نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 702
موضوع: پاکسازی جامعه از گناه
تاريخ پخش 09/04/59
بسم الله الرحمن الرحيم
«الحمد لله رب العالمين و صلّي الله علي سيدنا و نبينامحمد و علي آله و لعنة الله علي اعدائهم من الآن الي قيام يوم الدين. »
بحث ما در اين جلسه درباره اين است كه چه طوري مردم را به حق دعوت كنيم. چون قرآن ميگويد: (ادْعُ إِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ) (نحل /125) راه دعوت مردم به حق چيست؟ چه طوري جامعه را از فساد و گناه پاك كنيم؟
1- ضرر فساد و گناه
يك جامعه اسلامي و يك امت مسلمان بايد در خط خدا باشد و فرد، فردش باتقوا باشند. قهراً در جامعه آدم گنهكاري هست. افراد متخلف و متجاوزي هستند. حال رفتار ما با اينها چگونه بايد باشد. برخوردهايمان چگونه باشد؟ برخورد دعوتي داشته باشيم يا برخورد بحثي و منطقي داشته باشيم. احياناً اگر متجاوز است برخورد قاطعانهتر و باخشونتي داشته باشيم. حالا گامهاي اول پاكسازي اين است كه ما ضررهاي فساد را شرح بدهيم. بسياري از ما كه گناه ميكنيم، فساد و ضرر گناه را نميدانيم. انذار، آگاه كردن، شناخت و آگاهي دادن بسيار مهم است. اگر مردم خيلي از مفاسد را بدانند، علم ميتواند آمار گناه را كم كند. علم ما را از اينكه مشروبات الكلي چه مفاسدي دارد، آگاه ميكند. و لذا مثلاً در قرآن ميبينيد كه در بحث قمار ميگويد قمار نكنيد. (إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ) (مائده /91) دليل فلسفهاش را ميگويد. اين كه ميگويم قمار نكن ميداني براي چيست؟ براي اينكه بين شما دعوا ميشود الآن دو نفر هستيد و برادر هستيد و همديگر را دوست داريد. ميگوييد: بنشينيم بازي كنيم. بازي ميكنيد. يكي از ديگري دويست تومان برنده ميشود. بعد وقتي وارد خانه شديد با محبت وارد شديد. آقاي(الف) كه دويست تومان از آقاي(ب) برد وقتي از خانه ميخواهند بيرون بروند، ديگر علاقه قبلي نيست. اين است كه قرآن ميگويد: اين كه ميگوييم قمار نكنيد «يُريدُ الشَّيْطانُ» شيطان اراده كرده است. «أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ» شيطان بخاطر قمار ميان شما كدورت بوجود ميآورد. البته اين يكي از دلايلش است. قمارعيبهاي ديگري هم دارد. مثلاً يكي از مسائلي كه بعضي از زنان ما در زمان طاغوت به آن مبتلا بودند، مسئله بي بند و باري بود. همچنين از پسران مسئله هرزه گري سر ميزد. بسياري از افرادي كه دست به يك گناه ميزنند اطلاع ندارند. بنابراين گام اول اين است كه ما به اينها اطلاع بدهيم. حالا اگر شما برادران اجازه ميفرماييد، من براي خواهرها صحبت كنم. شما هم همين بحث را براي خواهرانتان بگوييد. من هم مستقيماً از طريق تلويزيون براي خواهرها چند دقيقه صحبت ميكنم. مثلاً اسلام به زن و مرد ميگويد كه يك نوع كنترلهايي داشته باشند با اينكه همه خواهر و برادر هستند. با اينكه سوء قصدي هم نيست. دراين حال يك راهي است و بدون اينكه تعصبي هم باشد مسئله بي بند و باري را مطرح كنيم. چه مفاسدي هست؟ يك طرحي برايتان منعكس ميكنم اين طرح را ببينيد.
2- مفاسدي كه بيبند و باري بوجود ميآورد
فرض كنيد ما به همه دخترها گفتيم كه بي بند و بار باشند. ولي تقاضا ميكنم كه هركس گوش ميدهد خودش را از هر نوع پيش داوري خالي كند. اصلاً دين را كنار ميگذاريم. فرض ميكنيم اصلاً اسلامي هم مطرح نيست. ببينيد آقا خدا را كنار گذاشتيم. فرض كنيد پيامبر هم كنار ميگذاريم. امام و اسلام و قرآن را كنار ميگذاريم. اصلاً منهاي دين بحث ميكنيم. يعني تو آدمي من هم آدم هستم. دو نفر آدم بنشينيم و يك بحث انساني بكنيم. كاري به اسلام هم نداشته باشيم. اگر تعصب نداري ببين چه ميگويم. يك افرادي را فرض كنيد. كشوري را فرض كنيد. شهر و منطقهاي را فرض كنيد. گفتيم زن ها بي بند و بار باشند. پسرها هم بي بند و بار باشند. اين چشمهاي باز وقتي به افراد بي بند و بار ميخورد، آن بند و بار ندارد چشم بند و بار ندارد. اين چشم بي بند و بار و آن بدن بي بند و بار تماس كه گرفت بالاخره دو تا آجر كه نيستند كه پهلوي هم باشند. اگر انساني هستند و غرائزي دارند و اگر زشت و زيبايي مطرح است و اگر خوشگلي و زشتي مطرح است بالاخره زن بي بند و بار، مرد بي بند وبار، آن چشم چران اين هم بي بند و بار بخواهيم يا نخواهيم هوس پيدا ميشود. ديگر جاي برو و برگرد ندارد. من نميدانم شما چقدر اطلاع از روزنامههاي رژيم قبل داشتيد. در رژيم قبل اطلاعات و كيهان را خوانده بوديد، دنبال برويم ببينيم چه ميشود. حالا بگذريم از اين كه بعضي مردان و زنان به خاطر شخصيتي كه دارند يك سري از اين مفاسد را انجام نميدهند. اما همه مردها و همه زنها با شخصيت نيستند. دختر هرزه هم هست پسر هرزه هم هست. اگر محيط هم هرزه بشود اين چشم به او بدهد هوس شكوفا ميشود.
3- آثار سوء دنبال هوس رفتن
دنبال هوس كه برويد: 1- گاهي متلك ميگويند. شما بچه تهران هستيد هم از شمال شهر هستيد هم از جنوب شهر هم از وسط شهر هم از شرق و هم از غرب هستيد از همه جاي تهران هستيد. متلكها را در جريان بوديد و شنيده ايد. متلك ميگويند. بعد از متلك در بعضي از كشورها و منطقه ها سوء قصد، شما خيال نكنيد همه بي بند و بارها و همه چشم چرانها همينطور صاف نگاه ميكنند. تو خيابانهاي بعضي شهرها، بعضي كشورها اين چشمها و اين بدنها، دنبال هوس، قتل هم ميكنند توي روزنامه ها خواندهايد دختران ربوده شده. مسئله سوء قصد مسئلهاي است. دنبال سوءقصد مسئله زنا مطرح ميشود. هر كشوري که بي حجابش بيشتر است جوانش بيشتر چشم چراني ميكند. هر جا هوسها بيشتر شكوفا بشود مسئله مراكز فسادش بزرگتر است. آمار افرادي كه آنجا مشغول فساد هستند بيشتر است و من از بعضي از شهرها اطلاعاتي دارم. از نوشته ها خوانده ام. دنبال مسئله زنا مسئله سقط جنين و كورتاژ پيش ميآيد. قرص ضد حاملگي مصرف ميشود، مسئله قرص و آمپول كورتاژ مطرح ميشود، (كار به خدا و پيغمبر نداريم ها اگر ديديد تا آخر حرفم سخني از خدا وپيغمبر به ميان بياورم) امروز روزنامه كيهان و اطلاعات رژيم قبل را ميخوانيم كه ميبينيم كورتاژ چيست؟ و مسئله سقط كه رفت كنار، مسئله حرامزاده پيدا ميشود اگر سقط نشود و اگر كورتاژ نشود خوب حرامزاده پيدا ميشود و حرامزاده را يا در خانه نگه ميدارند يا براي اينكه رسوايي به بار نيايد سر راه ميگذارند بچههاي سر راهي پيدا ميشود. دنبال هوس برويم ببينيم به كجا ميرسيم. چقدر دختر و پسري كه با هم درس ميخوانند مقداري از ساعات مطالعشان حرف هوس بازيها ميشود بالاخره آخر سال از نظر علمي موفقيتشان كم است. گاهي تجديد ميشوند و اين ضرر علمي است كه به ما ميخورد. آمار نشان داده، منطقههايي كه دختر و پسر با هم درس ميخوانند نمراتشان پائينتر از جاهايي است كه دختر و پس از هم جدا درس ميخوانند. اسلام مخالف تفريح نيست. اما تفريح راه دارد. ضرر علمي مهم است، ما داريم جوانهايي كه از نظر مغز و استعداد شاگرد اول هستند ولي بخاطر يك چشم چرانيهايي و يك هوسها و عشقهايي، جوان خوش استعداد و چه بسا نابغه ولي فرصت