نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 288
موضوع بحث: امام خميني(ره)، وصيت نامه
تاريخ پخش: 10/3/69
بسم الله الرّحمن الرّحيم
در اولين سالگرد رحلت امام(ره) هستيم. بحث وصيت امام را مى گوييم. بايد روى اين وصيت نامه بحث هاى حديثى، تحليلى، قرآنى بشود. در مورد وصيت حضرت امام چند تا نكته است كه آنها را مى گويم.
1- سيمايي از وصيت نامه امام
وصيت نشان دهنده تفكر انسان است. اگر خواستيد ببينيد چقدر رشد كردهايد، ببينيد در وصيت نامه چه چيزى نوشته مى شود. در جلد كتابى كه به عنوان سفيران نور كه بنياد شهيد چاپكرده آدم مى فهمد كه شهيدها چه بينشى داشتهاند. وصيت نامه نشاندهنده ديدگاهها و هدفها است. اميرالمؤمنين كه وقت ضربت خوردن مى فرمايد: «فزت» يعنى اينكه توجه توجه، كل عمرم در فكر فوز بودهام. چون كلمات آخر خلاصه عمرانسان است. و اين وصيت نامه حضرت امام خلاصه هشتاد سال عشق، عرفان، فقه، فلسفه، تحقيق، اخلاق، اخلاص، اشك، نماز شب انقلاب، سوز، حماسه، محبت. هشتاد سال تمام كمالات در وجود ايشان جوش خورده و اين وصيت نامه كل آن است. شروع وصيت نامه از ثقلين است پايان وصيت نامه من با قلبى مطمئن و دلى آرام. از كتاب الله و عترتى شروع مى شود و با قلبى آرام ختم مى شود، كسى اگر وصيت كرد مثل وقف مى ماند. مثلاً كسى گفت: اين مبلغ را خرج روضه خوانى شب جمعه بكنيد، اگر صبح جمعه بكنيد به اين وقف عمل نكردهايد. شيرينى اين وصيت نامه اين است كه حضرت امام يك قلم خوردگى در وصيت نامهاش نيست. شما از ادبا بپرسيد خيلى كتاب نوشته قوى است. متخصص است ايشان مى گفت من براى نوشتن كتابم گاهى 14 مرتبه ورقهام را پاره مى كردم يعنى خود نويسنده مى گويد. آخر يك آدم 88 ساله، 38صفحه وصيت نامه آن هم سطرهاي ريز، بنويسد و يك كلمه قلم خوردگى نداشته باشد نه فقط در نوشتن بلكه امام در گفتن هم همينطور بود. مسؤولين پخش صدا و سيما گفتند تنها كسى كه حرف مى زد ما مجبور نبوديم كه پاك كنيم و يك سرى حرفها را سانسور كنيم خود امام بود. سن از همه بيشتر، بيشترين غصه را براى اسلام مى خورد. با بيشترين اطلاعات و با تميز ترين قلم و تميز ترين بيان. در اول وصيت نامه اول شهادتين واقرار به امامت و اهل بيت و ثقلين و افتخار كردن به اينكه مصحف فاطمه از ماست باقر العلوم از ماست افتخارات و عقايد را مى گويد و مى گويد اين وصيت نامه براى ايران نيست براى همه عصرها است.
2- جامعيت وصيت نامه و گستره نگاه امام
آنچه لازم است تذكر داد وصيت سياسى و الهى اينجانب اختصاص به ملت ايران ندارد بلكه توصيه به جميع ملل اسلامى و مظلومان جهان از هر ملت و از هر مذهب. ديد اينگونه است. روحبزرگ است. بعضيها تنگ نظر هستند مى گويند خدايا بچهام خوب شود اما امام كه دعا مى كند در يكى از مناجاتها داريم من بدو آدم الى خاتم. از آدم تا خاتم. روح كه بزرگ است دعا هم كامپيوترى مىشود امام هم دعامى كند مى گويد «اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِيرٍ، اللَّهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جَائِع» حضرت ابراهيم وقتى كعبه را ساخت گفت خدايا (وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ قالَ وَ مَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ) (بقره /126) هركس مومن است از ميوه هاى مكه به او بده. خدا فرمود: اينگونه دعا نكن مكه را ساختى و دستت درد نكند اما من مومنين غذا بدهم يعنى به كافران هيچ چيز ندهم؟ «تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّهِ» (بحارالأنوار/ ج58/ ص 129) مىگويد آقا ما كه بچه مدرسه اى نداريم لازم نيست كمك كنيم. تو بچه مدرسه اى ندارى اما بچه هاى مردم كه مدرسه مى روند. از يك ماجرايى خوشم آمد، كسى مدير مدرسه اى را دعوت كرد و مبلغى در اختيارش گذاشت براى مسائل آموزش و پرورش مسوول مدرسه گفت: پسر شما كه در مدرسه ما نيست، گفت نباشد اما تربيت شدگان مدرسه شما همسايه ما هستند و من بچه هاى مؤدب مدرسه را ديدم واز بس از ادب اين بچهها خوشم آمد، گفتم به مربيان و مسؤولان مدرسه كمك بكنم. اين هم يك نكته اى است كه امام در صفحه 6 مى فرمايد كه وصيت نامه من مربوط به ايرانيان نيست مربوط به همه مظلومان جهان از هر مذهب و ملت.
3- نكات مهم وصيت نامه امام
مسأله ديگر، در اين وصيت نامه پيشگويى كرده مثلاً در سال 61 كه اين وصيت نامه نوشته شده امام فرموده ماركسيست در دنيا شكست خورده و مى خورد و شكست خوردن ماركيست را ما در سال 68 ديديم كه در رومانى چه شد و آلمانى شرقى و غربى. و بعد در صفحه 31هم فرمود: من بگويم كه مستضعفان و محرومان در آينده قيام خواهند كرد وابر قدرتها را از پا در خواهند آورد. به هر حال اين وصيت نامه از اين جهات حائز اهميت است. مسأله ديگر مى فرمايد: مردم ايران از مردم حجاز در زمان رسول الله و از مردم عراق در زمان على ابن ابى طالب بهتر هستند. اين هم تجليل از مردم. بيشترين توجه امام در اين وصيت نامه به عزت مسلمين و نسل نو و طلبه و دانشجو است. سه مرتبه هم در اين وصيت نامه به مخالفين فرمود: كه اين وصيت نامه را بعد از مرگ من مى خوانيد كه ديگر كسى نگويد كه اين فريادها و ناله هايى كه مى زند براى قدرت طلبى و. . . است چون وصيت هم كرده بودند كه تا من زندهام اين وصيت نامه باز نشود و سه مرتبه هم گفته كه وقتى اين وصيت را مى خوانيد كه من در ميان شما نيستم يعنى من نيستم حق در ميان است در مسأله ديگر عذر خواهى كه امام از خدا و از مردم مى كند. واز خداى رحمان و رحيم مى خواهيم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصور و تقصير بپذيرد و از ملت اميدوارم كه عذرم را در كوتاهىها و قصور و تقصيرها بپذيرد. ببينيد چقدر تواضع چه تقصيرى چه قصورى؟ اين تواضع است. حالا اين يك مقدمه و برويم سر اصل مطلب مسائل داخل وصيت نامه. يك سرى هشدارها و سفارشات از اين وصيت نامه.
4- هشدارهاي امام
درباره هشدارها 1- هشدار درباره تبليغات مسموم. از توطئه هاى مهمى كه در قرن اخير خصوصاً دهه معاصر و به ويژه پس از پيروزى انقلاب آشكار به چشم مى خورد. تبليغات دامنه دار با ابعاد مختلف براى مأيوس نمودن ملتها و به خصوص ملت فداكار ايران از اسلام است. اگر ثابت بشود كه اسلام مى تواند به عنوان يك طرح جماهير اسلامى به وجود بيايد كه در مقابل شرق و غرب يك ابر قدرت اسلامى بشود. اگر اسلام موفق شود همه (وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ في دينِ اللَّهِ أَفْواجاً) (نصر /2) و لذا تمام هم و غم دشمن اين است و يكى از تحليلهاى دشمن بود كه ما نمى خواهيم فقط صدام پيروز بشود. فقط مى خواهيم كه ايران پيروز نشود تا بگويند كه كارى از اسلام بر نمىآيد در چند سال پيش در حجاز بوديم از يك صحنه اى خواستيم فيلمبردارى كنيم. در آنجا بايد اوقاف اجازه بدهد در آن زمان اجازه گرفتيم و با يكى از مسؤولين رفتيم براى فيلمبردارى. در ماشين صحبت كه شد (به حساب اين آقا يك مهره درشتى هم بود به عنوان يك مدير كل) ايشان ميگفت مسلمان قدرت فهم ندارد. اينكه امام فرمود: اسلام آمريكايي يعنى اين، يعنى به قدرى تبليغ كرده كه بگويند مسلمان نمى فهمد. چقدر بايد روى ما كار بشد تا به جنس ايرانى اعتقاد پيدا نكنيم. چقدر بايد روى مغز آنها كار بشود تا به مغز ايرانى اعتقاد پيدا نكنند. – درباره آزادى در فحشاء: اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معناست كه بعضى روشنفكران حرفه اى مى گويند كه آزادى در تمام منكرات و فحشاء حتى همجنس بازى واز اين قبيل تمام اديان آسمانى و دانشمندان و عقلا با آن مخالف هستند. گرچه غرب و شرق زدگان به تقليد كوركورانه آن را ترويج مى كنند. امام هشدار مى دهد كه آزادى معنا دارد. بنده خدا رفت پشت بام همسايهاش به او گفت مى روى پشت بام. سراغ كبوترها زن و بچه من سر برهنه هستند. گفت آقا پشت بام خانه خودم است آزادى است. آن هم يك سطل برداشت تا كبوترها روى بام خانهاش مى نشستند با سطل مى زد و كبوترها را فرارى مىداد، بعد مى گفت آزادى! آخر آزادى معنا دارد، در و دروازه دارد. – انزواى روحانيون، هشدار ديگرى كه حضرت امام داده اين است. از نقشه هاى شيطانى قدرتهاى بزرگ استعمار و استعمارگر كه سالهاى طولانى در دست اجراست. و در كشور ايران از زمان رضا خان اوج گرفت و در زمان محمدرضا با روشهاى مختلف پيگيرى شده، به انزوا كشيدن روحانيت است. اينها يك هشدار است ديديد كه طلبه و استاد دانشگاه علما و دانشجو دارند كنار مى روند پايشان را كنار مى شكند اين از نقشه هاى دين از سياست جداست. اصلاً اگر دين از سياست جدا بود در اسلام اصلاً هيچ جنگى نمى شد. براى نماز خواندن كه دعوا نمى شود آنقدر نماز بخوان تا خسته شوي «وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» است (قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ) (بقره /256) است. فرق اسلام آمريكايى و اسلام ناب محمدى چيست؟ در اسلام آمريكاى «يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ» نيست يعنى اسلام آمريكايى هواپيماى يك موتوره است اسلام ناب اين است (يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ يؤمن بالله) (بقره /256) مرگ برشاه، درود بر امام. آنها مى گويند نه مرگ بر آمريكا نگو، با طاغوت باشيم آنقدر نماز بخوانيم تا خسته شويم. ما هم مفتخريم كه در چنين عصرى و در پيشگاه چنين ملتى هستيم. امام مى فرمايد: افتخار مى كنيم كه همچنين ملتى دارم. يك وقت از شهيد رجايى نقل شد كه رجايى به امام عرض كرد كه اى امام در تاريخ مثل تو نبوده است. امام فرمود: اين چنين نگو بگو در تاريخ مثل اين مردم نبوده است. امام حسن مجتبى كوچك بود روى دوش رسول اكرم، يك كسى رسيد به امام حسن گفت: حسن جان چه مركب خوبى دارى. رسول الله مركب تو است. پيغمبر فرمود: اينطور نگو به من بگو چه راكب خوبى دارم در عظمت امام حسن.
5- هشدار درباره خودباختگي و تجملگرايي
– مسأله ديگر درباره خودباختگى. از نقشه هايى كه مع الاسف تأثير بزرگى در كشورها و كشور بزرگ ما گذاشت و آثار آن تا حد زيادى به جا مانده بيگانه نمودن كشورهاى استعمار زده از خويش و غرب زده و شرق زده است. اما استفاده از شرق و غرب غير از شرق زده و غرب زده است آن كه در اسلام و در شعارها هست كه مى گوييم نه شرقى، نه غربى، يعنى نه شرق زده نه غرب زده. اما استفاده از شرق و غرب عيب نيست مثلاً اگر از شرق يك مهندسى بيايد از ابتكارشان استفاده مى كنيم مثلاً الان هوا گرم مى شود از يخ استفاده مى كنيم اما يخ زده نيستيم. در زمستان از حرارت استفاده مى كنيم گرمازده نيستيم. در استفاده علمى هم از شرق استفاده مى كنيم و هم از غرب چون پيغمبرفرمود: برو چين تا چيزى ياد بگير. برو در كهكشانها با سواد بشو. مگر نه اين است كه در جنگ اسيرهاى كافر را گرفتيم و حضرت فرمود هر كافرى ده تا مسلمان را با سواد كند من او را آزاد مى كنم. شرق زده و غرب زده غير از مسافرت است. مسلمانهاى ما هجرت كردند به حبشه و پادشاه حبشه مسيحى بود. رفتن پيش مسيحى اشكال ندارد، تأثير گرفتن از مسيحى اشكال دارد. – تجمل گرايى وارد كردن كالاها از هر قماش و سرگرم كردن بانوان و مردان. رحمت خدا بر مدرس كه گفت من بايد لباسم ايرانى باشد و براى خودكفايى چيزى را هم از گاندى نقل مى كند كه مى گويد من پارچه غير هندى مصرف نمى كنم. بعد مى فرمايد خصوصاً طبقه جوان به اجناس و اقلام وارداتى از قبيل لوازم آرايش و تزئينات و تجملات و بازيهاى كودكانه و به مسابقه كشاندن خانوادهها و مصرفى بار آمدن هرچه بيشتر. براى مصرفى بار آوردن مردم خيلى كارهاي زيادي كردند. بد نيست اين قصه را بگويم. در زمان شاه وقتى مى خواستند الفبا درس بدهند مى گفتند دو تا لام داريم ل كوچك ل بزرگ بعد مى نوشتند مادر به بازار رفت. و با پول لباس خريد. و يا يك لامپ بزرگ خريد. و عكسى كه در كتاب بود يك خانم بى حجاب بود، الف و يك بچه را گرفته و مى رفتند بازار لام را درس مى داد اما در يك لام درس دادن صد رقم پدر سوختگى مى كرد. تجمل و مصرف و بى حجابى همه را در حرف لام جاسازى مىكردند. مسأله ديگر بى بندو بارى است. جوانان: از دختران و پسران مى خواهم كه استقلال و آزادى و ارزشهاى اسلامى را و لو با تحمل زحمت و رنج فداى تجملات و بى بند و باريها و حضور در مراكز فحشاء كه از طريق غرب به شما عرضه مى شود، نكنند. به خصوص تابستان كه مى شود بى بندوبارى زياد مى شود. مدارس دارد تعطيل مى شود، آموزش و پرورش كه بار را زمين مى گذارد مردم بايد بار را بر دارند. بچهها را رها نكنيد با بچه هايتان گردش برويد با بچه هايتان استخر برويد بچه ها را اشباع کنيد
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 288