در قرآن حكايت پيغمبران سلف هست، گوشههائى از تاريخ قرون هست، مواعظ و نصايح هست، ترغيب فضايل و ترهيب رذايل هست و با اسلوبى جذاب، دعوت بتفكر در آفاق جهان و غور در راز نهان كائنات هست و هر يك از اين مباحث كه چون صفا و رنگ و بوى گل در آيههاى قرآن بهم آميخته است عرصه ديگرى براى تفكر، اين راز حيرت انگيز سعادت كه بتعبير حديث ماثور ساعتى از آن با عبادت سالى برابر است پيش روى شما ميگشايد، چه بركتى است اين تفكر كه قرآن پيوسته بهر مناسب ابناى بشر را بدان دعوت ميكند كه در نظر قرآن بلائى بدتر از غفلت نيست و حقا كه غفلت سر چشمه همه مصيبتها است. قرآن اسلوب و سياق خاص دارد كه اگر با آن آشنا شديد درى از آن سعادت كه چون آب حيوان همه بجستجوى آن ميروند بروى شما گشوده ميشود اما اين در را آسان نميگشايند، صبر و همت و حوصله بايد كه گنج شيرين معانى از پوست عبارات در آوردن بىرنج ميسر نيست اگر اين راه بپاى ثبات طى كنيد و بكوشيد و با زبان قرآن آشنا شويد، بدون ترديد قسمتى از فعاليت معنوى شما بدان انحصار خواهد يافت كه قرآن بحق كتاب كتابهاست براى آنكه كليد آشنائى با اسلوب قرآن را بدست شما داده باشم در خاتمه اينسطور كه بيش از آنچه بنا بود مفصل شد، نمونهاى از آن كنجكاويها كه غواصان ماهر در اين درياى ژرف و پهناور قرآن كردهاند در اينجا ميآورم و البته صاحب نظران را اشارتى بس است و غافلان را بانگها بيهوده. در باره آن حكايتها كه قرآن از امم قديم ميگويد كه بسنت لا يتغير تاريخ، تحت نفوذ عياشان و منعمانشان قرار گرفتند و از اطاعت هاديان خويش سر باز زدند و تكبر كردند و تبعيت دين خداى را باين بهانه كه فقيران و زبونان پيرو آن شدهاند دونشان خويش دانستند و عذاب خداى نيمروز يا شبانگاه بصورت طوفانى سخت يا بادى ريگبار يا ابرى آتشبيز يا زلزلهاى هول انگيز بر آنها فرود آمد و ديارشان واژگون شد محققان باستان شناس از بحث و فحص خويش در قرون اخير در مناطق متروك جزيرة العرب باين نتيجه رسيدهاند كه همه اين حكايتها مايه تاريخى محقق دارد و اين اشارتهاى كوتاه قرآن كه گاهى با چند جمله مختصر انجام ميشود، عصاره تاريخ قرنها است. فى المثل همين حكايت اصحاب فيل كه مشككان در باره آن هر چه خواستهاند، گفتهاند حادثهايست محقق الوقوع كه اتفاقا با تاريخ ايران قديم و جنگهاى هفتصد ساله روم ارتباطى نزديك دارد، قرآن در چند آيه كوتاه بصاحبان فيل اشاره ميكند كه خدا نيرنگشان را به گمراهى نهاد و پرندگان گروه گروه بآنها فرستاد كه سنگهاى گلى بر آنها افكنده و چون كاه خورده شدهشان كردهاند و از روايات عرب محقق است كه بتقريب چهل سال، پيش از بعثت، حادثهاى بزرگ رخ داده، قشونى سوى مكه آمده و بعد تار و مار شده، و اينسال را بياد آن حادثه بزرگ عام الفيل نام دادهاند، اما مفسران عرب كه غالبا با استفاده از افسانههاى بيمايه و افزون شاخ و برگهاى بيجا، در كار تحريف حقيقت، و اختلاط اوهام با وقايع مسلم، هنرها دارند در ترجمه اين حادثه قطعى كه مورخان يونان و روم حاضر آن عصر، بوقوع آن شهادت دادهاند. چنان عجله كردهاند كه قصيه فيل، بناحق دستاويزى براى خرده گيران شده است. كلمان هوار خاور شناس فرانسوى در تاريخ عرب بنقل از پروكوپ، نويسنده و سردار رومى متولد بسال 500 ميلادى كه حادثه فيل در عصر او رخ داده است و يادداشتهاى او از منابع موثق تاريخ قديم است نقل ميكند كه كمى قبل از پنجمين سال سلطنت ژوستى نيان [530 مسيحى] كشور يمن منطقه حاصلخيز و آباد عربستان بوسيله حبشه، قدرت معتبر افريقائى آنزمان، اشغال شد و چند سال بعد امپراطور روم شرقى سفيرى بنام ژوليان، به دربار حبشه فرستاد تا آن كشور را بشركت در جنگ ايران وادار كند، به اين صورت كه حبشه با نيروى خويش از طرف جنوب بمستعمرات ايران در ناحيه فرات حمله كند و روم نيز از راه شمال حمله آغازد. در سال 540 ميلادى جنگ بزرگ ميان ژوستىنيان و خسرو اول انوشيروان رخ داد و نتايج