اين امور آنگونه كه شايسته است بيان شده و در پيشگاه داورى عقل و خرد
چيزى شايستهتر از آنها نيست.
12- بيان اخبار قرنهاى گذشته و سرنوشت كسانى كه از خط فرمان الهى
منحرف شدند يا كسانى كه بسوى حق گرويدند.
13- خبر دادن از آينده جهان آفرينش در زمانهائى كه از عمر جهان باقيست
و در تمام موارد فوق ميان دليل و مدلول يعنى استدلال بر آنچه كه مورد بحث است جمع
كرده است تا تأكيدى بر آنچه كه خواسته شده باشد.
14- و خبر دادن از حتمى بودن آنچه كه امر شده و آنچه كه از آن نهى
شده است بديهى است آوردن چنين حقايقى و امورى و جمع ميان نظم و رابطه آنها كارى
است كه نيروهاى بشرى از آن عاجزند و از معارضه با قرآن باز خواهد ماند سپس خطّابى
در پايان بحثش سخن از جاذبيت قرآن و آرامش بخشيدن به دلها بميان ميآورد و مينويسد:
و در اعجاز قرآن وجهى ديگر هست كه از بعضى مردم پوشيده مانده است مگر
اندكى از آنان و آن اثر آيات قرآنى در دلها و جانها است، تو هيچ سخنى را از نثر و
نظم نميشنوى مثل قرآن زيرا وقتى كه بگوشها ميرسد و در خاطرهها لذت و شيرينى بيان
و معنى بوجود ميآورد، جانها