نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 724
موضوع: پرسش و پاسخ(21)
تاريخ پخش: 77/10/24
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
ماه رمضان امسال توفيقي داريم در محضر دوستان به سؤالات جواب ميدهيم، سؤالات عمومي نه سؤالات صنفي، دانشجويي، بازاري، كارمند، كشاورز، دختران و پسران.
1- اختلاف فتوي ضعف نيست
با عرض سلام و خير مقدم خدمت برادر محترم جناب آقاي قرائتي و با آرزوي قبولي طاعات و عبادات همه مسلمين در ماه مبارك رمضان. چرا در مسائل شرعي ميان فقهاء اختلاف است؟ و وظيفه ما در اين ميان چيست؟ جواب: كدام يك از رشتههاي علمي بين دانشمندان آن اتفاق نظر وجود دارد، و آيا در دنياي علم چنين چيزي را سراغ داريد؟ چيزي بگويم كه مثل آب جوش براي همه معدهها مناسب باشد. در هر زمان از گذشته و حال و آينده، هر رشته علمي كه نياز به تفكر و تعقّل دارد در آن اختلاف نظر هست. آنچه بداست درگيري است نه اختلاف، تا حالا ديدهايد دو مرجع در خيابان يقه همديگر را بگيرند. همچنين دو پزشك با اينكه در دادن نسخه اختلاف نظر دارند ولي هيچ كس ياد ندارد با هم درگير شده باشند. فكر آزاد است والّا مگر آجر و قالب صابون هستند، بلكه انسان است و از الطاف خداوند اين است همانطور كه شكها فرق ميكند فكرها هم، هوي و هوس بد است. پس اختلاف فتوا و نظر: 1- در تمام تاريخ در تمام رشتهها، بوده و هست و خواهد بود كه اين كمال است. اگراختلاف برخاسته از: 1- هوي و هوس مثل: جشن گرفتن در تالار يكي ميگويد فلان جا چون با مسئول آن دوست است ديگر هم ميگويد فلاني چون دوست است. دو مرجع يكي حضرت امام خميني(ره) و يكي آيت اللّه العظمي خوانساري درباره مفسد في الارض دو نظرداشتند. مدرسهاي در تهران بود با موقوفات و درآمد زياد، كه در وقف نامه آن آمده كه درآمد آن زير نظر مجتهد اعلم تهران خرج شود، تا امام خميني(ره) در نجف و قم بودند مجتهد اعلم تهران آيت اللّه العظمي خوانساري بود، بعد امام خميني(ره) كه به تهران آمدند آن درآمد را تحويل نگرفت و فرمود بايد بدهيد به حضرت امام خميني(ره) كه الآن مجتهد اعلم تهران ايشان است، آمدند خدمت امام خميني(ره) فرمود: من تهراني نيستم و الآن براي مريضي به تهران آمدهام بدهيد خدمت آيت اللّه خوانساري. پس ميبينيد دو مرجع با اينكه اختلاف نظر با هم دارند ولي درگيري ندارند، اين زهد و تقواست، و اگر اين باشداختلاف نظر هم قداست دارد. – اما اينكه وظيفه ما چيست؟ ما دستور داريم از مجتهد اعلم تقليد كنيم، كه بايد با پرسش از اهل خبره او را شناخت. واگر اعلم شد ضريب خطا كم ميشود. مثال: از بين چند راننده آنكه پايه يك و سابقه زيادتر دارد براي مسافرت ضريب اطمينانش زيادتر است. البته در مسائل حكومتي سخن حاكم و ولي فقيه برتري دارد گرچه در آن مورد مراجع با ولي فقيه اختلاف نظر داشته باشند. مثلاً اگر حمله كرد دشمن، اگر يكي بگويد دفاع واجب و يكي احتياط كه مملكت از دست ميرود. مثال: در زمان امام خميني(ره) هم مراجع ديگر مثل آية اللّه شاهرودي، حكيم، گلپايگاني، اراكي و ديگران هم بودهاند ولي براي مرگ بر شاه و مرگ بر آمريكا در تبعيّت و اطاعت از امام خميني(ره) همه متحد شدند تا انقلاب پيروز شد، پس در مسائل سياسي سخن ولي فقيه برتر و حاكم است. در مسائل تقليد هم اعلم.
