responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 796

موضوع: تحريف قرآن

تاريخ پخش 29/02/59

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا و نبينا محمد و علي اهل بيته و لعنه الله علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.

بحث ما در اين جلسه يك بحث قرآني حديثي و مفيد است انشاءالله و موضوعش تحريف است. تحريف و بدعت.

1- معناي تحريف

اول بايد اين لغت را معني كنيم كه تحريف يعني چه؟ تحريف يعني ميل دادن حرف اصولاً حرف يعني كنار، (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى‌ حَرْفٍ) (حج /11) تحريف كرده‌اند يعني حق را از مسيراصليش و از مدارش خارج كردن يعني حق را انسان. . . عرض مي‌كنم آن طوري كه(المفردات) معني كرده است، تحريف الكلام ان تجعله علي حرف من الاحتمال يمكن حمله علي الوجهين.
تحريف يعني حرفي كه دوتا معنا دارد آدم يك معنايش را بگيرد آن معناي كه به سليقه خودش مي‌خورد، بكشد، تمايل دادن بحث به سوي آن معنايي كه طبق سليقه خودش هست و با هوي و هوسش جور در مي‌آيد. درباره تحريف، قرآن آياتي دارد و رواياتي دارد و ما در مقابل اهل تحريف و بدعتيم.

2- معناي بدعت

اما بدعت چيست؟ معنا كرده‌اند بدعت را يعني ادخال ما ليس من الدين في الدين يك چيزي كه جز دين نيست آدم بياورد و بگويد جزء دين است. بدعت گذاشته است يعني چيزي كه جزء اسلام نيست آورده گفته است جزء اسلام است. مثلاً كتاب نوشته مي‌شود تحت عنوان اقتصاد اسلام اين است اقتصاد اسلام، اقتصاد اسلامي، اگر خدايي نكرده در اين كتاب اقتصاد اسلامي بخشي از اقتصاد غير اسلامي بود. اين را مي‌گويند بدعت يعني چيزي را كه جزء دين نيست آدم تمبر اسلام را بچسباند رويش و قالب بزند كه اينهم جزء اسلام است. و اين خيلي مهم است در تمام زمانها هم بوده است يعني تورات را تحريف كردند كلمات ائمه وكلمات پيغمبر را تحريف كردند الان بسياري از حرفها را روزنامه نويسهاي بي دين و خبرنگاران فاسق، اگر روزنامه نگار بي دين بود، اينطور خوب است بگويم، اگر روزنامه نگار بي دين بود و اگر خبرنگار فاسق بود مي‌تواند با تحريف بسياري از مطالب را 180 درجه تغيير بدهد. مثلاً مي‌گويد فلاني فلان منطقه را بمباران كرد. ايشان عوض اينكه بنويسد مثلاً اسرائيل جنوب لبنان را بمباران كرد يك كلمه اضافه بكند، بگويد اسرائيل جنوب لبنان را متقابلاً بمباران كرد يك كلمه متقابلاً، اضافه مي‌كند آن وقت معنايش چه مي‌شود؟ معنايش اين مي‌شود كه اسرائيل تقصيري ندارد.
يك كلمه در تيتر روزنامه مي‌آورد و اين يك كلمه حق را باطل مي‌كند ياباطلي را حق مي‌كند. خيلي مهم است تحريف معناي روشني دارد بدعت چيزي را كه جزء دين نيست انسان به اسم دين بياورد. مثلاً بدعت، قرآن درباره بدعت مي‌گويد: يكتبون بايديهم يك چيزي روي سليقه خودشان مي‌نويسند. بعد هم اسمش را مي‌گذارند سيستم نظام اسلامي، اقتصاد اسلامي البته الآن كه اين حرف را مي‌زنم اشاره به هيچ كتابي ندارم يعني الآن هيچ نظري به هيچ كتابي ندارم ولي اگر بنده يك كتابي نوشتم اسم اسلام رويش گذاشتم وآن چيزي جزء اسلام نبود.

3- بدعت از بيان قرآن

قرآن نقل مي‌كند كه(يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْديهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ) (بقره /79) يعني بعضي از آدمهاي باسواد مي‌آيند يك چيزهايي«يَكْتُبُونَ»(كتابت) يعني مي‌نويسند «بِأَيْديهِمْ» با دست خودشان«يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْديهِمْ ثُمَّ يَقُولُون» و مي‌گويند «هذا مِنْ عِنْدِ اللَّه» اين مال باسوادهاست پياز فروشها هم همين طور است. مثلاً پياز منطقه(الف) را ميريزد روي گاري مي‌گويد آهاي پياز منطقه(ب) بدو، بدو پياز(ب) باقالي فلان نمي‌دانم خيار كجا اينهم نسبت مي‌دهد چيزي را كه مال جايي نيست به اينكه اين مال، چه كاسب جنسي را بگويد، بزاز مي‌گويد اين رنگش ثابت است و حال آنكه ثابت نيست. مي‌گويد اين قيمتش اين است و حال آنكه نيست. خلاصه بدعت را مي‌خواهيم بگوئيم ولي مي‌خواهم، بدعت فقط مربوط به باسوادها نيست. افراد ديگر بدعت در دين نمي‌گذارند اما مسئله اين است چيزي را كه نيست نسبت آن بهش مي‌دهند. «يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْديهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» اين بدعت است. مي‌نويسند چيزهايي را با دست هاي خودشان «ثُمَّ يَقُولُونَ» يعني مي‌گويند «هذا» يعني اين «مِنْ» يعني از «عِنْدِ اللَّهِ» يعني از پيش خدا. مي‌نويسند با دست ها و مي‌گويند اين از پيش خداست و حال آنكه از پيش خدا نيست اين معناي بدعت است.

4- تحريف از زبان قرآن

آيه‌اي كه مال تحريف است اين آيه است، قرآن مي‌گويد: درباره تحريف: (يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ) (نساء /46) يعني كلمات آسماني را (يحرف) تحريف مي‌كنند بعد از آني كه با معناي بدعت و تحريف آشنا شديم. بدعت چيزي را به اسم دين قالب كردن. تحريف همان حرف دين را كج كردن. يك وقت حرف دين را كج مي‌كنند. خلاصه يكوقت ماست گاو است آدم آبش مي‌كند يكوقت اصلاً ماست گاو نيست. اگريكوقت اصلاً جنس مال اسلام نيست. اين مطلب مال اسلام نيست اين بدعت است. يكوقت يك خرده‌اش از اسلام است منتها آمد اين هم يك چيزهايي رويش گذاشت مطلب را كش داد تحريف كرد منحرفش كرد. بعد از اينكه بامعناي تحريف و بدعت آشنا شديم. ببينيم كه بدعت گذاران چه كساني هستند در زمان ما و ما بايد با اين بدعتگذاران چه كنيم؟

5- در اسلام هم عفو است و هم شمشير

يكي از آدمهايي كه من خيال مي‌كردم با سواد است جزوه‌اي نوشته است جزوه‌اش را مطالعه مي‌كردم ديدم. بعد هم فهميدم جزوه‌اش را در كشورهاي خارج پخش كرده‌اند من فكر مي‌كردم اين با اين پنجاه سال عمر ديگر مثلاً مغزي است ملّا است باسواد است بعد جزوه‌اش را كه مطالعه كردم ديدم به حمايت از ساواكيهاي اخراج شده تمام يعني موارد زيادي را از اسلام آورده آنجايي كه پيغمبر عفو كرد. امام حسين عليه السلام عفو كرد حضرت علي(ع) عفو كردتمام جاهايي كه عفو توش بوده از تاريخ اسلام گره زده و بعد ثابت كرده كه اين جمهوري اسلامي، اسلامي نيست. خوب اين تحريف است. يعني كشيدن مطلب اسلامي را به سويي كه سليقه خودش است و حال آنكه در اسلام هم عفو داريم هم شمشير داريم هم ناله داريم هم نعره داريم. هم اشك داريم هم شمشير داريم. هم بخشش داريم هم پدرش را در بياور داريم. اينكه آدم تكه‌هاي ببخشد را هي بهم گره بزند. اين پيداست ريگي تو كفشش است. تو اگر ريگي تو كفشت نيست بايد بگويي 20 مورد از عفو اين است و 20 مورد از قاطعيت اين است و آيا دقت كنيم ببينيم نكند جايي كه بايد عفو داشته باشيم، خشونت داشته باشيم. يا جايي كه بايد خشونت كنيم عفو داشته باشيم آدم سالم اينطور مي‌نويسد.

6- انواع تخصص‌هاي اسلامي

آدمي كه مريض است تحت عنوان انقلابي همه را درب و داغان مي‌گويد بايد درو بشوند. اين يك رقم است يك آدم از آن طرف مي‌كشد يك آدم از اين طرف مي‌كشد. بيچاره مي‌ماند اسلام. اسلام شده مثل تخصصي، مثل دكتري هستند. متخصصند، بعضي دكترها مثلاً متخصص امراض قلبي هستند بعضي متخصص پوست هستند متخصص چشم هستند. آلان هم مسلماني‌هاي ما هم اينطور است. يكي متخصص در مسائل انقلابي است. يكي متخصص در مسائل عبادي. قديم هم همينطور بود بعضي‌ها متخصص غسل جنب انگشتر عقيق بودند هيچ كارش درست نبود. بعضي از حاج خانمها فقط متخصص در چادر سياه بودند هيچ كارش درست نبود. بعضي متخصص داريم كه سينه مي‌زدند براي امام حسين(ع) باقي كارهاي هيچ چيزي درست نبود. علم قديم كه هر كس يك گوشه‌اش را مي‌گرفت الان هم بعضي‌ها يك گوشه‌اش را مي‌گيرند حالا براي اينكه آشنا بشويم با تحريف و بدعت لااقل اسلام از شر ما شري نبيند بس است. في سابق دعا مي‌كردم حالا دعايم عوض شده است سابق مي‌گفتم خدايا توفيق به من بده من بتوانم خدمتگذار دينت باشم دينت را تبليغ كنم حالا ديگر اينطور دعا نمي‌كنم مي‌گويم خدايا يك جوري كن كه دينت از طرف اذيت نبيند بس است. ما اسلام را بهش ضربه نزنيم بس است. براي خاطر اينكه گاهي وقتها مي‌بينيم با بدعت با تحريف با موج غرائز و هوس ها با جهت گيري‌هاي غير صحيح يك كاري مي‌كنيم كه اسلام ازدست ما ضربه مي‌بيند. اسلام از دست ما ضربه نبيند ما بايد كلاهمان را بياندازيم آسمان هفتم.

7- بدعت التقاطي فكر كردن كه قديم و جديد آن متفاوت است

خوب شروع كنيم درباره، اول بگذاريد اين را بگويم بدعت خوشمزه است چون التقاطي فكر كردن يك خرده از آنجا يك خرده از اينجا يك خرده از آنجا اين مرض را قبليها هم داشتند حالايي‌ها هم دارند. قبلي‌ها مثلاً يك چيزي كشف مي‌شد. يك ميكروبي كشف مي‌شد. آپولو كره ماه چي رفت يك خبري مي‌شد فوري مي‌گفتيم، ها، ببينيد قرآن مي‌گويد، اين چيزي است توي قرآن است يعني سعي مي‌كرديم يك نظريه‌اي از دانشمندان بگيريم بعد با دو من سريشم يك آيه‌اي رابرداريم به آن نظريه بچسبانيم زور مي‌زديم كه حتماً، اين درست نيست. آن يك رقم التقاطي فكر كردن بود و حالا هم يك رقم ديگر قرآن مي‌گويد كه، مثلاً يك مرد خبيثي يك كتابي نوشته بود، كه جهنم يعني نظام طبقاتي بهشت يعني نظام بي طبقه، جهنم تو كدام كتاب لغت نظام طبقاتي است(شاكر عليم) يعني انقلابي، شاكر كجايش به انقلاب مي‌خورد خوب شاكر، بگو شكر فروش تناسبش بيشتر است.

8- راه انحراف مذهب از ديدگاه ماركس

چون يك نصيحتي كرده است ماركس، ماركس يك جمله دارد من اين را يك جايي ديدم خدا رحمت كند مرحوم مطهري را، به ايشان عرض كردم ماركس در فلان جزوه يك چنين حرفي زده است. گفت جزوه‌اش را براي من بياور. بردم خدمتشان. ماركس يك نصيحتي كرده است گفته اگركشور اسلامي را خواستيد اينها را بسوي ماركسيسم بكشيد نيائيد با دينشان صاف درگيري كنيد. نگوئيد جهنم نيست بگوئيد نه جهنم هست منتها جهنم يعني نظام سرمايه داري نيائيد بگوئيد وحي نيست بگوئيد وحي هست منتها، يعني نمي‌دانم فلان، يعني بيائيد حرفهايي كه دارند صاف اگر بگوئيد نه، گوش به حرفت نمي‌دهد. آقاي ماركس نصيحت كرده كه اگر منطقه مذهبي بودند خواستيد مذهبي‌ها را منحرف كنيد بيائيد لغتهاي مذهبي، تقوي، صبر، تقيه، آخرت، دنيا، قناعت، زهد. تمام واژه‌ها را بيائيد معناي تحريفي به آن بدهيد. نگو نيست بگو آنكه مي‌گويي غرضش اين است. آنوقت به همين خاطر آيات را به هم مي‌چسبانند و لذا توجيهات بسيار خنكي مي‌كنند.

9- اخطار حضرت علي (ع) درباره برداشت آيندگان از قرآن

علي ابن ابيطالب(ع) در خطبه 147 نهج البلاغه مي‌فرمايد «سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِي زَمَانٌ» يعني زماني در آينده خواهد آمد اين سخن علي ابن ابيطالب(ع) است ببينيد الآن زمانش آمده است يا نيامده است «سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِي زَمَانٌ» يعني زماني خواهد آمد «وَ لَيْسَ عِنْدَ أَهْلِ ذَلِكَ الزَّمَان» كه نيست نزد اهل اين زمان متاعي «سِلْعَةٌ أَبْوَرَ مِنَ الْكِتَابِ» «أَبْوَرَ» يعني بي ارزش‌تر از قرآن، زماني خواهد آمد كه قرآن خيلي بي ارزش است «إِذَا تُلِيَ حَقَّ تِلَاوَتِهِ» اگر درست تصوير بشود بي ارزش است.
اما اگر يك خرده از شرق است يك خرده ارغرب است يك خرده از هوس قاطي‌اش بزنيم خيلي شلوغ مي‌شود، بيا، بيا ببينيم چه تفسيري، مي‌گويد يك تفسيرعلمي يك تفسير امروزي، يك تفسير انقلابي اسم تفسير را مي‌گذارند تفسير امروزي، تفسير انقلابي تفسير علمي با اين اسمهاي زيبا مي‌آيند آن قرآن را از آنكه هست تحريف مي‌كنند. «سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِي زَمَانٌ» زماني خواهد آمد كه اگر قرآن صاف وپوست كنده و راست حسيني معنا داشته باشد ارزشي ندارد اما «وَ لَا أَنْفَقَ مِنْهُ إِذَا حُرِّفَ عَنْ مَوَاضِعِهِ» اما اگر قرآن را ازمدار حقش بيرونش ببرند مشتري‌اش زياد مي‌شود خلاصه آدم صاف پاك بي غل و غش خريدار ندارد. آدمي كه قوانين بين الملل، سيستمهاي اجتماعي، حقوقدانان فلان يك آرمي كه دارد. سلام عليكم. آرم نداشته باشد برايش ارزش قائل نيستند. مي‌آيد زماني كه نيست نزد اهل اين زمان متاعي بي ارزش‌تر از كتاب حق معنا بشود و پرجمعيت تر، پر مشتري‌تر وقتي كه از حق منحرف بشود اين هم يك اخطاري است از علي بن ابيطالب(ع) بايد برادرها و خواهرها مواظب باشيم، ايدئولوژي گوها.

10- علما اگر تحريفي ديدند بايد آشكار كنند

زمان قديم يك رسم خوبي بود كافي است اين رسم زنده بشود خدا مي‌داند زمان قديم رسم اين بود كه هر كس مي‌خواست حديث نقل بكند از عالم شناخته شده باتقوي بايد اجازه نقل حديث داشته باشد. كه اين شيخ محسن قرائتي بعد از آنكه حديث هائي را نقل كرد و ترجمه كرد يا تفسير كرد. اين درست است يا غلط. اجازه روائي، اجازه نقل حديث مي‌داند. علماي قبل به شاگردهايشان. حالا آقا بقدري درب و داغان است كه هر كس تحت عنوان ايدئولوژي آنوقت حالا اكثر ايدئولوژي گوهايي كه الحمدلله هستند خوبند اما بريده بريده، گوشه و كنار ممكن است به اسم اسلام يك چيزهايي هم بگويند بايد مواظب بود. خوب همينطور كه از طرف بهداشت مي‌ايند مي‌گويند فلان نوع ماهي چون سم خاصي، نمي‌دانم در اين فصل بوجود مي‌آورد. الآن از آن استفاده نكنيد همينطور هم بر علماست كه اگر يك تحريفي ديدند به طلبه‌ها بگويند و طلبه‌ها بمردم بگويند. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِي أُمَّتِي فَلْيُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ يَفْعَلْ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّه»(كافى، ج‌1، ص‌54) «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ» زماني كه ظاهر شد بدعت اگر بدعتي درمكتب آمد «فَلْيُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ» بايد عالم علمش را اظهار كند «فَمَنْ لَمْ يَفْعَلْ» اگر عالم بي تفاوت شد و بدعت راديد و نعره نكشيد«فَمَنْ لَمْ يَفْعَلْ» اگر اين كار را نكند «فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّه» و بر او باد لعنت خدا و لذامي بينيم رهبر انقلاب در سالروز يعني عيد نوروز سال قبل در آن پيامي كه در بهشت زهرا در آن پيامي كه بمناسبت عيدنوروز دادند فرمود التقاطي فكر كردن خيانت به اسلام است التقاطي فكر كردن. اسلام بايد مسلمانش صاف باشدايدئولوژي اسلامي مكتب جايي ديگر غلط است. خوب حالا ما در برابر مكتب سازان قرغان چه كنيم

11- سخن امام سجاد (ع) درباره اهل بدعت

امام سجاد عليه السلام يك دعا دارد بنام صحيفه سجاديه اگر عمري بود ان شاءالله در تلويزيون مي‌خواهم يكدوره آن دعاي مكارم الاخلاق را تفسير كنيم كه آدم نمونه چه كسي است؟ امام سجاد عليه السلام مي‌گويد آدم نمونه اين است، آنوقت اگر مايك فرصتي باشد كنارش شرح بدهيم خيلي چيز است. يكي از جملاتش اين است مي‌گويد آدم نمونه اين است «وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ» (صحيفه‌ سجاديه، دعاى 20) خدايا به من توفيق بده «وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ» به من كه امام سجاد هستم توفيق بده رفوضه اهل بدعت را يعني كساني كه اهل بدعت هستند اين‌ها را از خودم برانم. (رفوضه) شد يعني راندمش از مدرسه، . . . خداياتوفيق بده، رفوزه كنم(رفوضه) رد كنم اهل بدعت را و نه اينكه اهل بدعت را از خودم دور كنم از خودم هم هوي وهوس قاطي مكتب نزنم.
«وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْيِ الْمُخْتَرَعِ» خدايا پناه مي‌برم به تو از اينكه استعمال كنم رأيي را كه از هوي و هوس خودم مخترع شده. پناه مي‌برم از اينكه جزء افرادي باشم كه بكار بزنم و استعمال كنم رأيي كه از خودم اختراع شده. نه از خودم سليقه شخصي بكار ببرم و نه كساني كه هوي وهوسشان را قاطي مكتب مي‌كنند من با ايشان تاب مي‌خورم.

