در بعض موارد عبارات ترجمه را از لحاظ صيغه خطاب و غيبت يا سياق فعل، عين متن نديديد در قضاوت شتاب نكنيد. در انتخاب نسخه متن ملاحظات خاص در ميان بود. نخست آنكه اسلوب خط آن با دقت كامل مطابق رسم الخط اصيل و قديم قرآن است كه با رسم الخط عادى ما، در بسيارى موارد اختلاف دارد و ديگر آنكه نسخه حاضر از لحاظ صحت و هم از لحاظ دقت در انطباق اعراب با حروف، كمنظير است و براى خوانندگان متن شريف غنيمتى است كه بندرت ممكن است در قرائت آن از لحاظ اعراب خطائى رخ دهد و مزيت ديگر نسخه حاضر از اينجاست كه خط آن قوى و پرمايه است و از خطر محو و سقوط نقطه و اعراب در كليشه سازى مصون است، زيرا متن شريف را با كليشه چاپ كردهايم و در كليشهسازى خطوط را بكمك عكاسى روى فلز مىبرند كه خطها برجسته و براى چاپ آماده شود. در خطوط معمول كه دندانه كلمات و اعراب و نقاط، دقيق و ظريف است، بيم آن هست كه طغيان تيزاب نقطهها و زير و زبرها را ببرد و در كتاب كريم غلطى رخ دهد، در اين باب تجربه تلخى نيز داريم كه از نسخه ديگر صفحات بسيار آماده كار شد و در لحظه آخر متوجه سقوط بعضى نقطهها شديم و بناچار كار را از سر گرفتيم، در قبال اين مزيتها كه متن حاضر دارد اگر خط آن كه شيوهاى شيرين و دلپسند دارد با شيوه خوشنويسى معمول كاملا منطبق نيست، ما را معذور خواهيد داشت كه در برابر ملاحظهاى از اينقبيل از صحت و دقت متن شريف صرف نظر نميتوانستيم كرد زيرا به جرأت ميتوانيم گفت كه در سراسر اين نسخه از سقوط اعراب يا نقطه، ناروائى رخ نداده و اگر خداى نكرده رخ داده چنان است كه دقتهاى مكرر ما كه بوسيله چند تن بارها كليشهها را با متن و متن را با متنهاى ديگر مقابله كردهايم براى كشف آن كافى نبوده است و همين دقت بيحساب در تصحيح و مقابله متن، ما را از دقت كامل در تصحيح ترجمه فارسى غافل كرد كه در آن بعض غلطها از تغيير يا سقوط حروف كلمه هست كه بفراست كشف آن توانيد كرد. و نكته ديگر آنكه از آغاز كار دقت و محاسبه كرديم كه هر صفحه از ترجمه عينا و دقيقا مقابل يك صفحه متن چاپ شود و در صفحات اول اينكار مطابق پيش بينى ما بود اما از جزو ششم ببعد احيانا متن فارسى بيش از گنجايش يك صفحه شد و بناچار قسمتى از آن با حروف ديگر كه بچشم واضحتر مينمايد و جا كمتر ميگيرد چيده شد زيرا اگر مطلب اضافى را بصفحه ديگر ميبرديم ناچار از صفحه ديگر نيز بصفحه بعد ميرفت و آن نظم ملتزم كه تقابل متن و ترجمه بود بهم ميخورد. چنانكه گفتم در سراسر ترجمه اين التزام مسلم را داشتهام كه از اقتفاى سلف صالح رحمهم اللّه كه در مضمار دقت گوى سبقت ربودهاند تجاوز نكنم و اگر در كار خويش احيانا بنتايجى جز آنچه معمول مترجمان ديگر است رسيدهام بىتأمل سنگ مسؤليت بكفه من نتوان نهاد، فى المثل در همينبسم اللّه الرحمن الرحيم كه در همه ترجمهها رحمان و رحيم را بخشنده و مهربان ترجمه ميكنند و حتى بعضى روايات منشاء اين ترجمه را بصدر اول ميبرند و نقل ميكنند كه نخستين بار سلمان فارسىبسم اللّه الرحمن را بتقاضاى مردم مداين بنام يزدان بخشاينده ترجمه كرد اين پندار صحيح باشد يا ناصحيح، آنچه مسلم است كلمه بخشاينده يا بخشنده مهربان تقريبا در همه ترجمههاى فارسى، ترجمه متبع رحمان رحيم تلقى شده و اخلاف از اسلاف گرفتهاند اما به پندار من نه بخشنده ترجمه رحمان است و نه مهربان ترجمه رحيم و مترجمان در اينكار تسامحى عجيب كردهاند كه قابل اغماض نيست. رحم در لغت بمعنى رقت و تأثر است كه منجر بعمل خيرى در باره كسى شود و رحمان و رحيم كه از مايه رحم است چون در باره خدا بكار ميرود و فرض تأثر در باره ذات بارى روا نيست، از قسمت اول منسلخ شده و فقط معنى عمل خير در آن ملحوظ است رحمان نيز صيغه مبالغه است يعنى كسى كه رحم فراوان كند و رحيم صفت مشبهه است، يعنى فاعل مستمر و بىانقطاع خير و چنانكه ميدانيد در فارسى حالت استمرار فاعلى را با گار و گر تعبير ميكنند چون صنعتگر و آمرزگار بنابراين اگر قطعا بخواهم، رحمان و رحيم را بدو كلمه ديگر