7/ 58- 51 51. آنانى كه فرا گرفتند كيش خويش را فسوس خرّمى و ناپروايى و بازى و فريفت ايشان را اين زندگانى فروتر نزديكتر، پس امروز فراموش انگاريم ايشان را همچنان كه فراموش كردند ديدار باز رسيدن روز خويش را اين، و آنچه بودند به نشانهاى حجتها ما كه مىستيهيدند. 52. و هراينه بدرستى كه آمديم آورديم شما را به نامه نوشته يعنى قرآن، جدا و پديد كرديم آن را بر دانش ما به عاقبت آنكه انكار كنند آن را و يا قبول كنند راه نمودنى و بخشودنى، مر گروهى را كه همىگروند. 53. هيچ نه چشم دارند مگر سر انجام آن را عاقبت آن كه در ايشان رسد عذاب روز قيامت؟ روزى كه بيايد سر انجام آن، گويد: آنانى كه فراموش كردند آن را از پيش بدرستى كه آمد فرستادگان پروردگار ما به درستى و راستى، پس هيچ هست ما را از خواهشگرانى پس تا خواهش كنند براى ما را يا خود هيچ بازگردانده شويم به دنيا پس تا بكنيم جز از آن كارى كه بوديم كه همىكرديم؟ بدرستى كه زيانكار شدند از جهت تنهاى خويش و گم شد از ايشان آنچه بودند كه همىبافتند و مىساختند از دروغ. از شركت بتان كه همىگفتند كه ايشان شفيعان [ما] باشند. 54. بدرستى كه پروردگار شما خداست آنى كه آفريد آسمانها را و زمين را در شش [192] از روزها باز پس قصد كرد استوى بر آفريدن عرش تخت بزرگوار همىپوشاند شب روز را همىجويد او را به شتاب، و آفتاب را و ماه را و ستارگان را. رام كردگان به فرمان او، آگاه باشيد! مرو راست آفريدن آفرينش و فرمودن فرمان، بزرگوارا خداى كه همه چيز در خزانه اوست پروردگار جهانان. 55. بخوانيد پروردگار خويش را به جهت زارى و به جهت پنهان. بدرستى كه او دوست ندارد از اندازه درگذرندگان را. 56. و تباهى مكنيد در زمين پس بسامان آوردن آن به فرستادن پيغمبران و خوانيد او را به جهت بيم و به جهت اميد. بدرستى كه بخشايش خداى يعنى ثواب وى نزديك است به نيكوكاران. 57. و او آنى است كه همىفرستد اين بادها را مژده پيش از باران در پيش بخشايش خويش، تا چون كه بردارد آن بادها ابرها را لفظ السّحاب واحد و معناه جمع گرانان به باران برانيم آن ميغ را به سوى زمينى مرده پس فرو آورديم به آن ابر يا در آن زمين آب را پس بيرون آوريم آورديم به آن آب از همه ميوهها و آب از يك جنس همچنانت بيرون آريم اين مردهگان را تا مگر شما در انديشيد پند پذيريد. 58. و آن زمين پاك بيرون آيد گياه رستنى، بر او به فرمان پروردگار خويش. و آن زمين كه پليد شد بيرون نيايد گياه او مگر اندكى و بىنفع به سختى و دشوارى، همچنانت همىگردانيم نشانها را براى گروهى كه سپاس دارند.