نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 878
موضوع: تفسير سوره حجرات (23)
تاريخ پخش: 19/07/80
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقي بالهدي و الهمني التقوي»
1- تفسير سوره حجرات
تفسير سوره حجرات را ميگفتيم، در اين جلسه انشاء الله يازده را تفسير خواهيم كرد. (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ) (حجرات /11) با اين كه اين سوره 17، 18 آيه دارد چهار، پنج تا «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» دارد، يعني هيچ سوره قرآني به اندازه سوره حجرات نسبت به كوچكيش «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» ندارد. هر كجا هم «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» هست، پيداست كه اين آيه در مدينه نازل شده، معمولاً آيات مكه «يا أَيُّهَا النَّاس» است و آياتي كه در مدينه نازل شده «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» هست. «يا أَيُّهَا النَّاس» يعني اي مردم، «ياأ َيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» يعني اي كساني كه حساب شده هستيد، ايمان آوردهايد، رشد كردهايد مثل اين كه يک وقت ميگويد: بچه و يک وقت ميگويد دبيرستاني و يک وقت ميگويد دانشجو، كدش فرق ميكند. اي كساني كه ايمان آوردهايد «لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ» باز نميگويد «يا ايها الذين آمنوا لا تسخروا». نميگويد مؤمنين مسخره نكنيد، پس معنايش اين باشد كه شما مسخره چي هستيد، ميخواهد بگويد كسي، كسي را مسخره نكند. تو كه آدم حسابي هستي، آخر ببينيد يک وقت ميگويم تو دروغ نگو، طرف بهش بر ميخورد ميگويد: مگر من دروغ گفتهام و دروغگو هستم؟ يک وقت ميگويم: مؤمنين نبايد كسي دروغ بگويد، نميگويم تو دروغ نگو، اين به در بگو كه ديوار بشنود است، اين ادب سخن گفتن است، كه اگر خواستيد يک حرف منفي بزنيد، عيبي از كسي بگيريد هيچ وقت طرف را مخاطب قرار ندهيد، نگو خادم بايد خوش اخلاق باشي، بگو خادم مسجد بايد خوش اخلاق باشد، اما نگو تو. «لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ» مسخره نكند قومي، قومي را. چرا؟ شايد آنكه مسخرهاش ميكني از تو بهتر باشد. زنها هم همديگر را مسخره نكنند شايد آنكه مسخرهاش ميكني از تو بهتر باشد.
2- ريشههاي تحقير ديگران
حالا نكاتي را در اينجا تذكر ميدهم: 1-ايمانِ به خدا با مسخره بندگان سازگار نيست. ميگويد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ» تو كه ايمان داري نبايد كسي، كسي را مسخره كند، ايمان با مسخره کردن سازگار نيست. ايمان با مسخره کردن مؤمنين سازگار نيست، چون ميگويد: «ياأَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» تو ايمان داري، اگر ايمان داري مسخره ممنوع. 2- ريشه مسخره چيست؟ اين است كه تو خودت را بهتر ميداني او را پست ميداني، چون اگر خودت را بهتر نداني و او را پست نداني مسخره نميكني. حالا ريشههاي تحقير را برايتان ميگويم من اينجا نوشتهام. ريشههاي تحقير، ريشههاي مسخره و تحقير ديگران. 1- خودبرتربيني: آدم خودش را بهتر ميبيند او را دست مياندازد، حالا خودبرتربيني باز چهار شاخه دارد. الف: يا از نظر مالي خود را بهتر ميداند. ب: يا از نظر علمي خود را بهتر ميداند و مسخره ميكند. ج: يا از نظر جسمي د: يا از نظر اجتماعي خودش را بهتر ميداند. قران براي همه آيه دارد: از نظر مالي چون فكر ميكني پول خودت و بابات بيشتر است مسخرهاش ميكني. قران ميگويد: (وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ) (همزه /1) واي بر كسي كه مسخره ميكند كسي را. «هُمَزَةٍ» و «لُمَزَةٍ» يعني كسي كه مسخره ميكند حالا يا رو به رويش يا پشت سرش، دست نبايد از (الَّذي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ) (همزه /2) چون مال جمع كرده و خودش به پول هايش و قلكش و پول پدرش مينازد و خودش را از نظر مالي برتر ميداند. «هُمَزَةٍ» «لُمَزَةٍ» نيشش به خاطر پولهايشِ است. چون پول دارد او را مسخره ميكند. يا از نظر علمي حود را برتر می داند، قران از نظر علمي ميفرمايد: (فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْم) (غافر /83) به خاطر يک درسي كه خوانده در حوزه يا دانشگاه و مطالعهاي كه كرده، به مقدار علمي كه دارد شاد است و به همين خاطر: (حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ) (هود /8) چون علم دارد «يَسْتَهْزِؤُنَ» ديپلم است سر به سر سيكلي ميگذارد دبيرستاني است سر به سر راهنمايي ميگذارد. گاهي هم خودبرتربيني جسمي است، ميگويد: (مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّة) (فصلت /15) چه كسي قدرتش از ما بيشتر است؟ ما زور و اسلحه و اف 16 داريم. يا از نظر اجتماعي: به پيامبر(ص) ميگفتند: اينها كه دور تو هستند يک مشت آدمهاي اراذل واوباشند، (ما نَراكَ اتَّبَعَكَ إِلاَّ الَّذينَ هُمْ أَراذِلُنا) (هود /27) اينها كه دور و بر تو هستند پايگاه اجتماعي ندارند، يک مشت آدم بي سروپايي هستند، شخصيتهاي بالا كه نيامدهاند دور تو، يک مشت فقير و فقرا آمدهاند و به تو ايمان آوردهاند. ببينيد نيش ميزند يا از نظر اجتماعي يا پول و يا سوادش بيشتر است نيش ميزند. ميگويد اي مؤمنين سر به سر همديگر نگذاريد، به چيزی که داريد ننازيد: «عَسى أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ» شايد او بهتر باشد. پس گاهي ريشه مسخره خودبرتربيني است. 2- گاهي ريشهاش تفريح و سرگرمي است. ميخواهيم شوخي كرده طنز بگوييم، نميخواهيم بگوييم من بهتر از او هستم. گاهي هم همه مثل هماند گاهي برای اينكه كسي را دست بياندازند تفريح ميكنند. 3- گاهي طمع و عقده است. علتي كه سر به سر او ميگذارد عقدهاي است. آيه عقده اين است: ميآمدند پيش پيغمبربرای پولها، چه ميكني به پولها؟ مردم به تو خمس و زكات ميدهند، معلوم نيست پولها كجا ميرود، پولها كجا رفت؟ قرآن ميگويد: پيغمبر به تو ميزنند كه پولها كجا رفت؟ (مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ) (توبه /58) «يَلْمِز» همان همزه و لمزه «يَلْمِزُكَ» نيش ميزند به تو «مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ» صدقات يعني زكات، در صدقات، در زكات نيش ميزنند. ميگويند: پولها كجا رفت، ميگويد: اين عقدهاي است. «فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها» اگر عطا بشود، يک خورده پولها ر ا به خوش بدهي «رَضُوا» راضي ميشود و ديگر نيش نميزند «وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ يَسْخَطُونَ». پس بعضيها ميگويند: آقا پولها و بيت المال كجا رفت معلوم نيست چيه، چيه، چيه، تقاضا ميكند بهش نميدهند نيش ميزند. ريشههاي مسخره كردن: 1- خودبرتربيني 2- سرگرمي 3- عقده و طمع 4-گاهي هم جهالت است، ناداني: بني اسراييل به حضرت موسي(ع) گفت: تو ما را مسخره كردهاي، (أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً) (بقره /67) تو مرا مسخره كردهاي. فرمود: (قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلينَ) (بقره /67) پناه ميبرم كه جاهل باشم، يعني مسخره كار جاهل است، از اين كه به موسي ميگويند: تو ما را مسخره ميكني و موسي(ع) جواب ميدهد كه پناه ميبرم به خدا كه جاهل باشم يعني مسخره كار جاهل هاست. اينها ريشههاي مسخره است. گاهي مسخرهها ناخواسته است. آدم حالياش نيست كسي را مسخره ميكند (يعني جاهل است؟) يك قصه بگويم كه كسي كسي را مسخره ميكند. حالياش نيست خيلي هم آدم خوبي است منتها ناآگاهانه كسي را مسخره ميكند.
3- كرامت انسان نزد مكتب امام صادق
امام صادق(ع) به اسحاق فرمود: زكات مالت را چگونه ميدهي؟ اسحاق گفت: من سال به سال كه گندم را درو ميكنم، چون هر كسي گندم داشته باشد و گاو و گوسفندي داشته باشد، گندم و جو و خرما و كشمشي داشته باشد يا طلا و نقرهاي داشته باشد سال به سال بايد مقداري زكات بدهدـ امام صادق(ع) فرمود: اسحاق تو كه وضعت خوب است، چطور زكات و پول فقرا را ميدهي؟ گفت هيچي صبر ميكنم فقيرها ميآيند درب خانه را ميزنند من بهشان ميدهم. فرمود: تو ذليل ميكني مؤمنين را. گفت چرا؟ گفت: تو بايد بروي در خانه فقرا زكات را بدهي، نگذاري فقرا بيايند در خانه تو. پس ببينيد امام صادق به اسحاق فرمود: تو مؤمنين را تحقير ميكني، با اين كه جناب آقاي اسحاق هم شيعه خوبي بود و هيچ قصد توهيني هم نداشت. از اين ميفهميم كه اگر خواستيد به فقير كمك كنيد شما برويد در خانه فقير، ميخواهي برنج و روغن بدهي برو در خانهشان بده. نگو تو بيا در خانه بگير، چون وقتي او ميآيد بگيرد خوار ميشود. در خانه فقير چيزي بدهيد نگذاريد فقير بيايد در خانه شما. اينها تحقيرهاي ناخواسته است. حواست را جمع كن ميداني چه كردي؟ تو مؤمنين را ذليل كردي. هر كسي مؤمنين را تحقير كند، اعلام جنگ با خدا كرده. مواظب باشيم كسي را مسخره نكنيم، خوار نكنيم. درجات مسخره: هرچه مهمتر باشد گناهش بيشتر است. قرآن ميفرمايد كه: (أَ بِاللَّهِ وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ) (توبه /65) آيات خدا را مسخره ميكنيد؟ سلمان رشدي كتابي نوشت پيغمبر را مسخره كرد، امام خميني(ره) از اينجا دستور داد حتي اگر در لندن پيداش كرديد بكشيدش، هر كسي هم در راه درگيري با سلمان رشدي كشته شود شهيد است. يک مؤمن را مسخره كني خطرناك است، چه برسد به مؤمن عالم. با كمال تأسف الآن مسخره زياد است، همديگر را مسخره ميكنند. انگار قيامت نيست، قيامت هست خيلي هم خطرناك است. (فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ) (زلزله /7) ذرهاي كار خير بكني قيامت حساب دارد، و ذرهاي كار شر بكني قيامت حساب دارد، چرا مسخرهاش ميكني؟ حتي گناهكار را ما نبايد مسخرهاش بكنيم. حديث: اگر كسي مجرم است و بناست شلاق بخورد، شلاق بزن ولي نگو خاك تو سرت كند. شما حق نداشتي بگويي خاك تو سرت كند، حق داشتي شلاقش بزني خاك تو سرت چرا گفتي؟ حرف زشت بد است. در جنگ صفين يكي از ياران حضرت علي(ع) حرف زشت زد، حضرت فرمود: چرا حرف زشت زدي؟ من كراهت دارم از اينكه شما و شيعيان من فحش بدهد. چرا حرف زشت زديد؟ مواظب باشيم هر زماني يک چيزي مد ميشود، يک بار مد ميشود بازاريها را مسخره ميكنند، يک بار مد ميشود سر به سر نميدانم يک ادارههايي ميگذارند، يک بار مد ميشود…، هر روز يک برنامه ايست كه بعضيهایش هم پيش بيني شده است، اصلش بعضي طراحي ميشود. مثلاًً اين گروه را خوار كنيم، بيايم اين قشر از جامعه را بشكنيم. چند تا گناه در مسخره كردن هست. آخر بعضي از گناهان گناه بزرگ است. گناه بزرگ يعني اين گناه چند تا گناه ديگر توش است. يک قصه برايتان بگويم: ميگويند شيطان با يك حرامزادهاي قرارداد بستند بروند فتنه و فساد كنند، بعد بيايند گزارش بدهند كه شيطان بيشتر ميتواند شيطاني كند يا حرامزاده بيشتر ميتواند حرامزادگي كند، صبح زود قراردادها را بستند و رفتند يكي به شرق و يكي به غرب، غروب برگشتند گفتند چه كردي؟ حرامزاده گفت: چهارتا را وادار كردم كتك كاري كنند، چند نفر را وادار كردم فحش بدهند، چند نفر را تحريك كردم غيبت كنند، چند نفر را تحريك كردم دزدي كنند، آمار داد مثلاً 79 رقم توليد داشتهام من، توليد جرم و جنايت، به شيطان گفت چه كردي؟ گفت: من امروز كاسبي گيرم نيامد فقط يك زن و شوهر گناهكار را وادار كردم كه اينها زنا كنند، بچه حرامزاده درست بشود، گفت: خاك بر سرت كند تو يک گناه توليد داشتهاي و من 79 تا، گفت: نه من يك توليد داشتهام حرامزادهاي مثل تو، روزي 79 تا توليد ميكند.
4- اميدوار كنندهترين آيه
تا خلاف كرديد دو ركعت نماز بخوانيد. قرآن ميگويد: (إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات) (هود /114). در حديث: اميدواركننده ترين، كدام آيه بيش از هر آيه ديگر آدم را اميدوار ميكند. رفراندوم، همه پرسي، كدام آيه توي قران است كه آدم اميدوار ميشود يكي گفت: (إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعا) (زمر /53) خداوند همه گناهان را ميبخشد. اين خيلي آدم اميدوار ميشود. يكي گفت و هر كسي چيزي گفت: حضرت فرمود: اين آيه از همه آيات اميدواركنندهتر است كه: «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات» چون قران ميگويد: (أَقِمِ الصَّلاة) (هود /111) نماز را بپا كن. پشت سرش ميگويد: خوبيها بديها را از بين ميبرد. شما اگر گناه كني و عذرخواهي كني خدا ميبخشد. حالا اگر شما را نبخشد ولي پيغمبر بگويد: خدايا ايشان را ببخش، خدا دعاي پيغمبر را قبول كرده و ميبخشد. يك گناه در قرآن است كه خداوند به پيامبر ميفرمايد: معطل نباش، هفتاد بار هم اگر تو براي مردم استغفار كني، من اين مردم را نميبخشم، (إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعينَ مَرَّةً) (توبه /80) اگر هفتاد بار هم رسول الله دعا كني من اينها را نمي بخشم. چرا؟ اينها مسخره ميكردند مؤمنين را مسخره ميكردند. اگناه مسخره، گناهي است كه حتي هفتاد بار استغفار پيغمبر مشكل را حل نمیکند. خيلي مهم است.
5- مسخره چندين گناه را به دنبال دارد
برادرها و خواهرها كسي را مسخره نكنيد. عواقب مسخره كننده، عواقب كساني كه مسخره ميكنند: گاهي يک گناه ضربدر چند گناه ميشود. مثلاً شما ميگويي مسخره، چند گناه در مسخره هست: گناهاني كه از درون مسخره درميآيد من اينجا بنويسم: 1- گناه تحقير: كسي كه مؤمني را تحقير كند. 2- گناه ايذاء: (الَّذينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنين) (احزاب /58) ايذاء: اذيت. 3- گناه كشف عيب: كسي كه كسي را مسخره ميكند يكي از عيب هايش را برای مردم ميگويد، ميگويد: فلاني همچين كرده و همچين كرده عيبي دارد، كشف عيب هم گناه است. 4- گناه غيبت: اگر پشت سرش باشد گناه غيبت هم هست. 5-گناه كينه: چون وقتي مسخرهاش ميكني او ناراحت ميشود كينه شما را در دل ميگيرد. 6-گناه فتنه: گاهي كه مسخره ميكني او هم تحريك ميشود كه انتقام بگيرد يك فتنهاي درميايد. 7-گناه طعنه: يک قصه بگويم: سال هشتم هجري مسلمانها رفتند مكه را فتح كنند، پيامبر(ص) فرمود: همه بت پرستها را بخشيدم، همه آنها كه خاكستر سرم ريختند بخشيدم، آنهايي هم كه به من سنگ زدند بخشيدم، همه را از دم تا دم بخشيدم، فقط سه نفر را نميبخشم، گفتند: آن سه نفر كي هستند؟ گفت: آنها كه مرا مسخره كردند، هجو ميكردند، مرا دست ميانداختند. رسول خدا(ص) بت پرستها را بخشيد، اما مسخره كنندگان را نه. يک چيزي نو برايتان بگويم: شما اگر گناه كني بعد بگويي خدايا مرا ببخش، خدا تو را ميبخشد، صادقانه بگويي خدايا «ياأَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ» مؤمنين همديگر را مسخره نكنند شايد اوكه مسخرهاش ميكني از تو بهتر باشد.
6- عواقب مسخره كردن
عواقب كسي كه مسخره ميكند. 1- به بدترين وضع جان ميكند: «مَاتَ بِشَرِّ مِيتَة» (كافي/ج2/ص361) آدمي كه مسخره ميكند خيلي بد ميميرد. مردنش بد مردني است. امام صادق(ع) فرمود: كسي كه طعنه بزند به مسلمانها، طعنه بزند، بگويد: بله، مثلاً يک ژيان قراضه دارد راه ميرود. بگويد: آقا اين كاديلاكش آمد. حالا رفته درس بخواند، پرفسور تشريف ميآورد. يا طلبه را ببيند، آيه الله را ببين، دست مياندازد و طعنه ميزند. حديث: كسي كه كسي را طعنه بزند، انگار به خدا طعنه زده. حديث: كسي كه كسي را كلامش را قطع كند و يا طعنه بزند انگار خدا را رد كرده، از همه گذشته اين مسخرهها جواب دارد. حضرت نوح 950 سال تبليغ كرد. جز گروه كمي ايمان نياوردند، گفت: خدايا خسته شدم، هر چه گفتم كسي گوش نداد. خدا گفت: خيلي خوب يک كشتي درست كن، حضرت نوح(ع) هم يک كشتي بزرگ درست كرد، هركسي آمد برود يک متلكي گفت. يكي ميگفت كه مثلاً مثل اينكه پيامبريات گل نكرد رفتي به نجاري چسبيدهاي خوب بد نيست، خوب شد نجاري بلدي، آخوندي نگرفت برو نجار شو، يكي ميگفت آدم حسابي آخر تو اين كشتي را ميسازي آدم عاقل كشتي را كنار دريا ميسازد كه حلش بدهد در آب، آخر تو اين كشتي را توي بيابان ميسازي با چه وسيلهاي مي خواهي اين كشتي را ببري در دريا. قرآن ميگويد بدون استثناء (كُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا) (هود /38) هر گروهي يک متلكي گفتند. قرآن هم ميگويد: كه حضرت نوح ميگفت: «إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ» شما امروز سر به سر ما بگذاريد يك روز هم ما سر به سر شما خواهيم گذاشت. خدايا تو را به حق محمد و آل محمد هر چه مسخره كردهايم آگاهانه و يا ناآگاهانه از سر تقصيرات ما بگذر و از اين به بعد ايماني به ما بده كه همه مردم را بندگان خوب تو بدانيم و كسي را مسخره نكنيم كه مسخره گناه بزرگي است. «ياأَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ»
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 878