نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 701
1- حفاظت خداوند از تحریف قرآن 2- خطر مکر با دستورات الهی 3- مبارزه با ظاغوت برای حفظ دین 4- مبارزه با بدعت ها در دین 5- راه های گوناگون حفاظت از دین 6- خطر سوء استفاده از موقعیت های اجتماعی و سیاسی 7- نقش زیارت اولیای الهی در دنیا و آخرت
موضوع: پاسداری از دین و آیین تاريخ پخش: 31/02/94
بسم الله الرحمن الرحيم «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
بحث را پای تلویزیون زمانی میبینند که در آستانه تولد سه عزیز، امام حسین(ع)، که به اصطلاح روز پاسدار هم میگویند. روز تولد ابالفضل، که روز جانباز میگویند. و روز تولد امام زینالعابدین (ع) است. هر سه پشت سر هم است. من میخواهم کلمه پاسدار را معنا کنم. پاسدار یعنی محافظ، پاسدار اسلام یعنی محافظ اسلام. در قرآن آیهای که برای حفاظت است، چیست. آیات زیادی در قرآن میشود برای حفاظت استفاده کرد، حالا حفاظت از جان خودمان، حفاظت از شهوت، حفاظت از وطن، حفاظت از فرزند، حفاظت از همسر، حفاظت از عقیده، حفاظت از مرز، حفاظت از آب و خاک، این حفاظت… قرآن مثلاً برای شهوت هم گفته:(لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ) (مومنون /5) اینها شهوتشان را حفظ میکنند، یعنی همین علاقه که به کسی دارند، خودشان را رها نمیکنند که به فساد و گناه آلوده شوند. کنترل دارند!
1- حفاظت خداوند از تحریف قرآن
برای نماز، داریم «حافظون» نمازشان را حفاظت میکنند. معلوم میشود حفاظت از نماز گرفته تا شهوت، حفاظت از آسمان گرفته تا زمین، حفاظت از پول، جان، مال، ناموس، غیرت، مرز، این معنای عامی است. قرآن میفرماید… پس موضوع بحث، مسألهی حفاظت و پاسداری به مناسبت تولد امام حسین(ع) و روز پاسدار… امام حسین(ع) و پاسداری. قرآن میفرماید: «الحافظون» اول خود خدا حافظ است. پاسدار کیست؟ پاسدار کیست؟ گفتیم پاسدار به معنای حافظ است. قرآن میفرماید: (وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ) (یوسف /12) خود ما هم قرآن را حفظ میکنیم. الآن بعد از هزار و چهارصد و چند سال یک نقطه و واو در قرآن تحریف نشده است. تنها کتاب آسمانی که آسیب ندیده قرآن است. چون خدا قول داده، «وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ». این خودش به ما یاد میدهد که حفاظت یعنی حفاظت درست و حسابی. الآن متأسفانه با اینکه وزارت اطلاعات و پلیس و حفاظت و حراست و همه اینها هست، باز قانونهای ما طوری است که یکوقت میبینی درز دارد. باز چشممان را باز میکنیم و میبینیم از این راه از قانون سوء استفاده شد. یعنی حفاظتهای ما، قانونهای ما چفت و بستش سفت نیست. مجرم را گرفتند، مثلاً میگویند: هر یک جفت کفشی که وارد مرز شود، اینقدر باید مالیات بدهد. این برمیدارد هزار جفت کفش میخواهد بیاورد، هزار جفت از این طرف مرز میآورد، هزار جفت از آن طرف مرز میآورد. لب مرز میگوید: شما هم مگر… قانون میگوید: یک جفت کفش! هزار لنگه کفش است. هیچی تهران میآورند و به هم میچسبانند کفش میشود. یعنی هزار جفت کفش میآورد و یک قران هم مالیات نمیدهد، چون قانون گفته: هر جفت کفش! این میگوید: یک جفت کفش که نیست. حالا با این باید چه کار کرد؟ اول حفاظت باید قانونها چفت و بست داشته باشد. کسی نمیتواند از آن… مثلاً نوشته حفظش در قانونهای دولت هست. حفظ شعائر مذهبی! حفظ شعائر مذهبی، عاشورا پیراهن سیاه میپوشد و ریش هم میگذارد، اما نماز نمیخواند. میگوید: شعائر مذهبی، میگوید: مذهب چیه؟ من هم ریش دارم، هم انگشتر دارم. عاشورا هم سینه میزنم. بعد میبیند اِ نماز نمیخواند. یا مثلاً میگویند: ایشان آدم متدینی است. قرآن به هر کسی نمیگوید متدین است. به کسی میگوید: متدین که غیر از نماز و روزه و جنگ و جبهه، خمس هم بدهد. رزمندگان مسلمان، یعنی اصحاب پیغمبر در جنگ بدر جبهه رفتند، پیروز شدند، غنیمت گرفتند. خدا به آنها می گوید: (وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم) (انفال /41) بدانید شما که اصحاب پیغمبر هستید… اصحاب پیغمبر کافی نیست. اصحاب پیغمبر، رزمنده، مجاهد، شرکت در جبهه کردید و پیروز شدید و غنایم هم گرفتید. اگر خمس دادید، معلوم میشود دین دارید. با اینکه آدم چقدر جبهه بوده، معلوم نیست دین دارد یا نه. ممکن است تمام عمرش جبهه باشد، خمس ندهد. (إِن كُنتُمْ آمَنتُم) (انفال /41) برای کسی است که از جبهه برگشته است. میگوید: خمس دادی، دین داری. زکات دادی در ایمانت صداقت داری. ببینید اول محافظ خداست. میگوید: من قرآن را حفظ میکنم. «وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» دیگر چه؟ خود قرآن میگوید: هروقت خواستند اسلام را خاموش کنند، (يُرِيدُونَ أَن يُطْفِئُوا نُورَ اللَّـهِ) (توبه /32) یک آیه است. «أَن يُطْفِئُوا» هم یک آیه داریم. «يُرِيدُونَ» یعنی دشمنان شما، «يُرِيدُونَ» اراده کردند. «لیطفئوا» در یک آیه است. «أَن يُطْفِئُوا» در یک آیه دیگر است. چه؟ «نُورَ الله»، میخواهند نور خدا را «بِأَفْوَاهِهِمْ» خاموش کنند. با فوت میخواهد نور خدا را خاموش کند. ولی «إِلَّا أَن يُتِمَّ نُورَهُ» هرچه اینها فوت کنند من بیشتر… چطور؟ گفتند: بدن امام حسین را زیر سم اسب کنید که محو شود. اصلاً بگذارید حیوانهای بیابان بخورند. دفن نکنید که محو شود. حالا قبرش معلوم است. روی قبرش کشاورزی کنید، که محو شود. بعد از 1400 سال بیست میلیون پیاده رو با کم و زیادش، پیاده رو و سواره رو اربعین زوار دارد. خواستند امام حسین را خاموش کنند، نشد. شاه گفت: عکس خمینی نباید جایی باشد. یک خانه عکس امام میدیدند، میگرفتند. هیچ مرجع تقلیدی به اندازه امام خمینی عکسش چاپ نشد. روی پنجاه تومانی و صد تومانی و هزار تومانی و دو هزار تومانی هست. شاه گفت: یک عکس هم نباشد، خدا گفت: تو… زلیخا همه درها را بست، هیچکس نفهمد! همه فهمیدند. این معنایش این است که من اگر بخواهم با خدا کشتی نمیگیرم. «والله غالب علی امره»
2- خطر مکر با دستورات الهی
(وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّـهُ) (آلعمران /54) کلک میزند. بعضی حاجیها که میخواهند مکه بروند و خمس ندهند، خمس لباس احرامش را میدهد. خمس همان مقداری که خرج حج میکند، کاری به عمرش ندارد. میگوید: من یک چند میلیونی میخواهم مکه بروم، خمس این چند میلیون را میدهم. فکر میکند مثلاً زرنگی کرده است. یا مثلاً میپرسد آیا در مراجع تقلید، کسی هست که خمس کمتر بگیرد یا ببخشد؟ دنبال یکجایی میگردد که از خمس… قرآن میگوید: با چه کسی ور میروی؟ «و مکروا» باقیاش را میدانید… «وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّـهُ ۖ وَاللَّـهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ» هرکس با خدا کلک بزند، به خودش کلک زده است. یک مثلی است که از قدیم بلد هستم، این را برای شما بگویم. پزشک در بیمارستان بالای سر مریض میآید، یک شربت میدهد و میگوید: این شربت را هر پنج ساعت یک قاشق بخور. من فردا صبح میآیم و تو را میبینم. مریض هم شربت را نمیخورد و فردا صبح که میبیند حالا دکتر میآید و میگوید: چرا شربت را نخوردی؟ یک خرده شربت را در دستشویی میریزد و آب روی آن میریزد که سر شیشه خالی باشد. دکتر میآید و میگوید: شربت را خوردی؟ بله آقا مگر نمیبینی سر شیشه خالی است! بعد هم مریض میگوید: سر دکتر کلاه گذاشتم. نخیر! کلاه سر خودت گذاشتی. خوب نمیشوی. هرکس خواسته باشد به خدا ور برود، کلک بزند، به خودش کلک زده است. پس اول پاسدار خداست.
3- مبارزه با ظاغوت برای حفظ دین
2- انبیاء، قرآن میفرماید: (وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا) (نحل /36) کلمههای عربی آیه قرآن است ولی فارسها میفهمند، «فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا» یعنی هر امتی یک رسول و پیغمبری داشتند. خوب کارشان چه بود؟ «أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ» مردم به خدا دعوت میکنند، بندگی خدا، بعد میگوید: «وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» از طاغوت دوری کنید، «أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» این اسلام صد در صد است. این کشورهای همسایه ما، خلیج و غیر خلیجهای قارون و این شاهها، اینها «أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ» هست. ممکن است یک نمازی هم بخوانند، احتمالاً. ولی «وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» نیست. برای آمریکا مثل دم سگ! سگ چطور دمش را هرطور خواست تکان میدهد. مثل فتیله چراغ هستند. فتیله چراغ از خودش اراده ندارد. خواست پایین میکشد، خواست بالا میکشد. اینها فتیله چراغ هستند، «وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» در آنها نیست. ممکن است قرآن چاپ کنند، قرآن بخوانند، حافظ قرآن داشته باشند. «وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» نیست. این حفاظت است. اول قرآن میگوید: (فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ) (بقره /256) بعد میگوید: «وَيُؤْمِن بِاللَّـهِ» اول نسبت به طاغوت تکلیفت را روشن کن، بعد «وَيُؤْمِن بِاللَّـهِ» امام معصوم، امام حسین که شب تولدش بحث را گوش میدهید، فرمود: کربلا میروم، مگر نمیبینید به حق عمل نمیشود؟ مگر نمیبینید از باطل جلوگیری نمیشود؟ وضع جامعه طوری است که از حق طرفداری نمیشود. جلوی باطل را کسی نمیگیرد. من میخواهم امر به معروف کنم. امر به معروف یعنی حفاظت از حقوق… آقا این کار را نکن. خلاف شرع است، خلاف قانون است. به خلاف رسیدید، غیرت داشته باشید یا با بیان، یا با عمل و یا الا اقل عبوس کنید. به گنهکار لبخند نزن.
4- مبارزه با بدعت ها در دین
روایت داریم «اذا ظهرت البدع» (الكافي/ج1/ص 54) اگر یک بدعتی ظاهر شد، عالم باید فریاد بکشد. اگر فریاد نکشد، «فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ» لعنت خدا بر این عالم! بدعتی شد. بدعت چیست؟ بدعت یعنی چیزی که جزء دین نیست، ما به اسم دین مطرح کنیم. از آن چیزهایی که وهابیها معنیاش را نمیفهمند این است. بدعت یعنی یک چیزی را به اسم دین… مثلاً میگویند: هر چیز تازه بدعت است. خوب تلفن و موبایل هم تازه است. اصلاً ماشینها همه تازه است. در صدر اسلام ماشین نبود، کشتی نبود. هر چیز تازهای بدعت نیست، هر چیز تازهای را که ما به نام دین! یکوقت یک کسی به نام دین یک کاری میکند. اگر به نام دین میکند، مثل نماز تراویح! نماز تراویح نه در قرآن است، نه در حدیث است. همینطور خوششان آمد و گفتند: به جماعت بخوانید. بدعت یعنی چیزی را به اسم دین بگوییم، وگرنه هر چیز نویی، پس این برجها همه بدعت است. آپارتمانها همه بدعت است. هرچه داریم همه بدعت است. در خانه، یخچال، فریزر، تلفن، ماشین لباسشویی، اینها هیچکدام در صدر اسلام نبود. اگر چیزی را خواستیم به اسم دین بگوییم بدعت است. حالا اگر بدعتی ظاهر شد، یعنی یک چیزی به اسم دین خواستند مطرح کنند، عالم باید فریاد بزند. پس عالم هم پاسدار است. پاسدار لب مرز میایستد، مرز آبی، خاکی، هوایی، از مرز حفاظت کند. عالم هم از مرز حفاظت میکند. یعنی اگر یک شبهه و یک وسوسهای، یک القایی میشود، باید بایستد این القاء را… میآیند و یک موجی میاندازند که مگر ولی فقیه معصوم است؟ میگوییم: نه! میگوید:معصوم که نیست پس چرا به ما میگویید اطاعت کن؟ او هم یک آدمی است مثل ما که ممکن است اشتباه کند. این جوان میگوید: راست میگوید. تلفن یک اسلام شناس هم ندارد، بگو: الو! شما که میگویید: از مراجع تقلید کنید. مگر مراجع معصوم هستند. نه مراجع معصوم نیستند. خوب پس اگر معصوم نیستند، پس ممکن است اشتباه کنند؟ بله! خوب پس من چرا از او تقلید کنم؟ خودم هرچه صلاح بدانم انجام میدهم. نه بلد است جوابش را بدهد و نه تلفن یک اسلام شناس را دارد. در زمان ما تلفن یک اسلام شناس برای خیلیها ضروری است و واجب یا لازم است. اگر یک شبههای القاء شد، فوری از خانهات زنگ بزن و جوابش را بگیر. آقاجون معصوم نیست ولی حرفش حجت است. میگوییم: مگر دکترها معصوم هستند؟ دکترها هم معصوم نیستند. ممکن است یک قرصی را اشتباهی بدهند. ولی حرف دکتر برای من حجت است. حتی اگر قرص اشتباهی داد، گرفتم و خوردم و مردم، روز قیامت نمیگویند: قرائتی خودکشی کرد. من طبق نظر دکتر رفتم. حالا ممکن است دکتر در صد نسخه و هزار نسخه، یک اشتباه هم بکند. دکتر عصمت ندارد ولی حرفش حجت است. مراجع تقلید و ولی فقیه هم عصمت ندارند ولی حرفشان… کمک کنید… حجت است! بین عصمت و حجت فرق است. ما نمیگوییم: اینها معصوم هستند، حرفشان حجت است. حتی مراجع تقلید که مریض میشوند، هرچه دکتر گفت گوش میدهند. یعنی مراجع تقلید در طب تقلید میکنند. همینطور که مرجع از پزشک تقلید میکند، پزشک هم باید از مرجع تقلید کند. تکبر ندارد. در راه پاسداری، پاسداری گاهی با شهادت است. یعنی تا آدم شهید نشود، قصه حل نمیشود. بنی صدر یازده میلیون رأی داشت. چطور دکتر بهشتی با اینها یکی یکی بحث کند که بنی صدر نااهل است؟ همین که 72 تن پیش آمد و بهشتی شهید شد، فردا صبح همه مردم فهمیدند بنی صدر خائن است. یعنی گاهی خون ثابت میکند. همین امام حسینی که شب تولدش بحث را گوش میدهید، در زیارت اربعین داریم حسین جان تو خون دادی تا مردم را «من حیرة الضلالة» (زیارت اربعین) از گیجی و انحراف نجات بدهی. یعنی با خون امام حسین معلوم شد بنی امیه کیست. اصلاً علی اصغر تا شهید نشد مردم باور نمیکردند بنی امیه ظالم است. میگفتند امام حسین میخواهد حکومت کند، یزید هم میخواهد حکومت کند. دو نفر سر قدرت دعوا کردند، یزید او را کشت. میگفتیم: همین است! پس علی اصغر چه کاره بود؟ علی اصغر میخواست حکومت کند؟ این خون علی اصغر مُهر است. ببینید امضاء مُهر کوچک است. اما یک امضاء کوچک، یک نامه بزرگ را ارزش میدهد. این خون علی اصغر به ماجرای کربلا ارزش داد. یعنی گفت: سر حکومت نیست، وحشی گری است. خوب میخواهد بکشید، بکشید. زیر سم اسب هم حکوکت است. آب به قبر بستن هم حکومت است؟ اسارت زن و بچه هم حکومت است؟ وحشیگری بود. نه مسأله حکومت! حکومت وقتی رقیب را از میدان در کردند، دیگر ولش میکنند. اما این کارهایی که کربلا شد، امام حسین، اصحابش، فرزندانش، برادرش،خواهرش، این ماجرای کربلا مسأله این است که سر حکومت بود. گاهی با خون انسان باید پاسداری کند. خود شما در جزیره خارک چه جوانهایی را دادید. بخصوص مرز آبی! حدیث داریم که مرز آبی حفاظتش ثوابش بیش از مرز خاکی است. این همه خارک را بمباران کردند، ولی مردم خارک نه فرار کردند، نه بیرون رفتند، گاهی حفاظت با مقاومت است. گاهی حفاظت با آزار است. (وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي) (آلعمران /195) گاهی حفاظت با هجرت است. باید هجرت کنیم.
5- راه های گوناگون حفاظت از دین
گاهی حفاظت با دادن ثروت است. پیغمبر راجع به خدیجه میگوید: «اعانتنی علیه بمالها» (سفینة البحار، ج 1، ص 381) یعنی بر دین من خدیجه مالش را داد. مالش را داد برای اینکه دین مرا حفظ کند. با پول است، با جان است، با نسل است، با شهادت است. با اذیت است، با هجرت است. حفاظت رنگارنگ است. گاهی با بیان است. یک منحرفی یک کتابی نوشت. امام درسش را تعطیل کرد، ظاهراً زود تعطیل کرد و ردّ آن کتاب را نوشت. گاهی حفاظت با بیان است. زینالعابدین مریض بود. اما با سخنرانی در مسجد شام از خون امام حسین محافظت کرد. زینب کبری اسیر بود، در حال اسارت. فاطمه زهرا سخنرانی که در مسجد پیغمبر کرد، این حفاظت حق شوهرش بود. علی ای حال حفاظت با قلم، با بیان، با هجرت، با علم، با هرچه… توفیق حفاظت را هم از خدا بخواهید. یک دعا داریم خدایا مرا محافظ قرار بده. «اسألک» سؤال میکنند، که چه؟ «ان تجعلنی» مرا قرار بده، «مِمَّنْ يَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِكَ» (اصول كافى/جلد ۴ /ص۳۳۴) خدایا مرا وسیله قرار بده که دین تو را حفظ کنم. «ولا تسبب بی غیری» این پست را به کس دیگر نده. به من بده! به من توفیق بده که اینها توفیق است. چوب، چوب است. یک چوب در حرم حضرت علی میشود. دم در مسجد میشود. یک چوب در یک خانه یک جنایتکار میشود. چقدر تار عنکبوت در تاریخ بوده است و خواهد بود؟ یک تار عنکبوت بود که دم غار پیغمبر را حفظ کرد. اینطور هم نیست که خدا هرچیزی را به هرکسی بدهد. باید بگوییم: خدایا منت بگذار، به من بده. انگور، انگور است. یک انگور در دهان مبارک امام میرود. یک انگور در دهان نحس صدام میرود. هردو انگور میخورند. اینکه خدا چه کسی را در چه موقعی قرار بدهد، این را باید خدا کمک کند. خیلی پرنده پریدند. در قرآن یک پرنده پرید، و به حضرت سلیمان گزارش داد که فلان منطقه مشرک هستند. حضرت سلیمان هم یکی، دو نامه ردّ و بدل کرد، و بالاخره مسلمان شدند. یعنی یک هدهد دو پرواز کرد، یک منطقه مسلمان شد. محسن قرائتی چند هزار سال سفر کرده است، هنوز یک مزرعه هم مسلمان نشده است. «و طابت الارض التی فیها دفنتم» (زیارت انصار امام حسین(ع) و زیارت وارث) در زیارت امام حسین داریم که این زمین کربلا چه کرده بود که امام حسین باید پذیرایی شود؟ زمین که زیاد است. این قطعه زمین چه کرده بود، چه شد که این قطعه زمین میزبان بدن مبارک امام حسین شد؟ داریم جایی که خون شهید ریخته شود، یک زمانی مسجد خواهد شد. خون شهید قداست دارد. منتهی پاسدارها باید مواظب باشند خلاف شرع انجام ندهند. نگویند حالا که پاسدار هستیم این مملکت برای ماست. هرطور میخواهند رانندگی کنند. هر طور میخواهند سوار هر ماشینی شوند. حالا البته خوب شده است. اول انقلاب که هرکس هرکاری میخواست میکرد. البته با کم و زیادش… به خودمان اجازه ندهیم که حالا که مثلاً بنده روحانی هستم، یا شما پاسدار هستی خلاف شرع انجام بدهیم. از امام حسین یاد بگیریم. مگر شب تولدش بحث را گوش نمیدهید؟ شب تولد امام حسین بحث را گوش میدهید. امام حسین وقتی وارد کربلا شد، زمینهای کربلا را خرید، گفت: نمیخواهم خون من در زمین مردم ریخته شود. نمیخواهم زوارهای من پایشان را در زمین غصبی بگذارند.
6- خطر سوء استفاده از موقعیت های اجتماعی و سیاسی
اینطور نیست که حالا ما پاسدار شدیم، بتوانیم هرطور میخواهیم استفاده کنیم. یا حتی مثلاً رئیس شدیم، یا روحانی شدیم، یا امام جمعه شدیم، یا وکیل و وزیر و سفیر شدیم، یعنی این پستها برای انسان مصونیت نمیآورد. حتی زن پیغمبر، خدا در قرآن به زن پیغمبر میگوید: فکر نکنی زن پیغمبر هستید، باید خط ویژه بروید. اگر شما خلاف کنید دو برابر باقی زنها عقوبت دارید. (يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ ۚ) (احزاب /32) ای زنان پیغمبر! شما با باقی زنها فرق میکنید. (يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ) (احزاب /30) اگر شما خلافکار شدید، «يُضَاعَفْ» گناه شما مضاعف است. دو برابر است! اگر یک روحانی سیگار بکشد، این جرمش بیش از یک کت و شلواری است. این روحانی اگر در مسجد سیگار بکشد، جرمش بیشتر میشود. در مسجد اگر در محراب سیگار بکشد، جرمش بیشتر میشود. باید مواظب باشیم، زن و شوهری که با هم مشکل دارند، اگر رو به روی بچهها با هم دعوا کنند و حرف ناروا بزنند، این گناه زن و شوهر بیش از… چون بچه دید که مادرش به پدر چه گفت. یا بابا به مامان چه گفت. معلم اگر خلاف کند، گناهش بیش از شاگرد است. عالم بیش از غیر عالم است. پیشنماز غیر از پس نماز است. یک کسی که… در جمهوری اسلامی اگر به اسم اسلام خلاف کنیم، فردا بگویند: بله، در جمهوری اسلامی ما بپرسیم از سازمانهای بینالمللی بپرسیم، بیشترین تخلف در کدام کشور میشود. اگر گفتند کمترین تخلف در ایران شد، الحمدلله! معلوم میشود مردم ایران پاسدار هستند. یعنی از دینشان، از تقواشان، از ایمانشان، از شهوتشان، از چشمشان حفظ میکنند. اما اگر دیدیم نه کمترین خلاف در فلان کشور ولی بیشترین خلاف است. الآن اینهایی که تریاک تولید میکنند، اینها مسلمان هستند. پاسدار دین هستند. میگویند: بله، این منطقه اسلام نشین، مسلمان نشین، تریاک تولید میکند. بیشترین اختلاس کجا میشود؟ در دنیا کدام گوشه دنیا جنگلها را بیشتر میبرند؟ این برگهای درخت برای ما اکسیژن ندارد، برای امت اکسیژن میسازد. شما برگهای درختها را قطع میکنید، خلاف میکنید. پاسداری از جنگلها، پاسداری از… یک کسی را حضرت دید، در یک آبی رفت، غسل میکند. امام فرمود: چرا در این آب غسل میکنی؟ این آب آشامیدنی است. در آب آشامیدنی حق غسل کردن نداری. «لا تفسد علی الناس ماءهم» آب مردم را فاسد نکن. بعضیها جارو میکنند، زبالههایشان را در جوی آب میریزند. خلاف است! حتی داریم آب دهانت را حق نداری در چاه بیاندازی. ممکن است خواسته باشند در آینده از این چاه آب بردارند. آب دهانت را حق نداری در چاه بیاندازی. در بیابان اگر زیر درختی مردم مینشینند و از سایه آن استفاده میکنند، آنجا کسی حق ادرار کردن ندارد. پاسداری یک شغل نیست. همه ما، الآن این پلک پاسدار است. چون این پلک نباشد آدم هی نگاه میکند. نباید به هرچیزی نگاه کرد. من باید از چشمم حفاظت کنم. ممکن است کسی شغلش پاسدار باشد، خوب از کشور پاسداری میکنی دستت درد نکند. غیظ هم که کردی خودت را حفاظت میکنی. یا غیظ که کردی هرکار بخواهی میکنی. عصبانی شدی هرچه میخواهی میگویی. حتی در روزه به ما میگویند: کسی که روزه میگیرد، فقط نباید شکمش روزه باشد. چشمش هم باید روزه بگیرد. همینطور که هرچیزی را نمیخوری، هر چیزی را هم نبین و هر کاری را هم نگو. این پاسداری است. اینکه میگویند: شراب حرام است خودش یک پاسداری است. پاسداری از عقل، اگر کسی میتواند حفاظت کند او باید مسئول باشد. باید پست را به پاسدار واقعی داد. چون یوسف به پادشاه مصر گفت: (اجْعَلْنِي عَلَىٰ خَزَائِنِ الْأَرْضِ) (یوسف /55) مسأله گندم و ارتزاق، رزق مردم را در اختیار من بگذار. چرا؟ برای اینکه من پاسدار هستم. « إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ» حفیظ یعنی پاسدار هستم. من میتوانم گندمها را طوری جیرهبندی کنم که در حق کسی اجحاف نشود. ظلم نشود. بلد هستم چه کنم.
7- نقش زیارت اولیای الهی در دنیا و آخرت
حالا روز تولد امام حسین، من مطالب زیادی برای زیارت نوشتم. این زیارت، گرچه مردم در سرازیری نیاز به گاز نیست. در سرازیری مردم خودشان میروند. مردم خودشان کربلا میروند. ولی من هم یک حدیث بخوانم که زیارت قدردانی از زحمات است. شما که زیارت میروی یعنی حسین جان تو زحمت کشیدی، برای حفظ دین زیر سم اسب رفتی. من زیارت تو آمدم! قدردانی از زحمات است. زیارت یعنی من کار تو را تأیید میکنم. تأیید عملی است. زیارت هشدار به ستمگران است. ای ستمگران فکر نکنید اولیای خدا را کشتید، فراموش میشوند. شما فراموش میشوید ولی اولیای خدا هستند. به فکر این نباشید که حسین را کشتیم و تمام شد. هشدار به ستمگران است که حق محو نمیشود. زیارت شناسایی همفکران است. یعنی آدم وقتی زیارت میرود میبیند اِ او هم آمده، او هم آمده، تمام طرفداران امام حسین آنجا جمع میشوند. زیارت اعلام محبت است. یک مانور سیاسی است. بالاخره داعش بداند، اینطور نیست که حالا قبر حجر بن عدی را منفجر کرد و چهار جنایت کرد، اولیای خدا محو میشوند. یک مانور سیاسی است. آمریکا حواسش جمع باشد. عراق میتواند ویزا را حذف کند و ایران و عراق یکی شود. تمام این جمعیت دهها میلیون عراق بروند، بعد شما میخواهید چه کنید؟ هم مانور سیاسی است. هم اعلام محبت است. اعلام وفا است. تأیید عملی است. قدردانی از زحمات است. مانور کمالات است. حسین جان تو چه کردی، تو چه کردی، تو چه کردی. کمالات انسان به خودش… دو جلد 98 و 99 بحار، دو جلد کتاب صدها حدیث با کم و زیادش درباره زیارت امام حسین است. چقدر ثواب دارد. هر قدمی که برمیدارید یک ثواب برایت مینویسند. یک خلاف را محو میکنند. پاک میکنند. زیارت امام حسین طوری است که در فقه هم اثر گذاشته است. لب زدن به خاک حرام است. به خاک حسین حلال است. مسافر نمازش دو رکعتی است. میگوید: در حرم امام حسین نمازت چهار رکعتی است. یعنی چه؟ یعنی آنجا خانه خودت است. خانه امام حسین، خانه خودت است. روز پاسدار را تبریک میگوییم. امیدواریم که همه ما پاسدار باشیم. از ناموسمان، ازدواج یک رقم حفاظت است. اگر میخواهید دخترها و پسرهایتان برای خودتان باشد، فکرش را دیگران نبرند. دلش را نخرند. فکرش را نبرند و سلیقهاش را منحرف نکنند، دختر دارها اولین خواستگاری که میآید، به او بدهید. به شرطی که اخلاق و سلامتیاش تضمین شود. تحقیق کنید، حالا باشد لیسانس بگیرد. لیسانس میخواهد چه کند؟ من شاید صد بار تا به حال این را با کم و زیادش گفتم. آقا یک کسی تشنه است. شما تشنه هستی؟ خوب… انشاءالله بعد از لیسانس آبت میدهم. به این حرف میخندد. انسان همسر میخواهد. همسر سومین نیاز انسان است. اولین نیاز انسان اکسیژن است. دومین نیاز انسان آب و نان است. سومین نیاز انسان لباس است. قرآن میگوید: ( هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ) (بقره /187) همسر لباس است یعنی چه؟ یعنی بعد از اکسیژن و آب هیچ نیازی مثل همسر نیست. حفاظت از ناموس و اینکه پسرها زود… خانه ندارد. خانه ندارد خوب خانه پدرش باشد. پسر خانه پدرش باشد و دختر هم خانه پدرش باشد. اینها که بعداً میخواهند از راه حرام با هم رابطه پیدا کنند، از راه حلال خود پدر دخالت کند. دختر دبیرستانش را برود. پسر هم دبیرستانش را برود. منتهی اینها بعد از تحقیق باید ازدواج را آسان کنیم. ازدواج پاسداری از ناموس و عفت است. حفاظت از مرز، حفاظت از انقلاب، حفاظت از فکر، حفاظت از عقل، حفاظت از زبان، حفاظت از چشم. وقتی میگویند: پاسدار فقط ذهن نرود یک پاسدار آن هم لب مرز. ما همه باید دائماً مواظب خودمان باشیم. «حاسبوا قبل ان تحاسبوا» (بحار الأنوار، ج ۶۷، ص ۷۳) یعنی چه؟ یعنی شب به شب که میخوابی بگو: امروز چه کردم؟ با چه کسی چه گفتم؟ چه تصمیمی گرفتم و چه عملی انجام دادم؟ این یعنی پاسداری… خودت را بررسی کن. امام کاظم فرمود: اگر هرروز خودتان را بررسی نکنید شیعه واقعی نیستید. شیعه واقعی باید بنشیند و ببیند چه کرده است. حفاظت از عمر و امکانات و نعمتها… خدایا هرچه تا به حال از خودمان حفاظت نکردیم، و دست گل آب دادیم و لغزش داشتیم. به آبروی امام حسین همه لغزشهای گذشته ما را ببخش و بیامرز و به آبروی امام حسین و ابالفضل و امام سجاد که شب تولد این عزیزان است، به آبروی این عزیزان ما را محافظ جان و مال و غیرت و ناموس و مرز و انقلاب قرار بده.
«والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- آیه 12 سوره یوسف، حفاظت از قرآن را به چه کسی نسبت داده است؟ 1) خداوند 2) پیامبر اسلام 3) مؤمنان 2- آیه 41 سوره انفال، شرط ایمان به خدا را چه می داند؟ 1) هجرت در راه خدا 2) جهاد در راه خدا 3) دادن خمس غنایم 3- بر اساس آیات قرآن، چه چیزی مقدم بر ایمان به خداست؟ 1) ترک دنیا 2) کفر به طاغوت 3) نفی علم و عقل 4- دیدگاه درست درباره مراجع تقلید و ولی فقیه چیست؟ 1) عصمت آنان از خطا 2) حجیت قول و دستور آنان 3) بهره گیری از نظرات آنان 5- آیه 30 سوره احزاب، کیفر گناه چه کسانی را دو برابر می شمرد؟ 1) همسران پیامبر 2) یاران پیامبر 3) مهاجران مجاهد
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 701