نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 865
موضوع: تفسير سوره حجرات (11)
تاريخ پخش: 14/04/80
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
1- تفسير سوره حجرات آيه 6
قرآن شفاست يعني دردهايي را که جامعه دارد نسخه ميپيچد، همينطور که بدن مرض دارد، دارو هم بايد مصرف کرد همينطور که فرد مرضهايي دارد و دارو بايد مصرف کند جامعه هم مرضهايي دارد، يکي از مرضهاي جامعه اين است که يک افراد دروغگويي، افراد بد و فاسقي، ميايد يك شايعهاي را پخش ميکنند تو خونهها، مدرسهها، پادگان، بازار، مزرعه، و يك موجي به وجود ميآورند و فتنهاي را راه مياندازد يکي از مرضهاي اجتماعي جولان افراد فاسق و خبر دروغ است. يکي از نسخه هايش را امروز ميخواهم بگويم پس بحث ما برخورد با افراد نااهل است. موضوع بحث تفسير آيه 6 از سوره حجرات بخشي از آن را من در جلسه قبل گفتهام و بخشي از آن را ميخواهم در اين جلسه صحبت کنم. بسم الله الرحمن الرحيم تفسير آيه ششم از سوره حجرات (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمينَ) (حجرات /6) اين آيه شش است از اين آيه ببينيم چند تا کلمهاش را شما بلد نيستيد من معني کنم. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» را بلديد و آن را که بلد نيستيد من معني کنم «نبأ» يعني خبر يکي از سورههاي قرآن سوره نبأ است که: (عَمَّ يَتَساءَلُونَ) (نبأ /1) (عَنِ النَّبَإِ الْعَظيمِ) (نبأ /2) نبأ، يعني خبر، ولي منتهي به هر خبري خبر نميگويند، به خبر مهم و مفيد ميگويند خبر، خبر هر چيز خبر است مثلاً عدس کيلويي چند است. اين هم خبر است، يک برگ زرد در حوض افتاد. امّا اگر مهم و مفيد بود ميگويند نبأ «فَتَبَيَّنُوا»: يعني تحقيق کنيد يعني زودباور نباشيد که هر کس هر چي گفت بگوييم آره تو راست ميگويي. آدمهاي رِندي پيدا ميشوند که ممکن است با يك چيزي گولتان بزنند، تحقيق کنيد نه بگوييد آره و نه بگوييد نه، گوش بدهيد، تحقيق کنيد، پس «فَتَبَيَّنُوا» يعني تحقيق کنيد، نبأ يعني خبر مهم «أَنْ تُصيبُوا» مبادا اصابت کنيد شما به قومي نادان يعني اگر به هر خبري گوش بدهيد، بي تحقيق ترتيب اثر بدهيد يك بار دست به يك کار ميزني جاهلانه سراغ قومي ميرويد، درگير ميشويد، حادثه و فتنهاي رُخ ميدهد بعد که حادثه رخ داد صبح ميکنيد بر کارهايي که انجام دادهايد پشيمان، يعني اگر به هر خبري گوش بدهيد دست به يک عملياتي ميزنيد که از آن عمليات حادثهاي رخ ميدهد، مينشينيد غصه ميشويد. اين اصل آيه: مؤمن فاسق که سراغتان آمد، خبر داد گيج نشويد، نه قبول کنيد، و نه رد کنيد، تحقيق کنيد مبادا شتابزده دست به اقداماتي بزنيد که بعد پشيمان بشويد اين ترجمه اين آيه.
2- ماجراي وليد و شأن نزول آيه
از اين آيه معلوم، اصل ماجرا به اين صورت بود که عرض کردم. حضرت شخصي را فرستاد به منطقهاي گفت: برو زکات مردم را بگير بياور، مردم که استقبال نماينده پيامبر ميآمدند، چون اين قبلاً با مردم منطقه دعوا داشت فکر کرد آمدهاند بگيرندش و بکشندش فرار کرد. گفت: يا رسول الله اينها مسلمان نيستند، مثلاً اهل نماز و زکات نيستند بيخود سراغ اينها نفرست، اينها ميخواستند مرا بکشند. به خاطر ناراحتيهاي شخصي که اين با قوم داشت برگشت يك گزارش خلاف داد، گفت: هيجاني شدهاند ميخواستند لشگرکشي کنند آيه نازل شد: اين آقا که برگشته خبر داده، تحقيق کنيد، اين آقا خودش خورده حساب دارد خودش درگير شده عينک سرخ گذاشته همه چيز را سرخ ميبيند. گزارش ايشان غلط است طبق گزارش ايشان تحريک نشويد، اين آقا اسمش وليد بود، وليد کي بود؟ اينکه تو فيلم امام علي درست ميگويم، آقاي موسوي آنکه نماز صبح را سه رکعت خواند وليد بود؟ درست است، تو فيلم امام علي همانکه نماز صبح را مست بود رفت سر نماز ديدند نماز صبح را سه رکعت خواند، رفتند دهنش را بو کردند ديدند عرق خورده بعد هم گفت امروز حالم خوب است ميخواهيد امروز برايتان بيشتر بخوانم. اين همان وليدي است که قرآن به آن گفته: فاسق. از اقوام عثمان و از بني اميه بود منتها وقتي بني اميه آمدند روي کار هر منطقهاي را فرماندهي و حکومتش را به يکي دادند به يکي از خويشان خودشان. خوب، پس قصه مالِ وليد است اعزام براي گرفتن زکات، خبر خلاف است، دليل خبر خلاف اين بود که او خودش با منطقه درگيري داشت. حالا نکاتي که از اين آيه استفاده ميشود سه تا از آن را جلسه قبل گفتيم از اين به بعدش را ميخواهم اين جلسه بگويم، جلسه قبل گفتيم که: اسم مردم را محترم ببريد «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» گفته، هر کجا ميخواهيد از مردم کار بکشيد مؤدبانه صداي آنها بزنيد، يعني صدا زدن با احترام باعث ميشود که طرف گوش به حرف بدهد. اگر گفتم فرزند عزيزم، هر چه بگويم گوش ميدهد اين «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» لقب با کرامت است. شما که «آمَنُوا» هستيد ايمان داريد ساده لوح نباشيد. خوب مسأله ديگر اين است که ميگويد: «جاءَكُمْ فاسِقٌ» يعني فاسق به سراغ شما ميآيد، ممکن است شما به سراغ او نرويد او به سراغ شما ميآيد هميشه افراد فاسق ميآيند سراغ انسانهاي سالم، کمتر آدمهايي شده که ترياکي نيستند و بروند دَرِ خانه ترياک فروشها، ترياک فروشها ميآيند سراغ آدمهاي سالم، بچّههاي خوب آدمهاي هرزه سراغ شما ميآيند، دخترهاي پاک، دخترهاي ناپاک ميآيند سراغ شما، بازاريهاي خوب، بازاريهاي نااهل ميآيند سراغ شما، يعني هميشه آنکه قصد آلوده کردن دارد راه ميافتد، نميگويد: شما «جئتم» او «جاء» از کلمه «جاء» معلوم ميشود او سراغ شما ميآيد، يعني شما در معرض تهاجم خبري هستيد، شما حساب کن که فرمول پپسي¬کولا را حاضر نيست به شما ياد بدهد امّا اگر عکس هرزهاي بود حاضر است توي جاخودنويس شما توي جامدادي شما، تو شکلات و آدامس شما بگذارد بفرستد يعني عکس بدش را براي شما ميفرستد امّا اف16 را براي جوانهاي ما نميفرستد. خوب، زمينه حوادث دوجور است، ريشه حوادث، هر حادثهاي رخ ميدهد ريشهاش دو جور است: 1- تلاش بدان 2- زودباوري خوبان. تلاش بدان ميگويد: «جاءَكُمْ» يعني راه افتاده، زودباوري خوبان «فتبيّنوا» تبيّن تحقيق کنيد، خوب قرآن ميگويد: سريع تحقيق کنيد، بد نيست شما ادبيات عرب را هم خواندهايد، يک کلمه هم از من بشنويد، ما گاهي وقتها ميگوييم که اذهب يعني يک ساعت، دو ساعت ديگه برو، يك وقت ميگوييم ثم اذهب يعني همين الآن قرآن نميگويد: «ثم تبيّنوا» ميگويد «فَتَبَيَّنُوا» تبيّين و تحقيق را دير نکنيد، چون خيلي وقتها هم بگوييد باشد دو ماه ديگر تحقيق کنيم توي اين دو ماه هزار حادثه رخ ميدهد «فَتَبَيَّنُوا» يعني تحقيقات سريع باشد، بعد ميفرمايد «أَنْ تُصيبُوا قَوْماً» توي آيه «قوم» دارد نميگويد «ان تصيبوا رجلاً» ميگويد: «قَوْماً» يعني گاهي گوش دادن به يک حرف خطرناک قومي را، مثل کشتي گاهي يک سوراخ، يک کشتي را غرق ميکند، ميگويد: حادثه رخ بدهد. «تُصيبُوا قَوْماً» نميگويد: «تصيّبوا واحداً» يك حادثه مالِ يک جمعيتي است همه کلمات بار دارند، يك خبر را نسنجيده اقدام کني قومي به فتنه ميافتند «جاء» فتنه گر ميآيد سراغ شما «فَتَبَيَّنُوا» زودباور نباشيد. «فَتَبَيَّنُوا» تحقيقتان را به تإخير نياندازيد. اينکه شما ميگوييد، تحقيق کن ما که شنيدهايم اسلام گفته تو کار مردم تجسس نکنيد، شما ميگوييد: تحقيق کنيد پس يك آيه داريم توي همين سوره ميگويد: (لا تَجَسَّسُوا) (حجرات /12) در کار مردم تجسس نکنيد يا بکنيد کدام درست است. جواب، آنجا که ميگويد: تجسس حرام است براي زندگي شخصي مردم است، زندگي شخصي را نبايد آدم وارسي کند، آقا بيا ايشان بچگياش کتک هم زده. ايشان نميدانم خودکار از جيبت برداشته، ايشان در خانه فلاني غذا خورده پول از کجا آورده، چکار داري، من دارم ميروم حاج آقا ببخشيد شب کجا ميروي، قباتو چند خريدهاي ماشين شما چند ليتر بنزين دارد. يعني هر چه مسأله مهمتر است، بايد دقّت و حساسيت بيشتر باشد به همين خاطر مسائل آموزشي خيلي مهم است در گزينش براي انتخاب دبير و معلّم حساسيت خيلي است براي کارهاي دفتري حساسيت نيست ولي آن کسي که ميخواهي مغز و نسل نو را در اختيارش بگذاري، بايد آدمي باشد… عرض کنم به حضور شما، اينکه ميگويند اصل اعتماد است، بله اصل اعتماد است براي آدمهايي که فسقشان معلوم نيست، اما اگر يك کسي روشن شد که ايشان فاسق است، آيا درست است ما آبروي کسي را بريزيم؟ آبرو ريختن حرام است، امّا اگر باز مسألهاي شد که سکوت اينجا خطرش بيشتر است، اينجا بايد آبرو را بريزيم، گاهي وقتها يك خطّي پيدا ميشود، خط انحرافي اگر ما خواسته باشيم بگوييم آبرويش را نريز، مثلاً يك کسي ترياک و هروئين آورده بفروشد. بگوييم آقا به ما چه، آبرويش را نريز، نونش را قطع نکن، نونش را به قول امروزيها آجر نکن آخه اگر خواسته باشي رحم به اين کني:
ترحّم بر پلنگ تيز دندان *** ستم کاري بود بر گوسفندان
3- همهجا رحم كردن خوب نيست
گاهي وقتها رحم خوب نيست، در قرآن يك آيهاي داريم که: شما حق نداريد اينجا رحم کنيد. اگر يك کسي جايي گناه کرد، اهل زنا بود و زنايش يك جوري شد که مردم هم فهميدند که زن يا فلان مرد خلافکار است اسلام ميگويد: روبروي جمعيّت شلّاقش بزنيد، آقا دزدياش هم لُو رفته، بله يك وقت دزدي ميکند لو نميرود، اسلام کوتاه ميآيد، اما يك وقت يك دزدي است که لو رفته ميگويد چهارتا انگشتهايش را قطع کن (اين مطلب از شرائط قطع دست نيست)از همينجا، آقا خوب اين زن و بچهاش غصه ميخورد اگر ما خواسته باشيم غصّه زن و بچه او را بخوريم يك خانه که دزدي ميشود صدها زن و شوهر در آن خانه آرامششان از دستشان ميرود يعني اگر بخواهي به زنِ دزد رحم کني بي رحمي است به صد زن سالم، بابا اين زن ميخواهد توي خانه زندگي کند ميگويند دزد رفته خونه همسايهها امشب تا صبح خوابش نميبرد هِي از خواب ميپرد. علياي حال رحم جا دارد، قرآن ميگويد: (وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنينَ) (نور /2) بعضي جاها بايد علني شدت به خرج داد و بعضي جاها بايد (وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ في دينِ اللَّه) (نور /2) در دين خدا رحم نکنيد، اونجا که بايد رحم کنيد، رحم کنيد، و آنجا که بايد خشن باشيد، خشن باشيد و آنجا که بايد ببخشيد، ببخشيد، و آنجا که بايد نبخشيد، نبخشيد، کار حساب دارد، مال عمومي يک حساب دارد، يك کسي سيگاري است لازم نيست بروي دهنش را بو کني ببيني سيگار ميکشد يا نه روزه ميخورد يا نه ميخواهد بخورد، يا نخورد به من مربوط نيست، ببينم غذا خوردهاي يا نه، بوي غذا از دهنت ميآيد يا نه، کارهاي شخصي را تحقيق نکنيم، اما يك کسي که ميخواهد بگويد، اسلام اين است.
4- ماجراي نماينده حضرت علي و ريشهكني يك فرهنگ غلط
اميرالمؤمنين(ع) شنيد يکي از نمايندگانش در يک جلسهاي حاضر شده همه پولدارها بودهاند و در آن جلسه فقير نيست برداشت يک نامه توبيخي نوشت، نمايندهاش را سرزنش کرد و گفت تو نماينده علي بن ابيطالب در جلسهاي ميروي که همه پولدارها هستند و هيج فقير نيست کار کار غلطي است، خوب اميرالمؤمنين(ع) با اين نامهاي که نوشت آبروي نمايندهاش، رفت، علي(ع) اگر بخواهد آبروداري کند يك نماينده را حفظ کند آن وقت اين خط درست ميشود که نمايندگان امام بايد همه زندگيشان اشرافي باشد، امام ترجيح داد آبروي يکي از نمايندگانش را بريزد که بگويد: نماينده علي بن ابيطالب نبايد زندگي اشرافي داشته باشد. چرا؟ براي اينکه خط اشرافي گري کور شود. ما براي اينکه يک خطّي را کور کنيم يک آدم کنيم يک آدم هم از بين برود طوري نيست بايد حساب کرد که اينها، خيلي دقيق است. خيلي دقيق است که کجا حساس بشويم و کجا حساس نباشيم. به هر حال اين آيه ميگويد: با تحقيق چالشهاي اجتماعي را درمان کنيد جبران کنيد، با تحقيق فاسقان را متنبه کنيد، «فاسق» اگر بداند که هر فاسقي اگر خبري بياورد شما قبول نميکنيد او هم جولان ندارد مثل آدمي که بداند هر راهي برود پليس ميگويد: گواهينامه رانندگي، اگر يك جواني بداند، هر جا برود ميگويند آقا گواهينامه ديگه نميتواند ماشين فلان دوستش را بردارد گازش بدهد. ميگويد کجا بروم هر کجا بروم يك کسي ايستاده، يعني ميدان براي افرادي که ماشين را بردارند و بروند. تنگ ميشود. ما در نهي از منکر هم همينکار را بايد بکنيم يك جايي مثلاً مرکز فساد شده ما آنقدر بايد برويم حالا با گفتن الله اکبر ببا نماز جماعت است با گزارش به نيروهاي مسلح است، با حضور خودمان است. بايد زمينه را جوري کنيم که آدم گناهکار يا گناه نکند يا به راحتي گناه نکند، مثل آدمي که ماه رمضان ميخواهد روزه بخورد يا بايد روزه بگيرد و يا اينکه اگر هم مريض است و ميخواهد روزهاش را بخورد، به راحتي جرأت نکند علني بخورد، خوب، اگر ميخواهيد مردم گوش به حرفتان بدهند دليل امر و نهي را بگوييد. مثلاً ميگوييم اين کار را بکن بچّه ميگويد چرا؟ اگر بهش گفتي چرا، گوش ميدهد، يعني اگر مردم دليل کارهايشان را بدانند گوش ميدهند مثلاً ميگويد که «فَتَبَيَّنُوا» واجب است تحقيق کنيد ميگويد: چرا، ميگويد اگر تحقيق نکنيد يك همچنين خطري در پيش است دست به يک اقدامي ميزني بعد غصّه ميخوري اگر ميخواهي غصّه نخوري به دين عمل کن نميخواهي برو غصّه بخور، شتابزده دست به يك کاري بزن غصّه بخور، ببين دليل را گفته، اينکه ميگويم تحقيق کن ميخواهم غصّه نخوري به نفع خودت است مثل قرآن: مثلاً ميگويد نماز بخوان، پسر يا دختر ميگويد: چرا نماز بخوانم نماز براي چي؟ قرآن ميگويد:
5- چرا نماز بخوانيم؟
آقا نماز بخوان، چرا؟ (فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ) (قريش /3) (أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوع وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ) (قريش /4) خدا به تو نعمت داده. يکي از نعمتهايش را خدا از تو بگيرد چي ميشود، همين برگ بالاي سرِ شما براي شما اکسيژن ميسازد، زمينِ شما، چه شرائطي بايد زمين داشته باشد، هنوز شما گفتهاي الحمد الله که من روي زمين هستم اين زمين زبالهها را ميگيرد آبهاي آلوده را ميگيرد، تصفيه ميکند مردهها بد بو ميشوند دفن ميکند، يك دانه ميگيرد يک خوشه تحويل ميدهد، سنگيني شما را حمل ميکند، مردهات را دفن ميکند، آب را تصفيه ميکند، يك چيزي بهش ميبخشي انواع محصولات را به تو تحويل ميدهد، چيزي را ساده نگيريم. نماز بخوان به خاطر تشکر از نعمتهاي خدا، يک جاي ديگر ميگويد: نماز بخوان، چرا؟ (تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر) (عنكبوت /45) شما اگر لباس سفيد بپوشي روي زمين آلوده نمينشيني. ميگويد: روزه بگير، چرا؟ (لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ) (بقره /183) روزه باعث ميشود گرسنه ميشوي وقتي گرسنه شدي شهوت و غضب در تو پايين ميآيد وقتي غريزه غضب و شهوت پايين آمد گناه کمتر ميشود. جهاد کن چرا؟ روي زمين فاسد است، فساد ميکند شما غده سرطاني را از توي دلت برميداري امر به معروف کن چرا براي اينکه اگر امر به معروف نکني روز به روز منکرزياد ميشود و آتشش تو را هم ميگيرد دستورات اسلامي يک دستوراتي است که دليلش با او هست و وقتي آدم دليلش را فهميد، مثلاً ميگويند: تقليد کن، چرا تقليد کنم؟ آقاجون تو بنده خدا هستي يا نه؟ خوب بله، بنده خدا، نميخواهي ببيني خدا چي گفته؟ چرا ميخواهم ببينم خدا چي گفته، از کجا بفهميم خدا چي گفته، قرآن است، من که نميتوانم قرآن را بفهمم، خوب آن کسي که قرآن را ميفهمد به او بگو، کي قرآن را ميفهمد، هر کس سوادش از همه بيشتر است ببين اعلم کيست. پس ببينيد من انسان هستم و مخلوق بايد ببيند خالقش چي ميگويد، کتاب خالق قرآن است چون من قرآن را نميفهمم بايد به يك کسي که قرآن را ميفهمد و او کسي که قرآن را از همه بهتر ميفهمد بايد از او تقليد کرد. اينکه ميگويند مجتهد بايد اعلم باشد، سوادش از همه بيشتر باشد، تقوايش از همه بيشتر باشد، وقتي ميگويند: تقليد دليل دارد نماز و امر به معروف دليل دارد. اينجا هم که ميگويد «فَتَبَيَّنُوا» دليل دارد چرا، براي اينکه اگر «تبيّن» نباشد فردا پشيمان ميشوي. فلسفه و راز کارها را بايد بدانيم. چگونه تحقيق کنيم؟ راه تحقيق ده تاست که اينجا من ميتوانم فهرست وار بگويم. شايد هم مفصل است خيلي خوب وقت ما تمام شد. چگونه تحقيق کنيم، آدم يك چيزي که شنيد حالا يک فاسق خبر آورد ما از کجا بفهميم راست است، راههاي تحقيق را من اينجا يازده تا نوشتهام چگونه تحقيق کنيم راههاي تحقيق را خدمتتان خواهم گفت.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 865