نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2729
1- ارزش انسان در نزد امیرمؤمنان 2- سود و زیان انسان در قرآن 3- جایگاه انسان در نظام هستی 4- برابری زن و مرد در کسب کمالات 5- خسارت معامله با غیر خدا 6- بیهویتی، عامل پیروی از نااهلان 7- معنویت، عامل هویت بخشی به انسان
موضوع: هویت و بیهویتی تاريخ پخش: 12/11/96
بسم الله الرحمن الرحيم «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
بحث امروز در مورد هویت و بیهویتی است. شخصیت و بی شخصیتی، کمال و رذالت، افرادی هستند برای خودشان ارزش قائل هستند. افرادی هستند نه، خودشان را مفت میبازند. مثلاً میگوید: چند میدهی دو کیلو آبغوره را با یک نفس سربکشم؟ برای اینکه برایش کف بزنند، نمیفهمد که عمرش و سلامتیاش را به چه چیزی میفروشد؟ چه کتابی میخواند و چه فیلمی میبیند. یعنی عمرش هرز است. امام سجاد میگوید: بعضیها عمرشان چراگاه شیطان است. حیوان چطور در چراگاه میچرد. شیطان در مغزش میرود هرچه فکر میکند شیطانی فکر میکند. میآید در چشمش نگاهها شیطانی است. حرف میزند، حرفهایش شیطانی است. محبتش شیطانی است، غیظ و غضبش شیطانی است. به خدا میگوید: خدایا اگر عمرم به درد میخورد، عمرم بده. اما اگر عمرم چراگاه شیطان است، جون مرا بگیر. نمیخواهم این عمر را! این دعای امام سجاد است. عربیاش را بخوانم. «إِلَهِي عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمُرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِكَ» (صحيفه سجاديه، دعاي 20) اگر عمر من صرف طاعت تو میشود، عمرم بده. «فَإِذَا كَانَ عُمُرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ» اگر عمر من چراگاه است…
1- ارزش انسان در نزد امیرمؤمنان
امیرالمؤمنین میفرماید: انسان «ثمنک الجنة» قیمت تو بهشت است. به کمتر از بهشت خودت را نفروش. قرآن در مورد سود و زیان میگوید: بعضی مفت خودشان را میفروشند. پس بحث ما امروز در این جلسه در این بیست و چند دقیقه، بسم الله الرحمن الرحیم [پای تخته مینویسند] هویت و بیهویتی است. زن این شدی چه کمالی داشت؟ خانه داشت، ماشین داشت، تلفنهایی به من کرد، من دیدم فامیلش هو… [سوت میزنند (خنده حضار)] خوب اخلاقم داشت؟ ادبم داشت؟ سوادم داشت؟ همینطور کیلویی، عروس و دامادی کیلویی است. تیپش را دیدم خوشم آمد. چرا در این رشته رفتی؟ فکر کردم اگر در این رشته لیسانس بگیرم درآمدش خوب است. چرا این شغل را انتخاب کردی؟ سود دارد. چرا با این رفیق شدی؟ این رفیق صبح کله پاچه به ما داد. یعنی با یک کله پاچه و سیراب و بستنی، مفت مفت مفت! در صدر اسلام هم بوده است. یک کسی هی بر سرش میزد و گفت: باختم، باختم! دورش را گرفتند گفتند: چه شده است؟ گفت: پوک بودم، مفت خودم را فروختم. گفتند: چه کردی؟ گفت: به من گفتند برو کربلا امام حسین را بکش، به تو پول میدهیم. من ده درهم خرج خودم و اسب و شمشیر کردم. رفتم امام حسین را کشتم و برگشتم، شش درهم به من دادند. ما داشتیم در این اغتشاشات که به یک جوان گفتند: برو پرچم را پایین بکش، اینقدر میدهیم. این را هول دادند و رفت پرچم را پایین کشید، آنوقت آمد پایین دید آن دو تا فرار کردند. یعنی با صد تومان، با دویست تومان، با صد میلیارد!
2- سود و زیان انسان در قرآن
قیمتهای قرآن را بگویم. قرآن در مورد بی هویتها، میگوید: اینها خودشان را چند میفروشند؟ 1- «فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ» (بقره/16) افراد بی هویت، تجارتشان ربح ندارد. چه داد و چه گرفت؟ دنیا چیزی نیست. قرآن به دنیا سه لقب داده است. «مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ» (نساء/77) دنیا قلیل است. آیه قرآن است. «زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا» (طه/131) دنیا زهره هست. یعنی غنچه است و برای هیچکس گل نمیشود. «عَرَضَ…» (نساء/94) یعنی عارضی است. مثل عطر، عطر بو دارد ولی بعد از پنج دقیقه تمام میشود میرود. قرآن این سه لقب را به دنیا داده است. «مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ»،«زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا»،«عَرَضَ… الهذا…» میترسم آیه را اشتباه بخوانم. الْحَياةِ الدُّنْيا». عَرَض یعنی عارضی است. دنیا عارضی است، غنچه است، برای کسی گل نمیشود، کم است. واقعاً هم همینطور است. حالا که استخدام درش بسته است. حالا اگر در استخدام باز شد، یک نفر موفق شد استخدام شود، سی سال سر کار است، بیست سال هم بازنشست، پنجاه سال میشود. پنجاه ضرب در دوازده ششصد ماه میشود. ششصد تا صد هزار تومان کنار بگذاریم، صد هزار تومان پنج تا نقطه دارد. یک دو سه چهار پنج… شصت میلیون تومان، صد میلیون تومان، دویست تومان، چه داد؟ پنجاه سال. چه گرفت؟ یک آپارتمان. اگر نیتها خدایی نباشد همه باختند. «فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ» سود نکردیم. پنجاه سال دادیم، تازه اگر… همه اگری هست. استخدام نیست. حالا اگر استخدام شدیم، بازنشست شدیم، پنجاه سال، هر سال دوازده ماه، ششصد ماه، ششصد تا صدهزار تومان، شصت میلیون، صد میلیون،دویست میلیون، پول یک آپارتمان است. اگر تهران باشد کوچک، اگر شهرهای دیگر باشد یک مقدار بزرگتر. «فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ» سود نکردید. در آیه دیگر داریم «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا» (بقره/90) [پای تخته مینویسند] «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا» خیلی بد معامله کردند، مفت خودشان را باختند. با یک بستنی گول خورد. برویم سینما پول سینمایت را من میدهم. با یک فیلم گول خورد. خودش را فروخت. یک آیه داریم «قُلْ إِنَّ الْخاسِرِينَ» (زمر/15) خسارت کرد، یک آیه داریم غرق در خسارت است. «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْر» (عصر/2) «لفی خُسر» یعنی غرق در خسارت است. یک آیه داریم «اخسرین» خیلی خسارتش از همه بیشتر است. این تعبیرات است که انسان مواظب باشد که… این آهنگ را ارشاد اجازه داده است. ارشاد اجازه بدهد،این آهنگ مرا تحریک میکند برای من حرام است. ولو مجوز داشته باشد. بنشین فیلم را گوش بدهیم. چقدر؟ من یک ساعت و نیم جوانیام را دادم، این فیلم چه به من داد؟ با دنیا و آمریکا رفیق شویم. آمریکا چه از ما گرفت؟ جوانهای ما را گرفت، کشور ما را گرفت، خانههای ما را خراب کرد. حالا مثلاً آمریکا چه به ما خواهد داد؟ مواظب باشیم اگر کسی پوک شد خودش را مفت نفروشد. قرآن میگوید: میدانی تو چه کسی هستی؟ نرخ گذاری قرآن… نرخ قرآن… یک صلوات بفرستید. (صلوات حضار)
3- جایگاه انسان در نظام هستی
میگوید: بشر ارزش تو چیست؟ 1- «وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي» (حجر/29) خدا میگوید: من روح خودم را در تو دماندم. آیه قرآن هست. «أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» (تین/4) بهترین ساختمان را به تو دادم. تمام موجودات افقی یا دمر هستند. حیوانات دریایی،صحرایی، هوایی همه دمر هستند. تنها موجودی که سیخکی راه میرود انسان است. بهترین ساختمان را به تو دادم. «أَحْسَنُ الْخالِقِينَ» (مؤمنون/14) [پای تخته مینویسند] من نسبت به تو به خودم گفتم احسن الخالقین هستم. دیگر چه؟ معبود تو بهترین معبود است. «احسن المعبودین» رزق تو دست خداست. عمر تو دست خداست. دیگران کاری نمیتوانند بکنند. اینجا منطقه دوازده است. خیابان ایران در همین منطقه است؟ هویدا را در خیابان ایران اول انقلاب میخواستند اعدام کنند. یکی از آقایانی که آنجا حاضر بود گفت: هویدا یک حرف بسیار زشتی به شاه زد. از آن حرفها و فحشهای لاتی! چون لاتها هم بعضی حرفهایشان خوب است. گفت: شاه سگهای کاخش را برد و مرا در ایران دست شما گذاشت. چرا مرا نبرد؟ قرآن همین را میگوید. یک آیه داریم میگوید: «الْأَخِلَّاءُ» یعنی اینهایی که در دنیا با هم رفیق هستند، «يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ» (زخرف/67) [حاج آقا آیه را فراموش میکند… «الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذ…»] حافظ قرآن نیستم و انس با قرآن هم که دارم، میترسم کلمات را قاطی کنم. فارسیاش را میگویم. تمام دوستیها روز قیامت تبدیل به دشمنی میشود، الا المتقین! مگر آنهایی که برای خدا رفیق شدند. قرآن بخوانم؟ قرآن میگوید: «كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها» (اعراف/38) هر گروهی وارد جهنم میشوند، به او لعنت میکنند. او به او لعنت میکند. قرآن بخوانم. «لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِين» (سبأ/31) اگر تو نبودی من ایمان میآوردم، تو نگذاشتی من ایمان بیاورم. میگوید: برو گمشو! «بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ» (صافات/29) اصلاً خودتان دین نداشتید. او میگوید: تو بودی و او میگوید: تو بودی. بشر تو بنده من باش، من کارت را گران میخرم. چند میخری؟ حداقل نرخ باشد. [پای تخته مینویسند] اینها ضرر بود. حالا سودها، حداقل ضِعف میخرم. ضِعف مثل ضَعف است. یعنی دو برابر. آیهای داریم میگوید: «اضعاف» نه دو برابر، چند برابر میخرم! یک آیه میگوید: ده برابر میخرم. «فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» (انعام/160) عشر یعنی ده برابر میخرم. یک آیه میگوید: هفتصد برابر میخرم. یک آیه پشت سر جمله بعد از هفتصد تا میگوید: بیش از هفتصد تا، مزایده، یک آیه میگوید: احدی نمیداند چند میخرم. «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ» (سجده/17) اینها همه آیه قرآن است. ارزانترین نرخ خدا دو برابر است. بیشترش ده برابر است. هفتصد برابر است. قرآن میگوید: کسانی که کار خیر میکنند مثل دانهای هستند که فرو میرود، از این یک دانه یک خوشه بیرون میآید. ببخشید از این دانه، هفت خوشه بیرون میآید. در هر خوشهای صد تا دانه است. هفت ضرب در صد، هفتصد تا. بعد میگوید: «وَ اللَّهُ يُضاعِف» (بقره/261) بیش از هفتصد تا، یک جا میگوید: «فَلا تَعْلَمُ نَفْس» نمیدانی چیست؟ هیچکس نمیداند چه اجری است. این آخری برای کسی است که خودش را چند دقیقه نماز شب بخواند. خیلیها تا ساعت 15/11 بیدار هستند تقریباً با کم و زیاد، یازده و ربع نصف شب شرعی است. لازم نیست نماز شب را هم آدم ایستاده بخواند. روی صندلی نشستی، نشسته بخوان. لازم نیست «قل هو الله» بخوانی، نخوان. یعنی یازده رکعت نماز بی قل هو الله، روی صندلی چقدر طول میکشد؟ البته برای آدمهای پیر و پیرزنها میگویم. اگر کسی جوان دارد بهتر است خودش را از خواب بکشد و اینها گران است. نماز شب ما ارزش ندارد. خودم را میگویم. گاهی سحری خوردیم میگوییم: کی صبح میشود؟ میگوید: هفت دقیقه به صبح است. میگوید: هفت دقیقه نمیگوید نمیصرفد بخوابیم، پس نماز شب بخوانیم… الله اکبر! این نماز شب هست ولی مثل تق تق رادیو است. رادیو دیدی میگوید: ده ثانیه داریم به اخبار! تق تق تق تق… این تق تق میکند تا به اخبار برسد. نماز شب ما هم تق تق است که به نماز صبح برسیم. خواب ما خوشمزه باشد و به دل ما بچسبد. هفت دقیقه نمیصرفد بخوابیم. اینها نه، این نماز شب آخری که میگوید: هیچکس نمیداند چه ثوابی دارد برای آن نماز شبهای کذایی است. مواظب باشیم خودمان را مفت نفروشیم. افراد بی هویت دور چه کسی جمع میشوند؟ چه شعاری میدهند؟ سر چه سفرهای مینشینیم؟ صلواتی بفرستید (صلوات حضار) 1- اول اینکه اگر بنده خدا بودی و تقوا داشتی من از راه بی گمان رزقت میدهم. «وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب» (طلاق/3) همه بانکها و کامپیوترها «مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب» است. چقدر پول دادیم؟ چقدر خواباندیم؟ چقدر سود دارد؟ سود را برداشتیم و با چه کسی شریک شدیم. چه شرکتی زدیم؟ همه روی محاسبات کامپیوتری است. اما قرآن میگوید: همه کامپیوتر نیست. از راهی که گمان نداری به تو سود میدهم. این یک مورد. دیگر چه؟
4- برابری زن و مرد در کسب کمالات
زن و مرد هم یکسان است. اینطور نیست که زنها بگویند: ما عقبتر هستیم. نه! زن و مرد یکجور است. در سوره احزاب یک آیه داریم میگوید… صلواتی بفرستید. (صلوات حضار) میگوید: زن و مرد یکجور هستند. مردها را من میگویم و زنها را شما خانمها بگویید. «ان المسلمین…» شما بگویید: «و المسلمات»… «إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِينَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقِينَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرِينَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعِينَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِينَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمِينَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيراً وَ الذَّاكِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً» (احزاب/35) زن و مرد ندارد. زن و مرد در رشدهای انسانی هیچ فرقی با هم ندارند. زن و مرد یکسان هستند. ارزش ما این است. الآن دنیا میگوید: زن خوشگل ببریم که مشتری جذب شود و من پولدار شوم. یعنی از زن به عنوان تبلیغات و دکور استفاده میکنند. زن زیبا برای درآمد فلان تاجر و کمپانی است! آدم مؤمن هیچوقت باخته نیست. نماز جماعت میروی، باران می آید برمیگردی. جای پارک نیست برمیگردی. پیش نماز نیامده برمیگردی. در مسجد بسته است برمیگردی. همین که شما نیت نماز جماعت کردی ثوابش را داری، چه به جماعت برسی یا نرسی. آدم اگر بنده خدا شد، با نیتش هم میتواند رشد کند. «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِر» (مائده/2) کار خیر است، کمکش کنید. این یادداشت من است، نمیتوانم در تلویزیون بگویم. الآن مگسی آمد بینی مرا گزید، دماغم باد کرد. خودم با دماغ کلفت پشت دوربین نمیآیم. آقای قرائتی چه شد؟ هیچی، دماغش باد کرد. یعنی سرنوشت بنده به یک پشه بند است. یک وزنه بردار قهرمان به یک پوست خیار بند است. پایش را روی پوست خیار بگذارد از پشت زمین بخورد، یا علی برو ویلچر سوار شو. یعنی قهرمان ما به یک پوست خیار بند است. دنیا چیزی نیست و شهرتش هم چیزی نیست. یک کسی به من گفت: آقای قرائتی، خوشا به حالت! گفتم: چه شده است؟ گفت: همه ایران تو را میشناسند. گفتم: خوب حالا بعدش… کوه هیمالیا را هم همه دنیا میشناسند. پس زنده باد کوه هیمالیا! گفت: نه تو در خیابان راه میروی تو را نگاه میکنند. گفتم: یک فیل هم راه برود نگاهش میکنند.(خنده حضار) گفت: بالا رفتی. گفتم: کجا بالا رفتم؟ نمازم با توجه شده است؟ نه. سر نماز حواسم پرت است. بالا رفتی مگر دود بالا نمیرود؟ دود هم بالا میرود. قرآن به خانمهایی که طلا جمع کنند، میگوید: چقدر طلا جمع کردی؟ خودت هم بکشی نیم کیلو طلا جمع کردی. کوههایی هست «یا من فی الجبال خزائنه» طلاها در کوههاست. یعنی یک خانم ثروتمند یک تکه سنگ شده است چون همین طلایی که این جمع میکند، کوه سنگ را دیدید یا نه؟ کوههایی که طلا دارد ذرات طلا درونش میدرخشد. نزدیک دلیجان داشتیم میآمدیم، گفتند: اینجا کوه طلاست. سنگش را من دیدم به اندازهی… حالا یک تن سنگ چقدر طلا دارد بلد نیستم. ولی «یا من فی الجبال خزائنه» یعنی فکر نکن در خزینه تو پول است. پول و طلا در گاوصندوق تو تازه سنگ شده است. اگر انسان پول را در راه خدا خرج نکند، گاو صندوق گوشتی میشود. چون دو تا گاو صندوق داریم. یک گاو صندوق فلزی داریم که پول درونش است. یک گاو صندوق گوشتی داریم. بنده پولم را به کسی نمیدهم، گاو صندوق است. مواظب باشیم ببینیم خودمان را چند میفروشیم. به چه قیمت؟
5- خسارت معامله با غیر خدا
خدا مطهری را رحمت کند. به کاشان آمده بود، من جوان بودم خدمتش بودم. گفت: آقای قرائتی، این دعا برای ماه رجب است اما تو هر روز بخوان. گفتم: چه دعایی؟ گفت: «خاب الوافدون على غيرك» باختند آنهایی که با غیر خدا معامله کردند. «و خسر المتعرضون الا لک» شما مقایسه کنید رهبر منافقین یک عده از جوانهای ایران را گول زد، سی چهل سال آواره شد. به کجا رسیدند؟ چه دادند، چه گرفتند؟ برای چه کسی؟ برای هوس یک آدم جوان بسیار کم سواد. گاهی آدم نگاه میکند، اینکه ما خودمان را فدا میکنیم مگر چقدر درس خوانده است؟ لااقل حساب کنید. از نظر علمی کاری به دین نداریم. این آقایی که من خودم را فدای او میکنم، چند سال درس خوانده است؟ چهار سال، پنج سال، شش سال، هفت سال درس خوانده است. امام خمینی چند سال درس خوانده است؟ مقایسه کنیم مراجعی که نود سال، صد سال درس خواندند با کسی که چهار پنج سال درس خوانده است. میارزید تو فدای این شوی؟ این آدم وقتی هویت ندارد، نمیفهمد چند میارزد خودش را مفت میبازد. «خاب الوافدون علی غیرک» باختند. «و خسر المتعرضون الا لک» یک وقتی اسدالله اعلم وزیر دربار بود، میگفت: امروز من ملاقات دارم با هویدا، نخست وزیر! کیف میکرد که امروز با هویدا ملاقات دارد. هویدا میگفت: من امروز با شخص شاه ملاقات دارم. شاه میگفت: من امروز با شخص کارتر رابطه دارم، ملاقات دارم. اعلم کو؟ هویدا کو؟ شاه کو؟ خودمان را به چه چیزی میفروشیم؟ در مورد هویت یک آثاری دارد برای شما بگویم. آدمی که هویت ندارد تحقیر پذیر است. «استخفّ قومه فَأطاعوه»، «استخف قومه» یعنی خفیف میکرد، «فأطاعوه» این رئیس جمهورهای آمریکا گاهی به ما میگویند: تروریست، گاهی میگویند: ایرانیهای گرسنه، هربار یک طور حرف میزند. «استخف» ما را خفیف میکند. ولی ما الحمدلله تحقیر پذیر نیستیم. اینطور نیست که رئیس جمهور آمریکا جسارت کرده ما عقب نشینی کنیم، مرگ بر آمریکای آنها قویتر میشود.
6- بیهویتی، عامل پیروی از نااهلان
پیروی از نااهلان، آدمی که هویت ندارد دنبال هر سر و صدایی میرود. در قرآن چقدر آیه داریم آقا، بگذار از قرآن بخوانم، آیه آسانها را بخوانم که شما معنایش کنید. «لا تُطِع» میدانید یعنی چه؟ «لا تُطِع» یعنی اطاعت نکن. «لا تُطِع مِنهُم» اطاعت نکنید. دنبال این نرو، چیست؟ «آثماً» این گناهکار است. آثم با «ث»، «أَوْ كَفُورا». «لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا» (کهف/28) از ذکر ما غافل است. دنبال هوس خودش است. «وَ اتَّبَعَ هَواهُ» دنبال هوا و هوس است. گوش به حرفش ندهید. «وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» افراطی است. میزان نیست. گوش به حرفش ندهید! «لا تُطِع» گوش نده. کیه؟ «وَ لا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِين» (قلم/10) این آدم مهین است، مهین یعنی بی هویت و پست. دیگر چه کسی؟ بعد از «لا تُطِع»، «لا تطیعوا» میآید. دنبال اینها هم نرود. «لا تتبع» دنبال اینها هم نرو. «لا تتبعوا» دنبال اینها هم نرو. در قرآن آیات زیادی است که دنبال اینها نروید. خودتان را نفروشید. تو یک وجود ابدی هستی خودت را با یک کف و سوت و صلوات… دیگر چه؟ در مورد خودباختگی نظامی، آمدند در مقابل جنگ دشمن را دیدند گفتند: «لا طاقَةَ لَنَا» (بقره/249) ما حریف اینها نمیشویم. ولی آدمی که هویت دارد، چند تا جوانمرد بودند، گفتند: «كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً» قرآن یک آیه دارد میگوید: بیست بر دویست پیروز است. بد نیست این را حفظ کنید. «عِشْرُونَ صابِرُون يَغْلِبُوا مِائَتَيْن» (انفال/65) یعنی بیست تا آدم مقاوم، بیست نفر مقاوم در مقابل دویست نفر میایستد. قرآن است، میگوید: بیست بر دویست پیروز است. «عِشْرُونَ صابِرُون يَغْلِبُوا مِائَتَيْن» خودت را کم نگیر! کربلا هفتاد و دو نفر بودند با هویت، سی هزار نفر بودند بی هویت، آن بیهویتها پودر شدند و با هویتها ماندند. بعضی افراد بی هویت عزتشان را از این میخواهد. قرآن میگوید: تو عزت را از این میخواهی؟ «فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً» (نساء/139) چند تا جمیعاً در قرآن داریم. یک جمیعاً داریم، دوباره میگوید: جمیعاً، باز بار سوم میگوید: جمیعاً. یکی برای عزت است. «فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً» تمام عزت دست خداست. فکر نکن اگر نزد فلانی عکس گرفتی با فلانی شریک شدی و داماد او شدی و عروس او شدی، با فامیل در شهر رفتی و در فلان روستا رفتی و فلان برج را خریدی و عزت در اینها نیست. خانه قشنگ میسازد که عزیز شود. هرکس میآید بروند… پولها را از کجا آوردند؟ دزد هستند. (خنده حضار) رشوه خوار هستند. خون مردم را در شیشه کردند. خانه ساخت که مردم بگویند: هو… هرکس آمد دید سوت بزند. اینطور نیست. مگر بنی صدر رئیس جمهور نشد؟ ولی عزیز نشد. با لباس مبدل در قیافههای دیگری فرار کرد و ذلیل شد. جمیعا یعنی یک درصد هم برای این نیست که شما مدیر کل باشی یا استاندار باشی. «فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً»، «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعا» (بقره/165) یعنی یک جمیعاً برای قوت است. این برای عزت است، این برای قدرت است، یکی هم تدبیر است. «فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعا» (رعد/42) یعنی تدبیر دست خداست. یکوقت ممکن است همه شما بنشینید فکر کنید یک چیز دیگر از آب درمیآید. خدا میخواهد بگوید: من هم هستم. شما برنامه ریزی بکنید اما دم بزنگاه، خوب درسهایش را خوانده و غذای مقوی خورده و لحظهی امتحان همه آنهایی که خوانده را فراموش میکند. تدبیر تمامش دست خداست. قدرت تمامش دست خداست. عزت تمامش دست خداست. خودتان را مفت نفروشید. با یک فیلم، با یک عکس، با یک دختری، با یک پسری، با یک برندهای… یک کسی یک سیب برداشت، گفت: من با این سیب آبروی امام صادق را میبرم. همیشه هم یک مشت آدم هستند که ریگی در کفششان هست، گفت: بیایید با هم برویم آبروی امام صادق را ببریم. آخر چطور؟ گفتند: بیایید من بلد هستم. سیب را برداشت و به امام صادق گفت: این سیب رزق من هست یا نه؟ نیت کرده بود اگر امام صادق بگوید: رزقت نیست فوراً روبروی امام صادق بخورد. بگوید: دروغگو! تو گفتی رزقت نیست. دیدی خوردم! اگر گفت: رزقت نیست بخورم. اگر گفت: رزقت هست لگد کنم. هرچه امام گفت ضدش را انجام بدهم امام صادق دستش خالی و رسوا میشود. یک عده گفتند: برویم ببینیم. رفت به امام صادق گفت: آقا این سیب رزق من هست یا نه؟ امام صادق به این سیب نگاه کرد و مقداری هم قیافه ایشان را دید و فرمود: اگر از گلویت پایین برود معلوم میشود رزق تو هست. فکری ماند چه کند… الآن شاه چند تا کاخ دارد؟ صدام چند تا کاخ دارد؟ ولی جایشان در قبر است. کاخ هست اما رزقش در قبر است. افرادی هم هستند چیزی ندارند اما از همه کاخها استفاده میکنند مثل گنجشکها، سر درخت گل هر کاخی مینشیند. زنبور عسل گلها را میمکد خانهاش را هم مسدّس میسازد خیلی حسابی،
7- معنویت، عامل هویت بخشی به انسان
اگر ما به معنویت فکر نکنیم از حیوانها عقبتر هستیم. یعنی خوراک ما با خوراک گاو، گاو خوراکش پنج امتیاز دارد. گاو بیشتر میخورد. راحتتر میخورد. پوست کندن ندارد. سرخ کردن ندارد. ظرفشویی ندارد. ما یک چیزی میخواهیم بخوریم باید چهار ساعت خانم روی پا بایستد تا نیم ساعت غذا بخوریم. شهوت؛ اگر زنده باد شهوت خوب زنده باد خروس، مرغ و خروس روزی چند بار با هم جفت میشوند. نه دفتر عقد میخواهد، نه ازدواج میخواهد، نه مهریه میخواهد، نه بله برون دارد. راحت و راحت همدیگر را میبینند و جفت میشوند. یعنی اگر انسان شهوت باشد کاش خروس بودیم. اگر انسان شکم باشد کاش گاو بودیم. (خنده حضار) انسانیت ما به چیزهای دیگر است، عقل ما، علم ما، اراده ما، نیت ما، فکر ما، خیلی دعاها مستجاب نمیشود ولی فکر شما را بالا میبرد. اللهم اغن کل… بگویید… فقیر! خدایا همه فقیرها بی نیاز شوند. مگر میشود؟ این دعا تا به حال مستجاب نشده است. روی کره زمین فقیری نیست و تا حالا نبوده است. «اللهم اشف کل مریض» میشود ما مریض روی کره زمین نداشته باشیم؟ این هم مستجاب نمیشود. دعایی که مستجاب نمیشود چرا به من میگویید بخوان؟ میخواهم فکر تو از یک مریض بالاتر برود. فکرت فکر این باشد که کل مریض، نوشتند… [پخش شب دهه فجر است. نامه را دیر به من دادید.] حالا حرفهای من مخالفت با دهه فجر ندارد. امام فرمود: ما انقلاب خودمان را صادر میکنیم. صادر شد. یعنی هرجای کره زمین یک آزادی خواه هست الگویش ایران است. چطور؟ الآن مقاوم را همه دنیا میشناسند. این مقاوم رئیسش سید حسن نصر الله است. ایشان میگوید: من تربیت شدهی موسی صدر هستم از علمایی که از ایران رفت. امام موسی صدر تربیت شده امام خمینی است. یعنی با یک واسطه قهرمان دنیا که سید حسن نصر الله است قهرمان مقاومت شاگرد آیت الله صدر است و آیت الله سید موسی صدر که مفقود شد و خدا اگر از دنیا رفته و شهید شده با پیغمبر محشور کند و اگر هم زنده است خدا حفظش کند. الآن سی چهل سال است ایشان را ربودند. امام فرمود: ما انقلاب را صادر میکنیم. اعتقادی؛ افراد بی هویت زود دینشان عوض میشود. بچه میخواهد نگاهش کند. میگوید: من عقیدهام این بود و حالا این شده است. خوب دلیلش چیست؟ فقط میخواهد نگاهش کنند. بعضی مریض هستند. هیچ کمالی ندارد، یک آیه در قرآن داریم میگوید: بعضی سیاسیون هم همینطور هستند. نان میخواهند بخورند راه نان خوردنشان این است که میگویند: نخیر قبول نداریم. آیهاش را بخوانم. «وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ» (واقعه/82) اصلاً رزق شما به این است که هرچه آنها میگویند بگویید: نخیر! یعنی یک تیمی بشوید در مقابل یک خطی، هی بگویید: نخیر حل نشد. یک جوان نزد من آمد و سؤال کرد. جوابش را دادم. دید یک مشت جوانها نگاه میکنند. گفت: نخیر، جواب شما قانع کننده نبود. گفتم: باسمه تعالی بود بود، نبود نبود! این میخواست بگوید: جواب شما قانع کننده نبود یک پزی بدهد. یک کسی دیگر آمد گفت: آقا، من میخواهم خمس بدهم و خودم بدهم. نمیخواهم پولم را به آخوندها بدهم. گفتم: نیازی نیست. اصلاً همه مردم هم پول بدهند و یا ندهند، آخوندها مگر بخاطر پول… اگر مردم بخاطر پول بودند، میرفتند پشت سر رئیس بانک نماز میخواندند. اینکه پشت سر من نماز میخوانند برای سواد من است. فکر میکنند من تقوا دارم. فکر میکند من سواد دارم. اینطور نیست. یک عده عقب موسی آمدند به رودخانه رسیدند، خدا به موسی گفت… مردم گفتند: پشت سر ما لشگر فرعون و جلوی ما دریاست. چه خاکی بر سرمان کنیم؟ فرمود: «إِنَ مَعِي رَبِّي سَيَهْدِين» (شعرا/62) خدا با ما است. به دریا رسید گفت: موسی «اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْر» (شعرا/63) به دریا بزن. دریا خشک میشود. بیا برو! رفتند آن طرف دریا دیدند یک عده بت پرست هستند. گفتند: یا موسی! «اجْعَلْ لَنا إِلها» (اعراف/138) ببین اینها چه بتی دارند، یک بت هم برای ما درست کن. گفت: شما کجا بودید؟ حالا نگاه شما به یک زرق و برق خورد. خبری در جایی نیست. فرانسه در فرودگاه بودم. یک کسی گفت: دیدی چقدر شهر لوکس است. گفتم: خیلی کثیف بود. گفت: حاج آقا! حاج آقا! شهری که مثل عروس است میگویی: کثیف است. گفتم: من روزی که وارد شدم گفتم: یک کسی اطلاعاتی به ما بدهد. لا به لای اطلاعاتی که دادند گفتند: اینجا پنجاه میلیون جمعیت دارد، 45 میلیون سگ دارد. سگها در طویله نیستند. در آسانسور و پله و آشپزخانه هستند. گفتم: شما ادرار سگ را آزمایشگاه بدهید. زبالههای ایران هم آزمایشگاه بدهید ببینید میکروب کدامیک بیشتر است؟ این خودش را باخته! فرانسه را میبیند. فرانسه و سگش و ادرارش را با هم برمیدارد. بله اگر میخواهی تکنولوژی فرانسه را برداری طوری نیست. اما اینطور خودباختگی، آدم خوباخته زود عقیدهاش عوض میشود. این طرف آب، آن طرف آب، قدرت خدا را دیدند. عصا به دریا خورد و خشک شد و آن طرف آب رفتند و گفتند: یا موسی ما هم بت میخواهیم. خودباختگی است. بعضی وقتها فکر میکنیم هرچه آنها میگویند علمی است. هرچه ما میگوییم شرعی است. نخیر! خیلی از حرفهای ما علمی است. خیلی از حرفهای آنها… قرآن برای اینکه این خودباختگی را بکوبد، میگوید: «إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَ» (انعام/116) فکر نکن هرچه آنها میگویند علمی است. یک زمانی ما بوعلی سینا داشتیم که وقتی اروپا چاپخانه اختراع شد، دومین کتابی که چاپ کرد کتاب قانون بوعلی سینای ایرانی بود. اینقدر جلو بودیم. من آلمان رفته بودم. گفتند: دائره المعارفهای ما کلمهی حمام دویست سال است در آلمان آمده است. یعنی قبل از دویست سال کلمه حمام در فرهنگ آلمان نبود. شما در روایات ما نگاه میکنی میگوید: «اذا دخلت فی الحمام»، «اذا خرجت من الحمام» یعنی کلمه حمام در اسلام 1400 ساله است، در آلمان دویست ساله است. اینطور نیست که هرچه آنها میگویند علمی است و هرچه ما میگوییم علمی نیست. خدایا انقلاب ما، رهبر و دولت و امت و نسل و ناموس و مرز و آبرو و هر نعمتی به ما دادی در پناه امام زمان حفظ بفرما. ما را خودباخته و بی هویت قرار نده. منطقی باشیم. هرکس حرف حق میزند قبول کنیم. ولو غیر ایرانی، هرکس حرف باطل میزند رد کنیم ولو ایرانی، تابع حق و منطق باشیم. کی چه کرده، کی چه کرده، خوب بکنند. خود شما هم آدم هستی. کفشی که پوشیدی راحت هستی راه میروی؟ مد است. کار به مد ندارم. راحت هم هستی یا نه؟ کفش را اگر راحتی پا کن. میگوید: نه چون او هست ما هم باید آن رقمی باشیم. این خودباختگی در لباس و غذا و کلمات و فیلمها هست. کسی شما را دوست ندارد. هشت سال جنگ شد. از همه دنیا بمباران شدیم. کسی ما را دوست ندارد. مواظب باشیم انقلابمان را حفظ کنیم و نگه داریم. عیبهایش هم که در افراد و کارها هست اعتراض کنیم. اعتراض کنیم و داد هم بزنیم ولی کشور را از دست ندهیم. مثل مادری که مریض است. مادری که مریض است باید دو دستی بوسید. البته مادر هم باید با قرص و آکساد خوب شود. هم باید مادر را تلاش کنیم خوب شود. هم نباید مادر را به خاطر اینکه دو تا عیب دارد دست از مادری بکشیم و سراغ دایهها برویم.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- آیه 16 سوره بقره به چه امری اشاره دارد؟ 1) زیان برخی انسانها در دنیا 2) نیاز برخی انسانها به دنیا 3) بینیازی انسان از دنیا 2- آیات اولیه سوره عصر بر چه امری تأکید دارد؟ 1) خطر کفر انسان 2) خط نفاق انسان 3) خطر خسارت انسان 3- بر اساس قرآن، در قیامت، چه چیزی به ضدّش تبدیل میشود؟ 1) کفر به ایمان 2) دوستی به دشمنی 3) نفاق به کفر 4- رابطه زن و مرد در قرآن چگونه است؟ 1) برابری زن و مرد در همه امور 2) برابری زن و مرد در کسب کمالات 3) برابری زن و مرد در خانواده 5- آیه 65 سوره انفال بر چه امری تأکید دارد؟ 1) امداد فرشتگان در جنگ 2) پیروزی همیشگی مؤمنان 3) پیروزی مؤمنان اندک بر کافران بسیار
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2729