12- بيانات حضرت علي (ع) درباره تفسير به رأي

امام علي بن ابيطالب در مورد التقاطي فكر كردن درباره مكتب سازان چنين مي‌گويد: حديث داغ همه مسلمانها بايد اين حديث را بلد باشند. حديث اين است. امام صادق (ع) فرمود: «مَنْ حَكَمَ بِرَأْيِهِ بَيْنَ اثْنَيْنِ فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ فَسَّرَ بِرَأْيِهِ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ فَقَدْ كَفَرَ» (تفسيرعياشى، ج‌1، ص‌18) «مَنْ» يعني كسي كه «حَكَم» يعني حكم كند و داوري كند «مَنْ حَكَمَ بِرَأْيِهِ» اگر كسي داوري كند به رأي شخصي خودش كاري به اسلام ندارد مي‌گويد به نظر من «بَيْنَ اثْنَيْن» يعني بين دو نفر. كسي بين دو نفر به سليقه شخصي‌اش داوري كند «فَقَدْ كَفَر» به تحقيق كفر ورزيده. خيلي مهم است. آنوقت شما آقا صبح تا شب داوري كن. به نظر من حق با اين است بنظر من حق با آن است به نظر من مقصر اين است به نظر من مقصر آن است كسي كه حكم كند، البته اين اظهار نظرها. هر كه اظهارنظر كرد كافر نيست. اگر اظهار نظري بود كه رويش، . . . آخر گاهي وقتها پشت كرسي مادربزرگ به دخترش مي‌گويد، دختر هم بمادرش مي‌گويد. اينها كار خلافي، مسئوليت هم دارد اما اين «فَقَدْ كَفَر» شايد مربوط به آن حكم قاضي باشدكه اگر قاضي خداي نكرده به هوي وهوس خودش حكم كند. فكر مي‌كنم شايد اينطور باشد. بعد «وَ مَنْ فَسَّرَ بِرَأْيِهِ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ فَقَدْ كَفَرَ» «مَنْ» يعني كسي كه «مَنْ» يعني از، كسي كه تفسير كند قرآن را به سليقه خودش «وَ مَنْ فَسَّرَ بِرَأْيِهِ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ فَقَدْ كَفَرَ» كسي كه تفسير كند قرآن را به رأي خودش يك آيه‌اش را، اگر يك آيه از قرآن را طبق سليقه شخصي، كسي معنا كند، كفر ورزيده است ويا در روايت ديگري از حضرت صادق ع آمده است كه: «مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْيِهِ إِنْ أَصَابَ لَمْ يُؤْجَرْ وَ إِنْ أَخْطَأَ فَهُوَ أَبْعَدُ مِنَ السَّمَاءِ»(تفسيرعياشى، ج‌1، ص‌17) «إِنْ أَصَابَ لَمْ يُؤْجَرْ» اگر درست معنا كند اجر ندارد «وَ إِنْ أَخْطَأَ» اگر خطائي معنا كند «فَهُوَ أَبْعَدُ مِنَ السَّمَاءِ» از خدادورتر مي‌شود بمقداري كه ما از آسمان دوريم، دورتر از آسمان مي‌شود نسبت به لطف خدا. اگر سالم معنا كند اجر ندارد اگر كج معنا كند كه با پدرش بقولي مي‌گويند باهمند.
خلاصه‌اش اينها همه‌اش درس زندگي است در زندگي ما اينهايي كه مذهبي نيستند كه هيچ آن هم كه مذهبي است گرفتار يك سري بدعت‌ها تحريف‌ها و تفسير به رأيهاست. تحريف و بدعت ايجاد هرج و مرج مي‌شود.
خطرها: 1 – هرج و مرج مي‌شود كه در يك آيه هركس از آيه يك برداشتي مي‌كند بدون اينكه بگوئيم امام صادق از اين آيه چه فهميده است. 2 – راه سودجويي باز مي‌شود سودجويي ها، دكاندار زياد مي‌شود هر كس يك طلبي براي خودش مي‌زند. 3 – دستاويز براي افرادي كه آماده گمراه شدن هستند، افرادي هستند منتظرند اين آيه را يك جوري معنا شود كه آنها فوري با سوت و كف و صلوات دنبالش بروند و بگويند اين درست مي‌گويد دستاويزي براي مخالفين پيدا مي‌شود. بگذريم.

13- سخن امام علي (ع) درباره بدعت

درباره بدعت اميرالمومنين جمله‌اي دارد: در خطبه 87 نهج البلاغه علي بن ابيطالب چنين مي‌گويد: «وَ آخَرُ قَدْ تَسَمَّى عَالِماً وَ لَيْسَ بِهِ» يك عده مردم هستند اسمشان عالم و دانشمند و اسلام شناس است اما حضرت عباسي اسلامشناسي كه نه يكدوره تفسير ديده و نه يكدوره فقه ديده و نه يكدوره، الي آخر «وَ آخَرُ قَدْ تَسَمَّى عَالِماً» گروهي هستند «تَسَمَّى عَالِماً» اسمشان دانشمند و اسلام شناس است «وَ لَيْسَ بِهِ» اينها اسلامشناس نيستند، چه آخوند چه كت وشلواري فرق نمي‌كند «فَاقْتَبَسَ جَهَائِلَ مِنْ جُهَّالٍ» يك يك حرفهايي را از يك افرادي كه خودشان هم نفهميده‌اند جمع آوري كرده است. «نَصَبَ لِلنَّاسِ أَشْرَاكاً» يك دامي براي اغفال مردم ساخته ايت. «مِنْ حَبَائِلِ غُرُورٍ» با ريسمان غرورشما مسلمانان ترقي رها كنيد اين امّلهاي مرتجع را، سه چهار تا جوان مي‌گويد شما مسلمان مترقي‌ها هستيد هر چه تواين سالن گفته مي‌شود اسلام مترقي است هرچه تو مسجد است اسلام مرتجع است. به اسم ايدئولوژي اسلامي حرفهايي را مي‌بافند زيبا با ريسمانهاي غرور كه به گردن مردم مي‌اندازند. «وَ قَوْلِ زُورٍ» بعد آياتي را مي‌خواند منتها «قَدْ حَمَلَ الْكِتَابَ عَلَى آرَائِهِ» حمل مي‌كند كتاب را طبق آراء شخصي خودش آيه قرآن هم تو جزوه هايش هست بنام خدا هم هست بسمه تعالي هم هست اما پشت سر بسمه تعالي «قَدْ حَمَلَ الْكِتَابَ عَلَى آرَائِهِ» حمل مي‌كند كتاب راطبق آراء شخصي خودش «وَ عَطَفَ الْحَقَّ عَلَى أَهْوَائِهِ» گره مي‌زند حق را با ميل خودش اينها خطر بدعت است.

14- تحريف شخصيت‌ها

حالا ماچه كنيم در برابر بدعت نه مكتب را تحريف مي‌كنند گاهي شخصيتها را تحريف مي‌كنند. مثلاً مي‌بينيم مسيحيت شخصيت حضرت عيسي عليه السلام را تحريف مي‌كند. عيسي پيغمبر معصوم الوالعزم عزيز از طرف خدا براي هدايت آمده يك وقتي گفتند عيسي پسر خداست. آمده براي اينكه بدار آويخته بشود تا مسيحت هر گناهي كه مي‌خواهد بكند كسي كاريش نداشته باشد. و اين تحريف شخصيت است عيسي بنده خدا پيامبر عزيز و بزرگوار والوالعزم آمد براي هدايت اين يك ديد، ديد ديگر تحريف شخصيت عيسي پسر خدا آمده بدار آويخته بشود براي اينكه مسيحيت گناه كرد كسي با او كار نداشته باشد. اين فداي او بشود. امام حسين شهيد شد تا همه ما را خدا بيامرزد.(ما همه غرق گناهيم و يك حسين داريم) امام حسين شهيد شد تا به من بگويد زير با زور نرو، ما مي‌گوئيم امام حسين شهيد شد تا هر غلطي كرديم طوري نباشد. پيغمبر آمد تا مكتب را زنده كند ما مي‌گوئيم رها كن بابا سيد اولاد پيغمبراست بخاطر جدش، بخاطر جدش يعني چه؟ سيد اگر گناه بكند عذابش دو برابر است. (يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ) (احزاب /32) ظاهراً يكي از روايات است مي‌گويد كه به يكي از پسر امامها مي‌گويد تو ديگر چرا؟ عبارت عربيش يادم رفت. تو كه پسر امامي تو ديگه چرا؟ تو كه پسر رسول تو كه بسته به دين هستي. نهج البلاغه مي‌گويد: واي به كسي كه به خاطر دين مردم احترامش را بگيرند اما او از دين براي آنها كاري نكند و اين جمله خيلي درس زنده‌اي بود. اصولاً از اولي كه من شروع كردم با بچه‌ها اصول دين گفتم ريشه‌اش اين بود. آمدم بروم دو سه تا بچه كوچولو حدود 16 و 17 سال پيش. آمدم بروم دوسه تا بچه كوچولو گفتند سلام، سلام چند تا سلام كردند گفتم سلام، سلام. اين جواب را داديم رفت بعد وقتي رفتم، آخر گاهي يك جرقه مي‌خورد. مي‌گويند سيب از درخت افتادطرف فكر جاذبه زمين افتاد من گفتم اين بچه كوچولوها چرا به من سلام كردند؟ گفتم اينها كه به من سلام كردند چون ديدند من آخوندم لباس دين پوشيدم. چون من لباس دين پوشيدم اين بچه‌ها بخاطر لباس من كه وصل به اسلام هستم به من سلام كردند! بعد به اين فكر افتادم كه بچه‌ها بخاطر اسلام به تو سلام كردند تو براي اين بچه‌ها چه كردي؟

15- دستور پيشوايان دين درباره برخورد با اهل بدعت و تحريف

اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: واي بر كسي كه بخاطر اسلام احترامش بگذارند و او از اسلام كاري براي ملت انجام ندهندخيلي روسياهي است. وظيفه ما درباره اينها، چند دستور داريم كه اگر ديديد افرادي بدعت مي‌گذارند چه كنيم؟ يك دستور العمل داريم مال علماست.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِي أُمَّتِي فَلْيُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ يَفْعَلْ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّه»(كافى، ج‌1، ص‌54) زماني كه ظاهر شد بدعت‌ها لعنت خدا، . . . . . . . اين سفارش به علما، باسوادهاو دانشمندان است كه مي‌فهمند انحراف را و بايد بگويند. اما عوام چه كنند چند دستور هم براي توده مردم داده كه با اهل بدعت و تحريف چه كنند؟ دستورها از پيشواي معصوم ما امام صادق(ع) است. و از پيغمبر و از اميرالمومنين و اما از پيغمبر، قال رسول الله:
برخورد ما با مكتب سازان:
قال رسول الله: «مَنْ تَبَسَّمَ فِي وَجْهِ مُبْتَدِعٍ فَقَدْ أَعَانَ عَلَى هَدْمِ الْإِسْلَامِ»(مستدرك ‌الوسائل، ج‌12، ص‌322) كسي كه تبسم كرد در صورت كسي كه بدعت بگذارد. كسي كه بخندد در صورت آدم بدعت گذار، يك نفر آمده است وبدعت بوجود آورده است يك كسي مي‌آيد يك چيزي را كه جزء دين نيست در دين وارد مي‌كند و شما با لبخند او راتشويق مي‌كنيد بدرستي كه اورا اعانت كرده است. كمك كرده، در چه كمك كرده است؟ «عَلَى هَدْمِ الْإِسْلَامِ» در نابودي اسلام او هم در نابودي اسلام شركت كرده است. كسي كه اگر يك لبخند بزند بمقدار لبخندش كمك كرده است. بايد مواظب باشيم اگر ديديم يك چيزي كه جزء دين نيست به اسم دين قالب مي‌زند لبخند‌مان گناه است يك كسي كه لب چهار راه ايستاده پرت و پلا حرف مي‌زند ايستادن شما دورش اشكال دارد. اين سفارش از پيامبر اكرم(ص) سفارش ديگر از امام علي (ع) فرمود: «مَنْ مَشَى إِلَى صَاحِبِ بِدْعَةٍ فَوَقَّرَهُ فَقَدْ سَعَى فِي هَدْمِ الْإِسْلَامِ»(من لايحضره‌ الفقيه، ج‌3، ص‌572) يعني كسي كه برود مي‌گويندمشي فلاني چيست؟ يعني خطش چيست؟ «مَنْ مَشَى إِلَى صَاحِبِ بِدْعَةٍ» كسي كه برود به سوي شخصي كه صاحب بدعت است. كسي كه حركت كند دنبال صاحب بدعت. يك كسي بدعت مي‌آورد يعني مسائلي را كه جزء دين نيست مي‌آورد جزء دين قالب مي‌زند و شما هم عقبش راه مي‌افتيد. «فَوَقَّرَهُ» يعني وقار به او مي‌دهيد اسكرتش مي‌شويد. استقبال و بدرقه‌اش مي‌رويد «فَقَدْ سَعَى فِي هَدْمِ الْإِسْلَامِ» اين آقا گامهايي كه بر مي‌دارد گام برداشته درحقيقت «فِي هَدْمِ الْإِسْلَامِ» در نابودي اسلام. قال اميرالمومنين (ع) «مَنْ رَدَّ عَلَى صَاحِبِ بِدْعَةٍ بِدْعَتَهُ فَهُوَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ تَعَالَى»(الجعفريات، ص‌172) كسي كه رد كند بر صاحب بدعت، بدعتي را كسي كه بدعتي گذاشت و شما بدعتش را توي دهنش كوبيدي «فَهُوَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ تَعَالَى» تو حزب الهي هستي، تو حزب خدا هستي تو در راه خدايي، خط خدا و حزب خدا اين است كه وقتي انسان بدعتي ديد بدعت را به او برگرداند. قال الصادق(ع): «ثَلَاثَةٌ لَيْسَ لَهُمْ حُرْمَةٌ صَاحِبُ هَوًى مُبْتَدِعٌ وَ الْإِمَامُ الْجَائِرُ وَ الْفَاسِقُ الْمُعْلِنُ بِالْفِسْقِ»(قرب‌الإسناد، ص‌82) سه نفر هستند احترامشان را نگيريد. احترام ندارند حرمتي ندارند. 1-(صاحب هواء مبتدع) هواپرستي كه مي‌گذارد. مسائلي كه جزء ايدئولوژي اسلامي نيست به رسم ايدئولوژي اسلام قالب مي‌زند.
2- «وَ الْإِمَامُ الْجَائِرُ» كسي كه، رهبري كه ظلم كند.
3- «وَ الْفَاسِقُ الْمُعْلِنُ بِالْفِسْقِ» كسي كه علني فسق كند.
بسيار خوب باز حديث داريم كه نشست و برخاست با اينها اشكال دارد پس بدعت يعني چيزي كه جزء دين نيست آوردن جزء دين، تحريف يعني حرف دو پهلو را كشاندند و طبق سليقه هماهنگ كردن عملاً حرام است. آيه بدعت (يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْديهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ) (بقره /79) يك چيزي با دستهايشان مي‌نوشتند مي‌گفتند از طرف خداست آيه تحريف (يُحَرِّفُونَ الْكَلِم) (نساء /46) تحريف گاهي در مكتب است گاهي در شخصيتها در شخصيت گفتيم مسيحيت گفت عيسي را بدار زدند تا امت مسيح نصاري گناهانش بخشيده شود. مسلمانها هم عده‌اي از ايشان مي‌گويند امام حسين(ع)كشته شد تا گناهان، تحريف گاهي در مكتب است گاهي در شخصيتها و خطر تحريف هرج و مرج و سوژه دادن دست دين سازها. تحريف خيال نكنيد در مكتب است در روزنامه‌ها و نقل اخبار هم تحريف مي‌شود. و كسي اگر دين شناس نباشد و تحت تأثير اين تحريفها قرار بگيرد.
خلاصه بايد مواظب بود و عالم بايد اهل تحريف را فرياد بزند جلويش را بگيرد توده مردم هم بايد بهمراهي از ولايت فقيه و اسلامشناسان با تقوي جلوي تمام بدعتگزاران را اول با نصيحت و دوم با قاطعيت و انقلابي جلوي اهل بدعت را بگيريم اين خلاصه بحث ما. با عرض تشكر اين جلسات را كه ما در اينجا تمام كرديم دو تا سؤال كوچك را جواب بدهم در يكدقيقه گاهي مي‌پرسند. شما فيلمهايت همه‌اش چرا تهران است يا اصفهان يا شيراز جوابش اين است كه دستگاه فيلمبرداري جز مراكز استانها جاي ديگر نيست اين يك البته ان شاءالله سيستان و بلوچستان هم مي‌رويم يكباررفتيم و يكبار ديگر هم خواهم رفت من با بچه‌هاي سيستان و بلوچستان هم فيلمبرداري كردم. اين يك وقت نگوئيدچرا همه‌اش مي‌روي پهلوي طاغوتي‌ها نه ما بچه‌هاي سيستان و بلوچستان را آورديم و با ايشان فيلمبرداري كرديم خودشان هم شاهدند يك سؤال ديگر مي‌كنند فلان مطلب را بگو فلان مطلب را بگو گاهي مثلاً 100 تا 200 نامه براي من مي‌فرستند قم يا مي‌آيم مي‌گيرم مي‌برم قم مطالعه مي‌كنم. نگاه مي‌كنم مي‌بينيم مي‌گويند. مثلاً فلان مطلب را تذكربده از همه اينهايي كه تقاضا مي‌كنند فلان مطلب را توضيح بده خواهش مي‌كنم تقاضا نكنند. چون يك وظيفه داردمعلم، من بعنوان معلم آيه را مي‌نويسم مي‌گويم اين آيه، اين را مي‌خواهد بگويد. اما يك وظيفه هم دارد امام جمعه كه بايد هفته به هفته مسائل روز را مطرح بكند. ببينيد يك دبير فيزيك اگر حادثه‌اي شد مي‌آيد فيزيك خودش را درس مي‌دهد من بعنوان يك معلم مي‌آيم درسهايي از قرآن را آيه اي، حديثي مي‌گويم و مي‌گويم اسلام اين است بعدحوادث چه جور جرّ و بحث‌ها چه جور است اينها يك مسائلي است كه از من توقع نداشته باشيد علاوه بر اينكه گاهي فيلمهايي كه بر مي‌دارند بعد از يك ماه دو ماه پخش مي‌شود مثلاً ما الآن 11 تا فيلم پر كرده‌ايم اين مي‌رود تا دو ماه بعد عيد نوروز بنابراين ممكن است تا دو ماه ديگر اين فيلم پخش مي‌شود ممكن است صد نوع حادثه بشود و ما هماهنگي با اوضاع روز نداشته باشيم ما فقط درسهايي از قرآن را مي‌گوئيم مسائل روز را بايد از رهبر انقلاب و امام جمعه‌ها تقاضا كنيم و اميدوارم كه توقع‌ها كم باشد و خداوند از ما راضي باشد

«والسلام عليكم ورحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 796
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست