته، زود حالت را گرفته تا برگردی. اگر دوستت نمی‌داشت رهایت می‌کرد تا بروی به گناه بکشی. افرادی که مؤمن هستند خدا زود گوشمالی می‌دهد. مثل عینک، عینک چون بلوری است، سریع با دستمال کاغذی، آیه دستمال کاغذی این است. «وَ ما أَصابَكُمْ‌ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ» بدبختی و سیلی که خوردی برای گناه، سیلی سه‌شنبه برای گناه دوشنبه است. سیلی دوشنبه برای گناه یکشنبه است. اینهایی که بلوری هستند مثل عینک، مؤمن هستند خدا زود حالشان را می‌گیرد. عمامه من که سفید است، لک شود فوری می‌شویم. اما بعضی که می‌گوید: برویم خانه، آیه‌اش این است «وَ جَعَلْنا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِداً» قاری: (وَ جَعَلْنا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِداً) (کهف /59) یعنی برای هلاکتشان وعده می‌گذاریم و عجله نمی‌کنیم. شاه اینطور بود. جنایت می‌کرد و همه می‌گفتند: جاوید شاه، جاوید شاه، جاوید شاه! جنایتکار بود ولی همه می‌گفتند: زنده باد شاه! چرا؟ برای اینکه خدا می‌گوید: «وَ جَعَلْنا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِداً» یعنی گذاشتیم سال 57 مردم بیایند بگویند: مرگ بر شاه، مرگ بر شاه، یعنی عجله نکن برای وقتش می‌گذاریم.
بعضی مثل صدام اصلاً مرگ بر صدام در عراق گفته نشد. یک عراقی یک مرگ بر صدام نگفت. تا لحظه آخر کُر کُری می‌خواند. قرآن می‌گوید: اینها آیه‌اش این است. آیه‌اش می‌دانید چیه؟ مثل قالی است می‌گذاریم برای آخر سال. «أَنَّما نُمْلِي‌ لَهُمْ‌» قاری: (إِنَّما نُمْلِي‌ لَهُمْ‌ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِين‌) (آل‌عمران /178) بعضی هرچه خلاف کنند نه ملخ گندمش را می‌خورد، نه سیل گوسفندشان را می‌برد. نه غصه می‌خورند و خوش خوش خوش هستند. می‌گویند: ما اینها را مهلت دادیم برای قیامت گذاشتیم. مثل قالی که برای آخر سال می‌گذارند. منتهی هرچه عقب بیافتد سخت‌تر است. اگر فوری بود و دستمال کاغذی بود فشار کمی می‌خواهد. اگر لباس شد و ماشین لباسشویی و مشت و مال می‌خواهد، اما اگر قالی شد دیگر مشت و مال نمی‌خواهد. قالی را چطور می‌شویند؟ دمر می‌کنند. دسته بیل می‌آورند. با لگد، لگد و دسته بیل، یعنی هرچه به عقب بیافتد، جرمش سنگین‌تر است. سؤال: ما تقوا نداریم باید سیلی بخوریم؟ کشورهایی هستند اصلاً تقوا ندارند، سیلی نمی‌خورند. جواب: ما مثل بلور هستیم. خدا گفته: حال مؤمنین را زود می‌گیریم. فاسقین را مهلت تعیین می‌کنیم و افرادی که خیلی جنایتکار هستند را اصلاً کار نداریم. «أَنَّما نُمْلِي‌ لَهُمْ‌ لِيَزْدادُوا إِثْماً» می‌گذارد آخر سال با دسته بیل، می‌گذاریم برای قیامت. علاوه بر اینکه کشورهای اسلامی اسمشان اسلام است.
کدام آیه در کشورهای اسلامی به آن عمل می‌شود؟ اصلاً حکومتشان ضد اسلام است. چه کسی گفت: آل سعود باید حاکم باشد؟ عدد آل سعود بیشتر است. سوادشان بیشتر است. ابتکاری دارند؟ کمالی دارند؟ یک خانواده سلطنتی باید یک قرن بر مردم حکومت کند و هیچ دلیلی ندارد و یک نفر هم نمی‌گوید: چرا؟ چه کسی گفته، چه کسی گفت صدام باید حاکم عراق باشد؟ اصلاً محمدرضا شاه و رضاخان را چه کسی گفت ایشان باید شاه ایران باشد؟ به چه دلیل؟ چه ملاکی است برای اینکه در ایران پهلوی و در عراق صدام و در حجاز آل‌سعود حکومت کند؟ به چه دلیل؟ چه کمالی و چه انتظامی، چه ایثاری، چه اخلاصی، چه فداکاری، چه کردند اینها که به قول یک نفر می‌گفت: در هواپیماهایشان استخر می‌سازند. به چه دلیل این عیاش‌ها باید حاکم باشند؟ اگر دیدید که اینها اسم اسلام را دارند. اسم اسلام، شما اسم شکر را ببری که دهانت شیرین نمی‌شود. این کشورهای اسلامی اسمشان اسلام است، کدام اسلام؟ کدام کشور اسلامی به فلسطین کمک کرده است؟ خود شما که هشت سال بمباران بودید، یکوقت هفت هشت تا رئیس جمهور از دنیا خدمت حضرت امام آمدند، رئیس جمهورهای چند کشور اسلامی که شما با صدام کوتاه بیایید. امام اینها را تحویل نگرفت و بعد گفت: شما رئیس جمهور هستید؟ رئیس جمهور کشورهای اسلامی هستید؟ به قرآن عمل کنید. قرآن می‌گوید: اگر باغی، یاغی گری کرد همه کشورهای اسلامی را علیه یاغی بشورید و سرکوبش کنید. ما به صدام حمله نکردیم، صدام به ما حمله کرده است. شما اگر مسلمان هستید به قرآن عمل کنید.
«فَإِنْ بَغَتْ‌ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى‌» قاری: (فَإِنْ بَغَتْ‌ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى‌ فَقاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِي‌ءَ إِلى‌ أَمْرِ اللَّهِ) (حجرات /9) این آیه قرآن است. اگر در یک کشور اسلامی یک گردن کلفتی یاغی کرد، تمام کشورهای اسلامی و رؤسایشان بسیج شوند این گردن کلفت را بشکنند. شما اگر مسلمان هستید به قرآن عمل کنید و بروید صدام را بشکنید. اسم اسلام است و اسلام جایی نیست.
خدایا حرف تقوا را زدیم، به آبروی متقین خود تقوا را در اعلی درجه به همه ما برای همیشه مرحمت بفرما. هرچه شب قدر برای خوبان مقدر می‌کنی به آبروی خوب‌ها همه آنها را برای همه ما مقدر بفرما. قیامت را روز حسرت و خسارت ما قرار نده.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- آیات اولیه سوره طلاق، به کدام آثار تقوی اشاره دارد؟
1) خروج از بن‌بست
2) رزق بی‌حساب الهی
3) هر دو مورد
2- آیه دوم سوره حشر، بر چه امری تأکید دارد؟
1) نزول رزق الهی
2) نزول قهر الهی
3) نزول رحمت الهی
3- آیه 86 سوره اعراف، به کدام نعمت الهی اشاره دارد؟
1) کثرت جمعیّت
2) کثرت ثروت
3) افزایش قدرت
4- بر اساس قرآن، برکات آسمان و زمین در چه صورتی نازل می‌شود؟
1) ایمان مردم
2) تقوای مردم
3) هر دو مورد
5- آیه 178 سوره آل‌عمران به چه امری اشاره دارد؟
1) نزول فوری قهر الهی
2) مهلت دادن خداوند به گنهکاران
3) آمرزش گنهکاران در آخرت

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2517
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست