حسن بصرى مىگويد: «در اين امت، عابدتر از فاطمه(ع) نيامده است، آنقدر نماز و عبادت را ادامه مىداد كه پاهايش ورم مىكرد.»[1]
درخشش چنين عبادتى آسمانيان را مبهوت مىكرد، امام صادق(ع) بعدها در مورد مادر چنين فرمود: «وقتى در محراب عبادت نماز مىايستاد براى آسمانيان مىدرخشيد، همانگونه كه نور ستارهها براى زمينيان. (و به همين علت وى«زهرا» لقب گرفت)»
شب عروسى نيز، زهرا نگران آخرت است، على(ع) مىپرسد: چرا چنين مضطرب و نگرانى؟ دستم تهى است، نگران ورود به آخرتم. ترا سوگند كه امشب به عبادت خدا بپردازيم.
«خداوند به فرشتگان مباهات كرده، مىفرمايد: بنگريد، فاطمهام چگونه در پيشگاه من ايستاده، اركان بدنش از خوف به لرزه در آمده و با تمام وجود دلدادهام گشته است)[2]