7/ 87- 79 79. پس برگشت صالح از ايشان و گفت: اى گروه من! بدرستى كه رسانيدم شما را پيغام پروردگار خويش را و نيك خواستم شما را و لكن دريابيد كه دوست نمىداريد نيك خواهان را. 80. و فرستاديم لوط را چون گفت مر گروه خويش را: ا مىآييد آريد آن كار زشت را؟ پيشى نگرفته است شما را به آن از هيچ كسى از همه جهانيان آدميان. 81. ا شما هراينه آييد مردان را از جهت آرزو از فرود جز زنان؟ نه كه شما گروهىايد [1] .... 82. و نبود پاسخ گروه او مگر كه گفتند بيرون كنيد ايشان را يعنى لوط را و اهل دين او را از ده شهر خويش از آنكه بحقيقت ايشان مردمانىاند كه پاكى همىجويند دعوى پاكى مىكنند. 83. پس برهانيديم او را و كسان او را مگر زن او را كه بود از ماندگان. 84. و ببارانيديم بر ايشان بارانى از سنگ پس بنگر كه چگونه بود سر انجام آن گناهكاران. 85. و فرستاديم به سوى مردمان شهر مدين برادر ايشان را در نسب شعيب، گفت: اى گروه من! بپرستيد خداى را كه نيست مر شما را از هيچ خدايى جز او هراينه كه آمد شما را حجّتى هويدايى از پروردگار شما، پس به سر بريد تمام دهيد پيمانه را و ترازو را [197] و مكاهيد كم مكنيد مردمان را چيزهاى ايشان را و تباهى مكنيد در زمين پس بسامان آوردن آن زمين به فرستادن پيغمبران. آنتان بهتر است مر شما را اگر هستيد گروندگان. 86. و منشينيد به هر راهى كه همىترسانيد اهل ايمان را و مىگردانيد از راه خداى آنى را كه گرويد به وى و همىجوييد آن را در آن كژئ و ياد كنيد چون كه بوديد اندكى پس نمرود پس بسيار كرد شما را و بنگريد كه چگونه بود سر انجام تبهكاران يعنى قوم نمرود. 87. و اگر هست گروهى از شما كه گرويدند به آنى كه فرستاده شدم به آن، و گروهى نگرويدند، پس به شكيب باشيد تا داورى كند گزارد خداى در ميان ما و او بهترين داورى كنندگان است. [1]. م: ناخوانا