2- اوصاف و شرايط همسر خوب
سؤال دوم: همسر خوب داراي چه شرائطي است؟ جواب: سؤال خوبي است. كار خوب و درستي است. شرائط همسر خوب: 1- فكر و عقيده: قرآن ميفرمايد (وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ) (بقره /221) اگر كنيز فكرش درست باشد بهتر از زن آزادي است كه فكرش خراب باشد. 2- محبّت: گويند: خواهان كسي باش كه خواهان تو باشد، زياد حساس نشويد به يك مورد خاص. بعضي از زنهاي پيامبر(ص) خود را زيادي لوس ميكردند، قرآن ميفرمايد: (عَسى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَيْراً مِنْكُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَيِّباتٍ وَ أَبْكاراً) (تحريم /5). و از اين آيه معلوم ميشود كه بعضي از زنهاي پيامبر خيلي هم درجه يك نبودند، هيچ وقت فكر نكنيد تمام خوشيها فلان مورد است. البته دو نوع محبّت داريم: الف) عميق ب) زودگذر بعضي محبّتها مثل ظرف بستني يك بار مصرف و پلاستيكي است، حالا توي پارك خنديد و تلفن كرده عميق نيست و بي ريشه است به همان دليلي كه امروز با فلان محبّت پيدا كرده، ديروز و فردا هم با ديگري. داستان تاريخي: آمد خدمت حضرت امام (ع) كه چرا شما قيام نميكنيد، فرمود با چه كسي؟ عرض كرد با هزاران شيعه ناب. حضرت فرمود: مثل شما. گفت آري، فرمود: پس شما برويد داخل اين تنور، عرض كرد ما كاري نكردهايم ما يك پيشنهاد داديم ديگري آمد سلام كرد حضرت فرمود: برو داخل تنور، فوري رفت داخل تنور، حضرت فرمود: چند شيعه اينطوري داري؟ كه اگر گفتم برود، و بپرد، عرض كرد: هيچي. آنها شيعه تنوري ميخواهند. 3- گذشت 4- قناعت 5- عفت 6- صبور
3- ارزش خدمت متقابل زن و شوهر
7- خدمت به يكديگر اگر مرد به خانم بگويد من تو را دوست دارم هيچ زمان از دل او بيرون نخواهد رفت. اگر مرد لقمه را گرفته و به دهان زن بگذارد ثواب دارد. كسي خدمت به همسر نميكند به جز «صديق » و «شهيد». خواستند نحوه غذا خوردن حضرت امام خميني(ره) را ببينند بالاخره برنامه ريزي كردند براي يك افطاري كه در آن جلسه مقام معظم رهبري هم بود ترتيب دادند، ايشان هم قبول كرده و در جلسه آمدند ولي فرمود: يك آب جوش با شما هستم ولي شام را بايد با خانم بخورم. و 70 سال است اينچنين بوده مرا از او جدا نكنيد. حديث: اگر زن در خانه همسر خدمت كند براي هر قدمي كه برمي دارد ثواب مينويسند. زندگي به دارايي نيست آنقدر افرادي روي موكت زندگي كرده ولي شيرين و خانوادههايي كه روي قاليهاي دست باف ولي زندگي مرگ بار، فكر زندگي را شيرين ميكند با محبت و گذشت و قناعت و عفت و صبر حديث: اگر كسي به نزد همسر بنشيند مثل كسي است كه در مسجد پيامبر معتكف شده است. البته مرد هم در علاقه به مادر و همسر و فرزند بايد تنظيم كند و زن هم بايد بداند كه همسر او تنها همسر او نيست بلكه فرزند مادر او هم هست. ضمن اينكه همسر است بنده خدا هم هست و در مسجد ميخواهد نماز اول وقت بخوانداسير كه نيست، منزل مادر رفته و او به تو اين را ياد داد؟ توقع نابجا از همسر در اظهار محبت نسبت به پدر و مادربي انصافي است. و اگر اين اصولي كه گفتيم نبود زندگي تبديل به آتش ميشود و جهنم، و با اخلاق و خصلتها ميتوانيم خانه را يا بهشت و يا تبديل به جهنم كنيم.
4- آرايش و آراستگي همسر و عوامل امنيت خانوادگي
سؤال سوم: اسلام براي آرايش و حفظ سلامت خانواده چه توصيههايي را نموده؟ جواب: جواب سؤال دوم و سوم مشابه است. 1- آرايش: مرد براي زن و به عكس حديث: شخصي به امام صادق(ع) عرض كرد خيلي خود را آراستهاي حضرت(ع) فرمود: هرچه مرد براي زن خود را بيارايد زنش پاكدامنتر خواهد ماند. و به عكس اگر اين نباشد و هر وقت وارد منزل ميشود بوي دنبه و يا سيگار از او ميآيد (خنده حضار) و يا لباس و يقهاش كج است. و اگر از كوچه و خيابان با مرد سوپردولوكسي رد شود بو ميكشد ميگويد: مردم چه همسراني دارند و ما چه همسري و اين اول اضطراب است. 2- ياد خدا: (أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) (رعد /28) ياد خدا آرام بخش است. بر اين عقيده است كه اگر در برابر مشكلات صبر كرد خداوند جبران كرده و به او عناياتي خواهد داشت. 3- معاشرت خوب و پسنديده: قرآن دراين باره ميفرمايد: (وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ) (نساء /19) با خانمها طبيعي زندگي كنيد (بدون هيجان). 4- احترام متقابل: همديگر را خوب صدا زدن، تعريف يكديگر را كردن، اگر گاهي از همسر ناراحت هستيد قرآن ميفرمايد: (فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيْراً كَثيراً) (نساء /19). گاهي از زنها ناراحت هستيد (به فكر طلاق نباشيد) چون گاهي از چيزي ناراحت هستيد ولي خداوند براي شما در آن خير زيادي قرار داده. گاهي آنطوري كه ميخواهد نيست ولي اگر تحمل و صبر كند خداوند جبران ميكند. چون يكي از اسامي خداوند «جبّار» است، يعني جبران ميكند. اگر حادثهاي پيش آمد زود زندگي و خانواده را متلاشي نكرده و با ياد و معامله با خدا او را حل كنيد.
5- شرايط و حدود ارتباط با كفار
سؤال چهارم: آيا روابط ما با اهل كتاب و كفار بايد يكسان باشد؟ جواب: مناسب است جواب اين سؤال با اينكه امشب شب قدس است، و ما فردا بايد در راهپيماييشركت كنيم كسي از من پرسيد: ما در قرآن براي راهپيمايي هم آيه داريم؟ گفتم بله: قرآن ميفرمايد: (وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ) (توبه /120) قدمي را برنمي داريد كه بواسطه آن كفّار به غيظ ميآيند مگر اينكه در مقابل آن براي شما عمل صالح نوشته ميشود. «يَطَؤُنَ»: يعني حركت دست جمعي و راهپيمايي، پس اين راهپيمايي هم عمل صالح است. در آيات ميخوانيم كه: (إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات) (عصر /3). عمل صالح، نماز و روزه و حج هست، حركتهايي هم كه كفار به غيظ آيند عمل صالح است، مثل راهپيماييبهمن وقدس، حركتهايي كه از آن كفّار عصباني ميشوند. – چگونگي رابطه با كفار: الف) داد و ستد مانعي ندارد. ب) وفاي به عهد لازم است. ج) آمد و رفت مانعي ندارد. د) سلطه پذيري، نبايد باشد. در اين رابطه قرآن ميفرمايد: (وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً) (نساء /141) هرگز قرار نداده خدا براي كفّار بر مؤمنين راه نفوذ قرارنداده، «لا» يعني نه، قرار نداده «لَنْ» يعني هرگز (هرگز قرار نداده) پس هيچ زمان خداوند اجازه نميدهد كفّار برمسلمانها سلطه داشته باشند. البته قرآن درباره دادوستد و رفت و آمدها هم ميفرمايد: مواظب باشيد كه دشمن: (وَدُّوا ما عَنِتُّمْ) (آلعمران /118) آنها دوست دارندكه شما در زحمت باشيد. (وَ إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها) (آلعمران /120) اگر به شما بدي برسد شاد ميشوند. مطمئن باشيم كه هيچ وقت باطن آنها با ما خوب نخواهد شد. دليل آن اينكه سال بمباران شديم و هيچكدام ما راكمك نكردند، پس هميشه كينه آنها را داشته و مواظب باشيد. باز ميفرمايد: (وَ ما تُخْفي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ) (آلعمران /118) آنچه به دل آنهاست درباره شما بيشتر از آن است كه به زبان ميآورند. باز ميفرمايد: (إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ) (آلعمران /120) اگر خيري به شما برسد ناراحت ميشوند. اگر هم مقام معظم رهبري از فوتباليستها تشكر ميكند چون اين يك توي دهني بود به آمريكا، كه بعد سياسي آن مهم است. ما بايد حساس شويم كه كجا اسلام عزيز و پرچم اسلام. ما ايراني هستيم غرور داريم، ميفهميم، و از اينكه با اين هوش و استعداد ما را در استضعاف نگه داشتهاند ناراحت هستيم، و ما در فاصله كوتاه انقلاب جنگ درخشيديم، اين درخشش قبلاً هم بوده آنها نگذاشتهاند بروز كند. بايد بدانيم كه: (قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ) (آلعمران /118) حرف زدن آنها دليل و ميزان كينه آنهاست. (ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لا يُحِبُّونَكُمْ) (آلعمران /119) شما آنها را دوست داريد در حالي كه آنها شما را دوست ندارند. يك آمريكايي حاضر نيست كلاه نمد بگذارد، ولي هزار ايراني كراوات ميبندند، درصورتي كه كلاه نمد خاصيتي دارد ولي كراوات خاصيتي ندارد، و اين دليل خودباختگي ماست كه زود تسليم ميشويم. آيه ديگر ميفرمايد: (وَ لَنْ تَرْضى عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ) (بقره /120) تا دربست مخلص و تابع نشوي آنها از تو راضي نميشوند. البته اسراييل امروز حسابشان از يهوديها هم جداست كه يك مسأله سياسي هم هست، تنها امروز مسأله اين نيست كه با فلسطين و لبنان چكار ميكند، طرحهاي اسراييل محو اسلام است، و آمريكا هم او را حمايت ميكند. با يك موشك درجاي ديگر حساس ميشوند ولي وجود انواع آن در اسراييل مانعي ندارد. پس ما بايد براي روي سياه كردن آمريكا و به دهن زدن اسراييل بايد در راهپيماييشركت كنيم، و بغض خود را نسبت به كفار مسلمان كُش اعلام كنيم، آنها كه روزه ميگيرند ولي در راهپيماييقدس شركت نميكنند پنجاه درصد مسلمان هستند اينها مورد انتقاد قرآن هستند كه به بعضي آيات عمل كرده و بعضي را كنار ميگذارند ميفرمايد: (نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ) (نساء /150) به بعضي آيات ايمان آورده و به بعضي كافر ميشوند. رفتم يك مسجدي ديدم مرگ بر آمريكا نميگويند همه نماز شب خوان هستند بين نماز بلند شدم گفتم: مسلمانان، محترمين، همه شماها خوب هستيد ولي پنجاه درصد چون قرآن ميفرمايد: (أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً) (فتح /29) نسبت به كفار شديد و با خود مهربان باشيد، بعد ميفرمايد: «تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً» ركوع و سجود بعد از مرگ بر آمريكا است، شما ركوع و سجده داريد ولي «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ»تان كم رنگ است. يكدفعه همه گفتند «مرگ بر آمريكا».
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 724