و تا كنون كه چهارده قرن ميگذرد و دهها هزار دانشمند و شاعر و فصيح و
بليغ اين آيه را خوانده و شنيدهاند از عظمتش سر تعظيم فرود آورده و خود را تسليم
و شيفته قرآن ساختهاند، چرا چنين است زيرا:
«قرآن نورى است كه خاموش نميشود، و چراغى است كه افروختگىاش فرو
نمىنشيند دريائى است كم ژرفناش ناپيداست، و راهى است كه حركت در آن گمراهى ندارد،
مشعلى و شعاعى است كه روشنىاش زايل نميشود، جدا كننده حق از باطل است و دليلش
ناچيز نيست، بنائى است كه پايههايش فرو نميريزد، شفائى است كه خوف بيمارى در آن
نيست، قرآن عزت و ارزشى است كه شكستى به پيروان آن نميرسد، حقى است كه يارانش
مغلوب نميشوند، قرآن مركز ايمان است، چشمههاى علم و درياهاى دانش است، قرآن
بوستانهاى عدالت و منشاء آن است و سنگهاى بناى اسلام و بنيان آن، قلههاى حق و
سرزمينهاى هموار آن است دريائى است كه نوشندگانش مايهاش را كم نمىكنند و
چشمهسارهائى است كه خورندگان آبش از آن نمىكاهند، و آبشخورهائى است كه واردين در
آنها به همه اسرار و ژرفناش پى نخواهند برد، منازلى است كه مسافرينش راهش را گم
نمىكنند و نشانههائى است كه روندگان از آنها نابينا نيستند، فرازهائى است كه رو
آورندگان به آن از آن فراتر نروند، خداوند قرآن را سيراب كننده دانايان و بهار
دلهاى فقيهان و محققان و مقصد راههاى صالحان قرار داده.
داروئى است كه بعد از آن دردى نمىماند، و نورى كه تاريكى با آن