responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : امينيان، كرم‌خدا    جلد : 1  صفحه : 303


84- تمكّن بداديمش اندر زمين ***** و سررشته كارها [همچنين‌]

85- و بگرفت سررشته كار خويش ***** [به نيروى تدبير و انديشه پيش‌]

86- چو بر غرب خورشيد [رخشان‌] رسيد ***** گِل‌آلوده سرچشمه‌اى [گرم‌] ديد

و هَم ديد [خورشيد، وقت افول‌] ***** در آن [آبِ تيره‌] شود ناپديد

و در نزد آن چشمه قومى بيافت ***** و گفتيمش: اى [صاحب سرورى‌]

[تو مختارى‌] آن قوم را بر عذاب ***** و يا اينكه اعمال احسانگرى‌

87- بگفتا هر آن كس كه شرك آورد ***** به زودى به كيفر [دهيمش جواب‌]

پس آنگاه نزد خداوند خود ***** [شود آن‌چنان بنده‌اى‌] راهياب‌

خدايش [به پاداش اعمال وى‌] ***** نمايد به سختى دچار عذاب‌

88- ولى هركه ايمان بياورد و شد ***** روان جانب كارهاى نكو

از اويست پاداش [اعمال‌] نيك ***** بگيريم كار خود آسان بر او

89- پس آنگاه سررشته كار خويش ***** گرفت [و ورا همچنان بُرد پيش‌]

90- سوى مشرق هور تا اينكه رفت ***** و دريافت آن را كه مى‌تافت نور،

به قومى كه ما بهر آنان قرار ***** نداديم سترى [و بودند عور]

91- بدين‌سان ازو داشتيم آگهى ***** [ز كيفيّت كار او هرگهى‌]

92- پس آنگاه سررشته كار خويش ***** گرفت [و ورا همچنان بُرد پيش‌]

93- رسيد آنگهى بر ميان دو كوه ***** [كه بودند چونان دو سدّ استوار]

و در پيش آندو يكى قوم ديد ***** [كه بودند نابهره‌مند از حِوار]

94- بگفتند: كاى صاحب [فرّ و جاه‌] ***** فساد و تباهى در اين سرزمين،

نمايند يأجوج و مأجوج‌ها ***** [تو مى‌خواهى‌] آيا خراجى [وزين‌]،

دهيمت كه مابين آنان و ما ***** [در اين دره سدّى بسازى [رزين؟]

95- بگفت: آن تمكّن كه دادم خداى ***** [بسى‌] بهتر است از خراج شماى‌

وليكن به نيرو [ى جسمى‌] خويش ***** [بمن دست يارى بياريد پيش‌]

كه بين شما و چنان مردمان ***** نهم حائلى [بهر امن‌وامان‌]

96- [بگفتا: چو شالوده را ريختند] ***** مرا پاره‌آهن بياريد [حال‌]

[بريزيد برهم‌]، چو بين دو كوه ***** [ز انبوه آهن بشد مال‌مال‌]

و هم سطح بنمود با هردو كوه ***** بگفتا: كنون كوره‌ها [بردميد]

[دميدند] و آن آهن [خُرد و ريز] ***** سراسر به گرماى آتش رسيد

سپس گفت: از بهر من [حاليا] ***** بياريد [بسيار] روى مُذاب‌

كه ريزم من آن روى بگداخته ***** [بران سدّ آهن بمانند آب‌]

97- [و سدّ سكندر چو برپاى شد ***** ز يأجوج و مأجوج رفت آن توان‌]

كه يارند بر آن گشايند دست ***** بيابند يا رخنه‌اى اندران‌


نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : امينيان، كرم‌خدا    جلد : 1  صفحه : 303
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست