responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : انصاريان، حسين    جلد : 1  صفحه : 578


[اينكه مى‌پنداريد قيامتى در كار نيست‌] اين چنين نيست، بلكه شما عاشق اين‌دنياى زودگذر هستيد، (20)
و همواره آخرت را [براى اين عشق بى‌پايه‌] رها مى‌كنيد. (21)
در آن روز چهره‌هايى شاداب است؛ (22)
[با ديده دل‌] به پروردگارش نظر مى‌كند (23)
و چهره‌هايى عبوس و درهم كشيده است؛ (24)
چون يقين دارند كه در معرض عذابى كمرشكن قرار خواهند گرفت. (25)
اين چنين نيست [كه مى‌پندارد]، هنگامى كه جان به گلوگاه رسد، (26)
و [كسان بيمار] گويند: درمان كننده اين بيمار كيست؟ (27)
و [بيمار] يقين مى‌كند [كه با رسيدن جان به گلوگاه‌] زمان جدايى [از دنيا، ثروت، زن و فرزند] فرا رسيده است! (28)
و [از سختى جان كندن‌] ساق به ساق به هم پيچد؛ (29)
آن روز، روز سوق و مسير به سوى پروردگار توست. (30)
[در آن حال فرشتگان مى‌گويند: اين به كام مرگ افتاده‌] نه [دعوت پيامبر را] باور كرد، و نه نماز خواند؛ (31)
بلكه [در ميان اجتماعات‌] تكذيب كرد و روى گرداند؛ (32)
سپس متكبرانه و خرامان به سوى كسانش رفت. (33)
[و گويند: با اين وضعى كه دارى، عذاب دوزخ‌] براى تو شايسته‌تر است، شايسته‌تر! (34)
باز هم شايسته‌تر است شايسته‌تر. (35)
آيا انسان گمان مى‌كند بيهوده و مهمل [و بدون تكليف و مسئوليت‌] رها مى‌شود؟! (36)
آيا از نطفه‌اى از منى كه در رحم ريخته مى‌شود نبود؟ (37)
سپس علقه شد و خدا او را آفريد و اندامش را درست و نيكو ساخت، (38)
و از او دو زوج به وجود آورد يكى نر و ديگر ماده، (39)
آيا چنين نيرومند آگاهى توانا نيست كه مردگان را زنده كند؟ (40)
سوره انسان‌
76- مدنى 31 آيه به نام خدا كه رحمتش بى‌اندازه است و مهربانى‌اش هميشگى (0)
آيا بر انسان زمانى از روزگار گذشت كه چيزى در خور ذكر نبود؟ (1)
ما انسان را از نطفه آميخته و مختلطى [از مواد و عناصر] آفريديم و او را از حالتى به حالتى و شكلى به شكلى [از نطفه به علقه، از علقه به مضغه، از مضغه به استخوان تا طفلى كامل‌] درآورديم، پس او را شنوا و بينا قرار داديم. (2)
ما راه را به او نشان داديم يا سپاس گزار خواهد بود يا ناسپاس. (3)
ما براى كافران زنجيرها و بندها و آتش فروزان آماده كرده‌ايم. (4)
همانا نيكان همواره از جامى مى‌نوشند كه نوشيدنى‌اش آميخته به كافور [آن ماده سرد، سپيد و معطر] است. (5)

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : انصاريان، حسين    جلد : 1  صفحه : 578
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست