از عارف معروف ملا على همدانى رحمه الله[1] نقل مىكنند: «روزى در خواب ديدم شخصى عصا به دست و با عينك و كلاه پوستين از پلّههاى كتابخانهام بالا آمد. وارد اتاق كه شد مارى از جيبش بيرون آورده روى دست من انداخته و گفت: «مار ديگرى نيز دارم كه بعداً مىآورم.» من در خواب به او گفتم كه مار را ببر و در فلان جا بينداز! او هم مار را برداشت و رفت.
فردا در كتابخانه بودم كه ديدم شخصى با همان شكل و شمايل خواب، وارد شد. به پول وقت 5 تومان از جيبش در آورد و به من داد. من مار را فراموش كرده بودم. پس يادم افتاد كه به يك نيازمندى چندى است كه كمك نكردهام. پنج تومان را به او بر گردانده و گفتم كه اين پول را به فلانى برسان. او هم پول را گرفت و رفت. يك ماه پس از آن باز آن مرد آمده و گفت: پنج تومان آوردهام تا به شما تقديم كنم. من بى اختيار به ياد خواب افتادم و گفتم: من اين پول رانمىپذيرم، پول شما مار است. او بسيار ناراحت شد و گفت: «خدا لعنت كند آنان را. من راضى نبودم.» داستان را پرسيدم.
گفت: «مغازهاى داشتم كه پسرانم جهت مشروب فروشى اجاره دادهاند. اين پول هم وجه الاجاره آن است.»[2]
ذكر نام خدا در تهيه غذا:
از قول سيد بن طاووس به استناد آيهى 121 سورهى انعام كه آمده:
وَ لََا تَأْكُلُوا مِمََّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللََّهِ عَلَيْهِ....
(از آنچه نام خدا برآن ياد نشده نخوريد)،
گفته شده كه هر طعامى كه هنگام آماده كردن آن نام خدا برآن خوانده نمىشد ميل نمىفرمودند.