كار او را تمجيد كنند كه كار خوبى است، اين خيلى مصيبت است. مصائب اهلبيت با برگزارى چند مجلس روضه تمام نمىشود.
يكى از بزرگان كه من پاى منبرشان بودم، مىفرمود: ما حتى يك هزارم مصيبتهاى اهلبيت را نمىدانيم؛ چون به دست ما نرسيده است، والاّ چه معنا دارد كه شخصيت بزرگى مانند دختر پيغمبر (ص) در خانه بنشيند و گريه كند و اين همه اشك بريزد. درست است كه مصيبت فقدان پدر، بزرگ است، امّا مسأله فقدان دين بود كه زهراى اطهر عَلَيهاالسَّلام را زجر مىداد؛ چون مىديد همه چيز از دست رفته است و تمام زحمات بيست و سه سالهء پدرش دارد از بين مىرود. آنها كارى كردند كه حضرت زهرا عَلَيهاالسَّلام دق كرد. آيا اينها نمونههاى محبتى بود كه به اهل بيت كردند؟ يا مثلاً تنها كسى كه بدرقهء اباذر آمد، على (ع) و امام حسن (ع) و امام حسين (ع) و در بعضى نقلها حضرت زهرا عَلَيهاالسَّلام بودند و الّا بقيه مردم يا ترسيدند و وحشت كردند و يا مصلحت نديدند. اهل بيت كسانى هستند كه {a«الذين اذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا»a} و پيغمبر عَلَيهِماالسَّلام نشانهها و علامتهاى زيادى را در رابطه با اهلبيت بيان كردند، اما با اين حال عدهاى مىگويند اهلبيت مخصوص زهرا عَلَيهاالسَّلام و فرزندانش نيست و ديگران هم جزء اهل بيت هستند. اين حرفها زخم دل انسان را بيشتر مىكند در تعجبم چرا بعضىها «رجس» را به معناى «رجس ظاهرى» گرفتند و حال آنكه مراد، رجس معنوى