responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پاينده، ابوالقاسم    جلد : 0  صفحه : 23


نشنيدند.» و جاحظ پس از ذكر اينسخن از بيم آنكه مبادا گفتارش در وصف بلاغت مقام رسالت بنظر كوته نظران و بى‌خبران گزاف جلوه كند چنين ميگويد: «شايد آنها كه از دانش بهره كافى ندارند و از رموز سخن و سخندانى بى‌خبرند گمان برند كه ما در ستايش سخن محمدى راه تكلف پيموده و در باره اهميت آن گزاف گفته‌ايم، چنين نيست قسم بآنكس كه گزاف گوئى را بر دانشمندان حرام كرده و تكلف را در نظر اهل نظر قبيح ساخته و دروغگويان را نزد خردمندان بيقدر نموده اين گمان را كسان ميكنند كه از راه حقيقت منحرف شده‌اند.» و نيز اينسخن از محمد ص سخت معروف است كه من از همه مردم عرب فصيحترم و كلمات مختصر پر معنى خاص منست. و گوئى از اهل نظر هيچكس در اين نكته ترديد ندارد كه گفتار محمدى از لحاظ سياقت و اسلوب مافوق سخنان مخلوق است و حتى نهج البلاغه شاهكار بيان عربى على الاطلاق، محصول تامل و تفكر شاگرد صميمى و با وفاى محمد كه قطعا افصح و اعلم و اورع و اتقاى جهانيان بود و مقام آن در تعبير معانى دقيق بدانجا رسيده كه بعض منقدان بخطا پيدايش چنين نادره‌اى را در محيط آنروز عرب بعيد ميدانند، همين نهج البلاغه را وقتى با كلمات محمدى قياس ميكنيم از لحاظ سياق و هدف تفاوت بيّن در ميان هست كه هر يك از بابى ديگر است و نكته نكته‌ها اينست كه بيان محمدى با آن وصف كه از جاحظ شنيديد و اين خصائص انكار ناپذير كه دارد و حقا از لحاظ قوت و روانى چون رودى خروشان سراسر موجهاى جوشان از معانى دلفريب است.
در مقام قياس با آيه‌هاى قرآن، فاصله عظيم كلماتى را كه بوحى الهى القا شده با كلماتى كه ضمير انسان ابداع كرده نمايان ميكند و اين تفاوت آنقدر آشكار است كه هنگام اختلاط حتى بدون انس با آيه‌هاى قرآن با يك نظر ميتوان عبارات و كلمات ماثور نبوى را از آيه‌هاى قرآن شناخت و اين فاصله خارق العاده، ميان اسلوب قرآن و حديث ماثور، دليل ديگرى بر اعجاز قرآنست كه اگر قرآن كلام خدا نيست پس اين فاصله شگفت ميان سخنان محمد و آن سخنان كه بوحى الهى دريافت ميكرد از كجاست، كنجكاوى‌هاى روانى عصر ما اين نكته را روشن ميكند كه محال است يك تن، با تعمل و عمد از ضمير خويش دو اسلوب چنين متفاوت برآرد و قطعا يكى از آنها سر چشمه ديگر دارد كه همان وحى خدائى است كه اگر جز اين ميبود محال بود سياق قرآن و اسلوب كلمات محمدى مندمج نشود و دو اسلوب در سايه روشن تعبيرات و تشبيهات و استعارات، از نفوذ يكديگر متأثر نشود، حقيقت روشن همين است و هر كه ذهنى مصفا براى درك نكته‌هاى دقيق دارد، اين معنى را چونان كه گل، شبنم صبحگاهى را بخود ميگيرد ميپذيرد و آنكه پرده غرض و هوس بر ديده جان دارد و خاطرش چون ديوار روغن آلود آب معنى نميگيرد و چون ديده معيوب حق را واژگون مى‌بيند و اسير پندارهاى مشوش خويش است، خدايش بصيرت دهد كه كور باطن جز باراده خدا بينا نميشود؟
از گفتگوى نزول قرآن و مدت آن به بحث اعجاز افتاديم و در اين گرداب عميق دامن دل و رشته سخن از كف برفت اما حق سخن ادا نشد كه اين مرحله را نهايت نيست و در وصف آن آيت بلاغت كه خداى منان براى قدرت‌نمائى بعنوان اعجاز، به بنده منتخب خويش فرستاده سخن آسان بسر نتوان برد و من بتمكن خويش و حوصله مقام، از اين دريا، جرعه‌اى به پيمانه كردم و اهل دل كه گوش هوششان آماده سماع است، حديث مفصل از اين مجمل توانند خواند كه اگر در خانه كس است حرفى بس است.
وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى‌ مُكْثٍ بنى اسرائيل 106 گفتيم قرآن در مدت بيست و سه سال، بتفاريق نازل شد، نزول آيه‌ها بمناسبت حوادث يا در نتيجه سؤال كسان يا براى تشريع احكام و يا نقل حكايت انبياى سلف يا ترغيب كسان بفضايل و نهى از رذايل و امثل آن بود، معمولا چند آيه مربوط بيك موضوع يكجا نازل ميشد، فى المثل حكايت ذو القرنين از آيه 83 تا 98 سوره كهف در جواب سؤال يهودان يكجا نازل شد، سوره‌هاى كوتاه چون سوره اخلاص و ناس و كوثر و كافرون هر كدام در يك‌

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پاينده، ابوالقاسم    جلد : 0  صفحه : 23
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست