زهراى داغدار، بر سر مزار شهداى احد به ويژه عموى پدرش، حضرت حمزه مىآمد و گوهر اشك خويش را تقديم مىكرد و با بزرگداشت نام و ياد شهدا به همگان اعلام مىكرد كه با عافيت طلبى، سرپيچى از انجام دادن تكاليف و دور نگه داشتن خويش از آتش حادثه نمىتوان اسلام را حفظ كرد. بايد چون اين شهيدان به معركه پا نهاد و با خدا معامله كرد. زهراى صبور و تنها مىخواست با اشك خويش غربت اسلام را فرياد كند و بگويد: اى گروه غفلت زده، بيدار شويد كه ارزشهاى شما را تباه و فرهنگ خويش را حاكم ساختند. مىخواست بگويد: نگذاريد اسلام به دست نااهلان و نامحرمان افتد.