responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : دهم هجرى - ترجمه لفظى - متون كهن    جلد : 1  صفحه : 142


7/ 157- 151
151. پس چون عذر برادر بدانست گفت موسى: اى پروردگار من! بيامرز مرا و نيز برادر مرا و درآر ما را در بخشايش خويش و تو بخشاينده‌ترين بخشايندگانى.
152. بدرستى كه آنانى كه فرا گرفتند به خدايى آن گوساله را زودا كه رسد ايشان را خشمى از پروردگار ايشان و خوارئ يعنى كشتن در اين زندگانى فروتر نزديكتر و همچنانت پاداشت دهيم دروغ‌سازان را.
153. و آنانى كه كردند بديها را، باز پس بازگشتند از پس آن و گرويدند، بدرستى كه پروردگار تو از پس آن هراينه آمرزگار است بخشاينده.
154. و چون كه آرميد فرو نشست از موسى آن خشم، فرا گرفت بستد آن تخته‌ها را كه مانده بود و در نوشته نوشتنى آن راه نمايشى و بخشايشى مر آنانى را كه ايشان مر از پروردگار خويش را همى‌ترسند.
155. و برگزيد موسى از گروه خويش هفتادى را از جهت مرد براى هنگام جاى ما وعده‌گاه ما، پس چون كه گرفت ايشان را عذاب لرزه صاعقه، گفت موسى: اى پروردگار من! اگر خواستى نيست كردى ايشان را از پيش و مرا نيز ا نيست مى‌كنى ما را به سبب آنچه كرد كردند بى‌خردان آن نادانان كه گوساله پرستيدند از ما؟ نيست اين مگر آزمايش تو بندگان ترا تا صفت خويش را بشناسند گمراه كنى تو به آن آنى را كه خواهى تو و راه نمايى آنى را كه خواهى تو [208] تو خداوند و نگه‌دار، يار و دوست مايى پس بيامرز ما را و ببخشاى ما را و تو بهترين آمرزندگانى.
156. و بنويس واجب كن براى ما در اين جهان نزديكتر فروتر نيكى يعنى ايمنى و فراخى و گويند كردار نيكو و در آن جهان بازپسين بهشت و ديدار بدرستى كه ما بازگشتيم به تو. گفت خداى: عذاب من رسانم آن را آنى را كه خواهم و بخشايش من فراخ رسيد همه چيز را. پس زودا بنويسم آن را براى آنانى كه بپرهيزند و دهند پاكى خواسته را و آنانى كه ايشان به نشانهاى حجّتها ما همى‌گروند.
157. آنانى كه پى‌روى كنند اين فرستاده را اين پيغامبر بزرگوار نانويسنده مكّى آنى كه همى‌يابند او را به نعت و صفت نوشته نزديك خويش در كتاب موسى و در كتاب عيسى، همى‌فرمايد ايشان را به نيكى يعنى به ايمان و باز مى‌دارد ايشان را از زشتى كفر و ناشايست و حلال و گشاده همى‌كند براى ايشان خوشها و پاكها را و حرام گرداند بر ايشان پليدها را چون خوك و خون و مردار و فرو نهد از ايشان بار گران ايشان را آن عهد كه كرده بودند بر ايشان كه به تورية كار كنند و قيل التوبة بالقتل و آن گردن بندها را تكليفهاى سخت كه در گردن ايشان چون غلها آنى بود بر ايشان پس آنانى كه گرويدند به او و به شكوه داشتند و نيرو دادند او را و يارى كردند او را و پى‌روى كردند آن روشنايى را آنى كه فرو آورده شد با او اى عليه، اينان ايشان رستگارانند فيروزى يافته‌گان.

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : دهم هجرى - ترجمه لفظى - متون كهن    جلد : 1  صفحه : 142
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست