چشم سرديده نمىشود لكن با چشم دل مىتوان خدا را ديد.
واقعاً واى برحال ما كه خدا ما را در نماز و ديگر عبادات با اين كيفيتها مىبيند، نماز مىخوانيم امّا لحظهاى ياد خدا نيستيم كه فكرمان در جاهاى مختلف است. مىگوئيم:«إِيََّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيََّاكَ نَسْتَعِينُ » امّا فى غير الله هستيم، اگر به ما بگويند: چرا مىگويى«إِيََّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيََّاكَ نَسْتَعِينُ » در حاليكه{a «أَنْتَ فى غَيْرِاللهِ»a} چرا دروغ مىگويى؟ چه جواب بدهيم؟
يكى از بزرگان مىگفت: اگر دستور خدا نبود كه در نماز«إِيََّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيََّاكَ نَسْتَعِينُ » گفته شود، نمىگفتم، زيرا چگونه بگويم در حاليكه واقعيت اينطور نيست. آيا ما خدا را مىپرستيم؟ و آيا از خدا كمك مىخواهيم يا اينكه بندهء ديگران هستيم و از ديگران كمك مىخواهيم؟
قبلا خواندهايم كه اولين علم، علم خداشناسى است و اينجا پيغمبر اكرم مىفرمايند: سرآغاز عبادت خدا، شناخت خداست. در واقع همه عبادتها و نمازها براى عرفان و معرفت پروردگار عالم است. حالا سؤال اين است كه خدا را به چه عنوان بشناسيم؟
پاسخ اين است كه بدانيم خدا قبل از هرچيزى بوده و اول است، هيچچيز قبل از خدا نبوده است.
سؤال ديگر اينكه اين عرفان براى ما چه سودى دارد؟
پاسخ اين است كه اگر انسان بداند كه خدا، علت همهء كائنات