همان طورى كه اشاره كردم مؤمن، مُلجَم است يعنى لجام زده شده است. حضرت(ع) مىفرمايد اينطور نيست كه مؤمن آزاد باشد و هر حرفى را بتواند بزند. مواظبت مىكند كه خداى ناخواسته دروغ نباشد، تهمت نباشد، افترا نباشد. شخص مؤمن اين طورى است. خيلى مراقب صحبتش است.
«بَرّاً، مَصُوناً، حَلِيماً، رَفِيقاً» احسان دارد. مؤمن هميشه محفوظ شده است. شايد مصون از شر، مصون از چيزهايى كه موجب بلا و گرفتارى مىشود، خلاصه حفظ شده است يعنى خداوند تبارك و تعالى او را از خطرات، از اشرار حفظ مىكند. همچنين شخص مؤمن خيلى بردبار است. در مقابل جهالت جاهلين و رفتار و كردار افراد بد هميشه حلم و بردبارى را وسيله قرار مىدهد. مؤمن هميشه بايد حليم و بردبار باشد.
{a«عَفِيفاً شَرِيفاً»a} مؤمن عفّت نفس دارد. خيلى با عفّت و با حيا است. اينطور نيست كه خداى ناخواسته بى حيايى كند. حال عفّت چه در مقابل امور شهوانى باشد و چه عفّت نفس در مقابل بعضى خواهشهاى نفسانى در امور مالى باشد. شخص مؤمن با شرافت و با عزّت است.
{a«لَا لَعَّانٌ»a} مؤمن اهل لعن نيست كه بنا كند به لعن كردن ديگران، اينكه خدا فلانى را چه كند و چه نكند و همه اش بنا كند لعنت و نفرين كردن به افراد. حالات بعضى ها اين طورى است. هميشه مىنشينند و بدگويى مىكنند. خدا فلان كس را چنين و چنان بكند. اين چه كارى است كه همه اش بديهاى افراد را به ذهن و زبانش مىآورد و از آن طرف هم پشت سرش لعنت مىكند؟ اين كارى است كه خدا دوست ندارد. هميشه زبانتان را به كار خوب، به برنامه خوب عادت بدهيد. چشمتان را به ديدن خوبها و خوبيها عادت بدهيد. هيچ وقت چشمانتان را به بديها نياندازيد. زبانتان را به بدى عادت ندهيد. اين خيلى نعمت خوبى است. روايت
ـ