مدرسه فقاهت
کتابخانه مدرسه فقاهت
کتابخانه تصویری (اصلی)
کتابخانه اهل سنت
کتابخانه تصویری (اهل سنت)
ویکی فقه
ویکی پرسش
العربیة
راهنمای کتابخانه
جستجوی پیشرفته
همه کتابخانه ها
صفحهاصلی
سال 98
سال 99
سال 400
سال 401
سال 402
سال 403
کتابهای مورد نیاز ویکی نگاران
گزارش سالانه
کتابهای تکراری
علوی گرگانی
تست
ترجمه های قرآن کریم
همهگروهها
نویسندگان
مدرسه فقاهت
کتابخانه مدرسه فقاهت
کتابخانه تصویری (اصلی)
کتابخانه اهل سنت
کتابخانه تصویری (اهل سنت)
ویکی فقه
ویکی پرسش
فرمت PDF
شناسنامه
فهرست
««صفحهاول
«صفحهقبلی
جلد :
1
صفحهبعدی»
صفحهآخر»»
««اول
«قبلی
جلد :
1
بعدی»
آخر»»
نام کتاب :
ترجمه قرآن
نویسنده :
امينيان، كرمخدا
جلد :
1
صفحه :
302
75- بگفتش: نگفتم كه با من بُدَن ***** تو [هرگز] نيارى شكيبا شدن؟!
76- [و موسى] بگفتش: اگر بعد از اين ***** پى چيزى از تو نمودم سؤال،
دگر ترك كن همرهى با مرا ***** كه در آن ترا نيست عذر [و وبال]
77- [سيمبار] بر ره نهادند روى ***** نمودند بر خلق شهرى گذر
طعامى از آن مردمش خواستند ***** [ندادند بر ميهمان ما حضر]
بديدند ديوارى آنجاى بود ***** كه مىرفت تا اندر آيد ز پاى
[به ترميم آن خضر همّت گماشت] ***** و محكم نمودش [دوباره] بجاى
چو موسى بگفت: ار تو مىخواستى ***** توانستى [از مردم آن ديار]
[پى مزد تعمير و ترميم آن] ***** از ايشان شدى اجرتى خواستار
78- و خضرش بگفتا كه در بين ما ***** هماكنون زمان جدايى رسيد
كنون بر هران چيز صبرت نبود ***** ترا [علم و آگاهى] آرم پديد
79- و آن كشتىيى را [كه ديدى به بحر] ***** بُوَد از تنى چند بيچاره [وار]
كه يا خود نمودند كار اندران ***** [و يا در يد] ديگران بهر كار
و در پيش روى [چنين مردمى] ***** يكى شاه [خودكامه و پرغرور]
هران كشتى [سالمى] مىگذشت ***** تصاحب نموديش با [قهر و زور]
نمودم بعمدا منش عيبناك ***** [كه از چنگ آن شاه ماند بدور]
80- ولى آن جوانى [كه ديدى براه] ***** پدر مادرى [دارد] از مؤمنين
و ما را [به دل] خوف اين [كان جوان] ***** كند روح ايشان به كفرى [عجين]
81- و ما خواستيم اينكه دادارشان ***** بايشان دهد جاى او ديگرى
[درون] پاكتر، مهربانتر بُوَد ***** [كند شاد آنسان پدر و مادرى]
82- و امّا ز ديوار بشنو كه بود ***** ز دو تن پدر مرده [نو] جوان
و در زير ديوار [در آن ديار] ***** يكى گنج از آنِ ايشان نهان
پدر بودشان مردى از صالحين ***** و پروردگار تو اينگونه خواست
كه آيند چون بر كمال بلوغ ***** برآرند آن گنج [بىكمّوكاست]
كه خود رحمتى بود از ربّ تو ***** نكردم من آن كار از نزد خويش
و اين است معناى آن چيز [ها] ***** تو امّا شكيبى نبودت [ز پيش]
83- و در باب [آن شاه نيكومنش] ***** نمايند چون [مردم] از تو سؤال
بگو: ذكرى از وى براى شما ***** هماكنون بياريم [اندر مقال]
نام کتاب :
ترجمه قرآن
نویسنده :
امينيان، كرمخدا
جلد :
1
صفحه :
302
««صفحهاول
«صفحهقبلی
جلد :
1
صفحهبعدی»
صفحهآخر»»
««اول
«قبلی
جلد :
1
بعدی»
آخر»»
فرمت PDF
شناسنامه
فهرست
کتابخانه
مدرسه فقاهت
کتابخانهای رایگان برای مستند کردن مقالهها است
www.eShia.ir