نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 335
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیته.
عزیزان بحث را زمانی میبینند که شب سیزده رجب است شب تولد آقا امیرالمومنین(ع) کمی درباره آقا صحبت کنیم شاید هم رسیدیم به بحث ازدواج آقا با حضرت زهرا سلام الله علیهما که به این مناسبت بحث هم داشتهایم حالا چند جملهای صحبت کنیم ببینیم به اون بحث میرسیم یا نه امیرالمومنین حدود 70 کمال دارد که روی کره زمین احدی ندارد یکیش را میگم از این هفتاد تا تنها معصومی است که خانمش هم معصوم است و هر چی رو خدا به هر کی داده بهترینش را به امیرالمومنین داده بهترین جای کره زمین کعبه است علی در کعبه متولد میشود.
1- سخن گفتن عالم مصری در مورد حضرت علی(علیه السلام)
عالم مصری حدود 60، 70 سالش بود مرحوم شهید دکتر بهشتی، مرحوم شهید دکتر مفتح، آخرهای زمان شاه بود این عالم مصری را دعوت کردند به نام عبدالفتاح عبدالمقصود آمد ایران علمای تهران جلسهای داشتند، علمای قم هم جلسهای داشتند از این عالم سنی مهمانی کردند جلسه خیلی خوبی بود در قم البته من قصه را شنیدم عبد الفتاح عبد المقصود کتابهای زیادی را نوشته گفتم از دانشمندان درجه یک مصر هست به دعوت بهشتی و مفتح آمدند اینجا و در جلسه قم علمای قم هم بودند یک سوال این عالم سنی از علمای شیعه کرد گفت شما تحلیلتون چیه، چه تفسیری دارید که علی علیه السلام در کعبه متولد شد گفتند شما قبول ندارید گفت چرا من قبول دارم میخواهم بدونم دلیلش چیه علما داشتند فکر میکردند که چی جواب بدهند این عالم سنی یک چیزی گفت که علمای شیعه موندن توش گفت چون همه مردم دنیا موظف هستند رو به کعبه نماز بخوانند، همه مردم دنیا باید روبه کعبه نماز بخوانند، خدا علی را گذاشت تو کعبه متولد شود شب سیزده رجب که هر که توجه به کعبه میکند توجه به علی هم بشود مثل اینکه شما از خونه میخواهید بروید بیرون میخواهید یاداشت بگذارید بهتر که یاداشت را کجا بگذارید که شوهرت ببیند یا خانمت ببیند میگی هر که بیاد لامپ را که میبیند این را روی کاغذ مینویسی این را به لامپ آویزان میکنی که دیگه هر کس وارد خانه بشود لامپ را میبیند لامپ آویزان است وسط اتاق لامپ را که میبینه نگاهش به این نوشتهام، این نوشته هستی است این کلمة الله است این امیرالمومنین خدا به کعبه آویزان کرد که هر روز که ما 5 بار توجه به کعبه میکنیم توجه به علی هم انجام بشود خیلی حرف قشنگی است البته خوب این بحث شد که یک عالم سنی بیاد تو حوزه علمیه قم برای امیرالمومنین یک چیزی بگوید که علمای شیعه مثلاً بشوند یک بر هیچ فوتبالیستها یک، هیچ میگن هان خدا رحمت کند آیت الله حائری را پسر آیت الله عظمی حائری تو موسسه حوزه علمیه.
2- خطبههای حضرت علی(علیه السلام) پس از رحلت پیامبر است
آیت الله حائری تو جلسه بود اون آبروی ما رو خرید اونم یک چیزی گفت شد یک یک گفت شما که هشتاد سال تحقیق کردی راجع به امیرالمومنین شما هیچ توجه داشتهای که تمام سخنرانیهای امیرالمومنین بعد از فوت پیغمبر است گفت نه، گفت بله تا پیغمبر زنده بود امیرالمومنین خطبه و سخنرانی نمیکرد میخواست بگوید تا استادت زنده است حریم استادت را نگه دار اینم گفت نه من خیلی راجع به امیرالمومنین تحقیق کردهام اما به این نکته نرسیدهام هفتاد کمال دارد که روی کره زمین احدی ندارد هیچ کس در کعبه متولد نشده آنوقت در کعبه متولد شدن شما میدونید کعبه چیه، کعبه جای هست که اگر کسی وارد کعبه بشود هر چی از خدا بخواد بهش میدهند هر چی از خدا بخواد بهش میدهند این یک کمال بهترین جای تولد اگه یکی چیزی رو بگید که بهترین باشد و امیرالمومنین نداشته یاشد در مردها بهترینش شهادت است حضرت علی دارد مکان شهادت بهترین مکانش مسجد است حضرت علی دارد تو مسجد کوفه در زمانها بهترین زمان رمضان است در رمضان بهترین زمان شب قدر در حالات بهترین حال نماز است در نماز بهترین حال سجده است در تربیت بچه چهار تا بچه تربیت کرد امام حسن، امام حسین، زینب کبری من زینب کبری را من نمیدونم اخیراً تو دانشگاهها یک رشتهای اومدند.
3- حضرت زینب(سلام الله علیها) تربیت یافته حضرت علی(علیه السلام)
بعضی از این دکترای مدیریت میگفتند به نام مدیریت بحران مدیریت بحران یعنی مدیر خوب کسی است که در شرایط بحرانی بتواند مدیریت کند بهترین نمونه مدیریت بحران را در جمهوری اسلامی زلزله بم گفتند که وقتی زلزله میشود تمام مسئولین کشور همه بهم میریزد بساطشون آنوقت اینجا کیه که بتواند مدیریت بحران را، بنده یک چیزی گفتم به یکی از آقایانی که استاد دانشگاه بود دکترای مدیریت تدریس بود، دکترای مدیریت دارد و تدریس میکند برای فوق لیسانسها گفتم شما در موقعیت بحران چی میگویید گفت نمونهاش زلزله بم گفتم که مدیریت بحران عصر عاشوراست زینب کبری چطور توانست مدیریت کند که دو تا بچه هاش بودند برادراش بودند امام حسین بوده تشنگی بوده آتش زدن خیمه بوده اسارت بوده سخنرانی بوده یک زن غریب تشنه، گرسنه، داغ دیده غروب عاشورا خیمه سوخته چطور این زن بتواند قافله را کاروان را. . . . . که با سخنرانیش نارنجک هوا کند و بعد به یزید بگوید انی بدرستی که من لاستصغرک تو پهلوی من خیلی صغیری یعنی خیلی کمی خیلی پستی خیلی کوچکی فکر نکن کشتی بردی یه چیزی شدی بسیار سبکی دختر ما پفک نمکیش اصلاً حلقه طلاش گم بشه تو امتحانات رد میشه …. بنده در فاتحه دختری رفتم که از پدرش پرسیدم دختر چی شد گفت بهش گفتم کنکور قبول شدی جیغ کشید مُرد دختر هم داریم که وقتی میگویند کنکور رد شدی دیگه خواب از سرش میپره ما دختر تربیت میکنیم با یه خرما گرمش میشه با یه قاشق ماست سردش میشه امیرالمومنین دختر تربیت کرده که مدیریت بحرانش یعنی باید مدیریت زینب کبری باید کلاس درسی بشه برای دکترای مدیریت بشرطی که تمام ابعادش بررسی بشه امیرالمومنین این خیلی مهمه بنده طلبه هستم وارد مسجد میشوم یک عده پا میشوند یک عده هم پا نمیشوند بعد از نماز وقتی که سلام علیک میکنم به اونی که پا شده گرم میگیرم به اونی که جلوی پای من پا نشد سنگینم استاد دانشگاه معلم دبیر وارد کلاس میشه، برپا چهار تا جوون پا میشوند یه جوون هم میشینه آخر سال بالاخره یک جایی حالگیری میکنه آنوقت امیرالمومنین نگاهش به ابن ملجم میخورد که شمشیرش زده مغز شکافته میفرماید این شیری که برای من آوردید نصفش را بدهید به ابن ملجم این یعنی تصور میشه اصلاً کیه ایشون خیلی مهم چقدر وقف کرده کنار مدینه یه جایی که حاجیها میروند یه فرسخی مدینه است تقریباً لباساشون میکنند دو تا لنگ میبندند لنگ سفید به کمر لنگ سفید به دوش مسجد شجره محرم میشوند لباس احرام میپوشند اسم اون منطقه آبار علی، آبار علی اسم یه روستاست اسمش هم آبار یعنی بئر، بئر با همزه یعنی چاه آبار علی یعنی اونجا چاههایی که …
4- ایمان به پیامبر در ده سالگی
حضرت امیر با دست خود ش تو فیلم امام علی هم بود كه اون خاك میریخت بیرون چاههایی كه امیر المومنین در راه مكه خودش با دست خودش حفر كرده و وقف كرده و اومدند گفتند یا علی شانس داری فرمود چی شانس فرمود این چاهی كه تو زدی آب مثل گردن شتر جوشید فرمود به مردم بشارت بده من برای مردم چاه كندم ما گاهی وقتها میگیم مردم غرضمون خودمونیم امیرالمومنین میفرماید مردم غرضش مردمند كسی نیومده.
5- تشبیه حضرت علی(علیه السلام) به سوره توحید
یك كسی میگفت شما میگید اول كسی كه ایمان آورد كیه گفتیم علی بن ابیطالب گفت خوب علی بن ابیطالب چند سالش بود كه ایمان آورد گفتیم ده ساله ایمان بچه ده ساله چه ارزشی داره گفتیم خوب بش گفته شد گفت گفته شد كه شما قرآن كه قبول دارید بله قرآن را قبول داریم گفت قرآن میگه بگو ببینم پیروی از پیغمبر مهمتر یا خود پیغمبر گفت خوب خود پیغمبر مهمتر از پیروش گفت خداوند میفرماید جعلنی نبیا یعنی حضرت عیسی تو گهواره به زبان در آمد فرمود خدا من را پیغمبر قرار داده چطور نبوت عیسی تو گهواره قبول میشود آنوقت پیروی از نبوت در ده سالگی قبول نمیشه. شما كه قرآن را قبول دارید قرآن میفرماید عیسی ع در گهواره حرف زد گفت من نبیم چطور نبوت در گهواره قبول میشه آنوقت پیروی از نبوت در ده سالگی قبول نمیشه.
6- نحس بودن عدد سیزده، خرافهای بیش نیست
هر كه سه بار قل هو الله بخواند انگار یه ختم قرآن خوانده یعنی یه بار خواندن قل هو الله ثواب یك سوم قرآن را دارد دو بارش ثواب دو سوم قرآن را دارد سه بارش ثواب. . . . بخصوص وقت خواب یه بار پیغمبر فرمود یا علی مثل تو مثل قل هو الله است هر كه تو را با قلب دوست داشته باشد یه سوم دین دارد هر كس هم قلبش هم زبانش تو رو دوست داشته باشه دو سوم ایمانش كامل هر كس هم با قلبش هم با زبانش هم در عملش پیرو تو باشه اون ایمان كامل دارد علی بن ابیطالب.
7- هزار ركعت نماز در یك شبانه روز
ضمناً این حرفی هم كه بعضی خرافات، خرافاتِ شخصی مثل یکی که یک چیز خرافه تو ذهنشه. بعضی خرافات، خرافات منطقهای اگر به من بگویند یه خرافه بین المللی بگو میگم خرافه بین الملی این که میگن که سیزده نحس تمام کشورهای دنیا سیزده رو نحس میدونند بلیط هواپیما از شماره 12 میرود شماره 14 اصلاً صندلی به نام صندلی سیزده تو هواپیما تو دنیا سیزده رو نحس میدونند علی بن ابیطالب شب سیزده رجب به دنیا آمد و تولدش به ما میتونه بفهمون که سیزده نحس نیست در بهترین کارها که اعتکاف و بهترین زمان اعتکاف یا از بهترین زمانهای اعتکاف ماه رجب آغازش سیزده رجب که سه روز مردم میروند تو مسجد و از کارهای خوبی هم بوده که در زمان شاه فقط را بعضی از شهرها، نادر شهری مثل قم داشتیم یا مشهد که معتکف میشدند الان اعتکاف یک چیزی بورسی شده که مسجدها جا دیگه نیست و آغاز اعتکاف در سیزده رجب. من یه چیزی بهتون بگم حضرت امیر خیلی صفات داشت ایشون شبانه روز هزار رکعت نماز میخواند حالا لااقل باید بگیم بعضی از ایام یا هر ایام حالا نمیدونم ولی هزار رکعتش هست در این که هزار یعنی چه در هزار تو قرآن چند تا هزار داریم بعضی از هزارها یعنی زیاد مراد این یعنی 999 بعلاوه یک هزار یعنی زیاد مثل اینی که بگوییم (;یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ) (البقرة/96) بعضی از این یهودیها دوست دارند هزار سال عمر کنند نه یعنی هزار سال میخوام بگم دوست دارند خیلی عمر کنند حالا اگر 2000 سال هم بهش دادی میگه چه بهتر این که قرآن میگه(یود) یعنی مودت دارد علاقه دارد «یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ» دوست داره هزار سال عمر کند این هزار هزار چیزی این هزار. . . . برای چیز برای كثرت است بعضی از یهودیها دارند هزار سال عمر کنند سوال دوست ندارند 2000 سال عمر کند هان چرا پس این هزار. . . . ما یه هزار داریم هزار زیادی حضرت امیر هزار رکعت نماز میخواند این زیاد بود معنیش این نه هزار یعنی هزار مثل(لیلة القدر خیر من الف شهر)اون هزار این هزار عددی میشه بله من از آیت الله مروارید شنیدم از علمای مشهد که ایشون از علامه امینی میگفت میگفت علامه امینی صاحب الغدیر یک ماه رمضان مشهد بود 30 شب ماه رمضان از اول غروب تا آفتاب هر شبی هزار رکعت نماز خواند و گفت من سی شب سی هزار رکعت نماز خواندم تا ثابت کنم میشود یک شب هزار. . . . آقا سوال خسته نمیشد نه چه جوری چون ماهی از شنا خسته نمیشه حالا ما یه شب امیرالمومنین میگیریم از یک شبش هم یک هزارمش میگیریم یک رکعت نمازشو کل عمر شما یک رکعت نماز خواندید که حواستان پرت نشود یعنی تمام 80 سال ما یک هزارم یک شب علی بن ابیطالب در یکی از کمالات نیست بگذار من این را یک خورده خط خطیش کنم بسم الله الرحمن الرحیم هر شب هزار رکعت شد تازه این یک هفتادم، یک هفتادم اگر حضرت امیر هزار کمال دارد هفتاد کمال دارد که هیچ کس ندارد یکی از این کمالات عبادتش است عبادتش یکی از عبادتهاش نمازش است نماز یک هزارمش یک رکعتش است آنوقت کل هفتاد سال ما یک هزارم یکی از این کمالات یکی از این هفتادتا چی آنوقت شمشیر زدنش ببینید اخلاصش و ببینید(نهی النفس عن الهوی و ببینید این شب را تبریک میگیم یک شعری است که من به مناسبت تولد سالهای قبل هم خوندم گرچه شعر بلد نیستم ولی به مناسبت امیرالمومنین این شعرها از قدیم تو ذهنم مونده از زمان طاغوت شاعر میگوید که کعبه کجاست میگوید کعبه معمار اصلیش خداست بعدش هم جبرئیل هم دست اندرکار بوده بعدش هم حضرت آدم آمده است و بنیانش را گذاشته است ابراهیم هم آمده پایه هایش را بالا برده است و اسماعیل هم کارگری کرده است و خلاصه خدا و جبرئیل و آدم و ابراهیم و اسماعیل و این پیغمبرهای اولولعزم و اولوالامر این اولولعزمها و اولوالامرها یکی پس از دیگری در طول تاریخ کعبه را نگه داشتند چه خبره خدا مهمان دارد علی بناست در کعبه متولد شود این و به شعر درآورده شعرش این است: این خانه را باید خدا در اصل معماری کند آدم بنایش بر نهد جبرئیل هم یاری کند آید اولوالعزمی دیگر یک سنگ حجاری کند آنرا اوالامری دیگر منقوش گچ کاری کند اینسان خدا از خانهاش چندین نگهداری کند تا ساعتی از دوستی یک مهمانداری کند ما نگاه کنیم خدا از صندوق کعبه علی بن ابیطالب را آورد بیرون تو انتخابات ما باید از صندوقها کی رو باید بکشیم بیرون از صندوق انتخابات خدا از صندوق کعبه کی رو. . . . نگاه به کعبه عبادته نگاه به علی بن ابیطالب هم عبادته من وقتی میروم مکه میگم خدایا تو علی را گذاشتی تو کعبه بعد گفتی دور این کعبه تاب بخورید، دور کعبه تاب بخورید علی را گذاشتی، تو، مثل یک بچه را میگذارند تو گهواره بعد میگویند دور گهواره تاب بخورید به. . . اگر بچه رو گذاشتند تو گهواره و بعد گفتند دور گهواره تاب بخور یعنی دور بچه تاب بخور ما بچه را انداختیم بیرون دور دیوار تاب میخوریم یعنی علی را حذف کردیم یا علی را کنار زدیم. سیزده رجب ماه رجب مقدمهای برای ماه شعبان مقدمهای برای ماه رمضان این ماه رجب و شعبان قله عبادت روزهاست قله شبهاست به هر حال حالا بحثمون بحث ازدواجه، ازدواج امیرالمومنین را براتون بگم فاطمه زهرا خواستگارهایی داشت ولی مگر آدم دخترش را به هر کسی میدهد امانت این امانت را میخواهی به کی بدی دخترت را به این فروختی به این که خونه داره ماشین داره تلفن داره بابا خب این داماد نماز نمیخونه حدیث داریم اگر کسی مسجد هم نمییاد دختر بهش ندید اگر به همین حدیث عمل کنند مسجدها پر از جوون میشود یعنی جوانها بدانند اگر مسجد نیایند کسی دختر بهشون نمیده عجب قلابهایی دارد اسلام ما از این قلابها استفاده نکردیم مسئله نماز مسئله مهمیه چون اگر پدر نماز نخواند خا. . . . . دختر شما ممکن نخواند بعد آنوقت نسل آینده هم نماز نخوان میشود اینا که نماز میخوانند بعضیها بچشون نماز نمیخواند حالا اونی که از اول نماز نخواند که دیگه هیچی بعد هم واقعیتش ما برای چی غصه میخوریم فقط برای بچه دل میسوزونیم بچهها خدا دارند اگر بچه. . . . بنده صالح است خدا بنده صالح را که رها نمیکند اگر هم بنده خدا نیست برای چی من جون بکنم که اون کیف کنه این مقدار نباید اسم بچه هاتون را فاطمه بگذارید علی بگذارید هی نگویید خواهرم فاطمه دارد برادرم هم فاطمه دارد خوب خواهرت یخچال هم دارد پس دیگه ما یخچال نمیخواهیم چون همشیره هم یخچال دارد ما تلویزیون نمیخواهیم اخوی تلویزیون دارد اِ چطور تو تلویزیون یخچال و تلفن و خونه ماشین نمیگی اون دارد منم…
8- نقش حضرت علی(علیه السلام) در زمان خلفا
آنوقت زهرا که میآید زیاد میشود تو همه خونهها زهرا باشد تو همه خونهها فاطمه باشد مظلومیت علی بن ابیطالب نمونه است هر کس دو تا شاهد داشته باشد تو دادگستری حقشو میگیرد و علی بن ابیطالب حدود صدهزار شاهد در غدیر خم داشت نتونست حقشو بگیرد روح بزرگش با این که حقش حکومت بود در این حال وقتی حکومت را بهش ندادند مسئولین و خلفا از او مشورت میکردند بهشون مشاوره میداد نه میگفت من با شما دیگه قهرم حالا که پست من و بهم ندادید اصلاً دیگه با شما حرف نمیزنم نه این حرفها نیست هم محروم شد ولی هم خدمت کرد حتی گاهی وقتها یک وقت خلیفه دوم میخواست برود جبهه فرمود تو نرو جبهه برای اینکه تو خلیفه هستی اگر بروی جبهه میگویند مسلمانها هر چی داشتند اومدند پس همه سر و تهشون همینه تو باش که بگویند خلیفه هنوز در مرکز باز اگر بخواهد نیروها را بسیج میکند یعنی از نظر عزت اسلام تو باید در مرکز باشی مشاوره میداد نمازش، اشکش، علمش، اخلاصش.
9- ازدواج ساده حضرت علی(علیه السلام) با حضرت زهرا(علیها السلام)
ازدواجش را بگم میخواست داماد شود بالاخره آمد پهلو حضرت رسول گفت یا علی چی داری میخواهی داماد شوی من مثلاً این لباس و زره دارم و اسبی دارم شمشیری دارم و فرمود خب این چیز و میخوای این چیز را میخوای این نداشته باشی طوری هم نیست نداشته باشی هم طوری هم نیست. ما خیلی وقتها پولهامون را سر یک سری چیزها میدهیم که مثلاً گاهی وقتها یک خانم پا میشه تاب میخوره یا یک آقا تاب میخوره تو دکانهای شکستنی بشقاب نداری که گلش مثل این باشه حالا شش تا بشقاب داشته یکیش شکسته میخواهد یکی دیگه جایگزین کنه میخواهد اونی که میخرد گلش به این پنج تا(مردم) اصلاً تا حالا مهمونی دیدید سر سفره دوربین را بردارد بشقابها فیلمبرداری کند. بعد بگذار تو کامپیوتر بگه ببین گل این 2 سانت گل این 2 سانت. . . . . اینقدر ما پول میدهیم که هماهنگ باشیم یک کسی یک سرمایه گذاری کرده بود ببین چه آدمهای چه مخهای پیدا میشود خدایا شکر که این مخهارا ما نداریم الحمدلله رب العالمین که این عقل و به ما ندادی مخی را من سراغ دارم که بودجهای گذاشته ش. . . . . که شماره شناسنامهاش را شماره تلفنش و شماره ماشینش و شماره پلاک خونهاش به هم بخوره چندین میلیون گذاشته برای اینکه این چهار تا بهم بخوره بابا این همه فقر این همه. . . بلا این همه مصیبت چهار تا دختر هم تو خونه یک چادر دارند اونم مثلاً بیست میلیون خرج میدهد برای اینکه چهار تا شماره هاش مثلاً حالا بخوره چی میشود نخورد چی میشود مردم خل بعضی هاشون واقعاًها بعضی هاشون خل خلند گاهی وقتها آدم میترسد به مردم بگوید به بعضی از فکران مردم که میگم بعضی از این فکرهای که آتش میزنند بر عمر و پول و استعدادشان سر چی هیچی سر هیچی امیرالمومنین رسید به بچهای دید غم زده است گفت علی یتیم بود همینطور نگاهش کرد هر چی خواست این یتیم و بخنداند این یتیم یتیمی درش شکسته بودش اصلاً روح این بچه شکسته شده بود بعد امیرالمومنین با زانوهاش دستاش رفت و صدای بزغاله بع مع تا بع و مع کرد اون یتیم خندید یکی گفت آقا زشت به قیافتون نمیخوره که رئیس جمهور باشید مثلاً فرض کنید این کار و بکنید به قیاقتون نمیخوره مثلاً امام جمعه باشید مثلاً سوار این پیکان بشید نمیدونم. . . پیغمبر روز فتح مکه سوار الاغ بی پالان شد گفتند بیا پائین گفت چی گفت بابا روز فتح مکه است گفت الاغش چاغ تو هم بیا پشت من بشین ما همینطور برای خودمون یک چیزهای درست کردیمشان ما و نمیدونم فرض کنید که نمیشه چرا نمیشه مسئولین مملکتی از یک در خاصّی میروند تو هواپیما سوار میشوند از سالن عمومی نمیروند از سالن خصوصی میروند خب اون برای حفاظت طوری نیست دور سالن تا پا پله هواپیما صد متر دویست متر کمتر بیشتر هر چی در اون صد متر ماشین بیست میلیونی سی میلیونی چهل میلیونی مثلاً صد متر ماشین بیست میلیونی میخواهد بعدم میگیم پیکان بگذار میگه نه داریم که اگر پیکان باشد به شخصیت من این شخصیتها که سر پیکان و بنز پایین و بالا میرود بگذار این شخصیتها از بین برود ما دنبال چی چی هستیم امیرالمومنین آمد داماد شود گفت چی داری گفت مثلاً اسب داره شمشیر گفت خب این لازم این لازم این یکیه لازم نیست برو بفروش. افرادی بودند حضرت فرمود شما بروید جنس بفروشید رفتند فروختند و گفت خب بروید جهازیه بخرید از پول مهریه از پول داماد جهازیه خریدند این داماد مگر نمیخواهد صد تا سکه بگه خواهش می کنیم 100 تا سکه 90 تایش را بعداً بده ده تا سکهها را بده ببینیم از همون ده تا سکه جهازیه را راه بندازیم داماد 500 تا سکه مهر میکند گفت که نونش ندارد اشکنه، بادش دماغ میشکنه یعنی 500 تا سکه مهر میکند آنوقت یک پتو ندارد زیرش بخوابد ادا در میآورد ادای بزرگها ادای مثلاً تجملات ادای چی ادای چی مثلاً همین گل کاغذی که اینجاست گل نماست همه هم میدونیمها هم من میدونم هم شما میدونید ولی این مثلاً رسمش فکر کن اگر ما سخنرانی کنیم این گله نباشه کن فیکون میشود هممون تقریباً بخیالی از خیالهاو امیرالمومنین زره ش رو فروخت عدهای رفتند بازار به امر حضرت جهازیه حضرت زهرا را خریدند چی بود یک ظرف ساده منتها یک جهازیه حضرت زهرا سلام الله علیها تو تاریخ آمده تو روایات آمده آمدند گفتند مبارک باشد عقد تمام شد زهرا را که میخواستند ببرند حضرت فرمود خانمها یک رجزی هم بخونید جلسه عروسی، تکبیر هم بگید هم تکبیر گفتند هم رجز خواندند هم شادی کردند شادی درست است به شرطی که انسان غافل نشود بعضیها هم به حدی حزب الهی میشوند جلسه عروسیشون هم مثل جلسه روضه است طلبه داماد شد آمد پهلو عروس گفت توحید یعنی گفت من گفت، نبوت یعنی چه گفت، معاد یعنی چه گفت نفهمیدیم شب اول عروسی یا شب اول قبر ماست حضرت فرمود شما هم رجز بخوانید هم تکبیر بگویید و با یک مراسمی زهرا را بردند آنوقت زهرا ضمن اینکه میرفت خانه داماد فقیر میبیند به خانمها میگه دور من جمع شوید پیراهن عروسیش را میدهد به فقیر این را میگن مردم این که مهر زهرا مونده بعد از 1400 سال براش میسوزند آدم مادرش از دنیا برود بعد از یک سال دوسال دیگه گریهاش نمیگیرد بعد از 1400 سال آدم برای زهرا میسوزد برای علی بن ابیطالب میسوزد بخاطر که تو راه عروسی مواظب بود آیت الله سید آسید ابوالحسن اصفهانی پسرش را کشتند تو تشییع جنازه پسرش یک مرتبه همچین کرد گفتند چی گفت به او بگو بیا آمدند و گفت ایشان چند وقت قبل به من گفت من یه مشکلی دارم الان نگاهش کردم دیدم مشکلش میتوانم حل کنم یه خوردهای پول بهش داد گفت برو مشکلت را حل کن یعنی شهادت پسرش او را از فکر فقرا باز نداشت نقل میکنند که صاحب جواهر پشت مرده شورخانهای که داشتند پسرش را میشستند داشت کتاب مینوشت یعنی مردان خدا آنقدر ظرفیتشون بزرگ که هیچ حادثهای آنها را از خدا باز نمیدارد خدایا ما را علی شناس زهرا شناس پیغمبر شناس قرآن شناس دین شناس مومن شناس تقوا شناس قرار بده روز به روز بر عشق ما به قرآن و اهل بیت بیفزا اگر ما اینها رو بشناسیم دیگه عاشق دیگران میشویم والسلام علیكم و رحمة اللَّه و بركاته
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 335