اى پيامبر، به يهوديان بگو: اگر نزد خدا و به حكم او نيكبختى سراى آخرت به شما اختصاص دارد و مردم ديگر از آن محرومند، چنانچه راست مىگوييد، آرزوى مرگ كنيد تا هرچه زودتر از اين زندگى آميخته با ناكامىها به آن سراى سعادت درآييد. (94) ولى آنان در اثر گناهانى كه به دست خود پيش فرستادهاند، هرگز آرزوى مرگ نمىكنند، و خدا به حال ستمكاران داناست. (95) گواه اينكه يهوديان در بند سراى آخرت نيستند اين است كه آنان را آزمندترين مردم به اين زندگى ناچيز دنيا مىيابى. آنان حتى از مشركان كه سراى آخرت را باور ندارند به زندگى دنيا آزمندترند. هريك از آنان دوست دارد كه هزار سال عمرش دهند، و حقيقت اين است كه عمر هزار ساله يافتن هم او را از عذاب دور نمىكند، و خدا به آنچه انجام مىدهند بيناست. (96) يهوديان به اين بهانه به قرآن ايمان نمىآورند كه با جبرئيل كه آورنده وحى است دشمنند. اى پيامبر، به آنان بگو: هركس دشمن جبرئيل است، نبايد از كتاب الهى رويگردان شود؛ چرا كه جبرئيل به اذن خدا اين كتاب را بر قلب تو نازل كرده است؛ كتابى كه حقانيت كتابهاى آسمانى پيش از خود، از جمله تورات را تأييد مىكند و براى كسانى كه به آن ايمان مىآورند مايه هدايت و بشارت است. (97) هر كس دشمن خدا و فرشتگان و پيامبران او و دشمن جبرئيل و ميكائيل است، كافر است و بىترديد خدا دشمن كافران است. (98) و همانا ما آياتى روشن و روشنگر به سوى تو فروفرستاديم، و جز فاسقان كسى بدانها كفر نمىورزد. (99) چرا اين يهوديان هرگاه [با خدا] پيمانى بستند، گروهى از ايشان آن را به دور افكندند؟ [نه تنها گروهى از آنان پيمانشكناند] بلكه بيشترشان ايمان ندارند. (100) و هنگامى كه از جانب خدا پيامبرى برايشان آمد كه توراتى را كه با آنان است تصديق مىكرد، گروهى از كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده است [- عالمان يهود و نصارى] كتاب خدا را پشت سرشان افكندند و بشارتهاى آن را در مورد ظهور پيامبر اسلام ناديده گرفتند، چنانكه گويى از آن بىخبرند. (101)