موجب بطلان آن است.
اينجاست كه معناى جملهء«پرداخت خمس زير بناى صحّت برخى از عبادات قرار مى گيرد» به خوبى روشن مى شود.
عدم حصول ملكيت: اگر چيزى را كه خمس آن داده نشده، به كسى ببخشد، يك پنجم آن چيز مال او نمى شود.
طغيان و سركشى: افزايش ثروت، استفاده بى رويّه و غير صحيح از آن و احساس بىنيازى فرد نسبت به ديگران و عدم وجود حسّ نوع دوستى اين تصوّر نادرست را در فرد به وجود مى آورد كه در هر چيز از ديگران بى نياز است. از اين رو، در برابر ديگران سركشى مى كند. به علاوه، بى نيازى از انسان ها، به طور معمول تصور بى نيازى از خدا را نيز در پى خواهد داشت؛ اينجاست كه ثروت، روح استكبارى را پديد مى آورد و فرد در برابر خدا هم سركش و متكبّر و مغرور مى شود، چنان كه خداوند فرموده است:
{/كَلّا إِنَّ الْانسَانَ لَيَطْغَى ^ أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنىَ[1]/}
«چنين نيست (كه شما مىپنداريد) به يقين انسان طغيان مىكند ^ از اينكه خود را بىنياز ببيند»
بنابراين، اداى حقوق مالى وضع شده در دين مبين اسلام موجب تواضع و بندگى و در نهايت رستگارى فرد مى گردد.
جرأت پيدا كردن در حريم شكنى اسلام و احكام آن؛