نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 793
موضوع: تجلیل از بزرگان
تاريخ پخش: 16/11/99
1- تجلیل خداوند از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم
2- درود دائمی خدا و فرشتگان به رسول خدا
3- تجلیل زبانی همراه با تسلیم عملی
4- تجلیل از زنان فداکار و پاکدامن
5- تجلیل از کمالات پایدار، نه موسمی و مقطعی
6- حاکمیت اراده انسان بر شرایط محیطی و اجتماعی
7- تجلیل از پیشکسوتان انقلاب و دفاع مقدس
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
دههه فجر 99 را تبریک میگوییم. موضوع بحثمان بزرگداشت و تجلیل است. تجلیل از یک فرد یا تجلیل از یک گروه یا تجلیل از یک خط، ما در اسلام تجلیل داریم یا نداریم. موضوع بحثمان این است. اول اینکه خود خداوند از پیغمبر تجلیل کرده است. آیهاش را خیلیها حفظ هستند، نصفش را من میخوانم و نصفش را شما بخوانید. بسم الله الرحمن الرحیم، آیهای که ایرانیها حفظ هستند. (إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً) (احزاب /56)
1- تجلیل خداوند از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم
در مورد این مقداری صحبت کنیم. موضوع بحثمان تجلیل 1- قرآن میفرماید: (إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً) (احزاب /56) آیه قرآن است ولی در مسجدها که میخوانند بعضی فکر میکنند دعاست. البته دعا هم هست ولی، همین آیه ساده را یادم هست یک وقتی سالهای قبل دعوت شدیم دانشکده مدیریت زیر پل گیشا، دانشجوها بودند، کارمندها بودند، جمعی از اساتید بودند. گفتم ما از این آیه ضمن اینکه آیه تجلیل است میخواهیم مدیریت هم استفاده کنیم. اول معنا کنم،«إِنَّ اللَّهَ» یعنی به درستی که خدا «وَ مَلائِكَتَهُ» خدا و ملائکه «يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ» پیوسته و دائماً بر پیغمبر درود میفرستند. بعد میگوید: شما هم تجلیل کنید. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» شما هم«صَلُّوا» وقتی خدا «یصلی» پس تو هم (صلوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً) (احزاب /56) آن زمان قدیم که این آیه را معنا میکردم و اصول مدیریت را بحث کردم گفتم یک مدیر یک بخشنامه میکند. حالا در هر مرحلهای هست، استاندار باشد، شهردار باشد، مدیرکل باشد، وکیل باشد، سفیر باشد، وزیر باشد. بالاخره مسئولین گاهی دستورالعمل صادر میکنند. برای دستورالعمل نکاتی هست. 1- [پای تخته] نکاتی… شرایط دستورالعمل، اگر میخواهید دستور بدهید. یک شرایطی… 1- اول دستور صریح و قاطع باشد. 2- دستور دهنده خودش عمل کند. 3- برای انگیزهی مردم بگوید فرهیختگان عمل میکنند. 4- دستور همراه با احترام، تجلیل باشد. دستور جامع باشد. عمل عاشقانه باشد، حالا اینها را توضیخ بدهیم. اما اینکه میگوییم: یک رئیس جمهور از هر مرحلهای وقتی میخواهد به پرسنل و کارمندانش، دستورش صریح و قاطع باشد. از کجا در میآید؟ میگوید: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ»، «انّ» یعنی به درستی که، یعنی حتماً و قطعاً شک نکن. مثل اینکه میگوییم نامه جدی، نامه جدی یعنی من و من نکنیم. کلمه «انّ» یعنی قطعا، میگوید: خدا و فرشتهها صلوات میفرستد، بعد میگوید: مردم شما هم صلوات بفرستید. «إِنَّ اللَّهَ» خود دستور دهنده هم میگوید: من عمل میکنم. منی که خدا هستم و به شما دستور میدهم به پیغمبر صلوات بفرستید، خودم که خدا هستم صلوات میفرستم. «إِنَّ اللَّهَ»
2- درود دائمی خدا و فرشتگان به رسول خدا
مثلاً شما میخواهی بگویی که کشورهای پیشرفته میخواهد دستور به نیروی انتظامی بدهی، مسئولش میخواهد دستور بدهد که موتورسوارها کلاه ایمنی داشته باشند و ماشین سوارها کمربند ایمنی داشته باشند. میگوید: تمام کشورهای پیشرفته این کار را میکنند. یعنی چه؟ یعنی شما این کار را بکنید. کشورهای پیشرفته بریدن درخت را جرم میدانند در جمهوری اسلامی باید بریدن درخت به ناحق جرم باشد. میگوید: فرشتهها که از شما بهتر هستند صلوات میفرستند، تو با این همه گناهت نمیخواهی صلوات بفرستی؟ اینهایی که پاک و مقدس هستند صلوات میفرستند. از شما فرهیخته و پیشرفتهتر هستند و نزد خدا آبرودارتر هستند. آنوقت تو با این همه جرم و جنایت نمیخواهی صلوات بفرستی؟«إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ» خدا صلوات میفرستد. بعد نمیگوید: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ صلوا» میگوید: «يُصَلُّونَ» به قول ما طلبهها و ادبیات عرب، فعل مضارع برای استمرار است. یعنی خدا و فرشتهها دائماً صلوات میفرستند. تو دو ثانیه نمیخواهی صلوات بفرستی؟ پنج ثانیه نمیخواهی صلوات بفرستی؟ آنها دائماً در حال صلوات هستند. «يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ» بعد هم چون میخواهیم بگوییم تجلیل کن، خودمان هم با تجلیل بگوییم. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» نگفته «یا ایها الناس»، یا ایها الناس یعنی ای مردم، «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» ای کسانی که ایمان آوردهاید. یعنی وقتی خدا میخواهد به ما بگوید: تجلیل کنید، خودش هم نام ما را با تجلیل میبرد. نمیگوید: «یا ایها الناس» میگوید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» کلاس «یا ایها الذین آمنوا» بالاتر از «یا ایها الناس» است.
3- تجلیل زبانی همراه با تسلیم عملی
یکوقت میگویم: ای مردم، یکوقت میگویم: ای عزیزان، وقتی میگویم: ای عزیزان کلاسش بالاتر از مردم است. «یا ایها الناس» نمیگوید، میگوید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» دستور باید جامع باشد، نمیگوید: «یا ایها الذین آمنوا صلوا» میگوید: هم صلوا و هم سلموا، صلوا یعنی با زبان صلوات بفرستد. «سلموا» یعنی در عمل هم تسلیم باش. چون ممکن است با زبانت حرف بزنی و در عمل حرف نزنی. یعنی نفاق باشد. ما باید ظاهر و باطنمان هردو باشد. شما مغز تخمه را بکاری سبز نمیشود. پوست تخمه را هم بکاری سبز نمیشود. هم پوست و هم مغز، هم باید تجوید و قرائت قرآن قشنگ آدم قرآن را بخواند و هم باید مفاهیم را بفهمد. اگر به جای فهم مردم همه را صرف تجوید کنیم مثل این است که همه را صرف پوست کرده است. اگر همه را صرف معنا کنیم و بد قرآن را بخوانیم باز جاذبه قرآن کم میشود. هم ظاهر و هم باطن، هم تلاوت قشنگ قرآن و زیبا و هم تدبر در قرآن، «صلوا» با زبان، ممکن است کسی عکس امام خمینی بالای سرش باشد ولی عملش با امام فرق کند. «صَلُّوا عَلَيْهِ» با زبان، «وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً» تسلیما یعنی عاشقانه باشد، زورکی نباشد. ابلاغ شده، بازرس هم میآید. دوربین مخفی هم هست و ممکن است ما را در غربال کنار بزنند. میگوید: نه، روی عشق کار کن. رستوران غذا میپزد، مادر و همسر هم غذا میپزد. منتهی رستوران بخاطر جیب شما غذا میپزد و شما را دوست ندارد. عاشق جیب توست. غذا میپزد که پولت را بگیرد ولی مادر و همسر اینطور نیست. عشق، تسلیما یعنی عاشقانه عمل کنید. پس یک آیهای که ما به ظاهر میخوانیم، در مسجدها هم میخوانیم، رسم است در جمهوری اسلامی هم رسم است. یکبار اشکال دارد شما پای تلویزیون نشستید با هم این آیه را بخوانیم؟ الآن با هم بخوانیم… بسم الله الرحمن الرحیم، شما هم بخوانید. (إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً) (احزاب /56) خدا صلوات میفرستد، ملائکه صلوات میفرستد، آی مؤمنین شما هم صلوات بفرستید. صلوات شما هم زبانی نباشد، هم عمل نباشد. هم زبانی باشد و هم در عمل تسلیم باشید. صلوات شما عاشقانه باشد نه با زورکی و اضطرار و رو دروایسی. یک کسی که میخواهد بخشنامه صادر کند باید اصولی را مراعات کند. این خودش تجلیل است. منافقین نزد پیغمبر میآمدند میگفتند: تو رسول الله هستی. خدا گفت: این کلمه که میگویند درست است. تو رسول الله هستی ولی اینها دروغ میگویند. خدا گواهی میدهد تو رسول الله هستی اما اینهایی که میگویند: تو رسول الله هستی دروغ میگویند.
4- تجلیل از زنان فداکار و پاکدامن
حالا تجلیل از زن کنیم یا مرد؟ قرآن چه میگوید؟ قرآن میگوید: هم از مرد تجلیل کنید، (وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِبْراهِيمَ) (مریم /41) ای پیغمبر اسلام، از حضرت ابراهیم تجلیل کن و خاطراتش را زنده نگه دار. بعد در همین قرآن نوشته (وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَمَ) (مریم /16) ای پیغمبر اسلام از حضرت مریم، مادر حضرت عیسی(ع) تجلیل کن. یعنی در تجلیل زن و مرد ندارد. تجلیل باید به جا باشد. اگر کسی بی خودی بادش میکنند، هندوانه زیر بغلش میگذارند و هی بزرگش میکنند. اگر کسی را الکی بزرگ میکنند و او هم چیزی نمیگوید، قرآن میگوید: یک چنین آدمهایی قطعاً جهنمی هستند. بله.. آقای قرائتی حرفهایی که برای شما زدند، تجلیل کردند، بگو آقا این حرفهایی که میزنید از من نیست. شما زیادی از من تجلیل کردی. من اینقدرها نمیارزم. قرآن یک آیه دارد میگوید: «یحبوّن» دوست دارد. چه دوست دارد؟ (يُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا) (آلعمران /188) چه چیزی دوست دارد؟ ستایش شود، «بِما لَمْ يَفْعَلُوا» خوشش میآید تجلیلش کنند به کمالاتی که ندارد. مثلاً انقلابی نیست به او انقلابی بگویند. دکتر نیست به او دکتر بگویند. آیت الله نیست میگویند: آیت الله، مهندس نیست میگویند: مهندس. خیّر نیست میگویند: خیّر. تجلیل میکنند و حال اینکه آن هم میداند اینهایی که میگویند دروغ میگویند ولی چون تجلیل از خودش است چیزی نمیگوید. قرآن میگوید: کسانی که در دلشان خوششان میآید از تجلیل نابه جای مردم، «فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَةٍ» عربیهایی که میخوانم قرآن است. احتمال نده اینها رستگار باشند، قطعاً اینها جهنمی هستند. داریم «احثوا التراب»، «احْثُوا فِى وُجُوهِ الْمَدَّاحِينَ التُّرَابَ» (منلايحضرهالفقيه ج 4 ص 11) کسانی که بی خودی تجلیل میکنند، در دهانشان خاک بریزید. خاک در صورتشان بریزید. تجلیل باید به اندازه باشد. اگر نیم کیلو خوبی دیدی، نیم کیلو تعریف کن. اگر نیم کیلو خوبی دیدی و یک کیلو تعریف کردی پیداست چاپلوس هستی. تملق است و خالی بند هستی. اگر کم بگذاری و نیم کیلو خوبی دیدی، نه اینکه یک کیلو را گفتی، نیم کیلو هم نگفتی. یک سیر یک مثقال را بگویی، معلوم میشود حسود هستی. یعنی تحمل نمیکنی خوبی مردم را به زبان بگویی. حسود علامتش این است که کمال مردم را تحمل نمیکند. تا میگوییم: فاطمه خانم چه آشی پخت، زهرا خانم حسادتش گل میکند میگوید: مادر فاطمه خانم کمکش کرد. یعنی چه؟ یعنی آش از خودش نبود. عجب مقالهای خواند. بابا از خودش نیست، از روی مقالهی دیگر نوشته است. چه سخنرانی خوبی کرد. از بس پررو است. چون پررو است سخنرانیاش خوب درمیآید. من خجالتی هستم. یعنی تا یک کمال شنید این را یک جوری به هم میزند. یا از خودش کمالاتی میگوید که او تحت الشعاع قرار بگیرد. مثلاً میگوید: من که لیسانس گرفتم حسادت تحریک میشود. زمانی که ما فوق لیسانس گرفتیم.. یعنی تا این میگوید لیسانس هستم، او میگوید: فوق لیسانس هستم. تا این میگوید فوق لیسانس هستم، میگوید: دکتر هستم. یعنی علامت حسود دو چیز است. 1- یا کمال مردم را خراب میکند یا از خودش یک کمالی میگوید که کمال مردم تحت الشعاع قرار بگیرد. یعنی حنایش دیگر رنگ نداشته باشد. تجلیل مهم است.
5- تجلیل از کمالات پایدار، نه موسمی و مقطعی
حالا دیگر تخته سیاه پر شده است و ما هم خواسته باشیم بنویسیم باید چابک باشیم. کمالات باید از کمالات دائمی تجلیل کرد نه کمالات لحظهای، مثلاً قرآن وقتی تعریف میکند میگوید: (كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا) (مریم /41) (كانَ صادِقَ الْوَعْد) (مریم /54) «وَ كانَ رَسُولًا نَبِيًّا»، « وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ» کلمه «کان» در قرآن زیاد است. کارش این بود نه اینکه حالا یکبار یک فقیر را دید و پولش داد. اصلاً آدم خیری است و به همه فقیرها پول میدهد. نه اینکه یکبار خندید. اگر کسی در عمرش لحظهای به مناسبتی بخندد، نمیگویند: خوش اخلاق، خوش اخلاق کسی است که دائماً خوش اخلاق باشد. یعنی اگر تجلیل میکنیم از جریان تجلیل کنیم که دائمی است نه از یک جرقهای یعنی یک لحظه. این نکات، اما نکات دیگری که دیروز یادداشت کردم. تشییع جنازه نوعی تجلیل است. خرج هم ندارد، تشییع جنازه، حالا، مثلاً تشییع شهید هم تجلیل از شخص است که شهید شده و هم تجلیل از راه و مکتب اوست. در قرآن بیشترین تجلیل از چه کسی است؟ بیشترین تجلیل از اهلبیت شده است. سورهای به نام سوره هل أتی و انسان داریم. این سوره نکات مهمی دارد. ماجرا این بود که امام حسن و امام حسین دو بچه بودند، مریض شدند، پیغمبر عیادت بچهها آمد. مردم پیشنهاد کردند یا علی نذر کن برای سلامتی بچهها روزه بگیری. حضرت علی نذر کرد و بچهها به سلامتی خوب شدند و روزه گرفتند، غذا در خانه نبود، گندم و جویی تهیه کردند و آرد و خمیر کردند و نان کردند و تا رفتند بخورند دم افطار، در زدند. کیه؟ اسیر، گرسنه هستم. نان را به اسیر دادند و با آب افطار کردند. فردا یتیم، روز سوم مسکین، سه شب تا رفتند افطار کنند کسی در زد. اینها را ضعف گرفته بود و فقط با آب افطار کردند. آیه نازل شد کسانی که «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ» غذای خودشان را به مسکین و یتیم میدهند با اینکه گرسنه هستند و نیاز شدید دارند، ولی باز هم خودشان نمیخورند. این میگوید: نه، اینها گفتند: (لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً) (انسان /9) ما جزا نمیخواهیم تشکر هم نمیخواهیم. خداوند در سوره هل أتی پانزده محبت به اینها میکند «فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ» 1- روز قیامت خطرات از شما دور شد. عربیهایی که میخوانم همه قرآن است و سوره هل أتی است. «وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً» انواع شادیها نصیب شما شد. آبی که به شما میدهند یک عطری دارد، زنجبیلا، آن رودخانه و مجرایی که به شما آب میدهد، «سلسبیلا»، «لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً» هوای آنجا مطلوب است. شاخهها نزدیک دست شماست. یعنی پانزده آیه را میگوید این پانزده آیه برای شما که نان خود را به یتیم و مسکین دادید. بعد اول اینها چه بود و آخر چه بود؟ بالای صفحه قبل از اینکه این پانزده آیه بیاید. میگوید: (لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً) (انسان /9) ما جزا نمیخواهیم، به فقیرها گفتند: ما نان خود را به شما میدهیم بخورید اما از شما جزا نمیخواهیم. چون میگوید: (لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً) (انسان /9) آخرش میگوید: «إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً» بالای صفحه، «لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً» پایین صفحه «إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً» شما گفتید ما از فقرا تجلیل و تشکر نمیخواهیم. جزا نمیخواهید. «وَ لا شُكُوراً، وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً» یعنی دو کلمه پایین صفحه و دو کلمه بالا است. مثل محرابهایی هست در مسجدها که یک ستون از این طرف میآید و یک ستون از این طرف میآید و این بالا به هم چفت میشود. اینها گفتند: «لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً» ما جزاء نمیخواهیم. پانزده چیز خدا به او میدهد و بعد میگوید: «إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً» جزا نمیخواهیم، این پانزده مورد جزاء است. «و لا شکورا» ما تشکر نمیخواهیم، «و کان سعیکم مشکورا» شکور، مشکور، جزاء، جزاء، یعنی این صفحه اول سوره و آخر سوره به هم چفت میشود. جزا نمیخواهی؟ این جزاء، شکور نمیخواهی این شکور. تجلیل عرض کنم به حضور شما که…
6- حاکمیت اراده انسان بر شرایط محیطی و اجتماعی
مثلاً قرآن از همسر فرعون تجلیل کرده است. همسر فرعون خیلی از اصول را به هم ریخت. کمونیستها اصلی داشتند البته مکتبشان وا رفت، الحمدلله، میگفتند: انسان، اقتصاد زیر بناست. یعنی چه؟ یعنی هرجا آدم غذا بخورد طرف همان صاحبخانه را میکند. در کوه زندگی کنی فکرت کوخی و در کاخ زندگی کنی فکرت کاخی است. زن چون مستقل نیست سر سفره شوهرش غذای شوهرش را بخورد طرفدار شوهرش است. قرآن میگوید: نه اینطور نیست. زن فرعون در کاخ بود اما طرفدار کاخ نبود، طرفدار حضرت موسی بود. زن فرعون سر سفره فرعون غذا میخورد ولی ضد فرعون بود. کی گفته هرچه غذا خوردی… یکوقت به شورای نگهبان اشکال کردند که فلان کاندیدا پول داده رأی خریده است. بعضی از شورای نگهبان و جمعی رفتند تحقیق کنند. دیدند بله پول داده و به مردم غذا داده ولی مردم غذای این را خوردند و رفتند به کسی دیگر رأی دادند. اینطور نیست که هرجا غذا بخوری به همان هم رأی بدهی. البته بعضیها غذا میخورند و همه به او رأی میدهند اما اینجا این موردی که رفتند تحقیق گفت: بله ما خیلی پول خرج کردیم ولی بعد فهمیدیم غذای ما را خوردند و رفتند به فلانی رأی دادند. میگویند: یکوقت مسیحیها میخواستند از حضرت عیسی تبلیغ کنند. فیلمی ساختند و بچه مسلمانها را در سالن بردند و فیلم حضرت عیسی را نشان دادند که اینها مسیحی شوند. مسلمانها وقتی فیلم تمام شد گفتند: اللهم صل علی محمد و آل محمد. اینها هرچه فیلم نشان میدهند دیدند اینها بر پیغمبر صلوات میفرستند. زن فرعون میگوید: من در کاخ بودم ولی فکرم طرفدار موسی بود. من نان کاخ را خوردم و نان فرعون را خوردم اما طرفدار فرعون نبودم. چه کسی میگوید که آدم… بله اقتصاد سهم دارد، اقتصاد نقش دارد ولی اینطور نیست که اراده انسان از اقتصاد مهمتر است. آدم اگر تصمیم بگیرد طرفداری بکند… حالا… تجلیل از پیشکسوتان، «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» (واقعه/10 و 11) قرآن یک آیه دارد میگوید: آنهایی که قبل از پیروزی مکه کمک پیغمبر کردند فرق میکند با آنهایی که بعداً کمک کردند. «لا يَسْتَوِي» اینها مساوی نیستند. افرادی که پیغمبر را یاری کردند در زمانی که غریب بود و کسی را نداشت. آن زمان مهم است. یک لیوان آب ظهر عاشورا ارزش دارد. غروب عاشورا یک قران ارزش ندارد. ظهر عاشورا یک لیوان آب یک میلیارد میارزد. زمان مهم است. پیشکسوتان. یک وقت پیامبر از خدیجه تعریف کرد. عایشه تحریک شد. گفت: خدا بهتر از خدیجه را به تو داده است. عایشه خودش را میخواست بگوید یعنی من جوانتر و بهتر از خدیجه هستم. پیغمبر فرمود: تو نمیدانی. زمانی که خدیجه کمک کرد احدی کمک من نکرد. اول زنی است که به اسلام ایمان آورد. لذا پیغمبر هم گاهی یک گوسفند میکشت و گوشتش را در خانه رفقای خدیجه میگذاشت و میفرمود: اینها خانمهایی بودند که با خدیجه آمد و شد داشتند. به احترام حضرت خدیجه بعد از فوت خدیجه پیغمبر از پیشکسوتان تجلیل میکرد. بنده الآن پای تلویزیون نشستم کاری نکردم و لبم تکان خورده و هیچ نقشی ندارم. ما نباید یادمان برود، کتکش را ابیذر خورد و تبعید شد، چه کسانی سوختند و چه کسانی خون دادند و چه کسانی تبعید و چه کسانی شکنجه شدند؟ چه رزمندگانی، همین الآن چقدر جانباز داریم. انواع مصیبتها را خودشان و بستگانشان دارند. ما به پلوهایش رسیدیم و کتکهایش را آنها خوردند.
