نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 794
موضوع: تجلیل از خوبان و خوبیها
تاريخ پخش: 23/11/99
1- تجلیل از مبارزان و مجاهدان راه خدا
2- تجلیل به صورت طبیعی، نه ساختگی
3- دوری از افراط و تفریط در تجلیل
4- تجلیل از خوبان، الگوسازی در جامعه
5- تجلیل به جا در برابر تضعیفهای نابجا
6- تجلیل از عمار و مالک در سخن امام علی علیهالسلام
7- تجلیل از خوبان، با وجود ضعف در بستگان
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
ما بحثمان درباره تجلیل بود، بزرگداشتهایی که میگیریم. تولدها، جشنها، 22 بهمنها، تولد حضرت زهرا(س) و ائمه اطهار، مبعث، این تجلیلها مبانی قرآنی اش را طرح کنیم. گفتیم در قرآن، بسیار است و دهها آیه داریم که خداوند از افرادی تجلیل میکند. نباید زحماتشان، اینها خون دادند، جون دادند، زندان رفتند، شکنجه شدند، هجرت کردند و اذیت شدند.
1- تجلیل از مبارزان و مجاهدان راه خدا
یک عده در راه خدا اذیت شدند. (أُوذُوا فِي سَبِيلِي وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا) (آلعمران /195) در جبهه بودند، شهید شدند. «وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ» تبعید شدند. وقتی یک انقلابی، یک کشوری، یک مؤسسهای با زحمات درست شد باید قدردانی کرد. نقل میکنند پیرمردی میخواست بمیرد به بچههایش گفت: اگر خواستید بعد از مرگ من خانه را بفروشید سر در آن را خراب کنید، دومرتبه بسازید و بعد بفروشید. اینها وصیت پدر را عمل کردند و دیدند عجب این خانه خیلی با زحمت ساخته شده است. ما یک سر در را خواستیم عوض کنیم چند روز و چقدر گرفتاری و بودجه و هزینه کردیم تا سر در را عوض کنیم. این خانه به این بزرگی را چرا بفروشیم؟ بگذارید یک مثال بزنم، یک بچه میگوید: نمیخواهم درس بخوانم. میگوییم: از زحمات استاد… استاد آمد، کتاب چاپ شد. آموزش و پرورش، کلاس، کامپیوتر، فضای حقیقی و مجازی، ورزش، بایگانی، ذی حسابی، آب، برق، گاز، تلفن، همه امکانات برای این است که تو درس بخوانی. وقتی تو درس نمیخوانی یعنی بودجه آموزش و پرورش هدر رفت. معلم که دوره دیده بود. دانشگاه فرهنگیان، هدر رفت. تمام سرمایهگذاری که برای آموزش و پرورش است همه هدر رفت چون همه سرمایهگذاری برای این بود که تو درس بخوانی. تو وقتی میگویی نمیخواهم درس بخوانم یعنی به همه خدمات و زحمات پشت پا میزنی.
2- تجلیل به صورت طبیعی، نه ساختگی
راههای تجلیل را من مقداری را گفتم و بگویم. اصولی در تجلیل، [پای تخته] بسم الله الرحمن الرحیم، موضوع بحث: اصولی در تجلیل و تشویق، اصولش زیاد است. 1- قرضی نباشد. چون ایشان تعریف مرا کرد، من هم تعریف او را بکنم. چون این برای دختر من چشم روشنی آورد من برای دخترش ببرم. حضرت امیر میفرماید: «یتقارضون» به هم قرض میدهند. در فارسی میگوییم: به هم نان قرض میدهند. یعنی این از او تعریف میکند و او از این تعریف میکند. قرضی نباشد، طبیعی باشد. چون اگر قرضی باشد میپرد. ماندگار نیست. این یک نکته است. (يَتَقَارَضُونَ الثَّنَاءَ) (نهجالبلاغه،خطبه194) حالا البته احترام متقال طوری نیست. قرآن میگوید: اگر کسی از شما احترام کرد شما هم احترام بگیرید. «وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ» (نساء /86) اگر شما تجلیل شدید، تجلیل کنید. اما طبیعی باشد و قرضی نباشد. مسألهی تجلیل باید از کمالات باشد، مثلاً خدا وقتی تجلیل میکند میگوید: اینها به این دلیل، گاهی وقتها یک کسی تیزهوش است. ببینید اگر شما گفتی که من میخواهم جایزه بدهم به اینهایی که خوشگل هستند، خوب این خوشگلی که از شما جایزه میگیرد کاری نکرده… خدا این را زیبا خلق کرده است. باید کاری کرد که خودش چه کرده است. یکبار مسجدی بودم دیدم کسی گفت: امشب شب تولد امیرالمؤمنین است هرکس اسمش علی است بلند شود. چند جوان و نوجوان بلند شدند گفتند: اسم ما علی است. گفت: بیایید، یکی هزار تومان به آنها داد. چند سال پیش، من به پیشنمازش گفتم: این مادر که زاییده اسم پسرش را علی گذاشته و او هم جعفر گذاشته است. اسمش را گذاشته محمد، محمود، احمد، خودش کاری نکرده است، نوزاد بوده و در اختیار خودش بوده و مادر این اسم را گذاشته است. این پولی که میدهی میگوید من الکی و تصادفاً پول گیرم آمد. بگو مثلاً شما یک شعر در مورد حضرت علی میتوانی بخوانی یا یک آیه میتوانی بخوانی یا یکی از کمالات حضرت را میتوانی بیان کنی. درباره حضرت علی یک دقیقه صحبت کن. باید یک کاری بکند وگرنه بگوییم: هرکس قدش بلند است جایزه بگیرد. هرکس خوشگل است جایزه بگیرد. هرکس اسمش علی است. تجلیل باید طوری باشد طرف یک کاری کرده باشد. وگرنه باد آورد و زمین خریده و بعد هم نقشه شهر را طوری کردند که خیابان به کنار زمین ایشان برخورد کرده و زمین ارزان، گران شده است. از خواب بلند شده میلیاردر شده است. خودش هم زحمتی نکشیده است.
3- دوری از افراط و تفریط در تجلیل
گاهی هم باید جلوی تشویق را گرفت، این حرفهایی که میزنی نیست. یکوقت زمان شاه علما را تبعید میکردند. از جمله آیت الله جنتی را به اسد آباد همدان تبعید کردند. ما هم همدان رفته بودیم و قبل از انقلاب کلاس داشتیم. وقتی فهمیدیم آیت الله جنتی به اسد آباد تبعید است، گفتیم: تا اینجا که آمدیم، برویم ایشان را هم ببینیم. دیدن ایشان رفتیم. آیت الله جنتی گفت: من شرمنده هستم شما از قم آمدید دیدن من. گفتیم: ما از قم نیامدیم. من در همدان کار داشتم. یک تکه از راه را برای شما آمدیم، خیلی ما آدمهای انقلابی و ایثارگر و مخلصی حساب نکنید. راستش را بخواهی همین است. نگذاریم افراد متملق، تملق بگویند و ما هی… تجلیل باید شفاهی و کتبی باشد. (وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِبْراهِيمَ) (مریم /41) کتبی است. شفاهی هم جاهایی که خود پیغمبر تجلیل کرده است. گاهی باید اسم طرف را برد. در میان مردم افرادی هستند که چنین، نه آقا، این آقا چنین کاری کرد. اسمش را بردیم. گاهی هم باید اسمش را نبرد، کارش را گفت. گفت: رهبر شما کیست؟ گفت: رهبر ما همان کسی است که در رکوعش انگشتر داد. «إِنَّما وَلِيُّكُمُ» فقط رهبر شما کسی است که خدا و رسول است و کسی که در رکوع انگشتر داد. گفت: بروید ببینید چه کسی انگشتر داده است. آمدند در مسجد وارسی کردند که آقا چه کسی امروز انگشتر داده است. گفتند: حضرت علی در رکوع بود، یک فقیری آمد کمک خواست و کسی کمکش نکرد، فقیر دلش میخواست مأیوسانه بیرون برود، حضرت علی اشاره کرد و گفت: انگشتر مرا بردار. برو ببینید چه کسی انگشتر داد. یعنی گاهی باید بگوییم اسم علی و گاهی نه لازم نیست اسم علی را بگوییم. بگوییم: او که… او که جای پیغمبر خوابید. که بود؟ خود مردم بروند ببینند که بود. شبی که در خانه ریختند پیغمبر را بکشند و حضرت بنا بود از آنجا به مدینه برود و هجرت کند، حضرت علی جای او خوابید. در تجلیل گاهی باید اسم طرف را برد و گاهی باید کمالاتش را گفت. در حدیث داریم ابوطالب یک امت بود. پدر حضرت علی یک نفر بود ولی یک امت بود. این تجلیل است. امام خمینی در مورد شهید مظلوم دکتر بهشتی فرمود: بهشتی یک ملت بود. سپهبد سلیمانی را مقام معظم رهبری فرمود یک مکتب بود. یک نفر بود ولی یک مکتب بود. یک نفر بود ولی یک ملت بود. بعضی افراد یک نفر هستند ولی… امام خمینی گاهی اسم میبرد. میفرمود: رهبر من همان پسر سیزده ساله است که زیر تانک رفت. خیلی از او تجلیل شد. رهبر امام خمینی بچه شش ساله است. شیعه و سنی نقل کردند که پیامبر فرمود: «إن سلمان منا أهل البيت» (رجال الكشي، ص 14) سلمان فارسی از ماست. اهلبیت چه مقامی دارند و آنوقت پیغمبر بگوید: سلمان فارسی از ما اهلبیت است. پیغمبر در مورد حضرت زهرا چه تجلیلی کرد. فرمود: «إِنَ ابْنَتِي فَاطِمَةَ مَلَأَ اللَّهُ قَلْبَهَا وَ جَوَارِحَهَا إِيمَاناً» خداوند قلب و استخوان و پوستش را از ایمان پر کرده است. در دعای ندبه داریم پیغمبر به علی فرمود: «وَ الايمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَكَ وَ دَمَكَ كَمَا خَالَطَ لَحْمِي وَ دَمِي»( بحارالانوار، ج 99، ص106) ایمان، من در ایمان خیس خوردم. من از ایمان پر شدم. «وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ» فاطمه به چنین جایی رسیده است.« مَلَأَ اللَّهُ قَلْبَهَا وَ جَوَارِحَهَا إِيمَاناً» (بحار/ج43/ص46)
4- تجلیل از خوبان، الگوسازی در جامعه
وقتی از خوبیها تجلیل میکنیم خوبی زیاد میشود. افراد فاسد دیگر الگو نمیشوند. جاهایی که تحقیر میکنند ما باید حتماً تجلیل کنیم. یعنی اگر دیدیم جایی کسی را میکوبند باید آنجا تجلیل کنیم. پیغمبر را خواستند بکوبند، گفتند: پیغمبر عقبه ندارد. پسرهای پیغمبر بچگی مردند، آنچه از پیغمبر مانده زهرا مانده و زهرا هم یک دختر است و دختر هم کاری نمیتواند بکند. به خصوص با فرهنگ جاهلی، ابتر است. ابتر یعنی میمیرد و تمام میشود. ناقص است و عقبه ندارد. فوری یک سوره نازل شد. «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ، فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ، إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» نمیگوید: « إِنَّ شانِئَكَ الابتر»، «هُوَ الْأَبْتَرُ» یعنی خود خود خودش است. در تجلیل اگر دیدیم کسی را به ناحق میکوبند و تضعیف میکنند. کار دشمن همین تضعیفهاست. دشمن یا تجلیل و تشویق… [پای تخته] 1- در مورد تحقیق، تجلیل لازم است. دشمن مخالف چه میکند؟ مخالف دنبال تضعیف است. چطور تضعیف میکند؟ یا تضعیف رهبر، یا تضعیف مکتب، یا تضعیف امت است. چقدر آیه در قرآن داریم که پیغمبر را تحقیر میکردند. گاهی میگفتند: شاعر است. تجلیل کرد و گفت: نخیر شاعر نیست. گفتند: مجنون است. جن زده و دیوانه است. (ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُون) (قلم /2) آیه نازل شد پیغمبر مجنون نیست. گفتند: «يُعَلِّمُهُ بَشَر» یک آدمی حرفها را یاد پیغمبر داده است. تا گفتند: یک آدمی یاد پیغمبر داده، آیه نازل شد «الرحمن علمّ» خدای رحمان معلم است نه یک بشری، قرآن آموزش الهی است نه آموزش بشری. اگر دیدید کسی را به ناحق میکوبند بلند شوید قیام کنید، خدا رحمت کند آیت الله احمدی میانهای. یک جلسهای بود افراد دانه درشتی بودند. در مورد یک کسی و برنامهای هرکسی نقدی کرد. یک کسی گفت: ای کاش چنین میشد. یکی گفت: این کار را میکرد بهتر بود. داشتند در مورد شخصی و برنامهای نظرات خود را میگفتند و همه دانه درشت بودند. آیت الله احمدی میانهای نشسته بود دید دارند ضعفهای این بنده خدا را میگویند. ای کاش چنین بود و چنان بود. ایشان فرمود: و اما من هروقت ایشان را دیدم از صحبتهایش استفاده کردم. شما هرچه میخواهید بگویید. یعنی یک کسی را که دارند میکوبند نگویید حالا که همه بدیاش را میگویند ما این وسط نگوییم. بگو آقا شما… حتی نسبت به انسانها هیچی، حتی نسبت به حیوانها، داریم حضرت عیسی(ع) با جمعی میرفتند، یک سگ مرده سیاهی کنار جاده بود. یکی گفت: اه چه سگ لاغری! یکی گفت: اه چقدر بد بو است. اه چقدر زشت است. هرکسی یک چیزی به این سگ گفت. حضرت عیسی(ع) فرمود: به چه دندانهای سفیدی دارد. یعنی چه؟ یعنی وقتی دارند همه میکوبند شما بیشتر کمک کنید. آقایی داشت میرفت. در کوچه فقیری بود یک پولی به فقیر داد. این که همراه آقا گفت: گفت به او پول نده. گفت: چرا؟ گفت: تریاکی است. گفت: عه، تریاکی است؟ برگشت مقداری دیگر به او داد. گفتم نده شما برگشتی باز هم به او دادی؟ گفت: تو گفتی تریاکی است، اگر تریاکی است خرجش سنگین است. برگشت پول داد.
5- تجلیل به جا در برابر تضعیفهای نابجا
کسی را که دارند میکوبند به ناحق، تضعیف مکتب، عربیهایی که میخوانم قرآن است. (لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا إِنْ هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ) (انفال /31) قرآن کتاب مهمی است. ما هم میتوانیم مثل قرآن بگوییم. بسم الله… اول فرمود: (فَأْتُوا بِكِتابٍ) (قصص /49) یک چیزی بیاورید مثل قرآن 114 سوره هست، یک چنین قرآنی را بیاورید. قرآن که… گفت: آقا ببینید 114… من 104 تا را بخشیدم. ده سوره مثل قرآن بیاورید. بعد گفت: ببین ده سوره هم زیاد است. (فَأْتُوا بِسُورَة) (یونس /38) یک سوره مثل قرآن بیاورید. هی تخفیف داد. اول گفت: 104 سوره، گفت: ده سوره، یک سوره، علی ای حال، یک نکته مثل قرآن بگویید. تضعیف مکتب، افتراه، اینها بافتنی است. اساطیر الاولین، افسانه پیشینیان است. تاریخ است، افسانه است، معجزه نیست. (أَعانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ) (فرقان /4) یک جمعی پشت پرده دارند کمک پیغمبر میکنند. پس ببینید گاهی رهبر را تضعیف میکنند. شاعر است، کاهن است، ساحر است. «یعلمه بشر» است. گاهی قرآن، کتاب مهمی نیست. ما هم میتوانستیم مثل این بیاوریم. گاهی امت است. مردم اینهایی که دور پیغمبر هستند اراذل و اوباش هستند. (أَراذِلُنا بادِيَ الرَّأْي) (هود /27) میگفتند: اینها آدمهای اراذلی هستند نه اراذل هم اگر فکر کنند، ممکن است آدمهای اراذل هم گاهی فکر کنند چیز خوبی به ذهنشان بیاید، میگوید: «أَراذِلُنا بادِيَ الرَّأْي» یعنی هم آدمهای لات و لوت و اراذل و اوباش هستند و هم با نگاه سطحی، نه عمیق! در وقتی که مخالف دارد تضعیف میکند شما… الآن دشمنان ما چه کاری میتوانستند بکنند که نکردند. اسم جرم و جنایتی را ببرید که آمریکا انجام نداده باشد. هواپیمای مسافربری، کشتی، بمباران، شیمیایی، ترور افراد خاص، قهرمان نظامی ما سپهبد سلیمانی، قهرمان علمی ما… قهرمان سیاسی ما، هرکاری بوده کردند. ما باید این نظام را حفظ کنیم. عیبها هم که هست. هرچه ثابت شد قبول کنیم. الکی کسی را نکوبید، اما اگر واقعاً ثابت شد، الکی نیست، نقدت را بکن. ما دوستی داشتیم یک جملهای گفته من خیلی از این جمله استفاده کردم. جمله قشنگی بود. میگفت: شما هی میگویید جمهوری اسلامی، جمهوری اسلامی، عیبها را نمیبینید؟ گرانی تورم، تبعیض، اختلاس، نمیفهمید اینها را، میگوییم: چرا میفهمیم. اگر نفهمیم چه آدم احمقی هستیم که مملکت ما انواع عیبها را داشته باشد و ما نفهمیم. ایشان قشنگ میگفت و جمله قشنگی بود. ایشان میگفت که [پای تخته] میگفت: تضعیف… توجیه… میگفت: توجیه حماقت است. یعنی آدم بگوید: مملکت ما همه آدمها خوب هستند و مسئولین هم همه کارهایشان درست است. خیلی آدم باید احمق باشد که این عیبها را نبیند. توجیه نمیکند حماقت است. اما تضعیف چه؟ بگوییم حالا که اینطور است ما دیگر در انتخابات نیستیم یا در نماز جمعه نیستیم. تضعیف جنایت است. چرا؟ برای اینکه صدها هزار جوان دادیم. یا شهید شده یا جانباز شده یا اسیر شده است. حالا این نظام درست شده با همه عیبهایی که درونش است. اما این نظام را تضعیف کنیم جنایت به خون شهداست. پس وظیفه ما چیست؟ تکمیل رسالت است. رسالت ما تکمیل است. تا اینجا آوردیم باقی را تو برو. یکی از دانشمندان سخنرانی میکرد در یک جای شلوغ بود. حالا تذکر بود یا حسادت نمیدانم. به او گفتم: بابا این مریدهای شما با کفش در سالن میآیند. میخواست بگوید: مثلاً جلسهات خوب نیست. ایشان گفت: من هنر داشتم مثلاً جوانها را از خیابان تا سالن آوردم. تو هم هنر داری یک حدیثی بخوان کفشهایشان را بکن. تا اینجا من آوردم و باقی را تو انجام بده. چرا اصل سخنرانی و کلاس را زیر سؤال میبری؟ بگو این کلاس یک عیبی دارد، عیبها را تکمیل و برطرف کن. خیلی جمله قشنگی است. جمله حکیمانهای است. توجیه حماقت است. تضعیف جنایت است. تکمیل رسالت است.
6- تجلیل از عمار و مالک در سخن امام علی علیهالسلام
در مورد تجلیل صحبت میکردیم، در مورد تجلیل… خود امیرالمؤمنین، گاهی اسم افراد را میبرد. «أین عمار» ای کاش عمار در دنیا بود. یکبار فرمود: من دو نفر مثل عمار داشتم حقم را میگرفتم. من دو تا یار نداشتم خیلی مهم است. مظلومیت، «أین ابن التیهان، أین ذو الشهادتین، أین عمار، أین مالک» از مالک تجلیل میکرد. چهل، پنجاه سال قبل از اینکه حادثه رخ بدهد، یک روز پیغمبر به مالک اشتر گفت: ابوذر، تبعید میشود. چون ابوذر خیلی رک با معاویه حرف میزد. با عثمان حرف میزد و میگفت: شما طاغوتی هستید. شما بیت المال را بین فامیلهایتان تقسیم میکنید. شما کنز و گنج ذخیره میکنید. بی عدالتیهای بنی امیه را علنی میگفت. لذا خیلی هم تبعیدش میکردند. مقاومت میکردند. به بلال گفتند: بعد از پیغمبر بیا اذان بگو. تو زمان پیغمبر اذان میگفتی. «حی علی الصلاة» الآن هم بیا «حی علی الصلاه» بگو. گفت: من اذانی میگویم که پیشنماز پیغمبر باشد. بعد از پیغمبر چه کسی پیشنماز شد؟ من برای هرکسی اذان نمیگویم. الله اکبر، الله اکبر است. ولی الله اکبر دعوت به نماز رسول الله باشد ارزش است. پیغمبر پیشنماز باشد من الله اکبر نمیگویم. تا یک روز به حضرت زهرا گفتند: شما به او بگو اذان بگوید. فاطمه زهرا(س) به ابیذر گفت: یک اذان بگو دوباره صدای زمان رسول الله به ذهنمان بیاید و خاطرهای باشد. نقل شد که بلال شروع به اذان گفتن کرد. فاطمه زهرا یاد آن دوره افتاد که پدرش بود و موذنی و جمعیتی، منقلب شد. گفتند: آقا اذانت را قطع کن. زهرا تحمل شنیدن ندارد. پیغمبر دهها سال قبل به مالک اشتر گفت: مالک، ابوذر بخاطر رک گویی تبعید میشود. در جایی به نام ربذه میماند و تنهایی در بیابان جان میدهد. دختر ابیذر باشد. دخترش کنار جاده اصلی میآید. آنجا یکی از مردان صالح از اولیای خدا میآید، شما بگو: پدرم مرده و اینجا تنهاست. او میآید و آن شخص مالک اشتر است. چقدر اینها ریز میدانستند. چهل، پنجاه سال قبل از فوت ابیذر، کسی بگوید بله، مالک اشتر ابیذر کجا تبعید میشود؟ ربذه، چرا تبعید میشود؟ برای اینکه با صراحت به حکومت اعتراض میکند و نهی از منکر میکند. بعد چه میشود؟ در همان تبعیدگاه از دنیا میرود. که باشد؟ فقط یک دختر، دختر با بدن پدرش چه کند؟ کنار جاده بیاید. یکی از اولیای خدا میآید دفن میکند. وقتی هم نماز خواند در نماز گفت: خدایا این جنازه ابوذر است از اصحاب پیغمبر است. بخاطر دینش تبعیدش کردند. تجلیل میکند. یکی از اولیای خدا چهل سال قبل، این قصه برای چهل، پنجاه سال بعد واقع میشود. با کم و زیادش اما پیغمبر از مالک اشتر تجلیل میکند. تجلیل از ما حتی اگر افرادی نقاط ضعفی داشتند، اگر نقاط قوتشان بیش از نقاط ضعف است نباید بخاطر نقاط قوت…
7- تجلیل از خوبان، با وجود ضعف در بستگان
آخر در قرآن یک چیزی داریم میگوید: بخاطر یک عیبهایی اصل کار را زیر سؤال نبرید. (أَ فَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحاً) (زخرف /5) میترسم آیهاش را غلط بخوانم. فارسیاش این است. بخاطر اینکه بعضی از شما بد هستید، ما دیگر وحی نازل نکنیم؟ گاهی وقتها میگویند: نه، یک چنین چیزی بوده، چنین چیزی بوده، ما آدم داریم میگوید: ختم پدر فلانی مرده، برویم فاتحه؟ میگوید: نه، ما اگر فاتحه برویم پسرش بزرگ میشود. این تجلیل از پسرش است. بابا پدرش از دانه درشتهای خوب بود. پسرش هم فرض کنید حرف شما درست است و نقطه ضعفی دارد. از ترس اینکه پسرش بزرگ میشود برای پدر فاتحه نمیخواند. آدم نمیداند اینها… تحلیلهای اخلاقی است اینها؟ قرآن میگوید: بخاطر اینکه بعضی به وحی گوش نمیدهند، ما دیگر وحی را نازل نکنیم؟ یادم آمد… «أَ فَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحاً» آیا اعراض کنیم؟ وحی نفرستیم بخاطر اینکه یک آدم بد در اینهاست؟ یک خاطره بگویم. حاجیهایی که مکه میروند دور کعبه هفت بار طواف میکنند. کنار کعبه یک خیابان سر پوشیده هست. تقریباً چهارصد متر، آن طرف خیابان کوه صفاست و این طرف کوه مروه و بعد از اعمال حج و دو نماز حاجیها باید هفت بار این چهارصد متر را طی کنند. یعنی هفت تا چهارصد تا دو کیلومتر، حدود سه کیلومتر باید بیایند و بروند. روی کوه صفا یک بتی بود. روی کوه مروه هم بتی بود. مسلمانها گفتند: ما بین دو تا بت بیاییم برویم؟ نه، آیه نازل شد چرا نه میگویی؟ (إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ) (بقره /158) صفا و مروه جزء شعائر الهی است. وظیفه شماست بروید. حالا روی آن بت است، شما بروید که آنها بتشان را بردارند. نگو حالا که بت است ما نمیرویم. شما بروید که آنها بتشان را بردارند. گاهی وقتها یک جایی است، خانمهای بد حجاب میروند. گاهی میگویند: اینها، چون یک چنین صحنههایی است ما نرویم. در شأن ما نیست. نروی آنها پر میشود دیگر اگر فردا یک خانم خوش حجاب خواست آنجا برود رویش نمیشود برود. عرصه تنگ میشود. شما بروید آنها بتشان را از صفا و مروه بردارند. ما خیلی وقتها تجلیل نمیکنیم و میگوییم: این اگر تجلیل شود فلانی هم تجلیل خواهد شد. متأسفانه مشکل ما این است که تعادل کم در ما هست. مثلاً یک کسی بد است، میگوییم: پسرش خوب است، دخترش خوب است. عمویش، برادرش، فامیلهایش خوب هستند. این خودش حالا دسته گلی آب داده غلط کرده است. بخاطر غلط او پس قرآن چند بار گفته که (وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى) (انعام /164) گناه این را به گردن او نیاندازید. وگرنه خواسته باشد، ابولهب هم پیغمبر هم عمویش بد است. ابولهب، پس ما نباید صلوات به پیغمبر بفرستیم چون عمویش درشت خواهد شد؟ طوری باید باشد مردم تشخیص بدهند. خدا چند بار در قرآن گفته: «و بالوالدین احسانا» به پدر و مادر احسان کنید. اما اگر پدر و مادر کج رفتند، میگوید: آنجا هم اطاعت نکن. (فَلا تُطِعْهُما) (عنکبوت /8) اگر پدر و مادر خواستند از خط توحید کجت کنند کج نشو. اطاعت نکن اما در عین حال با معروف رفتارت خوب باشد. یعنی حتی اگر پدر و مادر مشرک باشند و بچهشان را به شرک دعوت کنند باز هم زندگی شما باید طبیعی باشد. نباید چون پدرش دعوت به شرک میکند و منحرف است پس نه ما با اینها برخورد تلخ داشته باشیم. برخورد ما با پدر و مادر خوب باشد ولی خطتان هم جدا باشد. در معده آنها هضم نشوید و افکار آنها بر شما حاکم نباشد. خدایا یاد ما بده دعای خوبی است آمین بگویید. این دعا بعد از زیارت امام جواد است. فارسیاش را بگویم آمین بگویید. خدایا تو را به حق محمد و آل محمد یاد ما بده وظیفه ما چیست، توفیق بده عمل کنیم. یاد ما بده وظیفه ما چی نیست، تقوا بده دوری کنیم. ما را در فهم وظیفه به خودمان واگذار نکن.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- قرآن در آیه 195 سوره آلعمران از چه کسانی تجلیل میکند؟ 1) مجاهدان در راه خدا 2) اهل انفاق و احسان 3) عالمان و دانشمندان
2- آیه 86 سوره نساء، به چه امری توصیه میکند؟
1) احترام به والدین 2) احترام متقابل 3) احترام به معلمان
3- در آیه 41 سوره مریم چه کسی مورد تجلیل خداوند قرار گرفته است؟
1) حضرت ابراهیم 2) حضرت اسماعیل 3) حضرت مریم
4- در برابر تحقیر دشمنان، کدام آیه از پیامبر دفاع میکند؟
1) آیه آخر سوره عصر 2) آیه آخر سوره نصر 3) آیه آخر سوره کوثر
5- رسول خدا، تبعید کدام یک از اصحاب خود را خبر داده بودند؟
1) بلال حبشی 2) ابوذر غفاری 3) مالک اشتر
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 794