6/ 118- 110 110. و برگردانيم دلهاى ايشان را و بيناييهاى ايشان را چنانكه نگرويدند به آن نخستين بار و گذاريم ايشان را در گذشتن ايشان كه سرگردان مىگردند. 111. و اگر كه ما فرو آورديمى به ايشان فرشتگان و سخن گفتى با ايشان مردهگان و گرد كرديمى بر ايشان هر چيزى گروه گروه، نبودند تا گروند مگر كه خواهد خداى و لكن بيشتر ايشان [172] نمىدانند. 112. و همچنانت كرديم مر هر پيغمبرى را دشمنى، ديوان آدميان و پريان، پيغام كند برخى ايشان به برخى آراسته سخن فريبى و اگر خواستى پروردگارت، نكردندى آن را، پس گذار ايشان را و آنچه فرا مىبافند. 113. و تا بچسبد به آن دلهاى آنانى كه نگروند به آن جهان و تا پسندند آن را و تا كنند آنچه ايشان كنندگانند. 114. ا پس جز خداى را جويم داورى و او آنى كه فرود آورد به شما نامه را جدا واكرده؟ و آنانى كه داديم ايشان را نامه، همىدانند كه آن فرو آورده شد از پروردگارت به راست، پس مباش هيچگونه از گمانمندان. 115. و تمام شد سخن پروردگارت راست و داد، نه گرداننده مر سخنان او را و او شنواست دانا. 116. و اگر فرمان برى بيشتر آن كه در زمين، گمراه كنند ترا از راه خداى. نه پىروى مىكنند مگر گمان را و نيستند ايشان مگر كه گزاف همىگويند. 117. بدرستى كه پروردگارت او داناتر آن را كه گمراه شود از راه او و او داناتر به راهيافتگان. 118. پس خوريد از آنچه ياد كرده شد نام خداى بر آن اگر [173] هستيد به نشانهاى او گروندگان.