responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 812
1- نفرین امیرالمؤمنین بر والی خائن ری
2- توجه اسلام به کسب حلال در امور اقتصادی
3- کسب مال وظیفه است، اما ثروت ارزش نیست
4- مذمّت فقر در آیات و روایات
5- مذمّت بی‌کاری و تنبلی در اسلام
6- مذمّت حرص و طمع در کسب مال و ثروت
7- برکت نداشتن مال حرام

موضوع: تربیت اقتصادی و کسب حلال در اسلام

تاريخ پخش:  17/06/89

بسم الله الرحمن الرحيم

«الحمدلله رب العالمين، بعدد ما احاط به علمك!  اللهم صل علي محمد و آل محمد. الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

خوب! ماه رمضان 89 است و بحث هم هفده شهريور بيننده‌ها پاي تلويزيون مي‌بينند كه از نظر شغلي روز مبارزه با بي‌سوادي در دنيا است كه بحمد الله ما الان صدها يعني چند صد روستا و ده‌ها شهر داريم، در همين استان مركزي، امثال تفرش و اينها، نيمي از شهرهاي استان و بسياري از روستاها در كل ايران جشن گرفته شد، جشن اينكه ديگر بي‌سوادي در آنجا برطرف شد، البته مراد من از بي‌سوادي، بي‌سوادي تا پنجاه سال است. بين ده سال تا چهل و نه سال! و مراد من هم از محو يعني تا نود و پنج، شش درصد رسيديم. چون هيچ باغباني به خاطر سه عدد گردو در باغ را باز نمي‌گذارد. ديگر وقتي گردوهايش را زدند، ممكن است يكي دو گردويي آن نوك باشد. ديگر نمي‌شود باغ را به خاطر دو گردو نگه داشت.

ما به لطف خدا، در محو بي‌سوادي نهضت سوادآموزي موفق بوده است، پنج شش مدال از يونسكو گرفته است. و شاه كه رفت، پنجاه درصد تقريباً بي‌سواد بودند، الان ميانگين بين دوازده تا پانزده درصد بي‌سواد هستند. به هر حال از همه‌ي آموزشيارهاي نهضت و نوسوادها و كارمندان تشكر مي‌كنيم. و به روح امام كه نهضت سوادآموزي را بنيانگذاري كرد، صلوات مي‌فرستيم. (صلوات حضار)

هم‌چنين هفده شهريور روزي است كه بيش‌ترين شهداي انقلاب در تهران ميدان ژاله‌ي آن زمان كه ميدان شهدا‌ي امروز است،‌ جمعيت انبوهي شهيد شدند و هيچ روزي در ايران به اندازه‌ي هفده شهريور در زمان شاه خون ريخته نشد. خداوند انشاءالله بر عذاب قاتلين بيفزايد و روح شهداء را با شهداي كربلا محشور به بازماندگانشان صبر و اجر مرحمت بفرمايد.

عرض كنم كه درباره‌ي اين مرگ بر آمريكا و مرگ بر اسرائيل كه بعد از نماز مي‌گوييم، بعضي از مقدسين مي‌گويند: اينها كه در صدر اسلام نبوده است. من يك چيزي به شما بگويم. اول اينكه كسي حق ندارد درباره اسلام قضاوت كند، مگر كسي كه ده‌ها سال در اسلام كار كرده باشد. من يك حديثي براي شما مي‌خوانم، ببينيد اين مرگ بر آمريكا در صدر اسلام بوده است، يا نه! مرگ بر آمريكا را نه، ولي مرگ بر فلاني و مرگ بر فلاني بوده است.

1- نفرین امیرالمؤمنین بر والی خائن ری

اميرالمؤمنين(ع) يك نماينده در ري داشت، ايشان بايد زكات را مي‌گرفت و تحويل مي‌داد. مثلاً وقتي مي‌گفتند: دو ريال زكات بگير، ايشان سه ريال مي‌گرفت، يك ريالش را برمي‌داشت، دو ريالش را براي حضرت امير(ع) مي‌فرستاد. تا حضرت امير(ع) ديد اين نماينده‌اش خيانت مي‌كند، عزلش كرد. گفت: او را بگيريد و يك نفر هم مثلاً او را دست بسته تحويل من بدهد. چون حضرت امير(ع) با نمايندگانش كه بد بودند،‌ برخورد خيلي انقلابي مي‌كرد. پس او را عزل كرد! يك. يك مراقب گذاشت كه او را تحويل بدهند،‌ اين مراقب در يك لحظه خوابش برد، غافل شد، اين نماينده فرار كرد،‌ فرار كرد و رفت و به معاويه متصل شد. آنجا هم بر ضرر علي بن ابي‌طالب شعر گفت.

حضرت امير(ع) فرمود كه: مردم! وضو بگيريد و جمع شويد، بعد از نماز همه دست‌ها بالا، بگوييد: مرگ بر فلاني! فلان والي كه زكات اضافه گرفته و فرار كرده است.

اگر كسي چند كيلو گندم از بيت المال بدزدد، اميرالمؤمنين(ع) به مردم دستور مي‌دهد كه وضو بگيريد، در مسجد نماز بخوانيد و دست جمعي بر او نفرين كنيد. حالا اين‌هايي كه ما بعد از نماز، به آن‌ها نفرين مي‌كنيم، به اندازه‌ي چند كيلو گندم ندزديده‌اند؟ بنابراين بر همه‌ي كساني كه خون مظلومين را ريخته‌اند بايد لعنت كنيم و اين جزء دينمان است.

خوب اين دو كلمه براي روز جهاني مبارزه با بي‌سوادي و روز شهداي هفده شهريور.

اما بحثمان چيست؟‌ بحث ما راجع به تربيت بود، خيلي حرف دارد. من باور نمي‌كردم كه تا اين حد حرف داشته باشد. من يادداشت‌هاي خودم را نگاه كردم، ديدم تقريباً شايد حدود صد جلسه حرف داشته باشم، و ما فكر كرديم كه بيست جلسه حرف دارد. حالا من مي‌خواهم اگر توفيقي باشد، يكي دو جلسه راجع به تربيت اقتصادي صحبت كنم. چون تربيت جنسي، تربيت سياسي، ‌تربيت خانوادگي،‌ عرض كنم كه انواع تربيت‌ها را گفتيم، يك جلسه هم راجع به تربيت اقتصادي صحبت كنيم. يك صلواتي بفرستيد. (صلوات حضار)

اتفاقاً اين چيزي را كه مي‌گويم خيلي مهم است. چون در آن تربيت‌ها دكتراي تعليم و تربيت خواب نبودند. اين چيزي را كه امروز مي‌خواهم بگويم،‌ همه دكترهاي تعليم و تربيت در شرق و دكترهاي تعليم و تربيت در غرب، همه با هم خوابشان برده است. هيچ كس تا به حال اين حرف از حلقومش بيرون نيامده است كه لقمه هم در تربيت مؤثر است. ولي اسلام مي‌گويد. اما دكترهاي تربيت خوابشان برده است. من اين را پرسيده‌ام. كساني دكتراي تعليم و تربيت از كانادا و جاهاي ديگر دارند،‌ از شرق و از غرب دارند،‌ گفته‌اند كه اين اصلاً در كتاب‌هاي علمي مطرح نيست. در حالي كه لقمه در تربيت اثر دارد.

2- توجه اسلام به کسب حلال در امور اقتصادی

موضوع بحثمان تربيت اقتصادي است. تربيت اقتصادي يعني لقمه‌ي حلال!‌ فارسي و قهوه‌خانه‌اي و روان آن لقمه‌ي حلال است. فقه اسلام حدود پنجاه كتاب دارد، دو سه موردش براي نماز و روزه است. مثلاً كتاب طهارت، نماز، زكات، خمس، حج، جهاد، امر به معروف، نهي از منكر، كفارات… تا اين بخش براي عبادات است. ولي مابقي آن براي کسب حلال است. اجاره، رهن، ارث، ورشكستگي، ضامن شدن، كتاب حواله، كفيل شدن، شريك شدن، مضاربه، مزارعه، مساقات، عاريه، جعاله – جعاله يعني مثلاً هر كس اين را پیدا كرد، من اين قدر به او مي‌دهم، جايزه تعيين مي‌كنيم، جعاله! – وصيت، وكالت، وقف، هبه، غصب، زنده كردن زمين‌هاي موات، لقطه – چيزي را آدم پيدا كند – اين‌ها همه‌اش در خصوص کسب حلال است. اين نيست كه اسلام در خصوص اقتصاد حرف نداشته باشد.

مال در نظر قرآن چيست؟ لقب‌هاي مال اين است،

1- («زينةٌ»)! («الْمالُ وَ الْبَنُونَ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا») (كهف/46) مي‌گويد: مال زينت است. زينت هم چيز خوبي است.

2- مال در اسلام خير است. مي‌گويد اگر كسي مرد و خيري گذاشت، وصيت كند. خير يعني مال! («إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّة») (بقره/180) يعني («إِنْ تَرَكَ مالاً») يعني به دنيا خير گفته است.

3- مال قوام است. يعني سبب روي پا ايستادن است. اگر مال نباشد انسان فرو مي‌ريزد. قرآن مي‌فرمايد: («أَمْوالَكُمُ الَّتي‏ جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياما») (نساء/5)

4- مال فضل است. فضيلت است. قرآن مي‌گويد: نماز جمعه كه تمام شد، برويد و مغازه‌ها را باز كنيد، («وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّه‏») (جمعه/10) از فضل خدا درآمد داشته باشيد.

5- مال نيكي است، نيكو است. («رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَة») (بقره/201)‌ («حَسَنَة» )يعني نيكو!

اين لقب‌هايي است كه قرآن به مال داده است.

6- مال مدد الهي است. قرآن مي‌فرمايد كه: («وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنينَ») (اسراء/6) («أَمْدَدْ») يعني مدد! كمكتان كردم. امداد. حالا! پس مال دنيا بد نيست. آقاي قرائتي! تا حالا مي‌گفتي: دنيا خوب نيست! چه وقت من گفتم خوب نيست؟ علاقه‌ي به مال خوب نيست. مال خوب است. علاقه‌ي به دنيا خوب نيست. بدون مال كه نمي‌شود زندگي كرد. مثلاً بدون كفش نمي‌شود راه رفت. اما عشق به كفش ارزش ندارد.

علاقه‌ي به دنيا! علاقه‌ي مفرطش خوب نيست. آنجا كه خدا انتقاد مي‌كند، مي‌فرمايد: («وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا») (فجر/20) («حُبًّا جَمًّا» )يعني علاقه‌ي مفرط دارد. اين بد است. كه انسان ديگر به فقراء كمك نمي‌كند، هيچ وقف و ايثار و خدمتي به جامعه نمي‌كند، مرتب پول جمع مي‌كند، پول جمع مي‌كند، و يك گاوصندوق گوشتي مي‌شود. گاوصندوق آهني در بانك‌ها هست در مغازه‌ها هم هست. بعضي‌ها گاوصندوق گوشتي هستند. يعني هيچ نم پس نمي‌دهند. اين بد است. بخل بد است. وگرنه دنيا خوب است.

3- کسب مال وظیفه است، اما ثروت ارزش نیست

خدا هم از ما خواسته است كه زمين را آباد كنيم. مي‌فرمايد: («أَنْشَأَكُمْ» )هر چه عربي مي‌خوانم قرآن است. («أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ») يعني خدا شما را از زمين آفريد. («وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فيها») (هود/61) از شما خواست زمين را آباد كنيد. پس هم دنيا خوب است، يك. هم خدا از ما خواسته است كه دنيا را آباد كنيم.

ولي با همه‌ي خوبي‌هايي كه دارد اسلام اينها را دليل بر كمال، مقام، حق بيش‌تر، احترام زياد نمي‌داند. نگفته‌اند كه اگر كسي مال دارد، سلامش كنيد. پست به او بدهيد. شرط رهبري پول باشد، ابداً! رئيس جمهوري، ابداً! قاضي، ابداً! امام جمعه، ابداً! هيچ پستي بر اساس پول داده نمي‌شود. اين يك مورد. هيچ مقامي بر اساس پول داده نمي‌شود كه مثلاً كسي كه پولش بيش‌تر است بيايد صف اول، آن كسي كه پولش بيش‌تر است مرخصي بيش‌تري بگيرد. هيچ! هيچ امتيازي نيست. پول و دنيا خوب است، اما هيچ امتيازي در اسلام بر اساس پول به هيچ كس داده نمي‌شود. اين هم دو!

سوم! در تربيت اقتصادي اسلام، مي‌گويد: هر كس دارد، دليل بر خرج كردنش نيست. اكسيژن زياد است، اما همه را تو مي‌خواهي در ريه‌ات كني؟ گندم هم زياد است، همه گندم‌ها بايد در معده‌ي ما برود؟ يعني حتي آن كسي هم كه داراست و مالك است و صد در صد حلال است، حق اسراف ندارد. محدوديت دارد. اين هم مورد سوم!

چهار! اين‌ها همه سرفصل‌ها است و هر كدام كلي حرف دارد. منتهي من چون خيلي حرف است، چه كنم، بايد خيلي فشرده بگويم. در مالكيت جنسيت مطرح نيست، مذهب هم مطرح نيست. اين زن است يا مرد؟‌ زن مي‌تواند ميلياردر باشد. يهودي است يا مسيحي؟ مي‌تواند ميلياردر باشد. مذهب مطرح نيست، نژاد مطرح نيست، سرخ پوست است و سفيد پوست است، جنسيت هم مطرح نيست.

4- مذمّت فقر در آیات و روایات

خوب! قرآن مي‌فرمايد كه فقر بد است. («أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتيماً فَآوى * وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدى *‌وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى»‏ )(ضحي/6- 8) («عائِل» )يعني محتاج! («اَغْنى» )يعني تو را غني كرديم. پيغمبر يادت مي‌آيد كه تو فقير بودي، من وضع مالي‌ات را سر و سامان دادم، اين پيداست كه آدم وضعش خوب باشد، يك نعمتي است. خدا در نعمت‌هايي كه به پيغمبرش داده است، مي‌گويد: 1- («أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتيماً فَآوى» )يتيم بودي، به تو سرپناه داديم. («وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدى» )متحير بودي، از تحيّر بيرون آورديم. فقير بودي، زندگي‌ات را سر و سامان داديم. پس مال خوب است، فقر هم بد است.

امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكُفْرِ وَ الْفَقْر» (الكافي/ج4/ص402) پناه مي‌برم به تو از اينكه كافر باشم، پناه مي‌برم به تو از اينكه فقير باشم. فقر چيز خوبي نيست. البته يك فقر خوب است.

ما دو رقم فقر داريم، فقر دو رقم است. يكي فقر تحميلي است، يكي فقر انتخابي است. فقر انتخابي خوب است. يعني درآمد هست، اما چون حرام است، من روي گوني مي‌نشينم و روي قالي حرام نمي‌نشينم. من اين گوني را انتخاب مي‌كنم. اين فقر خوب است. فقر تحميلي يعني چه؟ يعني ديگران حقت را بخورند، فقير نگهت دارند. فقر تحميلي يعني چه؟ يعني به خاطر بي‌سوادي فقير شده‌اي! به خاطر بي‌همتي فقير شده‌اي! به خاطر تن پروري فقير شده‌اي! به خاطر استثمار ديگران فقير شده‌اي! ديگران تو را استثمار كرده‌اند. اين فقرها تحميلي است. اما فقر انتخابي! قرآن راجع به فقر انتخابي مي‌فرمايد: («لِلْفُقَراءِ الَّذينَ أُحْصِرُوا في‏ سَبيلِ اللَّه‏‏») (بقره/273) اين‌ها مي‌توانستند پول دار باشند. خودشان! يك دانشجو مي‌تواند مثلاً برود دنبال يك كاري و پول هم پيدا كند، اما تشخيص مي‌دهد كه علم بهتر از پول است. با حداقل هزینه، زندگي مي‌كند كه با سواد شود. يك طلبه همينطور طلبه كه بيل به كمرش نخورده است، بستگان همين طلبه تجارت مي‌كنند، كار مي‌كنند، كشاورزي مي‌كنند، پولدار هستند. اين چون رفته است كه با فقه آشنا شود، اين انتخاب كرده است. پس فقر دو نوع است. فقر انتخابي كمال است،‌ فقر تحميلي بد است.

پس مال دنيا خوب است. زينت است، خير است، قوام است، فضل الهي است، حسنه است، مدد الهي است. اين‌ها خوب است. اما معناي خوب اين نيست كه ما سرگرم جمع مال بشويم. قرآن مي‌فرمايد كه («يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا») اي كساني كه ايمان آورده‌ايد، («لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ») (منافقون/9) اموال و سرمايه شما را غافل نكند. غافل نكند. دنيا خوب است، اما به چه اندازه خوب است؟ به اندازه‌اي كه شما غافل نشويد.

5- مذمّت بی‌کاری و تنبلی در اسلام

حديث داريم كه امام باقر(ع) فرمود: «وَ مَنْ كَسِلَ عَنْ أَمْرِ دُنْيَاهُ فَهُوَ عَنْ أَمْرِ آخِرَتِهِ أَكْسَلُ» (الكافي/ج5/ص85) آن كسي كه حال کار در اين دنيا را ندارد و نسبت به دنيا كسل است، نسبت به آخرت كسالتش بيش‌تر است. اين را صبح قلقلك مي‌دهند، غروب مي‌خندد. بي‌حال است. خوب آن بي‌حالي و بي‌عاري خيلي بد است.

افرادي خدمت امام آمدند، امام به يكي فرمود: شغل شما چيست؟ فرمود: من بيكار هستم. تا گفت: من بيكارم! امام رويش را برگرداند و فرمود: من نمي‌خواهم به آدم بيكار نگاه كنم. معناي كار هم فقط اداره نيست. تا مي‌گوييم: کار، يعني يك ميزي… نه! كار فقط اداري نيست. هر كاري مفيدي باشد، حالا در اداره باشد،‌ در كارخانه باشد، ‌در مزرعه باشد. كار هم فقط كار بازويي نيست، كارهاي علمي… استاد دانشگاه بيكار است؟ بيكار كه  نيست.

من همين نيم ساعتي را كه براي شما صحبت مي‌كنم، اگر خواسته باشم برآورد كنم كه اين نيم ساعت چقدر است، بايد بگويم بين سه ساعت تا پانزده ساعت است. اگر مثل («قل هو الله») حرف‌ها را به ياد داشته باشم، دو سه ساعت تنظيم آن كار مي‌برد،‌ اگر هم خواسته باشم كه از نو توليد كنم،‌ كه مطلبش هم در ذهنم نباشد، شده ‌است من وقت‌هايي مثلاً چهل ساعت براي بيست دقيقه حرف زدن كار كرده‌ام. گاهي هم اينطور شده است. به هر حال نبايد به يك كسي مفت خور گفت! معلم كار مي‌كند، استاد دانشگاه كار مي‌كند، طلبه كار مي‌كند.

پس كار بازويي داريم و كار مغزي داريم، يك! كار اداري داريم و كار غير اداري داريم، دو! زن و مرد هم بايد كار كنند، منتها اسلام براي كار زن يك فرمولي گذاشته است. زن‌ها يك مشكلاتي دارند كه مردها ندارند، ما اگر به دو جمع‌بندي برسيم، يك: از طرفي كار خوب است، از طرفي هم زن گرفتار است. مثلاً زن حالات ويار دارد قبل از اينكه حامله بشود!‌ ماه اول و دوم حالت تهوع دارد،‌ مي‌خواهد بچه‌دار شود. بعد كم‌كم سنگين مي‌شود، حاملگي است. بعد زايمان است و بيماري‌ها و استراحت‌هاي بعد از زايمان است. هر ماه چند روز گرفتار است. گرفتاري‌هاي مختلف دارد. ويار، حاملگي، زايمان، گرفتاري… پس زن گرفتار است. اين يك مشكل!‌ زن گرفتار است. خوب حالا كه گرفتار است كار نكند؟ مي‌گوييم: نه! كار هم خوب است. چرا؟ چون كار استعدادها را پرورش مي‌دهد،‌ كار نيكوكردن از پر كردن است. 1- پرورش استعداد! 2- درآمد! بالاخره زن اگر در كيف خودش پول داشته باشد،‌ بهتر از اين است كه به شوهرش بگويد: پول بده! درآمد داشته باشد. پيشرفت اقتصاد! اگر يك كشوري زن و مردش كار كنند، اقتصادش پيشرفته مي‌شود. سلامتي! زن اگر كار كند، سلامتي‌اش هم حفظ مي‌شود. زن‌هايي كه كار ندارند،‌ زودتر مريض مي‌شوند. پس كار خوب است. كار خوب است، يكي هم اينكه زن گرفتار است. اسلام مي‌گويد اين وسط چه كار كنيم؟ مي‌گويد: «عَلِّمُوهُنَّ الْغَزْل‏» (مستدرك/ج13/ص187) يعني ياد بدهيد به خانم‌ها، «عَلِّمُوهُنَّ الْغَزْل‏» «الْغَزْل‏» يعني بافندگي! در بافندگي درآمد هست، توليد سلامتي در آن هست، پرورش استعداد در آن هست، ضمناً با ويار و حاملگي هم مي‌سازد. هر لحظه مشكلي پيدا كرد، اين طور نيست كه سر ساعت هشت بايد اداره برود. به سرويس برسد، نرسد، بچه‌اش را كجا بگذارد،‌ مهد كودك را چه كند، اگر بچه‌اش گريه كرد، چطور شيرش بدهد؟ به چه كسي او را بسپرد؟ نه در يك محيط آرامي يك كار دستي بكند،‌ امروز اسمش را چه مي‌گويند؟ صنايع دستي! صنايع دستي، يك طوري باشد كه تا بچه‌اش گريه كرد، مثلاً فرض كنيد مي‌بافد، تا بچه‌اش گريه كرد، در دو ثانيه مي‌گذارد كنار و بچه‌اش را بغل مي‌كند. در محيط آرام، صنايع دستي! هم پول در آن است و هم رفت و آمد ندارد، وقتش تلف نمي‌شود. البته اين حداقل است. معنايش اين نيست كه زن از خانه بيرون نرود. هر كاري كه جامعه نياز داشت، زن هم مي‌تواند انجام بدهد، پزشك زن، معلم زن،‌ استاد دانشگاه زن،‌ ما در همه‌ي صحنه‌ها آنجايي كه زن هست،‌ بايد از نيروي زن هم استفاده كرد. منتهي بايد مواظب آن شرايط هم بود.

خدا شهيد محراب آيت الله صدوقي را رحمت كند. در خبرگان اول بحث بود كه آيا رئيس جمهور مي‌تواند زن باشد؟ آيت الله صدوقي بلند شد و با همان لهجه‌ي يزدي گفت: نه! نه! فردا از دنيا مي‌گويند: رئيس جمهور را مي‌خواهيم ببينيم، رئيس جمهور زايشگاه است. نه! از آن طرف دنيا رئيس جمهور را كار دارند، رئيس جمهور ويار دارد. خدا رحمت كند شهيد را،

اسلام مي‌گويد: زن و مرد كار كنند، منتها هر كسي كاري كه به ذوقش مي‌خورد. بنده را اگر در يك اتاقي به اندازه‌ي اين سالن بفرستند كه پر از كتاب شعر باشد، روح من با شعر جوش نمي‌خورد. خوب حالا مجبور هستي كه با زور شعر حفظ كني؟ برو به سراغ تفسير! برو به سراغ حديث! يكي با شعر جوش مي‌خورد، يكي با نجاري، يكي با مكانيكي، هر كسي با يك چيزي! يك دختري كه در دانشگاه و كنكور رد مي‌شود، شايد اين اگر شغلش را عوض كند، در شغل ديگر رئيس يا يك هنرمند درجه‌ي يك شود. منتها چون دختر عموي اين به دانشگاه رفته است، اين هم روي چشم و هم چشمي بايد به دانشگاه برود. گاهي وقت‌ها ماشكست مي‌خوريم، نه به خاطر اينكه بي‌عرضه هستيم،‌ استعدادمان را كشف نكرديم.

بگذاريد از امام سجاد(ع) بگويم. امام سجاد(ع) در دعاي مكارم الاخلاق مي‌گويد: «وَ اسْتَعْمِلْنِي‏» يعني خدايا مرا به كار ببر،‌ «فِيمَا» يعني در چيزي كه، «خَلَقْتَنِي لَه» (صحيفه سجاديه) خدايا من را براي چه چيزي خلق كرده‌اي؟ من را در هم كاري ببر كه براي آن مرا خلق كرده‌اي، تا موفق بشوم. پا براي راه رفتن است، شما اگر خواسته باشي كه با سر راه بروي، اذيت مي‌شوي! يعني هر كسي آن كاري كه بايد انجام بدهد را انجام دهد.

6- مذمّت حرص و طمع در کسب مال و ثروت

خوب! آدم حريص اول خودش را فراموش مي‌كند، اين‌هايي كه مال دنيا را خيلي دوست دارند. مال دنيا را دوست دارند، حالا! خودش را فراموش مي‌كند. خدا را هم فراموش مي‌كند. حساب را هم فراموش مي‌كند. دوستانش را فراموش مي‌كند، سلامتي خودش را هم فراموش مي‌كند. آدمي كه حرص مي‌زند، چون مي‌خواهد پول زيادي به دست آورد، يادش مي‌رود كه مريض می‌شود، سلامتي‌اش را از دست مي‌دهد. رفقايش را از دست مي‌دهد،‌ چون حرص دارد، سخاوت ندارد. آدم حريص چند چيز را فراموش مي‌كند. 1- خدا را فراموش مي كند. 2- خودش را فراموش مي‌كند. 3- سلامتي را فراموش مي‌كند. 4- دوستانش را فراموش مي‌كند.

حالا! يك مثال تاريخي هم براي شما بزنم. شخصي به نام ثعلبه بود. ايشان نزد پيغمبر آمد و گفت: دعا کن وضع من خوب شود. فرمود: وضعت خوب است. گفت: نه! من مي‌خواهم سرمايه‌دار شوم. حضرت فرمود: همين كه داري تو را بس است. پیامبر دعا کرد: خدايا وضع اين را خوب كن. وضعش خوب شد و دامداري و كشاورزي و گاوداري و گوسفندداري و در مدينه جايش تنگ شد. رفت چند كيلومتري بيرون مدينه و كشاورزي‌اش را توسعه داد، وضعش خوب شد و پيغمبر فرستاد كه زكاتت را بده!‌ گفت: زكات بدهم؟ زكات چه چيزي را؟ كم‌كم قيچي شد، اول از نماز جماعت قيچي شد، بعد كم‌كم جمعه‌ها هم نمي‌آمد، و همينطور يك ذره يك ذره به خاطر پول و اشتغال نشد.

افرادي هستند كه وقتي پولشان زياد مي‌شود، خدا را فراموش مي‌كنند. قرآن مي‌فرمايد كه: اينها وقتي فقير هستند («عاهَدَ اللَّهَ») يعني با خدا عهد مي‌بندند. پيمان مي‌بندند، («لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ») اگر خدا از فضلش به ما كمك كند («لَنَصَّدَّقَن‏») صدقه مي‌دهيم و زكات مي‌دهيم. («وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحين‏») (توبه/75) فرد صالحي هم هستيم. ولي همين كه به او داديم، بدمستي مي‌كند. خيلي در قرآن آيه داريم. بارها در قرآن گفته است كه انسان وقتي گير مي‌كند، مي‌گويد: («يا الله»)، («يا الله»)! («فَلَمَّا نَجَّاهُمْ») (عنكبوت/65) جفتك مي‌اندازد. خدا گله مي‌كند. خيلي گله مي‌كند. («فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْك‏») سوار كشتي مي‌شود، مي‌بيند موج آمد، ممكن است غرق بشود، («دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصين‏» «يا الله» «فَلَمَّا نَجَّاهُمْ») يادش مي‌رود. عروس و داماد بچه دار نمی‌شوند، مي‌گويد: خدايا! («لَئِنْ آتَيْتَنا صالِحاً») اگر يك اولاد صالحي به ما بدهي، («لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرينَ») (اعراف/189) ما شاكريم و شكر مي‌كنيم. همين كه خدا به آن‌ها بچه داد، حاضر نيستند حتی اسم فاطمه و علي روي بچه‌شان بگذارند. اول التماس مي‌كرد. آن وقت حاضر نيست اسمش را چنین بگذارد. چندين جاي قرآن خداوند گله مي‌كند از آدم‌هايي كه وقتي گير مي‌كنند، «يا الله»‌ مي‌گويند، وقتي از گير نجات پيدا مي‌كنند، خدا را فراموش مي‌كنند.

خوب! بحثمان چيست؟ ‌بحثمان تربيت اقتصادي است. نقش اقتصاد در تربيت! همان چيزي كه دكتراي علوم تربيت، شرق و غرب با هم خوابشان رفته است. مي‌گفت: يك بچه‌اي درب خانه ايستاده بود و گريه مي‌كرد، گفتيم: چه شده است، آقاجان! گفت: مي‌خواهم زنگ را بزنم، نمي‌توانم. گفتم: خوب گريه ندارد، من براي تو مي‌زنم. گفت: نه! مي‌خواهم خودم بزنم. يكي از وزراء مي‌گفت. مي‌گفت: دلم سوخت براي بچه! گفتم: خوب! بغلت مي‌كنم، تو زنگ بزن. مي‌گفت: اين بچه را بغل كردم، زنگ در خانه را زد، او را زمين گذاشتم، گفت: بيا با هم فرار كنيم. اين مي‌خواست زنگ را بزند و فرار كند.

7- برکت نداشتن مال حرام

حالا از جاهايي كه دكتراي علوم تربيتي شرق و غرب با هم بايد فرار كنند، اين است. كه نمي‌دانند لقمه حرام در تربيت اثر دارد. «انَّ الْحَرَامَ لَا يَنْمِي» حديث داريم كه مال حرام رشد نمي‌كند. مي‌گويد: آقا ما ديديم رشد كرد. ما ديديم رشد كرد. روايت مي‌گويد: «وَ إِنْ نَمَى لَمْ يُبَارَك‏» (وسائل‏الشيعة/ج17/ص82) رشد هم كند، بركت ندارد. شما نگاه نكن كه چه خانه‌اي، چه قالي‌هاي ابريشمي، ببین! از پارسال تا الان چند نفر گرسنه روي اين قالي‌ها سير شده است؟ ممكن است يك خانه‌اي قالي نباشد و موكت باشد، نمد باشد، اما سالي صدها نفر در اين اتاق گرسنه مي‌آيند، سير مي‌روند. اما روي اين قالي‌هاي ابريشمي يك گنجشك يك دانه نمي‌خورد. مهم اين نيست كه مهر شما چقدر است. بعضي‌ها را ديده‌ايد؟ آدم بعضي خانه‌ها مي‌رود، سجاده‌اش به اندازه‌ي يك بقچه‌ي حمام است. يك پارچه از مكه، يك پارچه از مدينه، گلدوزي، تسبيح‌هاي رنگارنگ، خوب روي اين سجاده چند نفر نماز مي‌خواند؟ خودنويس گران است، اما يك صفحه‌ي حق با اين نوشته‌اي؟ گراني‌اش مهم نيست. خودنويس گران، مهر بزرگ، خانه‌ي گران! مال حرام نمو نمي‌كند. اگر هم نمو كند، بركت نمي‌كند.

«طَلَبُ الْحَلَالِ فَرِيضَة» (بحارالانوار/ج100/ص9) يعني دنبال كار رفتن واجب است. حديث داريم: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْتَرِفَ الْأَمِينَ» (وسائل‏الشيعة/ج17/ص23) خداوند كسي كه حرفه‌اي داشته باشد و امين باشد، دوستش دارد. «اتَّجِرُوا» تجارت كنيد. «بَارَكَ اللَّه‏ لكم» (الكافي/ج5/ص149) خداوند به شما بركت مي‌دهد. «ازْرَعُوا» زراعت كنيد. «وَ اغْرِسُوا» (الكافي/ج5/ص210) «غرس» درخت بكاريد. «فَلَا وَ اللَّهِ مَا عَمِلَ النَّاسُ عَمَلًا» به خدا قسم انسان كاري را بهتر از اين نمي‌كند، «أَحَلَّ وَ لَا أَطْيَبَ مِنْه‏» حلال‌ترين و طيب‌ترين درآمدها كشاورزي است. «الزَّارِعُونَ كُنُوزُ الْأَنَام‏» (الكافي/ج5/ص211) كشاورزها گنج هستند، كشاورزها گنج مردم هستند.

پيغمبر فرمود: «الْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً أَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلَالِ» (الكافي/ج5/ص78) عبادت هفتاد جزء دارد، بهترين جزء عبادت اين است كه انسان كار بكند. يك وقت امام صادق(ع) احوال يك نفر را پرسيد، فرمود: فلاني احوالش چطور است؟ گفتند: الحمدلله خوب است، در خانه مشغول عبادت است. گفت: صبح تا شب در خانه عبادت مي‌كند؟ بله! قرآن مي‌خواند، نماز مي‌خواند، گفت: خرجي‌اش را چه كسي مي‌دهد؟ گفتند: خرجي‌اش را دوستانش مي‌دهند. فرمود: عبادت دوستانش از عبادت خودش ارزشش بيش‌تر است. اينطور نيست كه كسي برود در خانه و نماز بخواند و يك عده هم خرجش را بدهند. نخير! «وَ اللَّهِ لَلَّذِي يَقُوتُهُ» امام صادق قسم خورده است. قسم امام صادق غير از قسم‌هاي ديگر است. به خدا آن كسي كه زندگي ايشان را تأمين مي‌كند، «أَشَدُّ عِبَادَةً مِنْهُ» (الكافي/ج5/ص78) عبادتش از او بيشتر است.

امام صادق (ع) مشغول كاري بود. آمدند گفتند: آقاجان شما كار را بگذار ما انجام مي‌دهيم. يا غلام‌ها انجام مي‌دهند. فرمود: «لا دَعوني» (فقيه/ ج3/ ص163) رهایم كنيد مي‌خواهم خودم انجام بدهم. «فَإِنِّي أَشْتَهِي» من دوست دارم. «أَنْ يَرَانِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْمَلُ بِيَدِي وَ أَطْلُبُ الْحَلَال‏» (فقيه/ ج3/ ص163) دوست دارم كه خداوند ببيند من دارم دنبال رزق حلال كار مي‌كنم. قرآن مي‌گويد: («حَلالاً طَيِّباً وَ اتَّقُوا اللَّه‏») (مائده/88)

اگر ما لقمه‌هاي بچه‌هايمان را حلال نكنيم، امور تربيتي، روانشناسي كودك، روانشناسي بزرگ، برنامه‌هاي تلويزيون، خطبه‌هاي نماز جمعه، هركاري مي‌كنيم فايده ندارد. چون در شكم اين لقمه‌ي حرام است. مثل اينكه در هواپيما بايد بنزين بريزيم، قير بريزيم. اگر در يك هواپيما قير بريزي، تمام خلبان‌هاي شرق و غرب هم بيايند، اين هواپيما نمي‌پرد. چون قير در شكمش ريختی. با لقمه‌ي حرام حتي عبادت، كسي اگر عبادت كند، لقمه‌اش حرام باشد، حديث داريم عبادت با لقمه‌ي حرام مثل ساختمان روي شن است، روي ريگ است. يعني پايين مي‌افتد. روز عاشورا امام حسين… آخر بعضي‌ها مي‌گويند: آقا اگر اين آخوندها خودشان خوب بودند، حرف‌هايشان اثر مي‌كرد. خيلي خوب، سؤال امام حسين خوب بود. يا بد بود؟ سه بار امام حسين روز عاشورا حرف زد. هيچي همينطور نگاه كردند. آخرش گفت: بابا، لقمه ي حرام در شكم شما است. بله، خوب بودن گوينده هم اثر دارد. لقمه‌ي حلال هم اثر دارد. رفیق هم اثر دارد. لجباز بودن و  نبودنش هم اثر دارد. اينها همه هركدام يك سهمي دارند. در تربيت بايد همه ي اينها را در نظر بگيريم.

 خيلي حرف‌هايم ماند. شايد يك بيستم آن را گفتم. ما دست به يك چيزي زديم نفهميديم چيست؟ فكر كرديم تعليم و ترييت مي‌شود ده بيست جلسه تمام شود. ولي حالا ببينيم به كجا مي‌رسيم.

خدايا تو را به حق محمد و آل محمد همه‌ي ما را از لقمه‌ي حرام و شبهه دار دور بفرما. اگر يك لقمه‌ي حرامي هم جايي خورديم، خدايا توفيق ردّ مظالم بده.

من اين را چند بار تا حالا گفتم. بگذاريد يكبار ديگر هم بگويم. بچه بودم دهات كاشان مي‌رفتم ميوه مي‌خوردم فرار مي‌كردم. براي اينكه مسأله بلد نبودم. مي‌گفتم: هنوز 15 سالم نشده است. خيلي خورديم و فرار كرديم. وقتي طلبه شديم ديديم نوشته كساني كه مال مردم را خورده‌اند، بايد صاحبش را راضي كنند گرچه در كودكي باشد. اي بابا! گرچه خواب باشد. اي بابا! بله، خواب باشي پايت را بزني كوزه‌ي مرا بشكني، نمي‌تواني بگويي: خواب بودم. بايد پول كوزه را بدهي. مال مردم خواب و بيداري و مست و بيهوشي ندارد. پول برداشتيم روستا رفتيم، خيلي‌هايشان نگرفتند، بعضي‌هايشان هم پول… گفتم: آقا من بچه بودم از اين ميوه‌ها خوردم و فرار كردم، اين پول را از من بگير حلال كن. اكثراً مجاني حلال كردند. تك و توك هم پول گرفتند حلال كردند. اگر يك چيزي را كش رفتيد، تا يادتان هست رد كنيد. حالا لازم هم نيست خودت را معرفي كني. اينجانب محسن قرائتي دزدي كردم! (خنده حضار) نه لازم نيست خودت را معرفي كني. برو به حسابش بريز. بگذاريد در يك پاكت و به او بدهيد. اين لقمه‌ي حرام مثل گربه‌ي مرده در استخر است كه هرچه هم استخر را آب كني، تا گربه را بيرون نياندازي، اين آب بدبو مي‌شود.

خدايا ما را از همه‌ي حرام‌ها، خصوصاً حرف حرام، نگاه حرام، كلام حرام، لقمه‌ي حرام، رابطه‌ي حرام، فكر حرام، از همه‌ي حرام‌ها ما را دور بدار.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 812
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست