ترجمه قرآن - امينيان، كرم‌خدا - کتابخانه مدرسه فقاهت

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : امينيان، كرم‌خدا جلد : 1 صفحه : 236

5- [پدر] گفت: اى پور [دلبند] من ***** ز خوابت مگو پيش اخوان سخن‌

مبادات آرند مكرى بكار ***** كه شيطان بشر راست خصم آشكار

6- بدينسان ترا برگزيند خداى ***** به تعبير خوابت شود رهنماى‌

دهد نعمت خود خداى [عزيز] ***** تمامى بتو و آل يعقوب نيز

چنان چون بَراهيم و اسحاق هم ***** ازين پيش بخشيده است او نِعَم‌

همانا كه داناست دادار تو ***** حكيم است [بر كاروكردار تو]

7- ز يوسف و اخوانش در اين مقال ***** نشان‌ها بُوَد بهر اهل سؤال‌

8- چنين شد كه اخوان او [در نهان‌] ***** بگفتند: ماييم صاحب توان‌

و [خود] يوسف است و برادرش [نيز] ***** ز ما بيشتر نزد [بابا] عزيز

همانا پدرمان [در اين حال و كار] ***** بُوَد [غرق‌] گمراهى آشكار

9- [يكى گفت‌]: ريزيد پس خون آن ***** و يا افكنيدش بديگر مكان‌

شود خاصّ آنگه شما را پدر ***** وز آن بعد باشيد شايسته [تر]

10- [يكى گفت‌]: او را مريزيد خون ***** بمانيد وى را به چاهى درون‌

مگر كاروانى [بيايد ز راه‌] ***** برون آردش [از نهانگاه چاه‌]

11- [پدر را] بگفتند [گفتى چنين‌]: ***** تو ما را به يوسف ندانى امين؟

بحالى كه هستيم از بهر او ***** همه خيرخواه [و همه نيك‌جو]

12- فرستش تو فردا به گشت‌وگذار ***** كند بازى و ماش حامى [و يار]

13- بگفت: ار بريدش ز نزديك من ***** مرا بر دل آيد [ز هجرش‌] محن‌

بترسم كه مانيد ازو بى‌خبر ***** خورد [ناگهش‌] گرگ [در رهگذر]

14- بگفتند: ماييم جمع جوان ***** تمامى برومند [و صاحب توان‌]

گرش گرگ از دست ما درربود ***** بخواهيم آنگه زيانكار بود

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : امينيان، كرم‌خدا جلد : 1 صفحه : 236

فرمت PDF

شناسنامه

فهرست