متشرعان كه به اداب شريعت علاقه دارند بايد در رمضان و غير رمضان از ترجمه قرآن و كلمات معصوم، جز آنچه اصالت و مطابقت آن معلوم باشد نخوانند كه كلامى را از معنى خويش بدر بردن. مصداق روشن افتراست. در ترجمه حاضر بناى كار من بر اين بوده كه از معانى قرآن آنچه را عرب عادى، دريافت تواند كرد، بفارسى بيارم، براى اينمنظور كلمهها را بمعادل فارسى آن برگردانيده و آنگاه كلمههاى فارسى را كه از اين كار بدست آمده در قالب جملههاى فارسى ريختهام، مگر در باره مجازها كه اينكار ميسر نبود. بنابراين با اطمينان توانم گفت كه اين ترجمه، با تمام دقتهاى ممكن، يك ترجمه تحت اللفظى است و مثل بسيارى مترجمان بنقل مفهوم و الحاق عبارات اضافى، دست نزدهام، فقط در بعضى موارد باقتضاى ضرورت كلام، يك و گاهى دو كلمه بر جملهاى افزودهام كه آنرا نيز ميان دو هلال نهادهام كه مشخص باشد، اگر حاصل كار من كه با قياس بكمال بلاغت قرآن، بىنقص نميتواند بود، از آن تشويش و اغلاق كه در ترجمههاى ديگر هست مصون باشد، و خواننده فارسى زبان در عبارات آن سياقى مفهوم و دلپذير كه حاكى از شمهاى از معانى آيات آسمانى باشد تواند ديد كه مشوق او در آشنائى بيشتر با كارنامه نهضت عظيم اسلام شود، اگر چنين باشد، حقا بتأييد خداوند منان، توفيقى شايسته رخ نموده كه در گيتى هر چه هست جلوه اراده خداست و اگر جز اين باشد، نتيجه آن قصور است كه در امكانات انسانى هست كه انسانرا از ناتوانى آفريدهاند بهر حال مرا اين خوشدلى هست كه غايت كوشش خويش بكردهام و اگر بكمال امنيت نرسيدهام از پاداش حسن نيت بىبهره نخواهم بود كه خدا هيچكس را بيش از توانش مكلف نكند و از همه كسان كه بر اين اوراق مينگرند و در خويش صلاح و مايه مقايسه متن و ترجمه مىبينند با الحاح تقاضا دارم، از دقت و كنجكاوى دريغ نكنند و اگر خطائى ديدند بگوبند و بشنوانند و بنويسند و يادآورى كنند كه سكوت در قبال خطاهائى از اين باب، خطائى ديگر است. در صدر اين مقدمه شمهاى از آن كتابها را كه در اين ترجمه مورد استفاده من بوده ياد كردهام با اين توضيح كه آن كتابها مراجع دائم بوده كه اساس كار خويش بر آن نهادهام و گر نه كتابهاى لغت و ادب و حديث و تفسير كه براى حل مشكلى و ايضاح نكتهاى بدان مراجعه كردهام بسيار است و از كتابهاى تفسير خاصه و عامه آنچه چاپ شده و بدسترس بود، بندرت كتابى هست كه در مضايق كلام از آن اعانتى نجسته باشم كه راهى صعب العبور بود و پاى فكرت لنگ و در بيشتر تنگناها. چراغ فكرت سلف ماضى رحمهم اللّه دليل راه من بود كه هر چند بنعمت خداى از درك آن معانى باريك كه در كلمهها هست و حل آن عقدهها كه در جملهها هست ناتوان نبودهام، اما هميشه كوشيدهام تا باقتفاى سلف صالح، از توضيح قرآن برأى كه صوابش خطاست و خطايش هول انگيز، بركنار مانده باشم. تذكار اين نكته لازم مينمايد كه در اين ترجمه به قرائتهاى مختلف قرآن جز آنچه متن موجود مطابق آن ضبط شده، نظر داشتهام و باقتضاى مقام گاهى قرائنى را جز قرائت متن برگزيده و ترجمه را مطابق آن كردهام قضيه قرائتهاى مختلف قرآن كه به هفت و بعد بده و آنگاه بتعداد بيشتر رسيده چنين است كه در متن قرآن بعضى كلمات گونهگون خوانده ميشود و هر يك را ضبط و قرائت ديگر دانند. اين اختلافات نوعا از كم و بيش شدن نقطهاى يا زير و زبر شدن اعرابى پديد آمده يا در فعل مضارع صيغه خطاب را به صيغه غياب خواندهاند، معذالك آن دقت خارق العاده كه در طول تاريخ براى اكمال ضبط قرآن بوده موجب شده كه جزئيات اين اختلافات را ثبت كنند و علم قرائت دامنهاى وسيع يافته و در باره آن كتابهاى مفصل پرداختهاند كه كتاب قراءات العشر ابى الخير دمشقى كه از ثقات علم قرائت است مورد استفاده من بوده است و از روى آن رسالهاى در ثبت و ضبط وجوه قرائتها پرداختهام كه شايد روزى وسيله نشر آن فراهم شود. در سبب اين تغييرات و اختلاف قراءات نظر محققان يكسان نيست، گويند تغيير قرائتها از آنجا پديد آمده كه قرآن در اول كار با اعتماد بذوق قاريان، اعراب و نقطه نداشت و متن قرآن را طبق اصول روايت كه در قرون اول در باره همه متون با كمال دقت رعايت ميشد دهان به دهان و سينه بسينه با جزئيات اعراب فرا ميگرفتند و تا مدتها باين تصور كه هر تغييرى در كتاب قرآن بدعت است، از