نام کتاب : BOK36845 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 374
بوده است. چرا خدا به حضرت نوح(ع) گفت كه بچّه تو، اهل تو نيست؟ فوراً علّت را فرموده است، خدا مىفرمايد: {/(إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ)[1]/} حضرت صادق(ع) مىفرمايد: لقمه پاك بود، نطفه پاك بود امّا چيزى كه فرزند حضرت نوح(ع) را خراب كرد محيط بود.
مگر فرزند ما بالاتر از فرزند پيغمبر است؟ وقتى او را رها كنى كه هر جا خواست برود مشخّص است كه به خلاف كشيده مىشود. خيلى بايد مواظبت كنيد مخصوصاً سلسله جليله مقدّس روحانيت؛ چون وجود مبارك شما و خانواده هايتان الگوى جامعه هستند. خدا انجام وظيفه اى را به عهده ما گذاشته است كه اگر به آن عمل شود شب و روز راحت نيستيم. اين مقام، خيلى مقام والايى است. خدا تو را نماينده خودش قرار داده است. خدا به مردم مىفرمايد اگر دين مىخواهيد از اين آقا بگيريد، اين نماينده من است. اين حرف شوخى نيست. با اين اوضاع و احوال، اگر عمل نكنيم جواب خدا را چه بدهيم؟ اگر خداى ناخواسته يكى منحرف شد و ما باعث شده باشيم فرداى قيامت چه جوابى داريم؟
صاحب بن عباد يكى از شخصيتهاى بسيار والا و بزرگ شهررى بود. در زمان وى، خبر رسيد كه در زنجان دو شخصيت با يكديگر درگير شدهاند كه يكى سيد و ديگرى شيخ پيرمردى بود. آن به اين بد مىگفت و اين به آن. در مسجد به همديگر حمله مىكردند، مردم بيچاره هم دو دسته شده بودند. يك دسته طرفدار سيد و يك دسته هم طرفدار شيخ؛ تا اينكه در همين جنگ و جدال ها روزى سيد عصبانى شد و از دهانش حرفى درآمد كه نبايد درمى آمد كه بله، اين شيخ كافر است. خب، خبر رسان ها هم هميشه آماده هستند. بلافاصله به شيخ خبر