7- تجلیل از پیشکسوتان انقلاب و دفاع مقدس
هرکس هرجا میخواهد تجلیل کند قدیمیها را فراموش نکند. شما قم که زیارت حضرت معصومه یا زیارت حضرت عبدالعظیم میروی در زیارتنامهها اول سلام به انبیاء میکنیم. السلام علی آدم، نوح، موسی، عیسی، ابراهیم… اول آنها، بعد سلام به چهارده معصوم میکنیم. از امیرالمؤمنین تا حضرت مهدی، پس پیغمبران اولوالعزم که تمام شد و چهارده معصوم هم تمام شد حالا میگویی: حضرت معصوم نوبت توست. «السلام علیک یا بنت موسی بن جعفر» سلسله مراتب باید حفظ شود. من یادم نرود مجلسی چقدر زحمت کشید. مفید، طوسی، طبرسی، حلی، شهداء، بنابراین، تجلیل از پیشکسوتان، یک سورهای در قرآن است به نام سوره کهف. فیلمش هم تلویزیون نشان داد. چند جوانمرد در یک منطقهای فاسد بودند گفتند: ما در این منطقه فاسد میشویم و نمیتوانیم دینمان را حفظ کنیم. از این شهر و رفاه شهر بیرون برویم. سر به بیابان میگذاریم و یک جایی را پیدا میکنیم رفتند به بیابان و گشتند و یک غاری را پیدا کردند و گفتند: این غار بزرگ است و همینجا زندگی کنیم. از رفاه و خیر و شهر میگذریم و زندگی ساده را قبول میکنیم که عقیده خودمان را حفظ کنیم. ماجرایی دارد و ماجرا را قرآن میگوید، من نمیخواهم ماجرا را بگویم. ولی بعداً گفتند: چه کنیم؟ گفتند: اینجا یک مسجد بسازید. (لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً) (کهف /21) این آیه قرآن است. نگذارید اینها که حاضر شدند، چند جوانمرد حاضر شدند از زیباییها و لذتهای شهر بگذرند ولی دینشان را حفظ کنند. باید اینجا یک مسجد بسازند یادبود… انسان یک ساختمانی، کتابخانهای، خوابگاهی، دانشجویی، طلبه، حوزه علمیه، بخاطر تجلیل از بزرگان این است که ساختمانی به نام آنها… خود حضرت امیر گاهی تجلیل میکرد. ما دهه فجر باید تجلیل کنیم از آنهایی که شکنجه شدند و شهید و بیمار و جانباز شدند. خدایا بالاترین الطاف خود را نصیب آن عزیزان بفرما و ما را که سر سفره آنها نشاندی روز قیامت شرمنده شهدا و جانبازان قرار نده. ما را محافظ و حافظ قرآن قرار بده.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- در آیه 56 سوره احزاب، چه کسی به پیامبر اکرم درود میفرستد؟
1) خداوند 2) فرشتگان 3) هر دو مورد
2- بر اساس قرآن، وظیفه مؤمنان در قبال پیامبر اکرم چیست؟
1) درود زبانی 2) تسلیم عملی 3) درود و تسلیم
3- قرآن در آیه 41 سوره مریم، از چه کسی تجلیل میکند؟
1) حضرت مریم 2) حضرت ابراهیم 3) دوزخیشدن در قیامت
4- بر اساس قرآن، عاقبت کسی که دوست دارد به خاطر کارِنکرده ستایش شود، چگونه است؟
1) کوتاه شدن عمر 2) لعن خدا و فرشتگان 3) دوزخیشدن در قیامت
5- آیات 10 و 11 سوره واقعه به چه امری اشاره دارد؟
1) تجلیل از پیشکسوتان 2) تجلیل از رزمندگان 3) تجلیل از شهیدان
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 793