7/ 78- 70 70. گفتند قوم هود: ا آمدى ما را تا بپرستيم خداى را يگانگى او و بگذاريم آنچه را كه بود كه همىپرستيد پدران ما از بتان؟ پس بيار بيا ما را به آنچه وعده همىكنى ما را از عذاب اگر هستى تو از راستگويان. 71. گفت هود: هراينه فرو آمد واجب شد بر شما از پروردگار شما عذابى و خشمى. ا پيكار همىكنيد با من در نامهاى يعنى بتان كه نام كرديد نهاديد آنها را شما و پدران شما؟ نه فرو آورد خداى به آن از هيچ حجّتى. پس چشم دارند عذاب را از آنكه بحقيقت من با شما از جمله آن چشم دارندگانم. 72. پس برهانيديم او هود را و آنانى كه بودند با او به بخشايشى از ما و بريديم دنبال پس مانده آنانى را كه به دروغ داشتند به نشانهاى حجّتهاى ما و نبودند گروندگان باوردارندگان رسولان ما. [195] 73. و فرستاديم به سوى گروه ثمود برادر ايشان را صالح را، گفت صالح: اى گروه من! بپرستيد خداى را كه، نيست مر شما را از هيچ خدايى جز او. بدرستى كه آمد شما را حجّتى هويدا از پروردگار شما را، اين شتر ماده خداست مر شما را نشانى، پس گذاريد او را تا همىخورد چرد در زمين خداى و مبساييد او را هيچ به بدئ را يعنى مكشيد پس تا بگيرد شما را عقوبتى دردناك. 74. و ياد كنيد چون گردانيد شما را از پس درآيندگان خليفتان از پس عاد قوم هود و جاى ساخت داد شما را در زمين، فرا همىگيريد از نرمهاى آن كوشكها و مىتراشيد از كوهها را خانهها، پس ياد كنيد نيكوداشتهاى خداى را و مرويد در زمين تباهكاران. 75. گفت گفتند مهتران سران: آنانى كه گردن كشى بزرگ منشى كردند از گروه او، مر آنانى را كه خوار داشتى كرده شدند سست گرفته شدند مر آنى را كه گرويد از ايشان: ا هيچ مىدانيد كه صالح فرستاده شده است از پروردگار خويش؟ گفتند: بدرستى كه ما به آنچه فرستاده شد به آن، گروندگانيم. 76. گفت گفتند آنانى كه گردن كشى بزرگ منشى كردند: بدرستى كه ما به آنى كه گرويديد به آن ناگروندگانيم. 77. پس پى كردند كشتند آن شتر ماده را و درگذشتند از فرمان پروردگار خويش و گفتند: اى صالح! بيا بيار ما را به آنچه [196] وعده همىكنى تو ما را اگر هستى از جمله فرستادگان. 78. پس گرفت ايشان را بانگ و زلزله لرزه پس گشتند در سراى خانمان خويش فرو افتادهگان.