responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : BOK36845 نویسنده : 0    جلد : 1  صفحه : 56
ديشب كه از نماز برگشتم، تصميم گرفتم كه ديگر از فردا شب، براى نماز جماعت نيايم. خيلى خسته بودم و با ناراحتى خوابم برد. همين كه به خواب رفتم، ديدم سيد جليل القدرى وارد اتاق شد. رو به من كرد و گفت: شيخ عبدالكريم، اين چه حرف و چه فكرى است كه تو كردى؟ براى چه مى‌خواهى نماز را تعطيل كنى؟ تو نمازت را بخوان، آنها هر حركتى مى‌خواهند انجام بدهند، بدهند. تو چرا نمازت را مى‌خواهى تعطيل كنى؟ يكدفعه به خود آمدم و نگاه كردم، هيچكس نبود. با خودم گفتم: لا اله الّا الله، و فهميدم كه ذات اقدس حقّ به من مژده داده است و خدا از اين عمل من راضى است كه نماز را بيايم و آنها ما را ببينند و نسبت به آنها اتمام حجّت شود. ببينيد، اين نتيجه صبر و وقار بود و نگاه كنيد خداوند چه مقامى به او داده است كه امروز، بعد از گذشتن چندين سال از اين جريان، هنوز تازه و زنده است و خواهد ماند. «صَبُوراً رَضِيّاً شَكُوراً» البتّه صبر او با رضايت است نه اينكه بگويد چاره اى ندارم، چه كار كنم؟ اين صبر، خيلى تعريف ندارد. امام حسين(ع) مى‌فرمايد: خدايا، به قضا و قدر تو راضى هستم. مرحوم شيخ جعفر(رحمه الله) مى‌گويد: من قبول ندارم كه امام حسين(ع) بلا را بلا مى‌دانست. سيد الشهداء(ع) مصيبت ها را بلا نمى‌دانست. واقعاً هم همينطور است. اين است كه حضرت(ع) در اينجا به اين صورت تعبير مى‌كند«صَبُوراً رَضِيّاً» صبرِ با رضايت دارد. بعد هم بلافاصله بعد از رضايت، شكر هم به جا مى‌آورد كه خدا چنين نعمتى را به او داده است. در زيارت عاشورا بعد از آن همه مصيبت، در سجده مى‌خوانيم: «اللهم لك الحمد، حمد الشاكرين». عزيزان و نورچشمان من، ممكن است گاهى انسان صبر داشته باشد ولى صبرش طورى نيست كه خدا را شكر كند. اين شكر بعد از صبر خيلى مهم است. خدا به حقّ محمّد و آل محمّد(عليهما السلام) اين صفات حسنه را نصيب همه ما بگرداند.
نام کتاب : BOK36845 نویسنده : 0    جلد : 1  صفحه : 56
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست