مدرسه فقاهت
کتابخانه مدرسه فقاهت
کتابخانه تصویری (اصلی)
کتابخانه اهل سنت
کتابخانه تصویری (اهل سنت)
ویکی فقه
ویکی پرسش
العربیة
راهنمای کتابخانه
جستجوی پیشرفته
همه کتابخانه ها
صفحهاصلی
سال 98
سال 99
سال 400
سال 401
سال 402
سال 403
کتابهای مورد نیاز ویکی نگاران
گزارش سالانه
کتابهای تکراری
علوی گرگانی
تست
ترجمه های قرآن کریم
همهگروهها
نویسندگان
مدرسه فقاهت
کتابخانه مدرسه فقاهت
کتابخانه تصویری (اصلی)
کتابخانه اهل سنت
کتابخانه تصویری (اهل سنت)
ویکی فقه
ویکی پرسش
فرمت PDF
شناسنامه
فهرست
««صفحهاول
«صفحهقبلی
جلد :
1
صفحهبعدی»
صفحهآخر»»
««اول
«قبلی
جلد :
1
بعدی»
آخر»»
نام کتاب :
ترجمه قرآن
نویسنده :
امينيان، كرمخدا
جلد :
1
صفحه :
301
62- چو يك چند رفتند از آن [جايگاه] ***** به شاگرد خود گفت [موسى كه هان]
بياور غذامان كه از اين سفر ***** [كشيديم] بس رنج و شدّت [بجان]
63- بگفتا: تو آيا بديدى كه شد ***** چو نزديك آن صخره ما را مقام؟
فراموش كردم بگويم ترا ***** از آن ماهى [و داستانش كلام]
كسى غيرشيطان ز خاطر مرا ***** نبرد آنچنان ماجراى شگفت
كه آن ماهى ما [به نحوى عجيب] ***** ره خويش را بين دريا گرفت
64- بگفتا كه اين [امر] باشد همان ***** كه بوديم در جستجويش روان
سپس بازگشتند باهم ز راه ***** و پىجوى [در كشف اين داستان]
65- و [در طول ره، خضر را] يافتند ***** كه از بندگانم يكى بنده است
به او رحمت و علم از سوى خود ***** عطا كردهايم [و هم او زنده است]
66- و موسى بگفتش [كه اى رهنماى ***** كه دادت همه علم و حكمت خداى]،
توانم شوم پيروت تا مرا ***** بياموزى [از آنچه كردت عطاى]؟
67- بگفتا شوى گر تو با من روان ***** ترا نيست بر صبر تابوتوان
68- چو علم و احاطه ندارى به كار ***** بر آنت چسان هست صبر [و قرار]؟
69- بگفتا: بخواهد اگر كردگار ***** بيابى مرا پُرشكيب [و قرار]
نه سرپيچى از هيچ فرمان كنم ***** [به هركارفرمان دهى آن كنم]
70- بگفتا: ز من گر كنى پيروى ***** مكن هيچ از من ز چيزى سؤال
[كز آن بَعد، در موقع مقتضى] ***** بيارم در آنباره با تو مقال
71- سپس هردو بر ره نهادند روى ***** به كشتى شدند آنگهى سرنشين
يكى رخنه [خضر] اندران باز كرد ***** و موسى بگفتش: [چه كارى است اين]؟
به كشتى يكى رخنه كردى پديد ***** كنى غرق ركّاب آن را مگر؟!
ترا باشد اين كار بس هولناك ***** شگفتا ز كارى چنين [پُرخطر]!
72- بگفتش: نگفتم كه با من بُدن ***** تو [هرگز] نيارى شكيبا شدن؟!
73- و موسى بگفتش: مرا چون بياد ***** فراموشى افتاد، عذرم پذير
و منما مرا بهر آن بازخواست ***** و بر من تو اين امر مشكل مگير
74- سوى راه از آن پس نهادند روى ***** جوانى بديدند در راه خويش
و بنمود [خضر] آن جوان را هلاك ***** [و موسى چو اين حال را ديد پيش]،
بگفتش: تو نفسى نمودى هلاك ***** بدون قصاص و بدون گناه!
و [حقّا] در آنچ از تو آمد پديد ***** بُوَد ناپسنديده [فعلى تباه]
نام کتاب :
ترجمه قرآن
نویسنده :
امينيان، كرمخدا
جلد :
1
صفحه :
301
««صفحهاول
«صفحهقبلی
جلد :
1
صفحهبعدی»
صفحهآخر»»
««اول
«قبلی
جلد :
1
بعدی»
آخر»»
فرمت PDF
شناسنامه
فهرست
کتابخانه
مدرسه فقاهت
کتابخانهای رایگان برای مستند کردن مقالهها است
www.eShia.ir