كاغذ حاضر ميكرد و بر آنها مينوشت و پگاهان به شاگردانش ميداد
تا بخوانند پنجاه و چند كتاب نوشته است كه تعداد اندكى از دستبرد حوادث روزگار
باقيمانده.
آثارش- اعجاز القرآن- التمهيد- هدايت المسترشدين- الانتصار لصحة نقل
القرآن- الفرق بين معجزات النبيين- مناقب الائمه- الامامة الكبيره- الاصول الكبير-
كيفيه الاستشهاد- كشف الاسرار و هتك الاسرار- الابانه عن ابطال مذهب اهل الكفر و
الضلاله و دهها كتاب ديگر.
صاحب ابن عبّاد در وصفش ميگويد- ابن الباقلانى بحر مغرق- دريائى است
ژرف و عميق محمّد بن عباس، ابو بكر خوارزمى ميگويد هر كسى كتابى مينويسد از كتب
ديگران نقل ميكند مگر باقلانى كه سينهاش علم خويش را در بر دارد.
باقلانى تحت عنوان- فى جملة وجوه اعجاز القرآن- مينويسد نخستين وجه
اعجاز، خبر دادن قرآن از غيب و آينده است كه بشر راهى براى رسيدن به آن و فهمش
ندارد. چنانكه به پيامبرش در دو آيه قرآن فرمود:
و در فصلى ديگر مجددا همين عنوان را با آياتى ديگر ذكر ميكند كه از
[1] باقلانى اشتباه نموده و- لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ- را جمع پنداشته و حال اينكه بگفته دانشمند بزرگ مرحوم حاج شيخ
جواد بلاغى در- رحله مدرسيه- يارى خدا بر تمامى دين را همان- يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ- و الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ- و
إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ- است
تفسير نموده، قولى هم منوط به زمان حكومت حقه مهدى تفسير نمودهاند مگر اينكه نظر
باقلانى تائيد خدائى از دين در دوران نزول قرآن و اكمال آن باشد.