responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم    جلد : 1  صفحه : 245


اى پسران من! به جستجوى يوسف و برادرش برويد و از رحمت خدا نااميد نشويد كه جز كافران كسى از رحمت خدا نااميد نمى‌شود.» (87)
هنگامى كه بر او وارد شدند گفتند: «اى عزيز! به ما و خاندان ما سختى رسيده و اينك كالاى ناچيزى با خود آورده‌ايم، پيمانه ما را به طور كامل عطا كن و بر ما انفاق كن كه خدا بخششگران را پاداش مى‌دهد.» (88)
گفت: «آيا مى‌دانيد از روى نادانى با يوسف و برادرش چه كرديد؟» (89)
گفتند: «راستى تو همان يوسفى؟» گفت: «من يوسفم و اين برادر من است. خدا بر ما منت گذاشت، مسلما هر كس پرهيزگارى و شكيبايى كند خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نمى‌كند.» (90)
گفتند: «به خدا سوگند كه خداوند تو را بر ما برترى داد و حقا ما خطاكار بوديم.» (91)
گفت: «ديگر امروز سرزنشتان نبايد كرد خداوند شما را مى‌بخشد و او مهربانترين مهربانانست. (92)
پيراهن مرا ببريد و بر چهره پدرم بيندازيد تا بينا شود و همه خانواده خود را نزد من بياوريد.» (93)
هنگامى كه كاروان حركت كرد پدرشان گفت: «اگر نگوييد كه عقلم را از دست داده‌ام واقعا بوى يوسف را احساس مى‌كنم.» (94)
گفتند: «به خدا سوگند كه باز هم در اشتباه ديرينه‌ات هستى.» (95)

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم    جلد : 1  صفحه : 245
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست