نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 986
موضوع: تفسير سوره نحل (10)، قدرت خداوند
تاريخ پخش: 78/06/25
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقي بالهدي والهمني التقوي»
بحث تفسير سورهي نحل را داشتيم رسيدهايم به يك آيهاي كه به دهان همه ايرانيان هست و آن را حفظ هستند و ميگويند، (كُنْ فَيَكُونُ) (نحل /40) شد وقتي ميخواهند بگويند زير و رو شد اين كلمه را ميگويند پس رسيدهايم به آيهي «كُنْ فَيَكُونُ» و انشاءالله چند آيه از اين سورهي نحل را خدمت عزيزان دانشجو و بعضي اساتيد تفسير ميكنم.
1- همه چيز در مسير خواست و ارادهي خدا
(إِنَّما قَوْلُنا لِشَيْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ) (نحل /40). «إِنَّما» يعني فقط (وقتي يكبار ياد گرفتيم كه «إِنَّما» يعني فقط 50 تا «إِنَّما» هم كه باشد يعني فقط. پسري به پدرش گفت ميخواهم بروم چراغاني پدر گفت اين لامپ را ببين بعد گفت آنجا هم صد تا مثل اين هست، يك «إِنَّما» با دو هزار «إِنَّما» يكي است، شي يعني چيز. پس: فقط حرف ما براي چيزي كه اراده ميكنيم به او ميگوييم باش آن هم هست.ميفرمايد: وقتي چيزي را بخواهيم بوجود بياوريم همين كه اراده كنيم باشد، ميشود. چطور يك جوان و نوجوان بتواند تصور كند كه بگويد باش بشود (يك وقتي يادم نيست من خودم اين مثل را در تلويزيون گفتهام هر كس شنيده تكرار بشود هر كس نشنيده دفعهي اول باشد). خود شما هم الآن يك چيزهايي را ميخواهي به تصور باشد، مثلاً فرض كن الآن منزل عمو و فرض كن در استخر و بالاي بام هستي، يعني الآن كه شما تصميم ميگيريد جايي باشيد همان خاطره در ذهن شما ميآيد و فرض كنيد حسينيه جماران يا مرقد امام خميني(ره) هستي، و يا در صحن امام رضا(ع) همانطور كه شما قدرت داري براي يك لحظه چيزي را در ذهن بياوري خداوند قدرت دارد همان را بيرون از ذهن شما بوجود آورد. پس بوجود آوردن فوري كار محال نيست. (يكوقت در ذهن و يكوقت بيرون از ذهن) ميخواهم كفي را ايجاد كنم (دست ميزند) اين صدا نبود، من يك لحظه آنرا ايجاد كردم، كلمات نبود با تكان دادن لب ايجاد كردي، البته ما چون عاجز بوده (و قدرت كم داريم) نياز به حركت و اكسيژن و… داريم او (خداوند) نياز ندارد پس بحث قدرت خداوند است. سؤال: اراده يعني چه؟ جواب: اراده به معناي خواستني به همراه اميد و علاقه و دستور. هم در آفرينش و هم در قانون. مشيت (انشاءالله) يعني چه؟ جواب: مشيت همان اراده است با اين فرق كه مشيت در خلفت و طبيعت و اراده هم در طبيعت و هم در قانون استفاده ميشود قدرت خدا: (وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ) (مائده /120) و اين در قرآن زياد آمده و «قدير» هم به غير از خدا گفته نميشود، اما قادر به ديگران هم گفته ميشود.
2- امتيازات قدرت خداوند
1- نسبت به همه چيز است و البته چيزهاي شدني. آنها كه كت و شلوار ميتوانند بدوزند قبا نميتوانند (خيلي از آرايشگاهها كه زلف سوپرلوكس درست ميكنند ريش نميتوانند وادارند) پيراهن دوزها، برق كشي و برق كشها، كاشيكاري نميتوانند در آشپزها و سخنرانها و شعرا، در هر صورت افراد هنرمند و خلاق در همه چيز خلاقيت ندارند آنكه 40 روز رياضت در نخوابيدن دارد بگو 40 روز نخور ميگويد نميتوانم، هر كس در هر كاري كه تمرين دارد، توانايي دارد ولي قدرت خداوند نسبت به همه چيز است. چند روز پيش يك نفهمي حرفي زده بود كه جوابش را هم در صداوسيما دادند حالا من اشاره به حرف آن نفهم و جوابهاي آن ندادم، يك حديث ميخوانم. فردي آمد و گفت خداوند ميتواند كرهي زمين را در يك تخم مرغ قرار بدهد؟ البته امام(ع) يك جواب اقناعي به او داد. و فرمود: تو جهان به اين بزرگي را با يك چشم كوچك ميبيني. البته اين چشم ما هم همهاش دم طاووس است آن چيزي كه عامل ديدن است شايد به اندازهي نوك سنجاق باشد. مثل يك رزمنده كه به خط مقدم ميرود، گويند 9 نفر بايد او را تدارك كنند، عامل اصلي ديدن به اندازهي ته سنجاق است. بعد از اين جواب جضرت فرمود: البته اينكه ميگوييم خداوند قادر است يعني بر هر چيز شدني قادر است. مثل اينكه به فردي كه دكتراي رياضي دارد بگويي: 98=1+2 دو به اضافه يك ميشود نود و هشت ميگويد: چنين چيزي نميشود. بگوييم پس تو دكتراي رياضي نداري، ميگويد من علم رياضي و تمام فرمولهاي رياضي را ميدانم (ولي پيشنهاد تو احمقانه است) من كه ميگويم دبير رياضي هستم يعني چيزهاي شدني را انجام ميدهم، اگر كار نشدني است نبايد گفت تو قدرت نداري آيا دو خط موازي ميتوانند همديگر را ملاقات كنند؟ وقتي ميگوييم موازي معنايش اين است كه نميشود مثل اينكه بگوييم آيا جفت ميتواند تاق و بالعكس بشود، يك چيز در يك لحظه ميتواند دو حالت داشته باشد؟ مثل سركه در همان لحظه كه ترش است شيرين هم باشد، نميشود گفت تو آشپز خوبي نيستي اگر چيزي محال عقلي بود يعني نشدني است. و وقتي ميگويند خداوند قدرت دارد يعني بر كارهاي شدني. 2- خسته نميشود ما نسبت به كارها به قدر توان خسته ميشويم، مثل دلاك و كيسه كش حمام نسبت به نفر چهارم و بعد خسته ميشود، سخنران، سخنراني چهارم و استاد دانشگاه كلاس پنجم خسته ميشود. ولي دربارهي خداوند ميفرمايد: (وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ) (احقاف /33) يعني: هيچ وقت خداوند خسته نميشود. 3- قدرت او همراه با علم است (ممكن است يك شتر بتواند وزن سنگيني را بلند كند ولي عالم نيست) ممكن است يك بچه كاري را انجام دهد ولي علم به آن نداشته باشد، خود ما خيلي از كارها كه قدرت داريم و انجام هم ميدهيم بعد ميفهميم كه اشتباه كردهايم و ميگوييم كاش اين كار را نميكرديم. ولي دربارهي خداوند ميفرمايد: (وَ هُوَ الْعَليمُ الْقَديرُ) (روم /54) او هم دانا و هم قادر است. 4-تمام شدني نيست ولي بقيه قدرتها اين چنين نيست كپسول تا گاز دارد گرما و روشنايي دارد، خورشيد تا زماني نور و گرما دارد، و لامپ قدرت روشن كردن يك محدودهاي را دارد. قرآن دربارهي قدرت خداوند: (قادِرٌ عَلى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ) (اسراء /99) قدرت دارد مثل آن هم خلق كند. 5- قدرتي مانع او نيست قدرتهاي ديگر مانع دارند مثلاً آمريكا كار ميكند و شوروي مانع شود او يك پدافند ديگري يك زيردريايي و ديگري سلاح مدرنتر ميسازد… ولي قرآن دربارهي قدرت خداوندي ميفرمايد: (وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كانَ عَليماً قَديراً) (فاطر /44) هيچ قدرتي مانع قدرت او نميتواند بشود و به عجز در نياورد. 6- براي او هر چيزي قابل تغيير و تبديل است. ولي ديگران ممكن است بيل بسازد ولي همان بيل را نتواند تبديل به پارو كند و بالعكس و يا پيراهن را عمامه و دستكش را شاپو ميگويد قابل تبديل نيست ولي قرآن دربارهي قدرت خداوند ميفرمايد: (إِنَّا لَقادِرُونَ عَلى أَنْ نُبَدِّلَ خَيْراً مِنْهُمْ) (معارج /41-40) قدرت داريم تبديل كنيم كود به زمين ميدهند گل ميدهد، زمين آب شور ميخورد ليموشيرين تحويل ميدهد. 7- قدرت او سريع است يك كشور اگر احتياج به كشتي دارد الآن كه به يك كشور ديگر سفارش ميدهد شايد 6 سال ديگر آن را تحويل ميدهد ولي قرآن دربارهي قدرت خداوند ميفرمايد: «كُنْ فَيَكُونُ» انجام هر عملي فوري است بگويد باش هست ميشود. در جاي ديگر ميفرمايد: (كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ) (قمر /50) به اندازهي يك چشم بر هم زدن هر كاري را انجام ميدهد. اين امتيازات قدرت خداوند بر ساير قدرتها بود. (البته اين چيزي است كه من ميفهمم هيچ وقت نگوييد اسلام اين است ما يك ليوان آب دريا را ميبريم ميگوييم دريا اين است، بايد گفت ظرف من اين مقدار بود، تمام ما كه حرف ميزنيم دين را نميگوييم اطلاعات خودمان را از دين ميگوييم دربارهي علي ابن ابيطالب(ع) نميگوييم علي اين است ميگويم من از علي اين را ميدانم، مگر علي را من ميتوانم بشناسم، محدود كه نميتواند بي نهايت بشناسد. سؤال: ايمان به قدرت خداوند چه فايدهاي دارد؟ جواب: ايمان به قدرت خداوند فوائد و بركاتي دارد.
3- فوايد ايمان به قدرت خداوند
الف: انسان مأيوس نميشود. افرادي كه به بن بست ميرسند و مأيوس ميشوند توجه و ايمان به قدرت خداوند ندارند و لذا چه بسا تن به خودكشي ميدهند. اگر كسي ايمان داشته باشد كه: (فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً) (انشراح /6-5). بدرستيكه بعد از هر دشواري و سختي آساني هست و به تحقيق بعد از هر سختي آساني هست: (سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً) (طلاق /7) خداوند بعد از سختي آساني قرار ميدهد. خداوند درب بسته را هم باز ميكند، ديديم درهاي بسته را براي يوسف باز و دريا را براي موسي خشك و از كوه با زدن عصاي موسي(ع) چشمهي آب سرازير شد، و براي مريم از درخت خشك رطب تازه فرود آمد و شنهاي طبس هلكوپترهاي متجاوز آمريكايي را سرنگون كرد و… چه بسيار چيزهايي كه در انقلاب (اسلامي ايران) خودمان ديديم، مثل امام خميني(ره) آمد و شاه را با دست پر بيرون كرد. يتيمي در مكه مبعوث شد و تمام بتها را سرنگون كرده و يوسف از داخل چاه به عزت رسيد اگر كسي توجه به قدرت خداوند داشته باشد مأيوس نميشود. ما را ميبيني بدبخت هستيم، كنكور رد شده (من نميدانم چرا افرادي كه از كنكور رد ميشوند فكر ميكنند همه دربها به روي آنها بسته شد؟ چه كسي گفت همه خوشيها در دانشگاه است. هر كس دانشگاه نرفت بدبخت است، يك دختر سكته ميكند چرا؟ رد شد شده كه شده و يك پسر ملق ميزند چرا؟ قبول شده، دانشگاه نه ارزش ملق زدن و نه سكته كردن دارد، دانشگاه وعلم كمال است ولي علم كه فقط كتابهاي درسي نيست، ميخواستي 200 كتاب بعد از كنكور مطالعه كني به حضرت عباس كتابهاي ديگري هم هست كه با مطالعه آنها باسواد شوي، ولي نمره ندارد پس براي نمره سكته كرده، درب علم روي كسي بسته نيست). ب: قدرت خداوند تهديد براي انسان مغرور ميگويد من وزير كشاورزي زمان شاه رفته بود در يك روستا، گفته بود الآن ديگر وقت آن نيست كه اين مسخره بازيها را دربياوريد و برويد نماز باران بخوانيد شيخ بازيها را دربياوريد اعليحضرت دستور ميدهد ما چاه ميكنيم، نياز به باران و نماز باران نيست مثل اينكه خل بودند اگر باران نباشد زير زمين هم آب نيست تا شما چاه بكني اين آنقدر عقل نداشت گفت اعليحضرت دستور ميدهد ما چاه ميزنيم ما كاري به خدا و باران نداريم مغرور غرور او را ميگيرد، انسان اگر بفهمد خداوند چقدر قدرت دارد مغرور نميشود. ديروز ما رفتيم يك جايي فيلمبرداري كنيم پرسنل و كارمندان محترم فيلمبرداري آمدند خود بنده هم يادداشت برداشتم و با سلام و صلوات رفتيم، وقتي رفتيم بگوييم بسم الله الرحمن الرحيم، جيرجيرك آمد بالاي سر ما جير، جير، جير كرد مسئول آنجا و ما آمديم، نميشود كاري كرد خلاصه برنامهي تلويزيوني ما را يك جيرجيرك بهم زد. ايمان به قدرت خدا باعث ميشود كه آدمهاي مغرور بادشان خالي شود، يعني احساس كنند چيزي نيست. ج: قبول معاد كسي كه ايمان به قدرت خداوند دارد ديگر نميگويد چگونه ما بعد از مردن زنده ميشويم، همينطور كه اينجا از يك تك سلول آدم شدي، همان قدرت آنجا هم درست ميكند (اگر يك سنجاق گرفتند و رفتند پشت پرده يك هليكوپتر درست كردند و بعد سازنده گفت اين هليكوپتر را ميخواهم باز كنم و ببندم نميگويند چطور؟ چون كسي كه از يك سنجاق هليكوپتر ميسازد ديگر باز و بسته كردن آن كاري ندارد كسي كه از يك تك سلول و اسپرم يك هليكوپتري به نام انسان ساخت، حال ميگويد من آن را در قبر باز ودر قيامت بهم پيوند ميدهم. كشورهاي بي عرضه اگر نميتوانند چيزي را بسازند لا اقل ميتوانند باز و بسته كنند ساختن كه مهمتر است. د: انگيزهي عبادت و بندگي اگر گفتند نماز بخوان نميگويد فلسفهي نماز چيست، (كساني هم ميپرسند فلسفهي نماز چيست كه انسان تعجب ميكند كه از ترس پشه ميرود در پشه بند ولي حاضر نيست نزد خداوند گردن خم كند) به نزد هر كس و ناكسي مثل فنر خم ميشود ولي تا ميگوييم خدا ميگويد فلسفهاش چيست؟ اگر بدانيم طرف چقدر قدرت دارد تواضع ميكنيم. ه: سبب توكل ميشود آرامش دارد ميگويد من خدا دارم و نميدانم انسانهايي كه ايمان به خدا ندارند چه احساسي دارند، سوزن بي نخ چگونه بدوزد و برگي كه وصل به ريشه نباشد چگونه سبز باشد؟ البته آنها هم كه بي خدا هستند به زبان ميگويند موقع خطر دو دستي خدا را ميگيرند، نامهاي از حضرت امام (خميني ره) به گورباچف نوشته و حضرت آيت الله جوادي آملي براي ايشان برده و توضيح ميدادهاند ايشان گفته بود ميفهمم شما چه ميگوييد. گفته بود اگر سوار بر هواپيما شده و در آسمان از طرف خلبان و مأموران فني اعلام شود كه هواپيما به علت نقص فني در آستانه سقوط است (انسان دلش به كجا گرايش پيدا ميكند همان خداست) ايمان به خدا در همه دلها هست. رفته بوديم نمايشگاه در يكي از كشورهاي كمونيستي و عكسهاي قشنگي آنجا بود من گفتم شما ميگوييد اين عكسها نقاش ميخواهد، عكس خروس نقاش ميخواهد خود خروس سازنده نميخواهد؟ فكري كرد و گفت ميفهمم چه ميگويي اينها در دل ميفهمند. يكي پرسيد دليل ولايت فقيه چيست؟ گفتم: ميداني در اين كشور شاه بوده و چه بوده و اگر ولايت فقيه نبود ميشد انقلاب كرد؟ دليل نميخواهد امام خميني(ره) آمد شاه رفت، دليل نميخواهد. امام كاظم(ع) فرمود: آنها كه گاهي يك چيزي ميگويند در دل قبول دارند ميخواهند مردم به آنها نگاه كنند. مثلاً ميگويد رهبر من فلاني است ميگوييم حضرت عباسي فلاني چه كرده كه امام خميني(ره) نكرده هر كاري بگويي امام خميني(ره) كرده و صد كمال هم امام خميني(ره) دارد كه فلاني ندارد منتهي ميگويد كه مردم به او نگاه كنند مثلاً بنده طبيعي رانندگي كنم ويراژ ميدهم كه همه به من نگاه كنند، ساده عطسه ميكند كسي نگاه به او نميكند يك عطسهي محكم و بلند ميكند كه همه به او نگاه كنند خيلي از كارها كه ميكنند امام كاظم(ع) فرمود انگيزههاي كارها نه اينكه اعتقاد ندارند ميخواهند مردم به آنها نگاه كنند يه چيزي ميگويند كه مردم دورشان جمع شوند، مشكل رواني دارد. مثلاً زلفش را يه جوري درست ميكند، سوت ميكشد. اين كيست؟ اگر پرفسور بود كه لازم نبود زلفش را چنين كند چون نتوانسته با خدمت به مردم و تحصيلات با اختراع و ابتكار با يك كمالي مردم را متوجه خود كند يك قيافهاي درست ميكند كه مردم به او نگاه كنند اين مشكل روحي دارد. مشكي كه آب كم دارد خيلي لق، لق ميكند كمبود دارد ولي مشك پر لق، لق نميكند پول خرد جرق، جرق ميكند اسكناس هزاري هيچ صدا ندارد. يعني خيلي از سر و صداها مشكل خودشان را دارند، امام كاظم فرمود: تكبرها ريشهاش كمبود روحي است همان عقده رواني. و: قطع اميد از ديگران سلام و صلوات خدا بر حضرت امام خميني(ره) كه در مقابل حرف رئيس جمهور آمريكا كه گفت: ما با ايران قطع رابطه ميكنيم، هر كس ديگر بود رنگش ميپريد. امام خميني(ره) فرمود: اگر رئيس جمهور آمريكا در عمرش يك حرف حسابي زده همين است. چون تحقير شد، خيلي تحقير شد، سيليهايي كه آمريكا از ايران خورده از هيچ كس (و كشوري) نخورده، آخر به او بگويند، تو هيچ غلطي نميتواني بكني امام خميني(ره) خيلي تحقير شد و جزاي او اين است، و ولايت فقيه ميتواند تحقير كند، كسي ديگر جرأت نميكند. چون ولايت فقيه دستش در دست حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است و دست حضرت مهدي(ع) در دست خداست، و زماني كه دست انسان در دست خداست: ديدهايد بچهها را تنها كه هستند تا يك لاتي به آنها نگاه ميكند ميترسند اما اگر دستش در دست پدر باشد به لات اينچنين عكس العمل نشان ميدهد (دستش را تكان داده به علامت قدرت برتري) (خنده حضار) وقتي دستش در دست خدا، پدرش به لات اينچنين برخورد ميكند. حالا اين لاتهاي بين المللي غره ميروند وقتي كسي دستش در دست امام زمان (عج) است مثل حضرت امام خميني(ره) تا رئيس جمهور آمريكا ميگويد كه، (دست تكان داده به علامت قدرت).
4- نحوههاي بروز قدرت خدا
خداوند هم كه خيلي قدرت دارد از شن طبس گرفته تا طوفان عاد و ثمود، و تا رود نيل، و تا باد… با همه رقم هم خدا كار كرده عدهاي را با باد كشته «ريح صرصر» (فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ ريحاً صَرْصَراً) (فصلت /16) و عدهاي را با آب: (فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمينَ) (قصص /40). (فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَميعاً) (اسراء /103) عدهاي را با خاك، و آنوقت در همين بلاها عدهاي را نگه ميدارد، يك پيامبر را توي آب حفظ ميكند يونس را در شكم نهنگ، و يك پيامبر روي آب، نوح سوار كشتي ميشود، و يك پيامبر را كنار آب، يوسف را كنار چاه، يعني هم زير آب و هم روي آب حفظ ميكند، وقتي ميخواهد حفظ كند رو و زير آب فرقي نميكندو آنوقت كه ميخواهد غرق كند و قهر نه آب فرق ميكند و نه خشكي. «(فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ) (قصص /81) قارون را با اموال و خانهاش به خاك فرو برديم. قارون به خاك و فرعون به آب فرورفت. نمونههايي از قرآن، تخته سياه جاي نوشتن ندارد فقط از قرآن اشاره ميكنم. معناي «كُنْ فَيَكُون» هر چه خدا بخواهد ميشود اين نيست كه ما دست روي دست بگذاريم و از علم و تجربه استفاده نكنيم. چون همان ديني كه ميگويد: «كُنْ فَيَكُون» هر چه بخواهد ميشود ميفرمايد: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّينِ» (منيةالمري/ص103) طلب علم كنيد گرچه با رفتن به چين. ميفرمايد: (فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ) (توبه /122). هجرت و كوچ كنيد براي تحصيل علم. ميفرمايد: اگر كار نكني دعا كني مستجاب نميشود، دعاي بي كار مستجات نميشود. قرآن ميفرمايد: رفتند در جبهه مقابل دشمن بعد گفتند: (رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرين) (بقره /250) تا اينجا آمدهايم، پشتيباني از توست بايد رفت شمشير را هم كشيد، امام حسين(ع) شب عاشورا هم نماز خواند و هم شمشير تيز كرد، اينكه امام حسين(ع) خدا دارد معنايش اين نيست كه شمشير تيز نكند حضرت موسي(ع) مريض شد دعا كرد خداوند فرمود: مستجاب نميكنم بايد بروي دكتر، يعني از امكانات و تخصصها و تجربهها و تحصيلات بايد حداكثر استفاده را كرد. منتهي تكيه نكنيم. خلاصه اينكه: ماديون يك بال دارند و آن علم و تجربه و ما دو بال علم و تجربه و قدرت و خواست الهي (مثل خانههايي كه هم در داخل چاه دارند و هم لوله كشي به بيرون دارند، ما از دو منبع استفاده ميكنيم اگر سازمان آب هم قطع كرد در خانه چاه آب براي استفاده داريم.
5- برتري مؤمن بر كافر در ايمان به خداست
گاهي سازمان برق، برق را از بيرون قطع ولي ما موتور برق داريم. خوشا به حال خودمان مؤمن از همه تجربيات و تخصصها استفاده ميكند منتها يك چيزي دارد كه كافر ندارد هميشه ما جلوتر هستيم، چون هر چه ميگويد ما قبول داريم منتهي ما يك چيزي داريم كه او قبول ندارد پس زنده باد ما مثل اينكه هر چه شما داري من دارم ولي يك چيزهاي من دارم كه شما نداري، پس من سرمايهام بيشتر است. قرآن ميفرمايد: در جبهه او گلوله خورد تو هم خوردي، كشتيد، كشتند، يكي به يكي اما: (وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ) (نساء /104) شما يك تكيه گاهي الهي داريد كه آنها ندارند و هميشه مؤمن قدمهايي جلوتر است. از نمونههاي قرآني: از يك سلول و اسپرم انسان درست كرده و انسان: (ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ) (روم /41) در خشكي و دريا فساد ميكند. انسان اگر صالح باشد جولانگاه صلاح و اگر فاسد باشدجولانگاه فساد قرار ميدهد. ابراهيم را ميخواهند به آتش بسوزانند ميفرمايد: (قُلْنا يا نارُ كُوني بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهيمَ) (انبياء /69) اي آتش بر ابراهيم سرد و سالم شو. به زكريا در پيري فرزند ميدهد. خداوند به زكريا فرمود: ميخواهم به تو فرزند بدهم. گفت: به من پير، خانمم جوانيهايش عقيم بوده (عقيم: نازا) چطور؟ فرمود: (كَذلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ ما يَشاءُ) (آلعمران /40) اينچنين خداوند آنچه بخواهد انجام ميدهد. و عيسي در گهواره سخنراني كرد. اينها نمونههايي از ارادههاي خداوند است كه در قرآن براي ما فرموده تا مأيوس نشويم. (ما كنكور كه رد شديم خاك بر سر ما بچهي روستا هم كه هستيم يكبار ديگر خاك بر سر ما فقير هم كه هستيم يكبار ديگر خاك بر سر ما، يك وقت شما كه بچه فقير و روستايي و از كنكور رد شدهاي خداوند دربهايي را بروي شما باز ميكند كه از خيلي كه بچهي تاجر و در بورس هستند، جلوتر ميافتي. هشت آنها گرو 18 و شما تمام گرههاي زندگيات باز ميشود.
6- قدرت خداوند در طبيعت
همه رقمش را در طبيعت قرار داده، از نيشكر شيرين تا حنظل تلخ. در يك جايي بودم حالا نگويم كجا بودم، چوبهايي بود آب آنرا گرفته ميخوردند گفتم: آب چوب ميخورند، يك ليوان هم ما خورديم مثل شربت، مثل قند، واقعاً نميشد خورد، نيشكر نبود ولي نميدانم از چه نژادي بود، از كشورهاي آفريقايي بود. شيرين، شيرين توت، تا تلخ تلخ، حنظل، تا ترش ترش، ليموترش از گياهان داروئي تا انواع سموم (سمها) از حيوانهاي ذره بيني تا نهنگ 30 متري، و از موجوداتي كه قلبش به اندازهي يك ذره است تا موجودي كه قلبش تا يك تن وزن دارد، از عمق اقيانوس تا عمق آسمان. 7- اختيار انسان در كنار قدرت خدا سؤال: اگر خداوند قدرت دارد (برهركاري) پس قدرت ما چه ميشود و بالاخره ما مجبوريم يا اختيار داريم، كارهايي كه ميكنيم جبر است يا اختيار؟ جواب: هم خدا قدرت دارد و هم قدرت به ما داده است. مثل اينكه پدر هم خودش پول دارد و يك مقداري هم به فرزندش ميدهد، گرچه پول فرزند هم از پدر است. هم پدري ميتواند فرش بخرد و هم ميتواند پول بدهد به فرزند او فرش بخرد، اگر فرزند پول دارد معنايش اين نيست كه پدر پول ندارد. اگر كسي خلافي كردي ميتواند بگويد خدا ميخواسته كما اينكه به مشركين ميگفتند چرا بت ميپرستيد؟ مي گفتند: خدا خواسته: (لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا) (انعام /148) اگر خدا ميخواست ما مشرك نبوديم. و لذا حكومت بني اميه به آخوندهاي درباري پول ميداد ميگفت برويد به مردم بگوييد خدا خواسته معاويه شاه باشد، كار خداست. سر امام حسين(ع) را كه داخل طشت مقابل يزيد گذاشتند: گفت خدا خواسته من شاه باشم. زينب كبري(س) فرمود: خدا خواسته ولي بعضيها را خدا ميخواهد تا پيمانهشان پر شود و سر رود. مثل مريضي كه ميگوييم بخورد نه يعني خوب است كه بخورد يعني بخورد كه اين مريض مردني است. وقتي عمامه سفيد لك بگيرد انسان تميز ميكند ولي پارچهي سياه را به چرك شدن اهميت نميدهد) قرآن دربارهي بعضي افراد ميفرمايد: (إِنَّما نُمْلي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً) (آلعمران /178) اينكه او را رها كردهام تا امتحانات ثلث سوم يك مرتبه به حساب او برسم. (مثل وزارت اطلاعات تا يكي دري وري ميگويد و حتي تلفن به خارج هم ميزند كاري به او ندارد ولي او فكر ميكند كسي به كسي نيست ميگويد ما دو سال است دنبال اين هستيم ببينيم نهايت كار او به كجا ميرسد اينطور نيست كه هر كاري ميخواهي بكني بكني). قديم ميگفتند تهران جيب بر دارد از كاشان ميخواست يك نفر امتحان كند يك مقدار حلبي ريخت توي كيسهاش آمد تهران و رفت مراكز و محلهاي شلوغ تهران و برگشت كاشان گفت دروغ ميگويند تهران جيب بر ندارد. جيب بر كنارش ايستاده بود گفت خدا ميداند 30 بار برداشتم ديدم حلبي است سر جايش گذاشتم اينطور نيست كه اينرا گفت و شد، گاهي خدا ميگويد ميدانم ميفهمم. (إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ) (يونس /21) فرشتههاي ما مينويسند. (فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ) (زلزال /7). آبرو ريختي چنان آبرو بريزند، زرنگي كردي چنان حال گيري شود. (من اينرا يك وقتي گفتم افرادي فكر ميكنند زرنگ هستند يك 2 هزار يك 2 ميليون يك 300 هزار از اين كش ميروند و به او كم فروشي ميكنند، تيز بازي، زرنگ بازي درميآورند. صاحب خانه رويش را برمي گرداند شما دو تا قند ميخوري به خودت هم ميگويي زرنگ هستم، شد زرنگي، بعد دكتر ميگويد قندتان بالا رفته يعني خانهي خودتان هم حق قند خوردن نداري. قندت بالا رفته يعني چشمت روشن آنجا دو تا خوردي حالا بايد يكي خودت را هم نخوري. حديث داريم: رزق هر كسي به حلال اندازه گيري شده آنها كه از راه حرام ميخواهند بخورند خداوند از حلال كم ميگذارد. ممكن است زايمان همسرت براي بچه آوردن صد هزار تومان باشد شما از يك جا كش ميروي خرج او ميشود 400 هزار تومان، خداوند براي آنها برنامهاي پيش ميآورد كه آن مقدار كه كش رفتهاند با حال گيري پس بدهند. خلاصهي مطلب: مثل كليد و دست كليد باز كرد يا دست؟ كليد باز كرد ولي اين كليد در دست بود، دست از طريق كليد باز كرد ولي كليد اراده ندارد ما اراده داريم. بهترين مثال ادارهي برق است، ادارهي برق برق ميآورد لامپ منزل ما با ارادهي ما روشن است منتهي اينطور نيست كه وقتي شما ميخواهي خاموش و روشن كني اداره نقشي نداشته باشد او هر لحظه بخواهد از بيرون ميگيرد. از كارهاي خوبي كه دولت جمهوري اسلامي ايران كرد اين بود كه به پيشنهاد بعضي از مراجع قم براي شهادت حضرت زهرا(س) گفتند جمهوري اسلامي يك روز تعطيل كند حضرت زهرا خيلي مقام دارد و عزيز است، علم امامان از حضرت زهرا(س) است. گاهي از امام صادق(ع) سؤالي كردند كه آينده چه ميشود ميفرمود اچازه بدهيد بروم مصحف مادرم فاطمه(س) را ببينم، علم غيب امامان ما يكي از سرچشمه هايش علم حضرت زهرا(س) بوده است. آمد خدمت امام صادق(ع) گفت خداوند فرزند دختري به من داده، حضرت فرمود: اسمش را چه گذاشتهاي؟ عرض كرد فاطمه حضرت به احترام فاطمه مرتب اسم را تكرار كرد و به نشانه احترام سرش را پايين آورد تا نزديك زمين. بعد فرمود حال كه نام او فاطمه است مواظب باش او را كتك نزني، سيلي به صورتش نزدي. پيامبر(ص)دست حضرت زهرا(س) را ميبوسيد. به علامه طباطبايي گفتند در حرم امام رضا(ع) چكار كنيم كه حضرت به ما توجه كند گفت: امامان ما(ع) خيلي حضرت زهرا(س) را دوست داشتند برو مقابل حرم بايست و بگو: يا علي ابن موسي الرضا بفاطمه، بفاطمه…. چند بار تكرار كنيد به شما توجه ميكنند، خيلي عزيز است مريم عزتش به اين بود كه مادر يك عيسي بود و فاطمه(س) مادر يازده عيسي شد، و عيساي مردم پشت سر مهدي ما (عج) نماز ميخواند. از راههايي كه توجه حضرت مهدي(ع) را به خودمان جلب كنيم، توجه به حضرت فاطمه(س) است. نگذاشتند آب غسل پيامبر (صل الله عليه واله وسلم) خشك شود ريختند و درب خانه علي(ع) را آتش زدند، فاطمه(س) بين درب و ديوار، نالهي فاطمه(س) بلند «يَا فِضَّةُ إِلَيْكِ فَخُذِينِي» (بحارالانوار/ج30/ص293) مرا درياب فرزندم را كشتند، بعد از اينكه بهوش آمد به همان حال بين راه منع كرد از اينكه علي(ع) را با آن حال به مسجد ببرند، مظلومه دوران زهرا همه با هم زهراجان، زهرا جان… خداوندا به آبروي زهرا و پدرش و نسلش و مهديش دين و عقايد و رهبر و دولت و نسل و ناموس و آب و خاك و مرز و بوم، عزت و استقلال ما را حفظ بفرما. خداوندا طاغوتهاي جهان را مثل طاغوت ايران درهم بشكن. خداوندا ظهور فرزندش آقا، حضرت مهدي(ع) نزديك و ما را از بهترين علاقمندان و عاشقان و منتظرين و زمينه سازان حكومتش قرار بده. خداوندا روح امام خميني(ره) شهداء مراجع، اساتيد، پدران و مادران، و همه آنها كه به گردن ما حق دارند را راضي و ما را پاسدار خونها و خدمات آنها قرار بده. خداوندا توطئهها عليه اسلام و مسلمين را خنثي، توطئه گران را نابود بفرما. خداوندا مشكلات فرد و جامعه ما را حل بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 986