ها را به هم مىبافد براى اينكه خودش را جا بياندازد و مقامش را بالا ببرد. حضرت(ع) مىفرمايد شخص مؤمن هيچ وقت كذّاب نيست و دروغ نمىگويد.
{a«وَ لَا مُغْتَابٌ»a} از ديگران غيبت نمىكند. مؤمن اين صفت را ندارد.
{a«وَ لَا سَبَّابٌ»a} مؤمن هيچ وقت سبّ و ناسزا به كسى نمىگويد. اين طور نيست كه بيايد به كسى سبّ و ناسزا بگويد.
{a«وَ لَا حَسُودٌ»a} حسد نمىورزد. خداوند به هر كسى چيزى داد بدهد، دستِ حكيم است. حكيم خودش هر كارى بخواهد مىكند، اين حسودى ندارد. چرا فلانى از من جلو رفت؟ چرا فلانى بالا رفت و من نبايد بروم؟ خب تو هم برو و زحمت بكش تا خدا به تو هم بدهد. هر چه هم خدا به ديگرى داد بدهد، همه سر سفره خدا نشسته اند. وقتى ما همه امور را به دست خود خدا بدانيم، ديگر نشستن و ناراحت شدن و حسودى كردن ندارد كه نسبت به ديگران حسّاس شويم.
{a«وَ لَا بَخِيلٌ»a} مؤمن بخل ندارد. سخاوت و گذشتش زياد است. دست و دل باز است. اگر تمكّن داشته باشد هيچ وقت كم نمىگذرد. وقتى دست و دل باز باشيم، به همديگر كمك و رسيدگى كنيم خدا هم كمك مىكند. چه بسيار افرادى ديده شدهاند كه گاهى در شرايطى به داد ديگران رسيدهاند و خداوند تبارك و تعالى هم در موقعى خاص و مورد نياز به داد آنها رسيده است. از بس كه سينه شان باز بود، بخل نداشتند يعنى اگر امكانات در دستشان باشد و كسى هم از آنها بخواهد واقعاً كمك مىكنند. با كمال افتخار حاضر به كمك هستند.
خدا آقا سيد محسن جولايى را رحمت كند. ايشان در رابطه با اين موضوع مىنويسند: مرحوم آقاى واقدى مىفرمود: خيلى عجيب مبتلا به سختى و بى پولى شده بودم. ايام عيد هم بود. خيلى وضع من سخت شد و زندگى فشار مىآورد. مجبور شدم به بازار بروم و از يكى از دوستان بازارى ام كه در بازار مغازه داشت مقدارى پول قرض كنم.