فكر كردن ندارند، نگاهش روي كتاب است حواسش جاي ديگر است. جوان كتابش را بر ميدارد ميآيد براي امتحان ثلث سوم در خيابان مطالعه كند. اين كتابش را كه دست گرفته فرض كتاب را دست گرفته دارد امتحانهاي ثلث سوم را مطالعه ميكند همينطور كه كتابش دستش است يك زن هرزهاي ميآيد ميرود آن زن هم اظهار علاقه ميكند يا اظهار علاقه نميكند هرزه هم نيست. بند و باري ندارد. ميآيد برود اين جوان كتابش كه دستش هست همينطور نگاه ميكند. ميبيني كتابش دستش نگاهش اينطرف است. تا ميرود پيدا كند يك دو تا كلمه بخواند دوباره يكي از آن طرف ميآيد. جوانهاي حالا را نميگويم رژيم قبل اينطور بود. ميبيني شب تا صبح اين كتابش 10ساعت دستش است، چهار ساعت مطالعه نميكند و آخر سال هم ميبيني نمره كم ميآورد. واين ضرر علمي است. كار به خدا و پيغمبر هم نداريم. اگر اين بحث را براي هر دختر و پسري بگويي اگرتعصب نداشته باشد تسليم ميشود. اگر تسليم نشد با هم تماس بگيريم، تلفن كنيم ببينيم چرا تسليم نشد. خيلي حرف، حرف منطقي است. ضرر مالي را بگويم، پسر نگاه ميكند دختر خودش را حفظ نميكند. پسر علاقه پيدا ميكند. دختر علاقه پيدا ميكند. براي رسيدن به هوس پول ميخواهد، خوب چه كنند؟ چه كنند؟ بي پول است. گاهي كار به جايي ميرسد. شيشه ماشين باز ميكند، آينه ماشين باز ميكند. برف پاك كن باز ميكند. دلال هروئين ميشود. دست به يك سري كارهاي زشت ميزند براي اينكه صد تومان پيدا كند. كارهاي پستي انجام ميدهد. چون هوس كردم هوس راني خرج دارد. براي خرج پول ميخواهد از كجا پول گير بياورد؟ و يا اگر از راه حلال است كلاهبرداري ميخواهند بكند. يك مرد هوسباز خرجش زيادتر است قهراً بايد دست به يك كارهاي ديگر هم بزند. از راه حلال و از راه زحمت بيشتر از يك زندگي ساده آدم پول گيرش نميآيد. اگر يك مرد خواست هوسراني كند پول ميخواهد. آن وقت بايد دست به كارهاي ديگر هم بزند. آمار طلاق زياد ميشود. بپرسيد مردهايي كه زنهايشان را طلاق داده اند. بسياري از مردهايي كه زنهايشان را طلاق دادهاند مردهاي هرزهاي هستند كه به زناني نگاه كردند. نگاه هاي غيرمشروع! هوس پيدا كردند علاقه پيدا كردند. آمدند خانم اولشان را طلاق دادند زيادشدن آمار طلاق از آثار هوس است. باز كار به خدا و پيغمبر نداريم. دنبال آمار طلاق، دختران ربوده شده كه گاهي عكسشان را پدر و مادرشان به تصوير ميكشند در روزنامه ها كه اين دختر چند روز است به خانه نيامده است. دختران ربوده شده ازآثار اين دختر بي بند و بار و پسر چشم چران است. اين پسر و آن دختر و اين هوس، دست به تصميم خطرناك ميزنند و اين هم از آثار هوس است. دنبال هوس برويم گاهي بخاطر رسيدن به هوس خودكشي ميكند. چون دلش ميخواهد ميرود ازدواج ميكند. بخاطر اينكه مسكن ندارد. مردم ما هم كه فرهنگ اسلامي ندارند، حساب نميكنند كه يك جوان را بايد امكانات ازدواج او را فراهم كرد. وقتي ريختند به مهمانهاي لوط عمل زشت لواط را انجام بدهند. حضرت لوط پيغمبر گفت (هؤُلاءِ بَناتي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ في ضَيْفي) (هود /78) بيائيد وسائل ازدواجتان را فراهم كنم. دست به كار زشت نزنيد. اينطور نيست كه ملت ما اينطور باشد كه حاضر باشد. گاهي خودكشي ميكنند. چه بسيار از افرادي بخاطر نرسيدن به هوس خودكشي كردند. دنبال هوس برويم ببينيم به كجا ميرسيم. ديگر كشي ميكنند. گاهي افرادي وقتي ميبينند آماده نيستند زندگي تشكيل بدهد يا زن اين بشود يا شوهر اين بشود. خودكشي ميكند. كه چرا من شكست خوردم. اينها روحيه بلال حبشي كه در جلسات قبل برايتان گفتم، ندارند. بلال حبشي آمد پهلوي پدر يك دختري، گفت دخترت را بمن ميدهي؟ (ان تزوجونا فالحمدلله وان تمنعونا فالله اكبر) اگر دخترت را به من ميدهي الحمدلله، اگر نميدهي خدا بزرگ است. آن روحيه كه نيست. ضعف ايمان هست فشارغريزه هست، هوس هست. تكيه گاه معنوي نيست. باز هم دنبال هوس برويم ببينيم به كجا ميرسيم: به هم خوردن پيوند نامزدي. چه پسران و دختراني كه حلقه براي هم بردند و قرارداد بستند كه انشاءالله به سلامتي نامزد بشوند و بسلامتی عقد و عروسي تشكيل خانواده بدهند. بعد پسر ميآيد يكبار تو خانه ميگويد برگرد. بمادرش ميگويد برو حلقه را بياور ميگويد چرا؟ به خاطر اينكه اين پسر چشم چران نگاه ميكند بدختران ديگر، هوسش گل ميكند و ميگويد برو اين حلقه را از خانه دختر اول پس بگير. خيلي از پيوندهاي نامزدي كه بهم خورده است ريشهاش هوس هاي دومي بوده كه براي اين جوان پيدا شده. اينها يك چيزهايي است كه محسوس است. امراض مقاربتي فراوان می شود. از زماني كه هوسها زياد شد و زنان بي بند و بار شدند وپسران چشم چران شدند نياز به پزشك امراض مقاربتي زيادتر داريم. امراض مقاربتي از آثار هوس است. امراض رواني، افرادي كه هوسشان گل ميكند جوانان چشم چراني كه نگاه ميكنند و نگاه كردنشان تقوي ندارد. آن نگاه ميكند زن هم بي بند و بار است اين چشم وآن دلش ميخواهد. از طرفي امكانات برايش نيست همهاش خودش را ميخورد. نگراني ها، دلهره ها، تحريك ميشود، نميتواند خودش را اشباع كند، ميل دارد نميتواند به ميلش برسد. بنابراين امراض رواني از آثار هوس است. جلوي دل را نميشود گرفت، چه كنيم؟ چون صد تا لحاف هم كه به سر بكشي دلت ميخواهد. غير از چشم و گوش است. گوش را آدم كه پنبه گذاشت، نميشنود. چشمهايش را كه روهم گذاشت نميبيند. اما هوس چيزي نيست كه انسان جلويش را بگيرد. جلوي هوس را نميشود گرفت و لذا اسلام گفته است قبل از اينكه هوس پيداكني، به فکر باش!
4- فرمان قرآن براي جلوگيري از فساد و هوسبازي
حالا اجازه بدهيد بروم سراغ قرآن: (قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِم) (نور /30) به جوانها بگوئيد چشمهايتان را پائين بياندازيد (وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ) (نور /31) به خانمها هم بگوئيد خودتان را حفظ كنيد. زن خودش را حفظ كند. پسر خودش را حفظ كند. قبل از آني كه هوس بيايد هوس را از ريشه جلويش را بگيرند. هوس و تحريكات غير طبيعي نباشد تا اين مفاسد پيش نيايد. «قُلْ» بگو «قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ» بايد بگوئيم ميليونها، ميليون سلام و صلوات و درود بي پايان خدا به ارواح مقدس شهدا كه آن ها خون دادند تا اين آيه ها از لاي كتاب و تلويزيون بيرون آمد. كجا ميشد رژيم قبل بيائيم بگوئيم بي بند و باري؟ شصت هزار نفر شهيد داديم تا بتوانيم اين آيه را براي دختران خودمان، براي دختران وطنمان بگوئيم. خواهرها و برادرها «قُلْ» پيام خداست براي اينكه سوء قصدها، متلكها، زنهاو كورتاژها، حرامزاده ها، بچههاي سر راهي، ضرر علمي، ضرر مالي، طلاقها، دختران ربوده شده، خودكشي ها، حمله ها، ديگر كشيها و امراض مقاربتي براي اينكه اين مفاسد برداشته بشود خدايي پيامي براي شما داده است. پيام خدا را گوش بدهيد. 60000 نفر شهيد شدند تا اين پيام را شما از طريق تلويزيون نگاه كنيد و حالا اگر شما اين پيام رابشنويد و عمل نكنيد در اين ماه شريف و تصميم نگيريد اين ديگر مربوط به خودتان است. (أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ) (حديد /16) دو نفر ميرفتند دزدي كنند. ديدند آن كسي كه خانهاش دزدي رفتند، ديدند سحر اين آيه را ميخواند. آيا هنوز وقت آن نرسيده كه يك خرده تصميم بگيري، تغيير كني؟ هر غذايي را ميخواهي بخوري، هر پولي را ميخواهي تصرف كني، هركس را ميخواهي تأييد كني. چشم و زبانت كنترل ندارد. «أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ آمَنُوا» آيا فرصت آن نشده است كه حالا ديگر يك تغييري در برنامه هايت بدهي؟ دزدها بهم لرزيدند و برگشتند و خوشابحال آن دزدها. (لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ) (حشر /21) قرآن ميگويد: اگر قرآن را به كوه ميفرستاديم كوه منفجر ميشد ولي به انسانها فرستاديم، پيامها براي بعضي انسانها خوانده شود هيچ تغييري پيدا نميكنند. (خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ) (بقره /7) گاهي وقتها انسان جوري است كه مهر ميخورد. اگر آيه خدا را شنيديد و تكان نخورديد تجديد نظر كن چرا تكان نخوريد. چطور شد كه اگر بما بگويند اگر فرم لباست را عوض كني ماهي سه هزار تومان به تو اضافه ميدهيم ميگوئيم نميخواهد 3 هزار تومان بدهي تو ماهي پانصد تومان بده هر قافيهاي خواستي من در ميآيم. چطور شد كه اگر دوفلس پولمان بدهند هر فرمي بخواهند ما در ميآئيم. چرا پيام خدا را گوش ندهيم؟ مگر جوانهايي كه چشم چران نيستند از تفريحات استفاده نميكنند. مگر دختران مسلمان ما از تفريحات محرومند. اينطور که خيال ميكنند نيست، تبليغات سوء شده است كه آنهايي كه ميگويند اگر خواسته باشي مسلمان بشوي از همه تفريحات محرومي. نه ميشود بگوئيم شنبه دريا زنانه باشد يكشنبه دريا مردانه باشد. تمام تفريحاتي كه براي مردان هست همه باشد منتها در محيط سالم! در محيطي كه هوس را شكوفا و تحريك نكنيم. هم تفريح آري هم فساد نه. تبليغات سوء ميكنند ميان دخترها كه آهاي اگر ميخواهي مسلمان باشي از اين به بعد پدرت در خواهد آمد. اينطور نيست.
5- تفريحات سالم در اسلام منع نشده
يك طلبهاي ميخواست زن بگيرد هر جا رفت زن بگيرد به او ندادند توي آن شهري كه بود گفته بودند اگر دخترت را به اين آخوند بدهي اين اول بدبختيش است. خوب اين خانمهايي كه الآن سخنراني ميكنند در جلسه خبرگان هست. در جلسه مجلس شوراي اسلامي هست. در راهپيمايي هست، در راديو و تلويزيون هست نميدانم تو فرهنگ هست مگر معناي اسلام اين است كه انسان برود و ديگر هيچي نفهمد؟ هيچي نگويد؟ ميشود انسان اول روشن فكر باشد هيچ جامعه را هم به هيجان در نياورد؟ ما خيال ميكنيم. تبليغات كردهاند كه اگر خواستي مسلمان بشوي از خوشيها ميگذري. راههاي خوشي هست. برنامه ها هست. منتها هنوز بوي اسلام بلند شده است تازه داريم رو به حكومت اسلامي ميرويم. گفتم انقلاب ما اسلامي است و داريم روبه حكومت اسلامي ميرويم فرق است بين انقلاب اسلامي و حكومت اسلامي و هزار سال هم ميانش فاصله است ما ان شاءالله اگر بتوانيم ره صدساله را يكشبه طي كنيم كه پارسال تا حالا خيلي راه هاي طولاني را طي كرديم، اگر بتوانيم مسئله ازدواج را ان شاءالله يك جوري آسان کنيم. دو سه تا جوان آمدند پيش من گفتند شما در اين شهري كه سخنراني ميكني(در اين شهري كه بودم) ممكن است به اين مردم بگويي كه مهريه را كم كنند ما ميتوانيم ازدواج كنيم. به جوان گفتم خودت خواهر داري يا نه؟ سرش را پائين انداخت. گفتم نه، خوب بگو خودت خواهر داري يا نه؟ گفت خوب بله خواهر دارم. گفتم من امشب دو تا داماد براي خواستگاري خواهرت ميفرستم ارزان ميدهي؟ چطور براي خواهر خودت هزار تومان، اما براي خودت دختر مردم مفت؟ اگر بنا باشد بايد همه ما مسئله پول را کنار بگذاريم. اگر همه مسئله پول را برداريم قصه ديگر حل ميشود. اين است كه همه براي ديگري ميخوانيم. همين جواني كه ميگويد چرا مردم اين چنين كردند فردايش كه براي خواهر خودش ميآيند. منطق ديروزش يادش ميرود. (قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِم) (نور /30) غض يعني فرو بيانداز(پيش كش) نگاهت كه افتاد ديگر خيره نگاه نكن تا نگاهت افتاد پائين(پيش كش) نگاهت را بيانداز. اين كه ميگويند يك نظر حلال است يك نظر بيست دقيقهاي نيست. يعني اگر در را باز كردي نگاهت خورد، مشکلی ندارد، اما بعد كه خورد(پيش كش)(پائين را نگاه كن) «قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ» بگو براي مومنين «يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِم» كم كنند از چشمشان (وَ قُلْ لِلْمُؤْمِنات) (نور /319) به زنها هم بگوئيد اين چنين باشند.. خوب از بحث پرت نشوم ميدانيد موضوع بحث ما چيست؟ موضوع بحث ما اين است كه راه پاكسازي جامعه را ميخواهيم بگوئيم.
6- آگاه كردن مردم يكي از راههاي پاكسازي جامعه
1- يك راه براي پاكسازي جامعه اين است كه بمردم آگاهي بدهيم. بدختر خانم بگوئيم دختر خانم اگر با كرشمه آمدي در خيابان و بچههاي مردم را تحريك كردي تو به فساد زمين کمک کرده ای، داري روبه فساد ميروي و بچه ها را رو به فساد ميكشاني ومرد هم همينطور است جوان هم همينطور است. جوانها هم حق ندارند هرفرم لباس بپوشند. بايد محيط ها، محيطهاي سالمي باشد. ممكن است پسر جوان هم فرمي بيايد بيرون که تحريك كننده باشد. زن هم ممكن است چادري باشد اما با چادرش تحريك كننده باشد. اسلام ميخواهد زن و مردي كه بيرون كار ميكنند يا در خانه كار ميكنند ميخواهد محيط محيط سالمي باشد. اصالت روي تقوي و سلامتي است. بنابراين، اين شامل بعضي زنهائي هم ميشود كه احياناً ممکن است حجاب هم داشته باشند، اماحجابشان فرم طبيعي نباشد. فساد سيگار را بگوئيم. فساد مشروبات را بگوئيم، فساد بي بند و باري را بگوئيم. اگر مردم بدانند فساد است، خيلي ها دست از فساد ميكشند. بسياري از دختران ما نمی دانند. من جاهايي بودم بحث بي بند و باري را كردم خيلي اثر گذاشته است. البته افرادي هم بودهاند كه اگر صد تا دليل هم بياوري كتفش را بالا مياندازد. كتف بالا اندازيسم هم يك مكتبي است. ميگفت مادر بزرگ من هم ايسمي است. گفتند: اين پيرزن ديگر چه ايسمي است؟ گفت: رماتيسم. حالا هر كسي يك ايسمي دارد. يك گروهي هم هستند گروه كتف بالا اندازيسم. يعني هرچه به او ميگوئيم نميخواهد قبول كند خوب اگر كسي نميخواهد قبول كند هيچ. اما اگر كسي خواست قبول كند از راه آگاهي خيلي ها در راه ميآيد.
7- تماس با افراد مطلع از راههاي پاكسازي جامعه
2- تماس با اسلام شناسها، تماس با اساتيد دانشگاه متعهد، تماس با روحانيون متعهد. تماس با همه افرادي كه اطلاعاتي دارند و كتابهايي مفيدي نوشته اند. اين راه پاكسازي است. واقعاً علاقه به نماز ندارند براي اينكه فلسفه نماز را نميداند، نمی خواند. بنشيني برايش فلسفه نماز را بگويي ميگويد عجب اين است. خوب پس باشد. جايي بودم كه عدهاي نماز نميخواندند من هم اطلاعاتم محدود است با اين اطلاعات محدودم فلسفه نماز را كه گفتم، گفتند خوب حالا ما ميخواهيم نماز بخوانيم حالا چه جوري بخوانيم؟ گفتم شما «بسم الله الرحمن الرحيم» بگوئيد. گفتند اين را بلديم: (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين) (فاتحه /1) را نميدانيم. آن «نستعين» «مستقيم» هايش را نميدانيم. شايد 30%، 40% از افرادي كه غرض و مرض ندارند بر ميگردند. راه پاكسازي آگاه كردن است بنابراين ما بايد سعي كنيم. كتابهاي مفيد را زياد بخريم پخش كنيم. انتشارات بايد يك جوري باشد كه در اختيار همه باشد. نرخ كتاب پايين باشد، حالا ديگر اين ها مسائل اجرايي است من نبايد دخالت بكنم. چاپ كتاب، پول كاغذ، پول انتشارات در اختيار چه کسی باشد؟ نميدانم يك برنامهاي داشته باشند كه هر كسي ميخواهد كتاب بخواند، مطالعه برايش آسان باشد. در هر دهي در هر شهري امكانات مطالعه باشد. اين حالا برنامه ريزياش چيست؟ ديگر من معلمي هستم و طرح اجرايي، . . . چيزهايي تو ذهن من هست كه مطرح نكنم. يك چيزي ميگوئيم. يك موج ميافتد. علياي حال اين امكانات بايد باشد.
8- پر كردن فراغت از راههاي پاكسازي جامعه
پر كردن خلاءها مهم است. خيلي وقتها افرادی كه به فساد كشيده ميشوند، به خاطر وجود اين خلاهاست. چون زندگي ماشيني باعث شده است كه اين كار را 3 ساعته انجام بدهد. چون كارها همهاش با ماشين است سرعت دارد. انسان وقت زيادي دارد. خوب وقت زيادي را چه كند؟ آدم بيكار نميداند چه كند دست به يك كارهاي ديگری می زند. وسوسه هميشه براي آدم بيكار است. آدمي كه كار دارد، کمتر دچار وسوسه می شود. مسئله پر كردن خلاءها و ايام فراغت مهم است. ما اگر خواستيم، پستانك را از ذهن بچه بكشيم بايد يك پستاني دهنش بگذاريم. اگر خواستي به بچه بگوئي اين غذا را نخور پس بايد يك بيسكوئيتي دستش بدهي. بايد اين خلاء را پر كنيد. بايد يك تفريحات سالمي باشد. اگر تفريحات سالمي بود يك امكاناتي بود، امكاناتي بوجود آمد ديگر كم ميشود. درزمان انقلاب جوانان ايران شايد 99 % آنهايي هم كه احياناً گاهي يك لغزشهايي داشتند 90% ايشان ديگر دنبال لغزش نرفتند. يك كار انقلابي را متعهد شدند. شبها تا صبح تو خيابانها پاسداري و راهپيمايي ميكردند. تظاهرات ميكردند. اجناسي را پخش ميكردند نميدانم جمع ميكردند چون در همه جا آنها انقلابي شده بودند. اصلاً مسئلهاي نبود كه اين دختر زيباست اين زشت است. قمار است، عرق است. ورق است. سيگار است. عيش است. چون يك كارصحيح انقلابي مثبت پيش آمده بود. خوب شماي انقلابي بعد از انقلاب هم كه انقلاب بدرجه نهايي نرسيده است، حالا بايد بعد از اين انقلاب ببينيم اين انقلاب چي بود؟ اين جمهوري اسلامي چيست؟ ما بايد درباره شناسايي اسلام برنامههايي داشته باشيم. ما الآن نبايد وقتي ميگويند اسلامشناس، آرام بمانيم. شما نميدانيد در پستها و اداره جات گير اسلامشناسند. الآن در هر جا دست ميزنند، می بينيم که اسلامشناس نداريم. از همين الآن شروع كنيد. تابستان است. قرآن ميگويد: (إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً) (انشراح /6) «عسر» يعني مشكلي «يسر» هم يعني آساني ميگويند فلان كار ميسر است. يعني آسان است. «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» با مشكلات آساني است. خوب حالا كه با مشكلات آساني است (فَإِذا فَرَغْتَ) (انشراح /7) وقتي فارغ شدي از انقلاب، راهپيمايي و پاسداري «فَإِذا فَرَغْتَ» وقتي فارغ شدي. از امتحانات ثلث سوم فارغ شدي مدركت را گرفتي، از خطرهاي انقلاب «فَانْصَبْ» قرآن ميگويد «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ»اي محمد(ص) وقتي فارغ شدي از كاري خوب نگو من كه راحت شدم. مدركت را گرفتي تا آخر ميخواهي ليسانس باشي؟ تا آخر ميخواهي ديپلم باشي؟ يعني اول 20سالگي ديپلم در سن 60سالگي هم ديپلم؟ زشت است با يك مدرك تا آخرعمرت زندگي كني، خوب كم است، «فَإِذا فَرَغْتَ» وقتي فارغ شدي از مدركت، مطالعههاي تابستاني را شروع کن. «فَانْصَبْ» يعني «فاتعب نفسك» يعني به تلاش بيفت. وقتي فارغ شدي از يك كار خودت را وادار كن به يك كار ديگر. ايام فراغت را پر كن. حالا چه كار كنم؟ (وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ) (انشراح /8) تابستان است هوا گرم است. بالاخره از 7صبح تا ساعت10 آن سه ساعت ميشود مطالعه كرد. باز در هواي داغ كار عملي نميشود كرد. كارهاي معاشرتي را که ميتوان انجام داد، بريم ببينيم يتيمهاي شهرمان چند نفرند. بيائيم دسته بندي كنيم. بيائيم يك نمايش خوب براي يتيمها درست كنيم چهار تا جوان انقلابي بيايند بچه يتيمها را با يك ميني بوس توي يك مزرعه ببرند، آب و هواي خنك بدهند. شما خيال می کنيد اين ها كيف ندارند؟ من اگر يك ميني بوس بگيرم در اين شهر و ده كوچك بيست تا بچه يتيم را ببرم در يک مزرعه در يك استخري دوكيلو ميوهاي به ايشان بدهم بخورند و برشان گردانم، يعني خنده بچه يتيم لذت دارد. منتها وقتي بچه يتيمها ميخندند. شما يك كيفي ميكنيد. آن كيف را ما حس نكرديم. بيائيم ببينيم كمبودها چيست؟ بيائيم ببينيم كجا چه نيازي دارد؟ چه كاري ميتوانيم بكنيم؟ تغيير در هيئت ها و در مسجدها براي ضعفا، براي نارسايي محلي، نارسايي شهري، چه کسی كمبود دارد؟ چه جوري ميتوانيم كمكش كنيم؟ «فَإِذا فَرَغْتَ» پس اگر فارغ شدي. . . الآن دانشگاه تعطيل است. حالا كه تعطيل است چه كنيم؟ «فَانْصَبْ» يك زنجير چهار ريال ميخرد. در خيابان راه ميرود زنجير رامي چرخاند. تمام كه شد زنجير را بر ميگرداند. آقا شما چه كاره اي؟ بنده ديپلم بيكار. چرا بيكاري؟ آقا دولت به ما كار نداده است. مگر دولت بايد كار بدهد؟ بايد يكي دستمان را بگيرد. شدي سماور، شدي سبو، شدي آفتابه، خودت يك كاري كن. لازم است دستت را بگيرند؟ شما خودت فردا ميخواهي يك مملكتي را بچرخاني. اگر در 18 سالگي منتظر هستي يكي عزل و نصب بكند. فردا هم كه بزرگ شدي يكي عزل و نصب خواهد كرد. منتها يا با يك تلفن عزلت خواهد كرد يا با هزار تومان نصب خواهد كرد. تو نگذار با تلفن و با هزار تومان عزل و نصب بشوي. راه خدمت را پيدا كن كار زياد است. بايد از آن فكري كه داريم بيرون بيائيم. علي بن ابيطالب نشسته بود كفشهايش را وصله ميزد. اين حديثهايي كه ميخوانم براي چيست؟ در حديث داريم جلساتي كه دور هم جمع بشويد و از فضائل اهل بيت نگوئيد، غصه خواهيد خورد. يعني چه؟ يعني وقتي مينشينيد ميگويند علي بن ابيطالب خودش كفشهايش را ميدوخت. يعني يك جوان ديپلمه اگر كفاشي ياد بگيرد ننگ نيست. چرا بايد الآن يك جفت كفش اين قدر گران باشد؟ چون كارگر كم است. چرا كارگر كم است؟ بابا كفاش است تا جوانش ديپلم است عارش ميشود شغل پدر را انتخاب كند. علي بن ابيطالب كفاشي ميكرد. دختران ديپلمه ما ميتوانند هنر ياد بدهند. خيلي قشنگ، بعضي از خواهرها با يك كادرهاي مشخصي با يك برنامههاي جالبي از شهرهايي كه قالي بافي بلدند، نظير اصفهان، كاشان و نائين و يزد از منطقههاي ديگر و يك گروهي از دختران را قالي بافي ياد ميدهند. حالا البته قالي بافي در رژيم قبل وسيله استثمار بود. اما خود قالي بافي خوب است استثمارش بد است. دختر كه قالي ميبافد باعث ميشود كه درس نخواند! ! من ميگويم درس هم وقت درس بخواند، در کنار آن اين هنر را هم بلد باشد. دختر قاليباف را سرمايه دارها استثمار ميكنند. بايد قاليبافي را بلد باشد و زير بار استثمار هم نرود. ما براي اينكه از زير كار در برويم يك نقطه عيبي پيدا ميكنيم و ميگوئيم چون قاليبافها مورد استثمارند پس اين هنر را ياد نگيريم. اين منطق منطق غلطي است. بسياري از دختران ما ميتوانند هنرهايي كه دارند منتقل كنند. بسياري از پسرها هنرهايي كه دارند، می توانند منتقل كنند. براي ديپلمه ها كار هست، البته دولت، نميخواهم بگويم دولت بي تقصير است. توجيه گر نيستم كه خدا لعنت كند مرا اگر خواسته باشم عيب كسي را بپوشانم. هر كه هرعيبي دارد سر جايش محفوظ است. ميخواهم بگويم شما معطل نباش. البته ديگران هر وظيفهاي دارند داشته باشند. مثل مردي كه به خانه ميآيد نبايد معطل باشد كه حتماً خانم برايش چاي درست كند. خودش بلند شود و سماور را روشن كند. حالا اگر خانم روشن كرد چه بهتر دستش درد نكند. اما اگر خواسته باشي اميرباشي خوب به اسارتت ميكشاند. معطل نباش تا آمريكا چه كند. دولت چه كند. خانم چه كند. نيازبه هيچكس نبايد داشته باشي. (إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً) (انشراح /6) وقتي فارغ شدي از امتحانات «فَانْصَبْ» شروع كن به يك كار نو«وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ» راه سوم براي پاكسازي جامعه، مسئله نظارت عمومي و امر به معروف و نهي از منكر است و راه چهارم كه از همه مهمتر است: اجراء حدود و ديات و قصاص است.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 702