6/ 51- 43 43. پس چرا چون آمد ايشان را عذاب ما زارى كردندى و لكن سخت شد دلهاى ايشان و آراست براى ايشان ديو آنچه بودند كه مىكردند. 44. پس چون فراموش كردند آنچه ياد داده شدند به آن، گشاديم بر ايشان درهاى هر چيزى. تا چون شاد شوند به آنچه داده شدند، گرفتيم ايشان را ناگاه، پس ناگاه ايشان نوميد شوندگانند. 45. پس بريده شد بن و بيخ گروه آنانى كه ستم كردند و سپاس و ستايش مر خداى راست پروردگار جهانيان. 46. بگوى: ا ديديد اگر گيرد خداى شنوايى شما را و بيناييهاى شما را و مهر نهد بر دلهاى شما كيست خدايى جز خداى آرد شما را آن را؟ نگر كه چون مىگردانيم نشانها را باز پس ايشان مىگردند. 47. بگوى: ا ديديد خويشتن را كه اگر [161] آيد شما را عذاب خداى ناگاه يا آشكار هيچ نيست كرده شوند مگر گروه ستمكاران؟ 48. و نفرستيم فرستادگان را مگر مژده دهندگان و بيم كنندگان، پس هر كه بگرود و بسامان گردد پس نه ترسى بر ايشان و نه ايشان اندوهگين مىشوند. 49. و آنانى كه به دروغ داشتند به نشانهاى ما، ببسايد ايشان را عذاب به آنچه بودند كه بيرون مىشدند از فرمان. 50. بگوى: نمىگويم مر شما را نزد من گنجهاى خداى و نمىدانم ناپيدا را و نمىگويم مر شما را كه من فرشتهام، نه پىروى مىكنم مگر آنچه پيغام كرده مىشود به من. بگوى: هيچ برابر باشد نابينا و بينا؟ ا پس در نينديشيد؟ 51. و بيم كن به آن، آنانى را كه همىترسند كه گرد كرده شوند به پروردگار خويش، نيست مر ايشان را از فرود او دوستى و نه خواهشگرى تا مگر ايشان پرهيزند.