نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2701
1- خطر سنگدلی برای قلب انسان 2- تعصّب نابجا در برابر حق 3- پیروی از متشابهات قرآنی به جای محکمات 4- انواع حساب در دادگاه قیامت 5- خطر قلب ناپاک، بدتر از زبان بدگو 6- گذشت از دیگران و حفظ آبروی آنان 7- عوامل حیات و مرگ قلب انسان
موضوع: ویژگیهای قلب انسان در قرآن (2) تاريخ پخش: 21/03/97
بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمین بعدد ما احاط به علمه «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
جلسه قبل بحث ما بحث قلب بود. گفتیم: قلب همان روح است. در فارسی میگوییم: دل بده، یعنی روحت به من باشد. توجهات به من باشد. صدا خوب نیست… الآن خوب است؟ لب مرا به این میکروفون بدوزند، تکان میخورم بد میشود…
1- خطر سنگدلی برای قلب انسان
گفتیم در قرآن سه رقم قلب داریم، قلب سلیم، (إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ) (شعرا /89) قیامت همه گیر هستند جز آن کسی که قلبش سالم باشد. روحش پاک باشد. یعنی جز خدا چیز دیگری در آن نباشد، نمونههای قلب سلیم را گفتیم و حالا قلب بد را هم بگوییم. قلب بد، روح بد. در مورد قلب بد، روح بد قرآن یک آیه دارد میگوید: (وَ الْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ) (حج /53) یعنی قلبش قسی القلب است. در فارسی میگوییم: سنگدل! بردند، کشتند، بی خیال بی خیال است. همین راهپیمایی روز قدس بخاطر این است که بگوییم: اگر یک گوشه دنیا چهار تا مسلمان را میکشند، ما لااقل از اینها حمایت کنیم. بی تفاوت نباشیم. قرآن یک آیه دارد میگوید: (هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ) (آلعمران /167) قاری: «هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمانِ» الآن آل سعود و عربستان سعودی به اسرائیل نزدیکتر است تا به لبنان، لبنان مسلمان هستند و اسرائیل، اسرائیل است. قرآن میگوید: بعضی مسلمان هستند ولی به کفر نزدیکتر از اسلام هستند. قرآن میفرماید: (فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً) (بقره /10) قلبشان مریض است. کینه دارد. بخل دارد. تکبر دارد. غرور دارد، اینها همه امراض قلبی است. چیزی میدهی تشکر نمیکند، مرض قلبی است. کار خلاف کرد، عذرخواهی نمیکند. اینها مریض هستند. «فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» نیت خوب و بد هم از قلب است. آنوقت قلب بد، قلب که سنگدل شد دیگر چشم هم اشک ندارد. «ما جَفَّت الدّموعُ الّا لِقَسوة القُلوب و ما قَست القُلوب الّا لِكَثرة الذّنوب» گناه انسان را سنگدل میکند، سنگدل چشم را خشک میکند. همه نگاه میکنند حالی پیدا میکنند و این همینطور سیخ نگاه میکند. یکی از دوستان میگفت: من روی منبر روضه میخواندم، همه مردم سرشان پایین بود، یا گریه میکردند یا در حال غم بودند. یکی پای منبر همینطور نگاه کرد. سیخ به من زل میزد. من که روی منبر بودم به او گفتم… تو هم یک اظهار غمی بکن. گفت: دلم نمیخواهد. وهابیت را دیدید چگونه مردههایشان را دفن میکنند؟ هرکس عمره و مکه رفته خبر دارد. وقتی یک جنازه را میبرند، سه چهار نفر همراهش میروند، نگاه میکنی یکی از اینها یک غمی در قیافهاش باشد، انگار قاطر میبرد خاک کند. پدرت است! انگار قاطر است. سنگدلی بخاطر گناه است. دل که سنگ شد، اشک هم جاری نمیشود. قرآن آیهای دارد میگوید: (قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ) (نحل /22) یعنی هرچه استدلال و دلیل برایش میآوری پس میزند. دیدید دستی که چرب است، آب رویش میریزی این چربی آب را پس میزند. زمین که سفت است، بیل میزنی درونش سر بیل کج میشود اما زمین سوراخ نمیشود. یعنی سر بیل را کج میکند. چربی دست آب را پس میزند. «قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ» هرچه میگویی دلیل… هشت ساعت، نه ساعت، کمتر یا بیشتر روی پا میایستد برای یک لقمه نان، بعد میگوییم: هفت دقیقه هم برای خدا روی پا بایست یک نماز بخوان، میگوید: نمیخوانم. سه ساعت، چهار ساعت در خیابان میایستیم برای خرید یک جنسی، هفت ساعت، هشت ساعت در بازارها پرسه میزند، اما برای عبادت میگوید: حال ندارم. دوست ما میگفت: یک نفربود در مسجد فقط روی چهارپایه نماز میخواند. آمدم خانهاش دیدم سر درخت توت است. گفتم: حاجی تو نمازت را نشسته میخوانی! همین پادشاه سعودی نمازش را نشسته میخواند ولی برای رقص شمشیر بغل رئیس جمهور آمریکا میایستد. کنار رئیس جمهور آمریکا میایستد و برای خدا روی صندلی مینشیند. سنگدلی…
2- تعصّب نابجا در برابر حق
در قرآن آیه داریم (فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّة) (فتح /26) تعصب دارد. کسی که تعصب دارد قلبش مریض است. یعنی بیماری روحی دارد. طرفدار حق باش، چه از حزب تو بود و چه از حزب تو نبود. همشهری بود یا نبود. هم لهجه بود یا نبود، هم لباس بود، بود. نبود، نبود! شما کار به لباس نداشته باش. فقیر بود یا غنی بود، طرفدار حق باش. برخوردهای دوگانه و سه گانه نکن. حمیة یعنی تعصب! آیه داریم میگوید: (يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حرجاً) (انعام /125) یعنی قلبش تنگ است. بسته شده است. (أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها) (محمد /24)، «قُلُوبٍ أَقْفالُها» یعنی قفل به قلبش خورده است. قلبش باز نمیشود حق را بپذیرد. آدمی که قلبش سنگ است و یا قلبش غافل است این حق مسئول شدن ندارد. آیهای میفرماید: (وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً) (کهف /28) «وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا» اگر کسی از یاد ما غافل است، «وَ اتَّبَعَ هَواهُ» دنبال هوا و هوسش است، «وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» تعادل ندارد، «لا تطع» از اینها پیروی نکنید. اینها نباید در جامعه اسلامی حکومت داشته باشند و مسئولیت داشته باشند. مسلمانها نباید از اینها پیروی کنند.
3- پیروی از متشابهات قرآنی به جای محکمات
افرادی که در قلبشان ریگ است، قلبشان سالم نیست، حرفهای دو پهلو را میگیرند، که گاهی ما در فارسی میگوییم: گاهی به نعل میزند و گاهی به … میخ! حرف دو پهلو میزند. (فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ) (آلعمران /7) قرآن آیاتی دارد، آنهایی که ریگی در کفششان است این آیه را بد معنا میکنند. من یک جمله میگویم، قرآن میگوید: زن و شوهر برای همدیگر لباس هستند. (هُنَ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن) (بقره /187) زن و شوهر لباس همدیگر هستند. این را میشود بد معنا کرد. لباس که کهنه شد آدم دور میاندازد. زن هم پیر شد و مریض شد آدم دور میاندازد. این یک معنای غلط و عامل فتنه است. میشود اینطور هم معنا کرد. لباس همدیگر هستند یعنی زن عیب مرد را بپوشاند، مرد هم عیب زن را، تلخیها و بدیهای همدیگر را جایی نقل نکنند. برای همدیگر لباس باشند. لباس انسان را حفظ میکند. انسان هم باید لباس را حفظ کند. «هُنَ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن» زن و شوهر لباس هستند یعنی همه همدیگر را حفظ میکنند. این یک معنای درست است، یک معنا هم این است که لباس کهنه شد دور بیانداز. همسر هم پیر شد، دور بیانداز. افرادی که در قلبشان بیمار هستند حتی از قرآن و حدیث آیهاش این بود… گم کردم نوشتهام را… طوری نیست… آیهاش این بود. «فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ» آنهایی که ریگی به کفش دارند، بیمار هستند. جنسشان جلب است، حرفهای دو پهلو را معنای بدش را میگیرند که فتنه درست کنند. حالا… یک صلوات هم بفرستید. (صلوات حضار) قلب مؤمن بیدار است. (أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ) (انعام /122) آدمهای سالم و پاکدل مثل زنده هستند. آدمهای بد کینه و بد عنق، من دیدم دو نفر را با هم دست دادند. هردو را میشناسم. دستش را آورد دست بدهد. تا دستش را آورد دست بدهد، او دستش را پیش گرفت. گفت: این برای این است که یازده سال پیش دیدن تو آمدم و بازدید نیامدی. ما گفتیم: والا ما سرکه هفت ساله شنیده بودیم ولی کینه یازده ساله نشنیده بودیم. در همین جلسه من یکوقت گفتم، حدیث داریم اگر دو تا مسلمان با هم قهر کنند، روز چهارم باید آشتی کنند. اگر آشتی نکنند پیغمبر فرمود: من اینها را به مسلمانی کامل نمیپذیرم. کینه چیست؟ داریم دل چهار حالت دارد. یا در حال رفع است. یا در حال فتح است. یا در حال جر و یا در حال وقف است. یعنی با اصطلاحات تجویدی آمده است. میشود گفت: حَسَنون، حَسَنَن، حَسَنِن، حسن! چهار حالت دارد. دل وقتی در حال رفع است، یاد خداست. در حال فتح است خشنودی خداست. در حال جر که هست، به غیر خدا میپردازد. در وقت وقف هم که هست از خدا غافل است. خدا به حضرت موسی گفت: تو پیغمبر هستی. برو از فرعون دعوت کن. گفت: (رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي) (طه /25) خدایا روحم را باز کن. روح بزرگ! روح بزرگ مثل لاستیک تراکتور است. لاستیک تراکتور از موج رد میشود، تاب برنمیدارد. فحش، غیبت، هرچه بشنود رد میشود. بابا این نیز بگذرد. این نیز بگذرد. ول کن بابا، بر گذشتهها صلوات، ول کن این روحش بزرگ است. (صلوات حضار) افرادی که روحشان کوچک است مثل لاستیک تراکتور نیست، مثل لاستیک دوچرخه است. در اولین موج تاب برمی دارد. «آلَةُ الرِّيَاسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ» (نهجالبلاغة، ص501) علامت رئیس شدن این است که روح انسان بزرگ باشد. یکی از زنان پیغمبر برخورد بدی کرد. اصحاب گفتند: یا رسول الله طلاقش بده! فرمود: بخاطر یک حرف زشت من طلاق بدهم؟ روح بزرگ.
4- انواع حساب در دادگاه قیامت
قرآن در مورد بعضی میگوید: (كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمان) (مجادله /22) بعضیها ایمان در قلبشان پر شده است. قلب و روحشان با ایمان پر شده است. فقط با خدا حساب میکنند. بعضیها هم مو را از ماست میکشند. در قرآن چهار رقم حساب داریم. بعضیها را خدا روز قیامت سخت حساب میکند. (حِساباً شَدِيدا) (طلاق /8)، (يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ) (رعد /21) خدا روز قیامت از بعضی سحت حساب میکشد. بعضیها را روز قیامت حسابشان را آسان میگیرد. (حِساباً يَسِيرا) (انشقاق /8) بعضیها را هم بدون حساب به جهنم میفرستد. (فَلا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَزْناً) (کهف /105) بعضیها را هم بی حساب به بهشت میبرد. (يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيها بِغَيْرِ حِساب) (غافر /40) حالا ما از کدامها هستیم؟ قیامت بعضیها حسابشان سخت است و بعضی حسابشان روان است، بعضیها بی حساب به جهنم و بعضی بیحساب به بهشت میروند. از امام پرسیدند، امام فرمود: آنکه در دنیا سخت میگیرد، خدا هم روز قیامت حسابش را سخت میگیرد. آنکه در دنیا با مردم نرم میگیرد. خدا هم روز قیامت حسابشان را آسان میگیرد. چه دارم میگویم؟ میخواهم بگویم: قلب خیلی مهم است. باید مواظب قلب باشیم. به ظاهر کار نگاه نکنیم، ببینیم قلبش چطور است؟ برای چه این کار را کرده است؟ اخلاص داشت یا اخلاص نداشت؟ این قلب اگر خراب باشد، عمل هم خراب است. شما وقتی در قلبت کینه کسی را داری، بغض و کینهاش در دلت است، فحش هم میدهی و غیبت هم میکنی، غیبتش هم میشنوی، از او دفاع نمیکنی، اگر هم زمین خورد میگویی: چشمش کور شود، حقش است. افتاد الحمدلله، باخت خدا را شکر! لذت میبری که بیافتد و ببازد. چون قلبت کینه دارد اینها همه مشکلات قلبی است. خدایا تو را به حق آبروی کسانی که قلبشان پاک است، قلب تک تک ما را قلب پاک قرار بده. مرضهای قلبی، کینه، عقده، بخل، شرک، تمام امراض قلبی را از ما دور کن. یک مقدار حرم میروید، فقط عروس خوب، داماد خوب، نوه خوب، خانه خوب و ماشین خوب نخواهید، یک خرده هم باید فکر قلبمان باشیم.
5- خطر قلب ناپاک، بدتر از زبان بدگو
قرآن یک آیه دارد میگوید: (آثِمٌ قَلْبُه) (بقره /283) میگوید: قلبش گناهکار است. چون انحراف درونی سبب انحراف بیرونی میشود. یک آیه در قرآن داریم میفرماید: خداوند بخاطر قلب شما، شما را مؤاخذه میکند نه با زبان، ممکن است در زبان فحش هم بدهی، افرادی هستند در زبان حرف زشت میزنند ولی روحش پاک است. خدا میبخشد اما اگر روی غرض و مرض چیزی را… گاهی وقتها من راه میروم و پایم را روی الله میگذارم. اسم خداست، من پا رویش میگذارم. ولی یادم نبود و غافل شدم. این گناه نیست. اما یکوقت میبینم الله است، پایم را رویش میگذارم. میگوید: اینجا مچ تو را میگیرم. چون نیت تو خراب بود. (لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمانِكُم وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما كَسَبَتْ قُلُوبُكُم) (بقره /225) اگر قسمی خوردی روی دستپاچگی، گیج شدی و هول شدی و یک چیزی را گفتی، این را خدا کار ندارد. چون غرض و مرض نداشتی. یک کسی خانه ما آمده بود، پدرم به او گفت: غذا خوردی؟ این گیج شد و گفت: بله، آقای من از او پرسید: راست میگویی یا دروغ؟ گفت: دروغ، آنوقتی که گفتم بله، هول شدم. گیج شدم! اگر کسی قسم بخورد و بگوید: والله، بالله، بخدا این زن را طلاق میدهم. خوب قسم خوردی، غیظ کردی و قسم خوردی، این قسم تو ارزش ندارد. بخدا ما برنده هستیم. بخدا نگو! شاید باختی. میگوید: اگر قسم خوردید، منتهی این قسم قلبی نبود، به زبان بود. هیجانی بود، تحت تأثیر بود، عاطفه بود، غیظ بود، غضب بود، عقده بود، اگر هول شدی قسم خوردی خدا کاری ندارد. «وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما كَسَبَتْ قُلُوبُكُم» اما با اراده قلبی اگر قسم خوردی باید کفاره بدهی. اگر کسی ایمان به خدا نداشت، به زبان گفت، از ترسش تقیه کرد و گفت: من ایمان ندارم، ولی قلبش ایمان داشت. میگوید: این هم طوری نیست. (إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ) (نحل /106) مثل پدر و مادر عمار، بعضی شکنجه شدند، لا اله الا الله گفتند و با شکنجه هم شهید شدند. یکی هم تقیه کرد. گفت: بت یا خدا؟ گفت: بت. بعد آمد نزد پیغمبر که آقا من یک غلطی کردم، گفت: نه، تو ایمان داری. منتهی دیدی پدر و مادرت را جلوی چشمت کشتند، تقیه کردی و برای اینکه جانت را حفظ کنی انکار کردی. من کار به قلب تو دارم. قلب تو با من بود. در یکی از جبههها، یک نفر به امیرالمؤمنین گفت: کاش فلانی پیروزی مرا میدید و کیف میکرد. جای فلانی خالی است. در جنگ پیروز شدیم و نیست ببیند. حضرت علی فرمود: قلبش با شماست؟ گفت: بله، جزء حزب ما بود. قلبش با ما بود. گفت: اگر قلبش با شماست در اجر این پیروزی شریک است. یکی از دعاهای شما این باشد، خدایا، اگر کار ما خیر است، همه مؤمنین را در کار ما شریک کن. و اگر هر کار خیری که در هستی واقع میشود، ما را در آن کار خیر شریک کن. این با قلب پاک و نیت بلند، انسان میتواند شریک در همه خوبیها شود. ببینید امام چطور دعا میکند؟ آخر ماه رمضان است. هرکس ناراحت است از شما از او بگذرید.
6- گذشت از دیگران و حفظ آبروی آنان
آمده به من میگوید: من نمیتوانم بگذرم. آبروی مرا ریخته است. میگویم: بگذر خدا جبران میکند. یکی از اسمهای خدا جبار است. در نماز عید میخوانید… نصفش را من میگویم و نصفش را شما بگویید. «و اهل الجود و الجبروت» جود چیست؟ جود یعنی سخاوت، جبروت یعنی جبران میکند. تو برای خدا بگذر، خدا جبران میکند. ازدواجی میشود پسر از دختر یک عیبی میفهمد. یا دختر از پسر یک عیبی میفهمد، هیچی نگویید. با خدا معامله کنید، بگویید: خدایا، این دختر و پسر ازدواج کردند، ولی بعد معلوم شد این دختر یک عیبی دارد. خدایا من با تو معامله میکنم، خودت حل کن. آبروی همدیگر را نریزید. وقتی عیب را لو میدهید دو تا فامیل به هم میریزند. گاهی وقتها عروس از غصه سکته میکند. داماد از غصه سکته میکند. پا به فرار میگذارد. دیگر بعداً ازدواج گیرش نمیآید. میگوید: این فلان عیب را دارد. گاهی باید گفت: عیب را دیدی، شتر دیدی ندیدی! یک جا هم با خدا معامله کنیم. لازم نیست صد در صد همه چیزها طبق میل ما باشد. بله چند درصد طبق میل ما بود ولی بعداً یک عیبی کشف شد. بعداً یک عیبی کشف شد که «و اهل الجود و الجبروت» جبروت یعنی خدا جبران میکند، در قرآن گفته: به فقیر کمک کن (فَهُوَ يُخْلِفُه) (سباء /39) من جایش را پر میکنم، نترس! میآمدند نزد پیغمبر میگفتند: ما مسلمان هستیم. فرمود: نه، به زبان میگویید: مسلمان هستیم، ولی هنوز اسلام در قلب شما نرفته است. دو تا دخول در قرآن هست، البته دخول بیشتر است، این دو دخولی که مربوط به ایمان است. یکی مسلمانها داخل دین شوند و یکی دین داخل قلب مسلمانها شود. مسلمانها داخل دین شدند، (يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجا) (نصر /2) یعنی مردم وارد دین میشوند، مردم وارد جمهوری اسلامی شدند، اما یکجای دیگر داریم میآمدند میگفتند: یا رسول الله ما جزء مؤمنین هستیم. فرمود: نه، شما نگویید مؤمن، بگویید: مسلمان هستیم. هنوز دین در دل شما نرفته است. به زبان میگویید، ایمان در قلب شما نیست. (وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُم) (حجرات /14) گاهی میگفتند: (آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُم) (مائده /41) با زبان میگویید، یا امام رضا مخلصت هستیم. یا علی قربانت بروم. نماز میخوانی؟ نه. خمس و زکات میدهی؟ نه، پدر و مادرت را احترام میگیری؟ نه. من مخلصت هستم. اینکه نمیشود. اگر کسی به زبان بگوید مسلمان هستم باید آثار مسلمانی… ما میدانیم امام رضا چه حجابی میخواهد یا نه. در مشهد باید حجابش، در قم باید حجابش، شاه عبدالعظیم باید حجابش، حتی زمان شاه شهرهای مذهبی را برایش حریم باز میکردند. مثلاً در قم شراب فروشی نبود. در مشهد نبود، شاه عبدالعظیم نبود. خود زن شاه روز عاشورا چادر سیاه سر میکرد. یعنی برای امام حسین یک حریمی قائل شد. میگوید: ما زوار امام رضا هستیم ولی… یک اثری باید داشته باشد. ایمان باید وارد قلب شود. امام معصوم قلب جامعه است. «أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَي» (نهج البلاغه، خطبه 3) حضرت امیر فرمود: جایگاه من جایگاه قطب، سنگ وسط، میله وسط سنگ آسیاب است. مثل امام مثل کعبه است. «تزار ولا تزور» کعبه را به زیارتش میروند، کعبه را نمیکشند اینجا. ما باید دور امام بچرخیم. پیغمبر فرمود: «یا علی انما أنت بمنزلة الکعبه تُعطی و لا تَعطی» مردم باید دور تو بیایند، تو نباید سراغ مردم بروی. پیغمبر فرمود: خداوند «لا يَنْظُرُ إِلَي صُوَرِكُم» (أمالی طوسی/ص535) خدا نگاه به صورت شما نمیکند. «وَ لَا إِلَى أَمْوَالِكُمْ» کار به پول شما هم ندارد. «وَ لَكِنْ يَنْظُرُ إِلَى قُلُوبِكُمْ» خدا کار به قلب شما دارد. گاهی یک دانه انگور، یک خوشه انگور… خود شما همینطور هستید. اگر یک خوشه انگور را با محبت به شما بدهند تحویل میگیری. اما اگر یک صندوق انگور را با منت، با اذیت نشان بدهند قبول نمیکنی. به هر حال، چیزهایی که عوامل حیات قلب است، چند موردش را بشمارم. یک صلوات بفرستید. (صلوات حضار)
7- عوامل حیات و مرگ قلب انسان
بعضی چیزها روح انسان را زنده میکند و بعضی چیزها روح انسان را میمیراند. من چیزهایی که امروز عصر نوشتم برای شما بخوانم. 1- عشق باعث میشود انسان قلبش از کار بیافتد. یعنی روحش، عاشق شده هرچه میگوییم: بابا این عیب را دارد، این عیب را دارد. میگوید: نه، عاشق است. کسی که عاشق چیزی شد، دیگر خوب و بدش را نمیتواند تشخیص بدهد. امیرالمؤمنین در خطبه 109 میفرماید: «مَنْ عَشِقَ شَيْئاً» اگر علاقه و عاشق چیزی شدی، «أَعْشَي بَصَرَهُ» این عشق چشمهایت را کور میکند، «وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ» قلبت را مریض میکند. قدرت تشخیص تو را میگیرد. «الرجاء یحیی القلب» امید داشته باشید، روحتان شاد است. گناه قلب را میمیراند. در مناجات میفرماید: «و أمات قلبی عظیم جنایتی» جنایتها و گناهانی که کردم دل مرا میرانده است. «فأحیه بتوبة منک» ای خدا با توبه این قلب و دل مرده مرا زنده کن. کلمات حکیمانه دل را زنده میکند. «ان الله یحیی القلوب المیته بنور الحکمه کما یحیی الارض المیته بالمطر» همینطور که زمین مرده با باران سبز میشود، دل مرده با کلمات حکیمانه زنده میشود. قرآن دل را زنده میکند. گفتگو و معاشرت ذوی العقول، گفتگو با آدمهای دانشمند دل را زنده میکند. جلسات مذهبی مفید دل را زنده میکند. موعظه افراد خوب دل انسان را زنده میکند. تفکر در آخرت دل را زنده میکند. یک مقدار هم در مورد آخر عمرمان فکر کنیم. نگویید: ما جوان هستیم. در قرآن چهارده مرتبه گفته: «بغتة» ممکن است جوان از دنیا برود. ممکن است پیر باشد و جوان برود. یک مقداری یک جایی که به خصوص کسانی که احیاء میگیرند، فرصت خوبی است. هرکسی فکر میکند آدم خوبی است نباید از مرگ بترسد. (إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ) (جمعه /6) این آیه در سوره جمعه است. میگوید: هرکس فکر میکند آدم خوبی است باید از مرگ نترسد و چون از مرگ میترسیم پیداست کار ما درست نیست. این امام رضاست. فرمود: کارهایتان را باید در نماز جمعه بگویید. هرکاری را که خجالت میکشید در نماز جمعه بگویید، پیداست یک ریگی در کفش شما هست. چه کسی حاضر است همه کارهایش را در نماز جمعه بگوید؟ اینهایی که حقوق کذایی میگیرند، بیایند در نماز جمعه بگویند: حقوق ما چقدر است. رویشان میشود بگویند؟ مگر نمیگویی، نباید خجالت بکشی. من اگر حرفم حسابی است، باید هرجا نوار مرا پخش کردند، رنگم نپرد. اگر نوار مرا یک جایی گذاشتند که رنگم پرید پیداست یک چیزی گفتم که نباید بگویم. این علامت خوبی است که آدم خودش را اندازه بگیرد. «فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ» «یا مقلب القلوب، یا طبیب القلوب، یا منور القلوب، یا انیس القلوب» هوا و هوس، «ان الهوی یمیتُ…» هوسها قلب را میمیراند. فراموش کردن خدا قلب را میمیراند. طمع و چشم داشت به مال مردم قلب را میمیراند. اینها عوامل این است که قلب زنده باشد یا مرده،… خوب حرفها باشد اگر عمری بود فردا شب میزنیم… امشب شب جمعه هست و من بنا بود قبل از دعای کمیل صحبت کنم، یک جایی افطاری بود، یک ساعت رفتیم و یک ساعت آمدیم، دو ساعت در ترافیک بودم. آخر گفتم: نمیرسم دعا را جلو بیاندازید. گاهی وقتها آدم غذا میخورد، میبیند سوپ داغ است، اول برنج میخوریم و بعد سوپ میخوریم. حالا چه کسی گفت اول سوپ بخوریم؟ دعایتان را شما خواندید. جزء دعاهایتان این باشد که قلب ما قلب پاک باشد. قلب پاک یعنی روح پاک، اینهایی که روحشان پاک نیست، هر کمالی هم از هرکس ببینند یک نیش میزنند. فاطمکه خانم چه آشی پخت. برو بابا، زهرا خانم کمکش کرد. نیش میزند که بگوید: کار فاطمه خانم این بود. آقای فلانی خوب سخنرانی کرد. برو بابا از بس که پر رو است. فلانی چه مقاله خوبی نوشت، برو بابا، از خودش که نیست. از روی کتابها نوشته است. وقتی روح بیمار است، وقتی کسی عینک سرخ گذاشت، همه شلغمها را لبو میبیند. وقتی عینک طرف سبز شد، همه کاهها را علف میبیند. روح مهم است. روح سالم، روح مریض! چرا به فلانی دعا نکردی؟ فحش داده و غیبت مرا کرده است. بابا حالا یک فحش داده و یک غیبتی هم کرده است. حالا در حرم هستی، او در امام رضا نیست. او را ببخش. به امام رضا بگو: یا امام رضا، به احترام زیارت تو من فلانی را بخشیدم. تو از خدا بخواه، خدا مرا ببخشد. در را باز کنید. روحتان بلند باشد، پاک باشد. کینه، تکبر، شما میدانید تکبرات چقدر خرج دارد برای نظام ما؟ من دهها سال رئیس نهضت سواد آموزی بودم. حالا هم یک کنار یک نظارتی دارم ولی دیگر مسئول نیستم. ما سالی چند صد میلیارد تومان پول تکبر حاج خانمها را میدادیم، چون در خانه این خانم سواد نداشت. عروسش سواد داشت، دخترش سواد داشت، شوهرش سواد داشت، دامادش سواد داشت، پسرش سواد داشت. میگوییم: مادر جان، چهار تا با سواد در خانه هست، تو هم سواد نداری، روزی یک ربع یک کتاب دست بگیرید بخوانید. من پهلوی عروسم درس بخوانم؟ اَه دیگر از این حرفها نزنی. این حاج خانم متکبر است. من پهلوی دخترم درس بخوانم؟ من پهلوی پسرم درس بخوانم؟ اَه… ما سالی چهارصد میلیون پول را در جمهوری اسلامی آتش زدیم برای اینکه حاج خانم کلهاش باد دارد. این باد کله باید بیرون برود. من به او سلام کنم؟ من فوق لیسانس هستم. او دیپلم است. تکبر، مشکل ما، مشکل اخلاقی است. آمریکا مشکل علمی ندارد. مشکل اخلاقی دارد. مشکل مملکت ما و مشکل همه دنیا مسائل اخلاقی است. سواد دارد، متکبر است. نمازش غلط است. در حرم حضرت رضا قدم به قدم روحانیون نشستند، بگوید: آقاجان، من پنج دقیقه نماز میخوانم اگر دو تا غلط دارد اصلاح کن. خودمان را نمیشکنیم. حاضر نیستیم بگوییم بلد نیستم. او بهتر از من است. به موسی گفتند: نزد فرعون برو. گفت: بیان هارون از من بهتر است. «وَ أَخِي هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي» (قصص/24 او بیانش از من بهتر است. دکتر حاضر نیست بگوید: مرض تو را نفهمیدم، پولت را پس بگیر. فلان پزشک سوادش در این مرض از من بیشتر است. نمیگوید دکتر که فلانی از من بهتر است. بنده نمیگویم که فلانی از من بهتر است. مشکل ما اخلاق است. از دعاهای مهم این است. حالا ده مرتبه یا رب بگوییم. در مورد قلب دعا کنیم. بسم الله الرحمن الرحیم، «یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب» خدایا هدیه کن به ما به آبروی کسانی که در ماه رمضان بخشیده شدند، به آبروی شهید رمضان امیرالمؤمنین و مولود رمضان امام حسن مجتبی(ع) و به آبروی قرآنی که در ماه رمضان نازل شد و به آبروی هر چیز و هر کسی که نزد تو آبرو دارد، از الآن تا ابد قلب ما را قلب سلیم و منیب، قلب بی هوا و بی کبر و بی کینه و بی حسد و بی حسادت، بی بخل، بی غرور، قلب ما را قلب سالم قرار بده. تا حالا بسیاری از خیرها از ما دور شده بخاطر قلب نا سالم. خدایا هرچه باختیم تقصیر بوده، قصور بوده، ضعف بوده، ضعفها و تقصیرها و قصورهای ما را جبران بفرما. اگر تا این شب ماه رمضان به هر دلیلی ما را نبخشیدی، به آبروی صاحبخانه، امام رضا، صاحب ماه امام مهدی، صاحب خون امیرالمؤمنین، قسمت میدهیم اگر تا الآن به هر دلیلی ما مورد لطف تو قرار نگرفتیم، از الآن نام ما را در دیوان سعدا قرار بده. کسانی که سالهای قبل بودند و امسال نیستند، همه را ببخش. همه مریضها را شفا بده. نسل ما را تا آخر تاریخ بهترین مؤمنین و مؤمنات قرار بده. قلب امام زمان را از الآن تا ابد از ما راضی بفرما. در روز قدس، در راهپیمایی شرکت کنید. یک آیه هست من در تلویزیون گفتم. اینجا هم اشاره کنم چون وقت تمام شد. قرآن یک آیه دارد میگوید: هرکاری که دشمن را عصبانی کند، عمل صالح است. ما یک عمری در قرآن خواندیم، «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات» عمل صالح چیست؟ میگوید: عمل صالح چند نمونه دارد یکی این است که دشمن را عصبانی کنید. راهپیمایی قدس اسرائیل را عصبانی میکند. چون عصبانی میکند عمل صالح است. آیه قرآن است (وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّار) (توبه /120) هرکاری که دشمن را عصبانی کند… راهپیمایی 22 بهمن، آمریکا را عصبانی میکند که عجب، مردم دست از انقلاب برنداشتند. شرکت در نماز جمعه، شرکت در انتخابات هرکاری که دشمنان اسلام را عصبانی کند عمل صالح است. یکی از اعمال صالح همین راهپیمایی است که دشمن شکن باشد انشاءالله… خدایا اسرائیل را نابود بفرما. حامیانش را نابود بفرما. به بی همسرها همسر خوب به بی مسکنها مسکن خوب و به بیکارها شغل خوب، به کدورتها صفا، به مریضها شفا، توطئهگران نا اهل را نابود بفرما.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2701