نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 673
موضوع: بهار
تاريخ پخش: 72/12/29
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
روزهها، عبادتها، تلاشها، زحمتها قبول باشد.
1- سفر غافلانه نباشد
در آستانه بهار بحث ما دربارهي بهار خواهد بود. ما چند نكته را ميخواستيم بگوييم. يكي راجع به ايران يكي راجع به بهار و يكي هم راجع به نوروز بود. چون مردم خيلي مسافرت ميروند اما متاسفانه بسياري از سفرها سفرهاي غافلانه است. (وَكَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ) (يوسف /105) يعني چه بسا نشانههايي كه در آسمانها و زمين است كه بشر از كنار آنها عبور ميكند ولي از آنها غافل است. در قرآن شش مرتبه كلمه «سيروا» داريم. يعني بگرديد. اما براي دريافت حكمت بگرديد. معنايش اين نيست كه تفريح نكنيم. اسلام ميخواهد هيچ كس شيرجه الكي نرود. ميگويد: شيرجه برو ولي قصد غسل جمعه هم بكن. نظر اسلام اين است كه حرامش نكن.
(لَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنْ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ) (قصص /77) به قارون ميفرمايد: يادت نرود از دنيا استفاده بهينه بكني. يكي از خصلتهاي حضرت امام اين بود كه به جاي بفرما ميگفت: بسم الله! اين همان بفرما است ولي يك «الله» در آن هست. با سوت ميشود طرف را تشويق كرد. با تكبير هم ميشود تشويق كرد. منتهي اينها هر دو صوتي هستند و ايجاد موج در فضا ميكنند. يكي موجي است كه ذخيره قيامت ميشود و يكي موجي است كه ذخيره قيامت نميشود.
2- آداب سفر
سفر آدابي دارد. اول اينكه نمازهايتان را اول وقت بخوانيد. خود نماز رفع بلا ميكند. اتصال به مبدأ غيبي است. نماز مسافر را بلد باشيم. كلمه «يمرون» به معني مرور كردن است. انسان هزار و چهارصد سال پيش نميتوانست كه بر آسمانها و زمين مرور كند. لذا علماي قديم «يمرون» را «ينظرون» معنا ميكردند و ميگفتند: در آسمانها و زمين نشانه است كه بشر «ينظروا» يعني نظر ميكند. ولي الآن با اين امكاناتي كه هست «يمروا» معناي خودش را دارد.
3- دقت در غذا و آداب خوردن
(فَلْيَنْظُرْ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ) (عبس /24) به غذايي كه ميخوري نگاه كن. اين غذايي كه شما ميخوري ديگران دارند؟ بچههاي شما لباس شيك دارند. بچههاي همسايه دارند؟ حلال است يا حرام است؟ چه دستهايي در كار رفته است تا اين غذا درست شده است؟ نيرويي كه از اين غذا ميگيري در چه مسيري استفاده ميكني؟
حديث داريم سر سفره هر چه طول بدهي جز عمر حساب نميشود. ما خيلي بد زندگي ميكنيم. ساندويچ را ايستاده ميخوريم بعد آب ميوه ميخوريم. چون نياز به جويدن ندارد و حال آنكه حديث داريم دانههاي انار را هم بخوريد. هسته انار است كه مثل سنگ پا به ديواره معده كشيده ميشود. حديث داريم كه معده را جلا ميدهد. ما براي اينكه به زحمت نيفتيم نارنگي و موز ميخوريم. وقتي غذا ميخوريد حديث داريم كه مثل برده غذا بخوريد تواضع كنيد.
4- نگاه به خلقت و طبيعت عالمانه باشد
(أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ) (غاشيه /17) به خلقت شتر نگاه كن. يك نگاه عالمانه كرد. قانون جاذبه زمين را كشف كرد. نگاهها بايد عالمانه باشد. پشت اين نگاه بايد عبرت باشد. گاهي نگاه سطحي است. يك خانمي يك ساعت با دستمال ساعت را پاك ميكند. وقتي ميگوييم: ساعت چند است؟ نميداند يك ربع به آن نگاه ميكند. آن نگاهها عالمانه نبود. به ما گفتهاند: وقتي قرآن ميخوانيد تدبر كنيد. وقتي دنيا روي طبيعت عميق شد توانست اين همه اختراع و اكتشاف داشته باشد. قديم ميگفتند: نفت همين است كه در چراغ است. اما بعد كه عميق شديم از طريق علم پتروشيمي بيش از هزار مواد از نفت استخراج شد. خلاصه ميخواهم بگويم كه طبيعت را ساده نگيريد.
امام علي(ع) ملخ را ميگيرد و به آن نگاه ميكند. ميگويد: اي ملخ ده تا حيوان در خلقت تو وجود دارد. سر تو مثل اسب است. پاي تو مثل فلان حيوان است. يعني نگاهي كه امام به ملخ ميكند ما هنوز اين نگاه را نكردهايم.
مرد حكيمي شتر نديده بود. گفتند: حيواني است كه ميخوابد و بالاي صد كيلو بار روي كمر آن ميگذارند و بلند ميشود. گفت: پس بايد گردنش دراز باشد. گفتند: چطور؟ گفت: شما گفتيد: خوابيده بار بلند ميكند. حيواني كه خوابيده بار را بلند كند نياز به اهرم دارد. اهرم بايد كج باشد و دراز باشد كه مثل اهرم عمل كند. ما گوسفند را ذبح و شتر را نحر ميكنيم. نحر يعني يك چيز تيزي را در گلويش ميزنيم. حالا چرا گردن شتر را مثل گوسفند نميبرند؟ چون قلب و گردن شتر فاصله دارد. اما گودي ته گردن به قلب او نزديك است. گردن شتر مثل تنه درخت است. اگر خواسته باشيم ببريم هم پدر قصاب در ميآيد و هم شتر اذيت ميشود. اسلام براي كوچكترين مسائل فرمول دارد. حالا چه كشف بشود و چه كشف نشود؟ كف پاي شتر پهن است. چون در شن راه ميرود اگر سُم داشته باشد، نميتواند راه برود. چون تيغ ميخورد آب دهان او حالت اسيدي دارد. دستگاه گوارش شتر با همه فرق ميكند.
5- نگاه عالمانه به آسمان
(وَإِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ) (غاشيه /18) از زيباييهاي قرآن اين است كه همه چيز را كنار هم ميچسپاند. يعني شتر را به آسمان ميچسپاند. اين عكسهايي كه از آسمان گرفتهاند تمام اينها زينت آسمان اول است. آسمان دوم هنوز ديده نشده است. از آسمان فيلم گرفته بودند. چيزهايي در فيلم دوم بود كه در فيلم اول نبوده است. تحليل آن اين است از زماني كه خدا اين ستاره را آفريده است تا تاريخ فيلم اول نور به دستگاه فيلم نرسيده بوده است. وقتي فيلم دوم را گرفتهايم تازه نور آن رسيده است. يعني به قدري اين هستي گسترش دارد كه با سرعت نور كه در چند ثانيه به زمين ميرسد از زمان آفرينش اين ستاره تا زمان فيلم برداري نور آن به دستگاه فيلم نرسيده است.
حالا آدم ميفهمد كه امام علي(ع) ميفرمايد: زمين نزد آسمان اول مثل يك حلقه است. نزديك بيابان آسمان اول نسبت به آسمان دوم مثل يك حلقه است. در يك بيابان آسمان دوم نزد آسمان سوم مثل يك حلقه است. آسمان سوم نزد آسمان چهارم يك حلقه است. در يك بيابان يك حلقه يك چند هزارم ميشود. ساده نگيريم. به آسمانها و زمين نگاه كنيم.
6- مؤمن آينه مؤمن است
بر لب جوي نشين و گذر عمر ببين! دقت كنيد. «الْمُؤْمِنُ مِرْآةُ الْمُؤْمِنِ» (بحارالانوار/ج71/ص268) مومن آينه مومن است. يعني آينه زشتي را ميگويد. خوبي هم ميگويد. شما زشتي مردم را ميگويي. خوبيهاي آنها را هم بگو. آينه بي سر و صدا ميگويد. تو هم اگر خواستي انتقاد كني بي سر و صدا بگو. آينه مراعات پست و مقام را نميكند، تو هم حرفت را بزن. آينه بزرگ نميكند. مثل ذره بين نيست. تو هم عيب مردم را بزرگ نكن. آينه را اگر بزني و بشكني خوردههاي آن هم ميگويد كه اينجا سياه است. مؤمن هم اگر شكنجهاش بكني دست از حرفش برنمي دارد. آينه وقتي عيب را ميگويد كه خودش گرد زده نباشد. تو خودت وقتي حرف بزن كه اين عيب را نداشته باشي. بيست و شش تا نكته در اين حديث است. به چيزها ساده نگاه نكنيد.
7- نگاه عالمانه به زمين
داريد به مسافرت ميرويد. به زمين نگاه كنيد. چقدر زمين خوب است. زمين سخاوت دارد. يك دانه را ميگيرد يك خوشه ميدهد. زمين خيلي هم كتمان ميكند. هرچه آب آشغال است در خودش كتمان ميكند. مردهها و آلودگيها همه را در خودش پنهان ميكند. آنچه جلوه ميدهد به گل و سبزي ميدهد. يعني زباله ميگيرد و زلال ميدهد. تواضع ميكند. رنگ آن، شكل آن، سنگهاي آن! من در يك موزهاي در اتريش هجده هزار سنگ را شمردم. بعد ميگفتند: بيش از اينهاست. دهها هزار رنگ داشتند. ساده نگاه نكنيد. يك مقداري با عمق به طبيعت نگاه كنيد. (وَإِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ) (غاشيه /20) رنگ زمين نجيب است. هر رنگي بود چشم را اذيت ميكرد. نقش كوهها خيلي مهم است. داروهاي گياهي از كوه هاست. جلوگيري از بادهاي تند از كوه هاست. زلزله و گداختگي زمين كه دائماً ميخواهد زمين را متزلزل كند كوهها آنرا نگه داشتهاند. بيش از آن مقداري كه از كوه بيرون است بيشتر از آن در زمين است. مثل ميخ كه يكي دو ميلي متر آن بيرون است و بيشتر آن درون است. در عمق زمين اين كوهها مثل شبكه به هم وصل است. (وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ) (غاشيه /19) از طبيعت درس توحيد بگيريم. (يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمْ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ) (بقره /21) بنده خدا باشيد. براي اينكه ما خدا را بشناسيم سه منبع هست. آفرينش خودتان «الَّذِي خَلَقَكُمْ» تاريخ گذشتگان «وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» خداوند در تاريخ چه كرده است؟ بيني چه عزيزهايي را به خاك ماليده است؟ چه ذليلهايي را بلند كرده است؟ بعد ميگويد: (الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءًَ) (بقره /22) بعد ميگويد: در آسمان و زمين و طبيعت! بعد هم ميگويد: (وَإِنْ كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا) (بقره /23) بعد ميگويد: وحي! ميگويد: تو بايد بنده خدا باشي. اول فكر در آفرينش، دوم فكر در تاريخ، سوم فكر در طبيعت، چهارم دقت در آيات قرآن، اينها منابع شناخت است.
8- بهار يادآور معاد و قيامت است
حديث داريم بهار را كه ميبينيد بهار پيش شما زنده بشود. چطور باران آمد و زمين مرده دوباره زنده شد. بعد ميگويد: (وَاللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا كَذَلِكَ النُّشُورُ) (فاطر /9) ما باد فرستاديم. بادها ابرها را حركت داد. ابرها بالا رفتند. بالاي زمين مرده باران باريد. زمين مرده را با آب باران زنده كرديم. بعد ميگويد: «كَذَلِكَ النُّشُورُ» قيامت هم همينطور است. از بهار اگر شبهه راجع به معاد داريد حل كنيد. راجع به معاد حرف حساب شما چيست؟ ما اگر مرديم چطور دوباره زنده ميشويم؟ نگاه كن هر درخت و هر شاخه و هر برگي را ميبيني كه زنده ميشود و دوباره و ميميرد. (وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ) (حجر /19) زمين را گسترش داديم. كوه را روي آن قرار داديم. هر گياهي را جفت قرار داديم. نر و مادگي فقط براي خرما نيست. هر گياهي نر و ماده دارد. بعد ميگويد: (تَبْصِرَةً وَذِكْرَى لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ) (ق /8) بصيرت داري يا سكوت ميكني و ميگذري؟ البته كسي كه ميخواهد انابه كند. كسي كه ميخواهد درس بگيرد با دقت نگاه ميكند.
يك نفر از من پرسيد: چطور دانشمنداني خدا را قبول ندارند با اينكه كار اينها تحقيق در طبيعت است؟ گفتم: آدم به شرطي خدا را قبول دارد كه بخواهد از طبيعت درس خداشناسي بگيرد. مثلاً كسي كه آينه فروش است ميبيني كه يقهاش را نبسته است. هزار بار در آينه نگاه ميكند اما شب كه به خانه ميرود، ميبيني كه يقهاش را درست نكرده است. اما شما تا ميروي و ميگذري يك نگاه ميكني و فوراً يقهات را صاف ميكني. چرا شما با يك نگاه يقهات را صاف كردي و آن آينه فروش صبح تا شام نگاه كرد و يقهاش را صاف نكرد؟ چون او از نگاه نميخواست صاف كند. شما از نگاه ميخواستي صاف كني.
ايراني اگر بخواهد دست به ابتكار بزند، ابتكار دارد. ايرانيهايي كه مبتكر نيستند نخواستهاند كه مبتكر باشند. ممكن است يك كسي در يك رشته مبتكر نباشد، اما در يك رشتهي ديگر ميتواند مبتكر باشد. اينهايي كه مبتكر هستند خيلي هم نابغه نيستند. اين داروين خيلي هم نابغه نيست. در دو تا دانشكده رفوزه شد. در پزشكي و كشيشي هم رفوزه شد. مايوس شد و دنبال رشته علوم طبيعي رفت و موفق شد. حالا كار نداريم كه نظرياتش چقدر درست است؟ بنده كه الآن پانزده سال است در تلويزيون بلبل زباني ميكنم در يك روستا رفتم. مردم آنجا من را بيرون كردند. يعني به امام جمعه آن شهر نامه نوشتند كه ما ايشان را نميخواهيم. چون گفتند: روضه حضرت عباس بخوان من هم بلد نبودم كه بخوانم. هرچه گفتند: من كتاب برمي داشتم و حديث ميخواندم. حديث داريم بازاريها اگر در دو رشته شكست خورديد، نگوييد: شانس ما بد است. شغلت را عوض كن. خوب ميشود. ورشكست كسي است كه سرنخ استعداد خودش را كشف نكرده باشد.
9- عيد نوروز عيد طبيعت است
امام علي(ع) يك روز ديد هديهاي براي او آوردهاند. فرمود: اين چيست؟ گفتند: امروز عيد نوروز است و ايرانيها يك عيد ملي دارند. امام يك لبخندي زد و فرمود: اي كاش هر روز عيد نوروز بود. عيد نوروز عيد طبيعت است. عيد ملي است. كارهايي كه ميشود كارهاي خوبي است. صله رحم خيلي خوب است. اما حيف كه درختها بشكافند اما انسانها نشكافند. حيف كه شب عيد لباسهاي بچههاي ما نو باشد و بچههايي از خانوادههايي باشند كه لباس نداشته باشند. سعي كنيد شاديها را تقسيم كنيم.
اسلام به عنوان يك قطب مطرح است. ما تنها كشوري هستيم كه آمريكا را خوار كرديم. افتخار ميكنيم كه ايراني هستيم و افتخار ميكنيم كه مسلمان هستيم. حيف كه سه تا عيب داريم. يكي اينكه حال درس خواندن نداريم. حال تحقيق نداريم. ساندويچ فروشي از كتابفروشي زيادتر است. يكي هم اينكه حال كار كردن نداريم. حال عبادت هم نداريم. اين مثلث از ما خراب است. اگر اين سه مشكل حل بشود ما تمام امتيازات كره زمين را از همه نظر داريم.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 673